همه درباره نقش زبان در جذب آرای مردم بهویژه آرای خاکستری متفقالقول هستند.اما واقعا ارزشهای مثبت کارکرد زبان و کاربرد زبان کدام است و جایگاه واقعی زبان کجاست؟ منظور ما از تاثیر زبان چیست؟ آیا زبان مقدم بر هر مولفه دیگر اثر دارد؟ و پیشنهاد ما به نامزدها چیست؟فعلا واکاوی زبان نامزدها در انتخابات را از منظر انسانشناسی زبان، روانشناسی زبان، فرهنگشناسی زبان و جامعهشناسی زبان ونسبت زبان سیاست وزبان مردم(و کدام مردم؟ چه طبقات اقتصادی وفرهنگی ازمردم؟) به دانشمندان آن رشتهها وا میگذاریم که کار تخصصی مهمی است و هدف این یادداشت کوتاه چنین مباحثی نیست. برای گوشزد به نامزدهای عزیز نکات اصلی را باز میگویم.نخست آنکه در وهله اول بدانیم بدیهی است امر ایمانی وفکری در مواضع گوناگون ایدئولوژیک و مشیسیاسی و نگرش و دیدگاه نامزدها و تواناییهای اجرایی و مدیریتی و اخلاقیشان،نقش اساسی درکسب رأی مردم دارد.آشکار است نیروهای اجتماعی مدافع هر دیدگاه به نگرش نامزدها درتوافق بانگاه خوداهمیت اصلی میدهند.مردم هوادار روح اسلامی تحول ایران وباورمند به انقلاب اسلامی و آرمانهای امام و اهمیت عدالتخواهی در پیشرفت کشور واعتقاد جدی به استقلال ومقاومت برابر استکبار متجاوز نمیآیند به نامزد نیروهای بیباور به نظریه گرگومیش امام(ره) که رابطه دوستانه با قدرتهای سلطهجو و همکاری با آنان را ممکن میدانند و به آنها ولو در صورت اثبات پیمانشکنی و اهداف شیطانیشان اعتماد و به سیاست نولیبرالی بهویژه در قلمرو اقتصاد و پذیرش اوضاع جهانی اعتقاد دارند رأی بدهند و برعکس، هردسته از مردم نگاههای نامزدها را مهمتر از لحن بیان و زبان آنان عامل همدلی و جلب آرای خود میدانند. بیان روشن نظر نامزد درباره مقاومت یا تعامل و معنای تعامل و چگونگی تعامل بین یکقدرت جهانی و یک کشور پیرامونی و امکان تعامل واقعی یا وابستگی چیزی است که در مناظره دوتایی نامزدها باید روشن شود. با همه اینها قدرت اقناع و زبان شیرین ومردمی نامزد در جلبتوجه حتی مخالفان ومکث و تحملشان اثر دارد.درارتباط با نیروهای خاکستری این زبان آشنا ومردمی خیلی کارمیکند وبرعکس گروههای ایدئولوژیک که تکلیفشان روشن است، این نیروهای بلاتکلیف که بین دو نیرو گیر کردهاند تحت تاثیر زبان و بیان قرار میگیرند.اگربلاتکلیفی محصول ناامیدی از تغییراوضاع معاش ودیگر مسائل این سان باشد، فرق میکند با بلاتکلیفی بین براندازی و رأی به نامزد منتقد نظام. این بلاتکلیفی وقتی بشکند به سود نامزد رفرمیست میشکند.پس نامزدی که بهطور طبیعی لحن ساده وصمیمانه و زبان عامه فهمی دارد در ارتباط با مردم احساس آشنایی و اطمینان بیشتری ایجاد میکند، چون او را میفهمند و دور ازدسترس ذهنشان نیست.نامزدی که خواستار جلب آرای نومیدان از حل مشکلات است و زبان نامزدها روی او تاثیرگذار بوده یا ازقشر عامه مردم است یا از قشر تحصیلکرده. قشر تحصیلکرده توان تحمل زبان تخصصی و دانشگاهی و استدلالهای نظری را دارد اما مردم چنین جذب نمیشوند. تودههای عادی به زبان نزدیک به زبان خود، زبان معترض و ساده و مطالبهگر و آشنا اهمیت میدهند و تحت تاثیر آن قرار میگیرند. البته زیباییها و الوان زبان مردم ضربالمثل، شیرینزبانی، شوخی، کنایه، تمثیل و... درجذب مخاطب عام اثر دارد اما تصنع در کاربرد این ویژگیها کارساز نیست. مردم عادی حوصله زبان آکادمیک و خشک و استادمآبانه را ندارند.این را بفهمیم.البته مسلما عنصر صدق و حس صداقت زبانی حتما یک عامل مهم جذب عامه مردم به نامزدی است که مشکلات مردم رابازبان مردمی بیان میکندوخود رامنجی مردم وراهحل مشکلات معرفی میکند. ارائه نمونه و تجربه با برهانهای ساده و قانعکننده به زبان مردم،خیلی درجذب آرای خاکستری امید از کف دادگان و معترضان غیربرانداز موثر است.پس، از زبان عبوس و بدون رنگآمیزی مردمی و فاقد قدرت تجسمی و قدرت تصویرپردازی و نمایش دوری کنید و زبان روشن همدلی و زبان ساده مردم را به کار گیرید.شاید زبان اغوا یا زبان پیچیده و خشک علمی و زبان تحریککننده و جنجالی و منفیباف و سیاهنما مردم خشمگین و مخاطبان هرشبه ایراناینترنشنال را خوش آید و همچون آثار سینمایی ویرانگر این قشر را راضی کند اما مسلم است که نامزد دارای ایمان هرگز برای دنیا تن به چنین رذالتی نمیدهد. همچنان که تن به مستی زبان معاویهای، ترامپی،بارونی وبالاتر زبان موذیانه ودروغگو وفریبدهنده آرام نمیدهد.کاربرد این زبان هتاک و دروغپرداز بهوسیله یک مشاور واداهای آمریکایی در مبارزه انتخاباتی و بازیگری بد او، بسیاری ازهوادارانش راسرخورده کردو رفرمیستهای ایرانی باید بدانند آن بخش از جوانان دارای تربیت فاقد عقل و اخلاق که اسیر دست شیاطین شده و به پلشتی کشیده شده و به ضدیت با هر چیز شرافتمندانه سوق داده شده و غرق گناه و گرفتار وضع اسفبار و تلخ اعتقادی، روحی و اخلاقیاند و نیاز به درمان قلبی، فکری و پوچگرایی دارند نماینده جوانان شریف و عدالتخواه و اهل ایمان و خرد و دارای پاکیزگی روحی و شجاعت و دوستدار مادر، پدر، وطن، استقلال، حلالزادگی و حلالخواری و گریز از گناه نیستند و گروه ضد و پرورشیافته شبکههای شیاطین که به نسل «زد» مشهورند و سیا و موساد نامشان را از فیلم «z» وام گرفت و همذاتپنداری حیلهگرانهای در آن است و هرگز کل نسل دهه ۸۰ را دربرنمیگیرند و گویای موفقیت شیطان رجیم و آمریکای فاسددرفاسدکردن بخشی ازمردم هستند،نباید چون نمونه محق خواستهای تودهای فهم شوند و زبان فاقد خرد و حقیقت و سرشار از پوچی و فساد و بیهمه چیزی تزریق شده به آنان ستایش شود. هیچکس از خدا مهربانتر نیست و فرمان الهی نسبت به جنایت و فساد وقتی در قلب لانه میکند تلاش برای نجاتشان است اما وقتی قلب فرد یا قوم و گروهی از ملت با پلیدی، ناحق، گناه و شیطان ممزوج شد و مهر خورد خدا وعده عذاب میدهد و نوازش و تحسین نمیکند و زبان نفی به کار میبرد. البته اول، گناه حکومتگران که با غربگرایی و اشرافمنشی وانباشت حرام ثروت از بیتالمال و تبعیض و اشاعه بیکاری، فرهنگ اجنبی، اعتیاد، نومیدی، بیایمانی و دروغ مسبب چنین حالی شدند باید جبران شودواگر درجامعه روبه سلامت اینان بر فساد و شیطانپرستی و گناه عام اصرار ورزیدند؛ زبان مجازات باید بهکار گرفته شود. پس زبان بایدن معتاد، زبان شیطانی و دروغ و بازی پوچ جنایتکاران و زبان اغوای کسانی که خود به فشار نسلی دامن میزنند نباید بهوسیله نامزد مومن بهکار گرفته شود. مهربانی برابر دشمنان خدا و حق و دین و وطن وحلال وواجبات و در میدان جنگ با نوکران ابلیس و فرعون معنا ندارد و نباید کسی را فریب دادوبهشدت محکم باید ازرفتار فاسد تبری جست وزبان مخالفت پیشه کردونترسید. گناه ضدیت اجتماعی با حق وعدل وآشوب به سود ناموسفروشی بامقاومت ونفی باید پاسخ یابد ونه با تحسین وتمجید.پس زبان مردم درگفتوگو با مردم ضروری اما زبان فریبکار دربرابر نوکران فساد،آمریکا و شرافت حرام است وباید با زبان برائت با اصرارکنندگان به حراج سرزمین مادری، ناموس، اسلام و اخلاق برخورد کرد. جوان خطاکار خامی که باید برابرش صبربه خرج داد باافراد تعلیمدیده برای ضدیت با دین، شرف،نشر فساد،بیدینی ونوکری اسرائیل و...همسان نیستند.همانقدرکه زبانخشک وبیعطوفت حقیقی وشیفته افکار خود زنندهاست، زبان ذلیل برابر وطنفروشی، دینفروشی واشاعه فساد هم نفرتانگیز است.کسانی که برای کسب آرا،حتی گمراهی، جرم، سرگشتگی و فساد جوانان را تحسین میکنند؛ بدترین دشمنان همان جوانهای گرفتار پوچی هستند .پس زبان قرآن را بهکار گیریم، زبان رشادت و بشارت و انذار را باهم. زبان آشتیناپذیرباگناه و ظلمات وظلم واصرار برجنایت و استکبار و پیروی از ابلیس و زبان خیرخواهی، مهر،شکیب و دوستی بامردم و ولوجوان خطاکارغافل که اصراری برجنگ با حق و ترویج فساد ندارد.