منطق موقعیت را فرا میخواند نه شورش موقعیت را. ادبیات و گزارههای شاخص و مبتنی بر اخلاق را خلق می کند نه گزارههای سرکش و گزنده را که اگر این نباشد، نیش میشود و عاقبتش کیش و جا نداشتن در کنش آحاد مردم یعنی همان ترجیح. آداب رقابت، توجه عمیق به نیازهای مردم، عدم دستکاری حقایق، تناسب یافتن هیجان و عقلانیت و… می تواند توافقی پیش فرض تعریف شود و بخشی از رقابت سالم را نوید دهد.
۲- راهبرد همیشگی نظام جمهوری اسلامی مشارکت بالا بوده است و بس. اهمیت این مشارکت یعنی حضور قاطبه و آحاد ملت در میدان انتخابات و ساخت آینده خود. بازیگران این عرصه هم نامزدهایی هستند که هر یک در بطن و متن نظام رشد یافته و ظرفیت و سرمایهای شدهاند متکثر در کارگاه بزرگ ساخت ایران قوی. درک و فهم ماموریت چه از سوی نامزدها و چه بدنه حامیان اما جنس کنش ها و رقابت ها را اخلاقیتر، عاقلانهتر، با ملاحظهتر و در نهایت مخلصانهتر مینماید تا شوری مبتنی بر شعور را برانگیخته و حذف و طرد تخریب را معنا دهد.
۳- انتخابات را پایانی است و فردایی. فردای این انتخابات را اما می توان از امروز ساخت. اگر نامزدها هر یک را ظرفیت و سرمایه ای بدانند و بدنه حامیان خود را هم توجیه، آنگاه صرفا رقابت میکنند و نه سرمایهسوزی و در فردای انتخاباتی که روز ساختن و تحقق امیدهای مردم است، ظرفیت ها و سرمایه ها اعتبار و اقتدار داشته و در چرخه مدیریت، اعتماد مردمی را به همراه خواهند داشت. پس این روزها نامزدها و حامیانشان باید حواس جمع فردای انتخابات باشند. انتخابات پیروزی دارد و ناکامی. اما اگر راهبرد اولیه مشارکت بالای مردم باشد، قطع یقین ناکامی در عرصه نخواهد بود جملگی پیروز خواهند بود و اگر انتخاب خوب هم رقم خرده باشد باز هم کامیابی است چرا که همگی ظرفیتند و پای کار در میدان های دیگر. پس باید چیزی برای اتکا باقی بماند لطفا.