در این عصر، جهانیشدن امری اجتنابناپذیر شده است و روند شکلگیری آن با سرعت به ویژه با تحولات عمیق در فناوریها در حرکت است؛ اما روند جهانیسازی که امری برساخته است، نگرانیهای خود را دارد. در بند۲۰ الزامات سند تحقق چشمانداز ۲۰ ساله جمهوری اسلامی ایران، به جهانیشدن توجه شده است و به "تعامل سازنده با فرایند و روند طبیعی جهانیشدن و مقابله با پروژه جهانیسازی غرب و نظام تکقطبی و مناسبات غیرعادلانه در جهان به سه گفتمان پیشرفت و تولید دانش، صلح و روند جهانیشدن" اشاره شده است.
پدیده دوجهانیشدنها
در الگوی فراگیر (پارادایم) دوجهانیشدنها، نگاه نخست بر تمایز بین جهان مدرنیته (فیزیکی) و جهان جهانیشده (مجازی) است. در گام بعد تبیین و متمایزکردن این دو جهان موازی و درعین حال درهم تنیده است و به جهانیشدنهای متکثر در درون این دو جهان توجه میکند. با این نگاه مهمترین تغییر جهان معاصر که بنیان تغییرات آینده جهان را میسازد، رقابتیشدن جهان واقعی و مجازی است. ظهور جهان جدید یعنی جهان مجازی، بسیاری از روندها، نگرشها و ظرفیتهای امروز و آینده جهان را تحت تاثیر خود قرار خواهد داد. این جهان درواقع به موازات و گاه مسلط بر جهان واقعی ترسیم میشودوعینیت واقعی مییابد. درنمونه سنگاپور، جهان مجازی به قدری توسعه یافته است که قابل مقایسه با جهان مادی است. روند هوشمندسازی در هر دو جهان با ابزارهای رایانهای جهانیشده، مسیر فوری زندگی را مثل پزشکی هستهای و...نشانه میگیرد؛ به نحوی میتوان گفت که استعمار مجازی در حوزه سیاست، اقتصاد و فرهنگ در حال شکلبخشی به تغییر در روابط انسانی، ظهور ادیان نوظهور، نظامهای معرفتی جدید و عمل متفاوت اجتماعی است. این روند با ظهور صنعت توام با ارتباطات و همه صنایع مرتبط با رایانه، اینترانت (ارتباط شبکه ای بسته و تعریف شده) و اینترنت محقق شده است وتبدیل شی به عدد و«امر آنالوگ» به«امر دیجیتالی» امکانپذیر شده است. جهان مجازی در همه حوزههای سیاست و اقتصاد و از جمله عضویت فرهنگی، تعلق فرهنگی، هویت فرهنگی و از همه مهمتر «قدرت فرهنگی و تمدنی» جدیت مییابد و در فرهنگ دوفضاییشده، شاهد مهاجرتهای فیزیکی، مجازی و مهاجرتهای فیزیکی-مجازی تحت تاثیر این فضا هستیم. بهعبارتی با تغییر بنیادی در مفهوم زندگی و ورود به زندگی دیجیتالی مواجهایم. آینده جهان با عنوان پساجهانی شدن، غلبه جهان مجازی بر واقعی و شکلگیری پدیده «جنگ بدون جنگ» است، که جنگ نمادها و نشانههاست. لذا اگر آیندهاندیشانه و با رویکرد مهدوی نگاه کنیم، دانش خیر و شر در ایجاد این وضعیت، ظرفیتهای بسیاری برای «تضادهای اجتماعی» و در عین حال «مفاهمه و توافق چند فرهنگی» فراهم میکند.
دیپلماسی و دیپلمات کوانتومی
دیپلماسی کوانتوم ابتدا در سال ۱۹۹۷ در گفتوگوی میان شولتز، وزیر خارجه وقت آمریکا و سیدنی درل، متخصص فیزیک محض آمریکایی مطرح شد که در فیزیک کوانتومی مشاهده یک چیز بهسختی مشاهده همان چیز است که شولتز در پاسخ میگوید دیپلماسی کوانتومی هم قرار دادن دوربین تلویزیون در برابر چیزی است که همان چیز نیست. بهعبارتی در دنیای جهانی شده به هم متصل و عدم قطعیت در قالبهایی چون فناوریها و رسانههای جهانی شاهد تحول در مفهوم دیپلماسی هستیم. دیپلماسی نیوتونی قرن ۱۷ و مذاکرات دو دولت جای خود را به دیپلماسی کوانتومی و ظهور بازیگران جدید داده است؛ اگرچه هنوز نقش دولت در مذاکرات رسمی جایگاه خود را حفظ کرده ولی متأثر از این بازیگران نوظهور است. لذا یک دیپلمات کوانتومی فردی است که همزمان دو فضای مذاکرات مخفی و مذاکرات در چشم مردم را مدیریت میکند. یقینا علاوه بر تغییر و ایجاد سازمان کوانتومی، چنین دیپلماتی نیازمند ابزار لازم و نوین عصر دیجیتالی است. ابزارهای دیپلمات کوانتومی شامل هوش مصنوعی و فناوریهای نوین دیگر با ویژگی سرعت و کمهزینه بودن است. برای نمونه برنامههای هوشمند«چت جیپیتی» با بهرهبرداری از هوش مصنوعی در حوزه دانش، ترجمه همزمان، ارائه مشورت و سناریوهای مختلف برای مذاکرات سیاسی، تجاری و نظامی و حتی هستهای که در مورد ایران و در جنگ روسیه و اوکراین بهکار گرفته شده،قابل ذکراست.دیپلماسی کوانتومی مبتنی بر تفکر سیستمی و با ساختار سازمانی است و متأثر از محیط بیرونی آشوبی و پیچیده (و نه مقطعی قابلپیشبینی) است؛ لذا باید ارتباط سازنده بین افراد سازمان (درونی) و محیط بیرونی برقرار شود. سازگاری و فهم تغییرات و ایجاد شرایط مثبت، دانستن کوانتومی یا شیوه خلاقانه و شهودی جهت انجام بهینه امور، تعارض به شرط مدیریت در جهت خلاقیت و همافزایی با فعالیت گروهی از مؤلفههای سازمان کوانتومی است. نگاه سیستمی و فرآیندی به مسائل و تبدیل کارکنان به افراد مشارکتکننده هوشمند و فعال با محوریت سازمان، یعنی نگاه از پایین به بالا که خلاقانه و مشارکتی است. فیزیک نیوتونی زیرمجموعه کوانتوم است و نمیتواند دلایل جزئی یا ذرات ریز مانند الکترونها، هستههای اتم و مولکول را درست تحلیل کند؛ لذا مدیریت علمی تیلور مدل نیوتونی است و عصر کوانتوم عصر تکنولوژی است و «عینیت» نیوتونی با «ذهنیت» کوانتومی جایگزین میشود و سازمان پویاست و ثابت و ایستا نیست. در پارادایم کوانتومی جهان بهمثابه شبکه پویا و در حال رشد از ارتباطات است و روز به روز شاهد تنوع و پیچیدگی و زاده شدن دنیاهای جدید هستیم. عنصر فهم این پیچیدگی، خودآگاهی و هوشمندی است. برخلاف مدیریت تیلوری که انسان مثل پیچ و مهره ماشین در محیط اداره است، در مدیریت کوانتومی انسان، خلاق و هوشمند است. برخلاف رویکرد نیوتونی دیپلماتها و کارکنان بخش دیپلماسی طبق عمل کوانتومی صرفا رسمی و تعریف شده کار نمیکنند، بلکه به اشکال عمودی و افقی و تصمیمهای راهبردی و راهکارهای کسب اهداف بهصورت دورانی فعالیت می کنند.
هوش مصنوعی
بهطور عام،هوشمصنوعی را ماشین یادگیری دیتا(Machine Leaning) وحل مسائل خاص، مطالعه و طراحی موضوعات هوشمند و استفاده از تجربیات برای انجام وظایف مختلف میدانند. دراین ارتباط کلاندادهها(Big Data) ترکیبی ازاطلاعات نهادینه (مالی و پولی و...) شبهنهادینه (Web server logs & streaming data from sensors) و نهادینه نشده (متون، اسناد، اطلاعات مولتی مدیا و...)است که توسط سازمانها جهت استخراج اطلاعات (Information) واستفاده در پروژههای ماشین یادگیری و ایجاد الگوهای قابل پیشبینی به کارگرفته میشود.با افزایش بیش ازپیش اطلاعات، هوش مصنوعی به دنیای واقعی نزدیک و نزدیکتر میشود و میتواند از یک ابزار و دستیار به آقایی بر بشر برسد.ارتباط عمیقتر مغزانسان بارایانه و کپیبرداری از مغز و جمعآوری کل اطلاعات و تجزیه و تحلیل آن از پروژههای آینده متاورس است. هوش مصنوعی «انقلابی آرام» است که موجب سلطه تجاری، ژئوپلیتیک، محیطی و افزایش تواناییها در راهبرد نظامی و برتری در کنترل ملی و جهانی میگردد. هوش مصنوعی را در عصر دیجیتالی که بر دنیای بشریت تاثیرگذار است،به عنوان یک «قدرت نرم» هم تعریف کرده اند؛ و یا «دادهها» که در شرکتهای بزرگ داده، جای"نفت"رادرشرکتهای بزرگ نفتی میگیرندودیپلماسی هوش مصنوعی موضوعیت مییابد.زندگی دیجیتالی همه ابعاد زندگی ازجمله زندگی سیاسی را دچار تغییرمیکند؛لذا توجه به دیتا(Data)،اطلاعات (Information)، و دانش (Knowledge)، سه نکته بسیار مهم هستند؛ برای نمونه ارتباط دانش، قدرت و سلطه را میشل فوکو در آثار خود اشاره نموده است. در این ارتباط محاسبه کوانتومی (Quantum Computing) از جدیدترین ابزارهاست که وقتی با هوش مصنوعی ترکیب شود، بسیاری از مسائل ملی پیچیده را مثل اختصاص منابع، مشکلات جهانی مثل آب و هوا و...حل میکند و یا برعکس میتواند بهعنوان یک سلاح علیه «امنیت ملی اطلاعات» و دسترسی به سیستمهای کنترل نظامی استفاده شود. یکی از تلاشها در این زمنیه در «هوش مصنوعی کوانتومی» پیشبینی مدیریت تهاجمات تروریستی، تهدیدات مالی، ناآرامیها و... است.ارزش صنعت هوش مصنوعی در سال ۲۰۳۰ به رقم۱۵.۷تریلیون دلارمیرسد. شکاف دیجیتالی جهانی و برتری برخی از کشورها که در سال ۲۰۳۰ آمریکا و چین برتر خواهند بود، از نکات قابلتوجه سایر کشورها باید باشد. پیش بینی شده است که ۷۰ درصد از مشاغل سراسر جهان تاسال ۲۰۳۰ ازهوش مصنوعی استفاده خواهند کرد و ۱۴درصد تولید ناخالص جهانی را که حدود ۱۶ تریلیون دلار است، افزایش میدهد. چین در سال ۲۰۱۵ در سند «ساخت چین ۲۰۲۵» در راهبرد دهساله خود بهشدت بر تولید هوشمند در ده بخش راهبردی صنعتی تاکید داشته است و درسند۲۰۱۷شورای دولتی چین، بر توسعه هوش مصنوعی به عنوان یک فناوری استراتژیک تاکید شده است و اینکه در ارتش چین بهعنوان یک فناوری راهبردی در تمام ابعاد تلقی شده که دارای قابلیت رقابت ملی است و در توسعه اقتصادی چین موجب تزریق یک انرژی جنبشی جدید خواهد شد. در آمریکا نیز از دوره اوباما رئیس جمهور اسبق به این مهم توجه شده است و در دوره ترامپ رئیس جمهور سابق درسال۲۰۱۹نخستین فرمان اجرایی وی به حفظ رهبری آمریکا در هوش مصنوعی مربوط بود و بایدن رئیس جمهور فعلی نیز به فناوریهای بزرگ و نوظهور همچون هوش مصنوعی و محاسبات کوانتومی و رقابت قدرتهای بزرگ که توانایی تغییر موازنه اقتصادی و نظامی بین کشورها را دارد، تاکید نمود. در این راستا برای مانعتراشی در مسیر پیشرفت چین، اخذ مجوز برای صدور تراشهها از آمریکا به چین و روسیه در سال ۲۰۲۲ مقرر شد. و علاوه بر اعمال سیاستهای تحریمی، دست به اتحاد با کشورهای سازنده تراشهها مثل تایوان، کره جنوبی و ژاپن و ارائه مشوق و انتقال کارخانههای ساخت تراشه به آمریکا و بالاخره سرمایهگذاری گسترده در این فناوری زده است.
متاورس؛ جهان متا
مارک زاکربرگ، رئیس شرکت فیسبوک که با روند جهانی شدن نام شرکت را به متا تغییر داده، میگوید: بشریت در آینده به متاورس مهاجرت میکند و دنیای واقعی را رها میکند تا به دنیایی که ما خلق میکنیم و کاملا بر آن حکومت میکنیم، بپیوندد. متاورس جانشین اینترنت است و ترکیبی از واقعیتهای دیجیتالی و آفلاین با انجام چندین کار بهطور همزمان با توانایی تماس، حس و احساس در تماس میان مغز انسان و یارانه است.وی با سرمایه ۱۰میلیارد دلار و بهکارگیری ۱۰هزار نفر با وجود ۱۸ سرور دیتا در آمریکا، سوئد، دانمارک، ایرلند و سنگاپور درصدد خلق متاورس است. در این ارتباط متاورس را ماورای هستی تعریف کردهاند؛ ولی مفهوم آن توسعه زنجیره دنیای پیشرفته دیجیتالی، واقعیتها و مدلهای تجاری است که از ابزارهای واقعیت مجازی تقویتشده، توسعهیافته و طراحیها و فناوریهای ۵G و Web۳ و... استفاده میکند. برای نمونه دبی با دعوت از هزار کمپانی در حوزه بلاکچین و متاورس درصدد اجرای راهبرد متاورسی در حوزههای خدمات دولتی، گردشگری، آموزش و بنگاههای معاملات ملکی است، تا درسال۲۰۳۰ به ۴۰هزار شغل مجازی دست یابد. تایوان بهدلیل روابط حساس خود با چین درصدد توسعه متاورس است. کرهجنوبی «سئول متاورس» را بهعنوان یک زیستبوم برای همه خدمات دولتی و طرح شکایت مردم و عربستان هم ایجاد شهر متاورسی چندمیلیارد دلاری و دبی شهر دوقلوی متاورسی خود را در دست طراحی دارند.تاریخ متاورس پس از تولد اینترنت در سال ۱۹۹۱، در گام اول در قالب تصویر ۳D مجازی درسال۱۹۹۲ حسب افسانه علمی نیل استفنسن بهنام متاورس شکل گرفت. و در گام دوم با دامنه وسیع و درهمتنیده ۳D ارتباطات پیشرفته و شبکه اجتماعی از طریق تبادل اطلاعات تقویت شد و موجب تحول بلاکچین، بیتکوین و ... شد و بهزودی بهعنوان انقلاب بعدی در اینترنت جزئی اجتنابناپذیر از زندگی بشر میشود. متاورس، فضای مجازی موازی دنیای واقعی است و فناوریهای درگیر در آن فناوریهای زیرساختی ارتباطات و Chip و ارتباطی وایفای و بلوتوث و شبکه موبایلی و دوم تجهیزات موبایل، عینکهای هوشمند و... و سوم موتور ۳D، واقعیتهای مجازی، ترکیبی و تقویتی و نقشهبرداری اطلاعاتی جغرافیایی و چهارم طراحی اقتصادی بازارهای مالی و پنجم کشف شبکهها و توزیع محتوا و ششم تجربیات مثل بازیها و ورزشهای مجازی است، بهنحویکه متاورس براساس هرم مازلو با کشف نیازها درصدد جا باز کردن در دنیای واقعی بشریت است. به عبارت دیگر، متاورس یک شبکه یا مجموعه بههمپیوسته از خردهشبکههاست که نامتقارن در عین تقارن، متمرکز در عین پراکندگی، مجازی در عین واقعی، قاعدهمند در عین بیقاعدگی، اصالت فرد در عین اصالت جمع و رقابت در عین همکاری است. این انبوه دیتا موجب ژئوپلیتیک دیتا شده و امکان دسترسی یا توانایی خاص را بدون محدودیت در فضا و زمان فراهم میکند. در این راستا الگوی فراگیر اتصالات (Connectivity) یا کانال جریان دیتا به تمام حوزههای ژئوپلیتیک اعم از دوستیها و دشمنیها معنا میبخشد. در دنیای اتصالات متاورسی شاهد نسلهای Z بین سنین ۱۹۹۷ تا ۲۰۱۲ یا نسل اینترنتی و نسل آلفا متولدین ۲۰۱۰ تا ۲۰۲۷ که رشدیافته تلفن هوشمندند هستیم و نسل آتی نسل هوش مصنوعی خواهد بود. گوگل، راهبرد شرکت را از «اول موبایل» به «اول هوشمصنوعی» برده است. در این راستا بازی شهروندان در پارادایم متا و مدلهای حکمرانی دیتا از نکات قابل توجه برای مطالعه در علم سیاست است.