سریال «نوری که نمیتوانیم ببینیم» اقتباسی از یک رمان به همین نام است که درباره روزگار یک دختر نوجوانان فرانسوی است که با بروز جنگ جهانی دوم زندگیاش دگرگون میشود. مخاطبان در خلال این قصه با روایتی از تاثیر جنگ بر نوجوانان و وجوه انسانی نادیده گرفته شده در این پدیده شوم همراه میشوند.
شخصیتهای متفاوت و غیرمتعارف
درامهای تاریخی همیشه از محبوبیت برخوردارند و به همین خاطر غالب شبکههای تلویزیونی سراغ ساخت چنین آثاری میروند. مینیسریال نوری که نمیتوانیم ببینیم از محصولات جدید این ژانر پربیننده است که سال گذشته میلادی تولید و پخش شد و استقبال بسیار بالای تماشاگران و منتقدان را به دنبال داشت. این سریال چهار قسمتی آمریکایی داستانش را از رمان جنگی سال ۲۰۱۴ آنتونی دوئر به همین نام گرفته است و تمایز آن با بقیه درامهای جنگی، در کاراکترهای غیرمتعارف و متفاوت آن است. تا امروز در کمتر رمان یا سریالی با حالوهوای تاریخی و جنگی، یک دختر نوجوان در محوریت موضوع و ماجراها بوده و مسأله زمانی جالبتر میشود که بدانیم این دختر نابیناست. داستان در ارتباط با وقایع زمان جنگ جهانی دوم است و ماری لوره بلانش (با بازی آریا میا لوبرتی) شخصیت مرکزیاش است. او دختری فرانسوی است که بهدلیل نابینایی، زندگی سختی دارد و بعد از تهاجم ارتش هیتلری به فرانسه و نبرد معروف سن مالو مجبور به ترک خانه عموی بزرگ خود میشود. در مقابل ماری لوره، ورنر پفینگ (با بازی لوئیس هافمن) یک پسربچه آلمانی قرار دارد که بهخاطر مهارتش در تکنولوژی رادیویی در یک مدرسه نظامی پذیرفته شده است. داستان سریال بهطور متناوب قصه زندگی این دو را به هم گره زده و به تعریف ماجراهای آنان میپردازد. این سریال هر شب ساعت ۲۴ از شبکه چهار پخش میشود.
نامهای مطرح و خلاق تلویزیونی
اولین نکتهای که در کنار نام نویسنده کتاب مورد توجه قرار میگیرد، نام توسعهدهنده متن و نویسنده فیلمنامه است که جزو بهترینهای عالم سینما و تلویزیون است. استیون نایت، برنامهساز مشهور قاب جادو که در دنیای سینما هم نگارش فیلمنامههای مهم و مطرحی همچون پیکی بلایندرز، دیدن، سرود کریسمس، اسپنسر، آرامش و...را در کارنامهاش دارد، خالق اصلی فیلمنامه نوری که نمیتوانیم ببینیم به شمار میرود. زمانی که او امتیاز برگردان تصویری رمان را خریداری کرد، اهلفن گفتند تماشاگران باید منتظر سریالی قوی و باکیفیت باشند. ابتدا تصور میشد نایت قصد تولید مجموعهای طولانی را دارد و زمانی که متوجه شدند او بهدنبال ساخت یک مینیسریال است، بسیار تعجب کردند. البته نایت بخشهای زیادی از داستان کتاب و شخصیتهای آن را که احساس میکرد نیاز چندانی به حفظ آنها در مجموعه نیست، حذف کرد. این حذفیات میتوانست لطمات زیادی به کلیت کار و سریال بزند. اما توانایی نایت در خلاصه کردن کتاب مشهور و پرخواننده دیور، باعث شد تا حاصل کارش با تحسین فراوان روبهرو شود.
اجرای یکدست
نایت برای کارگردانی سریال سراغ شاون لوی رفت که از بهترینهای دنیای سینماست و در عین حال مجموعههای موفقی هم برای تلویزیون کارگردانی کرده است. لوی را تماشاگران سینما و تلویزیون بهخاطر اکشنهای ماجراجویانه، فانتزی و حتی ابرقهرمانانه و علمی ــ تخیلی میشناسند. از آثار او در سینما و تلویزیون به عنوان تهیهکننده و کارگردان میتوان به شب در موزه، ددپول، پلنگ صورتی، چیزهای عجیب و...اشاره کرد.برای منتقدان این پرسش مطرح بودکه آیا میتواند یک درام تاریخی جذاب و قابل باور همچون بقیه کارهایش ساخته و ارائه دهد یا خیر. تردیدهایی در توانایی لوی برای انجام این کار وجود داشت و تنها بعد از پخش این مجموعه مشخص شد که اجرایی یکدست و عالی انجام داده و قابلیتهایش در ژانر تاریخی به اندازه قابلیتهایش در ژانرهای دیگر است. به گفته لوی: «وقتی شما داستانی جذاب و سرگرمکننده و انسانی دردست دارید، خود این سوژه کمک میکند تا اثری شسته و رفته و جذاب تولید شود. من غرق در حالوهوای انسانی داستان شدم و دقت نویسنده در بازسازی تاریخ بهقدری خوب بود که ناخودآگاه خودم را در دل آن ماجراها، حوادث و آدمهایش میدیدم. داستان دیور بسیار تصویری و شاعرانه بود و ما هم تلاش کردیم تا این شاعرانگی زمان انتقال تصویری آن، همچنان حفظ شود.»
انتقال روح داستان
نایت هم از علاقهاش به رمان و ماجرای خلق آن صحبت کرده و میگوید: «دوئر، زمان سفری با قطار به فکر نگارش کتابش افتاد. او طی مسیر با مسافری آشنا میشود که بعد ازناموفق ماندن تماسهای موبایلش وحشت کرده و احساس بدی به او دست میدهد. دیور احساس میکند این مسافر اعتقادی به معجزه در ارتباطگیری از راه دور را ندارد و تصمیم میگیرد داستانی در این رابطه بنویسد و ماجراها را به دوران جنگ جهانی دوم انتقال دهد. او بعد از دیداری از فرانسه و شهر سن مالو، به این فکر میافتد که ماجراها را در زمان حمله ارتش نازی به این شهر محدود کند. به این ترتیب، میبینید که خود نوع خلق داستان کتاب هم میتواند سوژه بسیار خوبی برای یک سریال دیگر تلویزیونی باشد! زمان تولید سریال اصرار داشتم که لحن شاعرانه تعریف ماجراها حفظ شود و از آن دور نشویم. این موضوع و نکته مهمی بود که البته منتقدان تلویزیونی و ادبی هم متوجه آن شدند و زمان پخش اشاراتی به آن داشته و به تعریف از کار ما پرداختند. در عین حال، متوجه این نکته هم بودم که روح داستان کتاب را که بهدنبال ارائه تصویری صادقانه از نابودی طبیعت و آدمها بهواسطه جنگی خانمانسوز است، به شکلی صادقانه به تصویر بکشیم.»
باورپذیری سریالی
بخشی از صحنههای سریال در شهر بوداپست فیلمبرداری شد تا بتواند القاکننده حالوهوای شهری اروپایی در دوران جنگ باشد، اما لوکیشنهای خود شهر سن مالو بهعنوان مکان اصلی فیلمبرداری مورد استفاده سازندگان قرار گرفتند. باور نایت این بود که فیلمبرداری در مکان اصلی رخدادها میتواند کمک زیادی به باورپذیری بیشتر سکانسها کند. آریا میا لوبرتی، بازیگر اصلی با این مجموعه اولین کار خود را جلوی دوربین انجام داد. او از بین بیش از ۲۰۰۰ دختربچهای انتخاب شد که برای تست گریم آمده بودند و نایت و لوی بلافاصله متوجه قابلیتهای بازیگریاش شدند. هیو لوری و مارک روفالو، دو بازیگر سرشناس سینما هم دو تا از نقشهای مهم سریال را بازی کردهاند.