در مسجد به افشاگری و روشنگری دست زدند، در مسجد به سازماندهی و تشکل مردم مبارز پرداختند و نهضتهای اسلامی را اوج بخشیدند، تظاهراتها را از مساجد بهراه انداختند، میتینگها را در مساجد برپا کردند، تحصنها را در مساجد برقرار نمودند و اعتصابات را در مساجد شکل دادند. اعلامیهها، نوارها و بیانیهها در مساجد تایپ، تکثیر و توزیع میگردید و مخلص کلام اینکه پس از هزار و اندی سال، مساجد مجددا نقش واقعی خود را در روند مبارزات مردمی یافت و بهمثابه قلب تپنده انقلاب، خون تازه را به رگهای خشک جامعه تزریق کرد.
به همین شیوه بود که در تاریخ معاصر این سرزمین، برای مقابله با تجاوز روسیه، فتوای جهاد علما و مراجع حتی از کوچکترین روستاها و دورافتادهترین مناطق کشور، مردم را از مرد و زن و پیر و جوان به بذل مال و جان وا داشت، برهمین اساس بود که مردم و عشایر جنوب به جنگ با اشغالگران انگلیسی پرداختند و بر همین سبک و سیاق بود که فتوای تحریم تنباکوی میرزای شیرازی ناگهان در تمامی سرزمین ایران انتشار یافت و همه مسلمانان خود را مکلف به اجرای آن دیدند تا جایی که حتی در اندرونی ناصرالدینشاه، زنان مسلمان قلیانها را شکستند. همچنانکه به همین روش پیامها، اعلامیهها و نوارهای امام خمینی (ره) در اندکزمانی سراسر ایران را درنوردید و در گوشه گوشه این خاک به گوش مردم رسید تا همه در اقدامی هماهنگ برعلیه رژیم شاه مبارزه کنند، اعتصاب نمایند و تظاهرات بهپا دارند.
شیوههای مبارزاتی روحانیت
حضرت امام خمینی (رحمها... علیه) در همان اولین سخنرانی خودشان در نجف به تاریخ ۲۳ آبان ۱۳۴۴ فرمودند:«.. وقتی نماز در مسجد برپا میشد، تکلیف معین میکردند، در مسجد شالوده جنگ ریخته میشد، در مسجد تدبیر اداره ممالک میشد... مسجد مسلمین در زمان رسول خدا (ص) و در زمان خلفایی که بودند، مرکز سیاست اسلام بود. در زمان رسول خدا (ص)، در زمان حضرت امیر (ع) و در زمان دیگران در روز جمعه و در خطبه جمعه، مطالب سیاسی، مطالب مربوط به جنگها و مربوط به سیاست مدن مطرح میشد...»
این یکی از مهمترین نکات شیوه مبارزاتی نهضتهای اسلامی بوده و هست. به این ترتیب، تودههای مسلمان از طریق مساجد با رهبر نهضت و تمامی کادرهای بالای آن که همان روحانیت مبارز بودند، تماس مداوم و مستمر داشته و به نوعی در تمامی تصمیمات و اتخاذ تاکتیکهای مبارزاتی نقش اصلی را ایفا میکردند. به عبارت دیگر این خود مردم بودند که نهضت را تحت رهبری مراجع به پیش میبردند و نه یک گروه و سازمان یا حزب خاص.
اغلب اعلامیههای اعتراضآمیز یا افشاگرانه که از سوی این روحانیون صادر میشد، برخلاف اطلاعیههای دیگر گروهها، احزاب و سازمانهای سیاسی که فقط با یک عنوان مربوط به آن سازمان، گروه یا حزب ختم میشد، حاوی دهها و صدها امضا با عناوین مشخص، معلوم و حقیقی در پای خود بودند و این موجب میشد که تمامی مقلدان و شاگردان یا مردمی که به روحانیون مذکور اعتماد و اطمینان داشتند، با تمام وجود و تکتک سلولهایشان، نسبت به نهضت و انقلاب، احساس یگانگی و همبستگی نمایند. آنگاه که میدیدند امضا و نام امام جماعت مسجد محلهشان یا روحانی مورد وثوقشان، بیهراس و وحشت برپای اعلامیه یا شبنامهها نقش بسته (آنچه که در هیچیک از مبارزات آزادیبخش تاریخ معاصر سابقه ندارد) دیگر نسبت به هدایتگران نهضت و یاران رهبری آن، احساس بیگانگی نمیکردند.
فراخوان همیشگی در مناسبتهای مذهبی
نکته دیگر اینکه در چنین نهضتی برای برپایی تظاهرات و میتینگ، نیازی به فراخوانهای آنچنانی مانند دیگر احزاب و گروهها نبود از آنجا که اغلب این تظاهرات و مجالس سخنرانی در مناسبتهایی برگزار میشد که خود به خود تجمع مسلمانان را به همراه داشت، نه نیروی آنچنانی برای دعوت تودههای مردم ضروری بود و نه رژیم شاه بهسادگی قدرت سرکوب آن را داشت.
شبهای جمعه و مراسم دعای کمیل، شبهای چهارشنبه و مراسم دعای توسل، صبح جمعه و دعای ندبه، ماه مبارک رمضان و بهخصوص شبهای مبارک قدر، ماه محرم و صفر و ایام عزاداری حضرت اباعبدا... الحسین (علیهالسلام)، دهه فاطمیه، جشنهای بعثت و نیمه شعبان و ولادت ائمه هدی (ع)، اعیاد فطر و قربان و غدیر، نمازهای جمعه و عید، نمازهای جماعت و ... همه و همه زمان تجمع نیروها و هواداران نهضت امام (ره) بود که به سهولت موجب ارتباط مردم با رهبر و هدایتگران نهضت شده، اطلاعات و اخبار لازم رد و بدل گردیده، سازماندهیها و برنامهریزیها انجام میگرفت و مردم به طور مستقیم در جریان مسائل مختلف انقلاب قرار میگرفتند. یعنی قرارها و نشستهای تشکیلات ولایت فقیه نیازی به خانههای تیمی و زیر زمینهای امن و رعایت دهها و صدها نکته امنیتی نداشت بلکه مساجد، تکایا و حسینیهها اصلیترین مکان جلسات و قرار مبارزان مسلمان بود.
روابط تشکیلاتی در چنین سازمانی که به وسعت جامعه اسلامی گسترده بود، از پیچیدگیهای رایج و ظاهری گروههای سیاسی، احزاب و سازمانهای مشابه فاصله داشت به گونهای که دستگاههای جاسوسی و اطلاعاتی مانند ساواک و CIA (همچنانکه خود نیز معترف شدند) بههیچوجه قادر به درک و فهم آن نبوده و نیستند؛ از همین رو نفوذ در چنین تشکیلاتی برخلاف دیگر سازمانها و احزاب سیاسی بسیار دشوار و سخت بود. چراکه آن مغزهای ماشینی و اندیشههای مادی، تنها احزاب و سازمانهایی را میشناخت که با ارتباطاتی پیچیده و سری و مخفیانه سر و کار داشته باشد، آنچه که اصلا در نهضت و تشکیلات حضرت امام (ره) وجود نداشت.
حضرت امام خمینی (رحمها... علیه) خود در تشریح چنین تشکیلاتی در درسهای ولایت فقیه و طرح حکومت اسلامی چنین گفتند: «.. اظهار مخالفت علمای دینی، یک نهضت مخالفت بهوجود میآورد، نهضتی را بهدنبال میآورد که همه مردم دیندار و غیرتمند در آن شرکت دارند... تعلیمات بدهیم، همفکر بسازیم، یک موج تبلیغاتی و فکری بوجود بیاوریم تا یک جریان اجتماعی پدید آید و کمکم تودههای آگاه، وظیفهشناس و دیندار در نهضت اسلامی متشکل شده، قیام کنند و حکومت اسلامی تشکیل دهند... تبلیغات و تعلیمات دو فعالیت مهم و اساسی ما است. وظیفه فقها است که عقاید، احکام و نظامات اسلام را تبلیغ کنند و به مردم تعلیم دهند تا زمینه برای اجرای احکام و برقراری نظامات اسلام در جامعه فراهم شود...»
حضرت امام (ره) در همان درسهای ولایت فقیه خطاب به روحانیون و علما میگویند: «.. شما موظفید آنچه را تفقه کردهاید، بین مردم منتشر کنید و مردم را با مسائلی که یاد گرفتهاید، آشنا سازید... شما فرزندان دلیر اسلام، مردانه بایستید و برای مردم نطق کنید. حقایق را به زبان ساده برای تودههای مردم بیان کنید و آنان را به شور و حرکت درآورید. از مردم کوچه و بازار از همین کارگران و دهقانان پاکدل و دانشجویان بیدار، مجاهد بسازید، همه مردم مجاهد خواهند شد. از همه اصناف جامعه آمادهاند که برای آزادی و استقلال و سعادت ملت مبارزه کنند. مبارزه برای آزادی و سعادت احتیاج به دین دارد. اسلام را که مکتب جهاد و دین مبارزه است در اختیار مردم قرار دهید تا عقاید و اخلاق خودشان را از روی آن تصحیح کنند و به صورت یک نیروی مجاهد، دستگاه سیاسی جائر و استعماری را سرنگون کرده، حکومت اسلامی را برقرار سازند...»
به دنبال همین رهنمودهای رهبری نهضت بود که در سالهای مبارزات مردم مسلمان، تعداد بسیاری از مساجد در تهران و شهرستانها پایگاه روحانیت مبارز قرار گرفتند. علما و روحانیون در این مساجد به پرورش و تربیت جوانان مبارز و متشکل کردن آنان و سپس چاپ، نشر و توزیع اعلامیههای امام و یاران مبارز ایشان، همچنین کتب و جزوههای انقلابی پرداختند. از جمله این مساجد که درواقع به کانونهای انقلاب بدل شد، میتوان به مسجد جلیلی، مسجد هدایت، مسجد سلیمانی، مسجدالجواد، مسجد امیرالمومنین (ع)، مسجد امام موسی بن جعفر (ع)، مسجد الهادی، مسجد همت، مسجد سید عزیزا...، مسجد جامع بازار و مسجد صاحبالزمان (عج) و... در تهران و مسجد جامع شیراز، روضه محمدیه یزد، مسجد سید اصفهان، مساجد صدیقیها و میرزاجعفر و کرامت در مشهد و ... اشاره کرد.
در مدارک ساواک حدود ۱۳۵ مسجد در تهران و بیش از ۳۰ مسجد در شهرستانها به عنوان «مراکز روحانیون متعصب و هواداران خمینی و عاملان تبلیغات منحرفکننده» ذکر شده که اغلب آنها بارها مورد یورش و بازرسی ماموران ساواک و شهربانی قرار گرفت و به دفعات امامان جماعت و سخنرانان آنها دستگیر و شکنجه شدند، اما هرگز تبلیغ و تعلیم اندیشههای اسلام و آرمانهای حضرت امام خمینی (ره) در این پایگاههای اصلی نهضت و انقلاب متوقف نشد و از همین پایگاهها و کانونهای انقلاب بود که سیل خروشان ملت، پایههای ظلم و ستم شاه و اربابان خارجیاش را فروریخت.
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد