گذری بر داستان «گِل» به قلم دیوید آلموند‌

گِلی که با آب باران شسته ‌شد!

رفع خلأ‌های ادبیات پایداری با کادرسازی

روایت داستانی زندگی شهدای مدافع حرم را می‌توان بخش تازه‌ای از تولیدات ادبیات پایداری کشور دانست که اتفاقا در سال‌های اخیر مشتاقان و خوانندگان بسیاری هم داشته و کتاب‌هایی که با این هدف نوشته شده، بارها مورد توجه و تاکید رهبر معظم انقلاب هم قرار گرفته است.
کد خبر: ۱۴۷۴۰۴۴
نویسنده فاطمه رستمی - گروه فرهنگ و هنر
 
زندگینامه شهید مدافع حرم؛ مرتضی عبداللهی یکی ازآن زندگینامه‌‌نویسی‌های موفق است که به قلم رسول ملاحسنی نوشته شده و نشر شهید کاظمی با عنوان «هواتو دارم» آن را روانه بازار کتاب کرده است. به بهانه هفته گرامیداشت دفاع مقدس، با نویسنده این کتاب که مزین به تقریظ رهبر هم شده، پیرامون مسائل و چالش‌های نگارش زندگینامه شهدا و تاثیرات فرهنگساز این دست آثار گفت‌وگویی داشتیم که می‌خوانید. 

در سال‌های اخیر استقبال نویسندگان ایرانی از روایت زندگی شهدای مدافع حرم بیشتر شده و می‌توان گفت این آثار جلوه‌های تازه‌ای از ادبیات پایداری را پدید آورده‌اند. شما مسیری که این ژانر ادبی طی این چند سال پیموده را چطور ارزیابی می‌کنید؟ 
به‌عنوان یک دهه شصتی، وقتی کتاب‌هایی در مورد زندگی شهدای دفاع‌مقدس را می‌خواندم، در بیشتر موارد نسبت به قهرمانان این کتاب‌ها احساس غریبگی می‌کردم. به‌نظرم شهدای آن دوران را در آثار ادبی خیلی دور از انسان‌های معمولی و امروزی ترسیم کرده‌ایم که این موجب می‌شود مخاطب نتواند خودش را در کنار این بزرگان احساس کند. البته شکی نیست که دوران دفاع‌مقدس دوران بسیار خاصی بوده، اما تا این حد دست‌نیافتنی ترسیم کردن شهدای جنگ تحمیلی در جهان ادبیات، برای مخاطب کنونی جذابیت ندارد یا حداقل نمی‌تواند آنها را به‌راحتی باور و درک کند. خوشبختانه در مورد آثاری که درخصوص شهدای مدافع حرم نوشته شده شاهد نگاهی نوین در روایت‌ها هستیم و سبک زندگی این شهدا که هم‌عصر ما بودند، کمک کرد تا روایت داستانی زندگی آنها را خیلی باورپذیرتر به تصویر بکشیم و مخاطبان کتاب‌ها نیز همین حالا می‌توانند دوستان شهید، خانواده و آشنایانش را در جامعه ببینند، تجربه‌های زیسته‌ای که او داشته را تجربه کنند و احساس نکنند که ازاین شهداخیلی دورهستند.درواقع زندگینامه شهدای مدافع حرم از این منظر تحولی در ادبیات پایداری به‌وجود آورده است. درچند کتابی که در رابطه با زندگینامه شهدای مدافع حرم نوشتم نیز مخاطبان بازخوردهایی به من می‌دادند که نمایانگر درک راحت‌تر آنها از شهید و سبک زندگی آنها بوده و خوانندگان کتاب صراحتا می‌گفتند با شهید و تجربه‌هایش کاملا همذات‌پنداری کرده‌اند. این شهدا هم انسان‌هایی شبیه ما بوده‌اند، تفریح می‌کردند، شاید با خانواده به اختلاف برمی‌خوردند، شکست راتجربه می‌کردند و...اما جهان‌بینی و نگاهی که داشتند آنها را به سمت شهادت برده است. زمانی که خواننده با چنین قهرمانی در زندگینامه‌ای مکتوب مواجه می‌شود، می‌تواند او را الگو قرار دهد یا سبک زندگی و آرمان‌های چنین شخصیتی را دنبال کند. به‌عنوان نمونه در کتاب «یادت باشد» که زندگینامه شهید حمید سیاهکالی مرادی را نوشتم، می‌بینیم که شهید سعی می‌کرده ازنزدیک‌ترین مغازه به خانه خودش خرید کند تا کاسبی که به امیدی در محله کسب و کار حلالی راه انداخته، از همسایه‌های خودش ناامید نشود.این جزئیات است که زندگی شهیدان رابه درس‌نامه‌ای تبدیل می‌کند. یا به‌عنوان مثال درزندگینامه شهیدمرتضی عبداللهی درکتاب«هواتو دارم»همسرشهید روایت کردند که حتی در بدترین وضعیت اقتصادی شهید برای عید غدیر با اندک‌ترین بودجه هدیه‌ای برای همسایه‌هایش می‌خرید که فقط عید را تبریک گفته باشد. ناظر بر همین شیوه روایت، رهبر معظم انقلاب نیز بر ثبت زندگینامه شهدای مدافع حرم وسبک زندگی عادی و پشت جبهه این شهدا تاکید دارند. وقتی زندگی طبیعی و عادی شهید روایت شود، هدف شهید و آرمانی که حاضر است به‌خاطر آن جانش را فدا کند، بهتر درک می‌شود. 

به نظر شما آیا ادبیات پایداری که پس از دوران دفاع مقدس، توانست بعد جدیدی از توجه نویسندگان به تحولات و حوادث ملی و مذهبی را تجربه کند، امروز توانسته در واکنش به رخدادهای مهم و حوادث محور مقاومت از یمن تا غزه، لبنان و... موفق عمل کند؟ اصلا چرا لازم است که ادبیات پایداری نسبت به روایت اتفاقات محور مقاومت که آرمان مشترکی دارند، حساس باشد؟ 
در ادبیات مقاومت و پایداری اصول و خط و ربط‌های مشخصی داریم که شاید در جغرافیای خاص یک کشور نگنجد و فرامرزی باشد و نویسنده این نوع ادبیات چه در ایران باشد، چه در سوریه، یمن یا لبنان و غزه، نمی‌تواند نسبت به این موضوعات بی‌تفاوت باشد و قطعا هزاران قصه و حادثه شنیدنی در این محور وجود دارد. زمانی که زندگینامه شهید عبداللهی را می‌نوشتم، همسر شهید خاطره‌ای را بیان کردند که در کتاب هواتو دارم آورده شده است؛ شهید عبداللهی در پاسخ به این سؤال همسرش که سخت‌ترین بخش حضور در جبهه‌های دفاع از حرم چه بوده؟ می‌گوید: این‌که با کسانی در یک سنگر دفاع می‌کردیم و می‌جنگیدیم که نه می‌دانستیم اهل کجاست؟ نه زبانش را می‌فهمیدیم و نه هم‌وطن بودیم، اما برای یک هدف می‌جنگیدیم. وقتی به این خاطره شهید فکر می‌کنم، می‌بینم حقیقتا سخت است که در فضای جنگ باشی، اما حتی زبان هم‌رزم‌هایت را ندانی! در واقع لشکرهای حاضر در محور مقاومت شاید هم‌وطن نباشند، اما آرمان مشترکی دارند و اینجاست که ادبیات پایداری می‌تواند ایفای نقش کند. به این جهت که دیگر نمی‌تواند نسبت به هیچ‌کدام از حوادث محور مقاومت در هر کجای دنیا که باشد، بی‌تفاوت گذر کند. قطعا در نوشتار نویسندگان دفاع مقدس، محور مقاومت و مدافعان حرم حلقه اتصال همین آرمان‌های مشترک است. هرکدام از ما اگر زندگی شهیدی را روایت می‌کنیم قصد نهایی ما این است که مخاطب در نهایت آرمان شهید را درک کند و با سبک زندگی که شهید برای دستیابی به این آرمان انتخاب کرده، آشنا شود. 

به نظر می‌رسد کتاب‌هایی که درخصوص شهدای مدافعان حرم نوشته می‌شود، زمانی به هدف اصلی خود در جذب مخاطب رسیده که علاوه بر خوانندگان معتقد و باورمند به آرمان‌های شهدا، قشری از مخاطبان را که در فاصله دورتری با این موضوعات ایستاده‌اند، به خواندن زندگینامه مدافعان حرم ترغیب کند. به نظر شما ادبیات پایداری و کتاب‌هایی که در مورد زندگی شهدا نوشته می‌شود، چطور می‌تواند به خلق مخاطب تازه دست پیدا کند؟ 
وقتی روایت‌های شفاهی را ثبت می‌کنیم، ملزم هستیم که آنچه حقیقتا وجود داشته و رخ داده را بنویسیم یعنی باید به تاریخ وفادار باشیم. در واقع زندگینامه شهدا، سند است و تحریف در آن جایی ندارد. شاید از این منظر دست نویسنده کمی بسته باشد و به‌خاطر الزام به حرکت در چهارچوب خاصی، بتواند فقط بخشی از مخاطبان همسو با موضوع را به خود جذب کند. با این حال هنوز راه‌های زیادی برای جذب مخاطبان وجود دارد؛ از طراحی جلد گرفته تا انتخاب عنوان برای کتاب. شیوه روایت زندگینامه و خلاقیت نویسنده در چگونگی آغاز و پایان روایت در ترغیب خوانندگان تاثیرات زیادی دارد. مخاطبان ما داستان‌ها و روایت‌های شفاهی از زندگی شهدا را بیشتر می‌پسندند و بین آنها جا افتاده است و چون به شیوه روایی و داستانی، زندگی یک انسان با تمام فراز و فرودهایش را می‌خوانند، اگر با قلم قوی نوشته شده باشد، زندگینامه شهدا برای خوانندگان جذابیت بیشتری نسبت به خاطره‌نگاری‌های صرف دارد که قبلا چاپ می‌شد و خاطرات حالت داستانی بود و پیوستی با هم نداشت. یکی دیگر از نکات بررسی همه‌جانبه روحیات و خلقیات شهداست. من در کتاب‌هایم از شوخی‌ها، علایق، شیطنت‌ها و همه تجربه‌های خواندنی شهدا گفته‌ام و به‌نظرم این نوع روایت جذابیت بیشتری دارد ضمن این‌که مخاطب می‌بیند که شهید چطور در زندگی رشد کرده و به انسانی آرمانی و نهایت خودش رسیده که خدا او را می‌خرد و شهید می‌شود. 

شاید یکی از چالش‌هایی که ممکن است کتاب زندگی شهدا با روایت داستانی با آن مواجه شود، به تکرار‌افتادن این آثار بوده؛ یعنی مخاطبان این کتاب‌ها از یک‌جایی به بعد نسبت به این آثار بی‌میل شود و احساس کند همه این زندگینامه‌ها شبیه هم هستند و همیشه همسر فداکاری وجود دارد و شهیدی که به آرزویش می‌رسد و...شما فکر می‌کنید هرکدام از زندگینامه‌های شهدا در نوع خود روایتی متفاوت هستند یا می‌توان مدعی شد که چون شهدا آرمان مشترکی دارند پس زندگی آنها هم شبیه به یکدیگر است؟ 
من فکر می‌کنم هر انسانی چه شهید بشود چه شهید نشود، داستان خاص خودش را دارد که شبیه شخص دیگری نیست. ما انسان‌ها مسیر زندگی خودمان را داریم و با نگاه مخصوص به خودمان در این مسیر پیش می‌رویم، پس حتی اگر راه ما شبیه یکدیگر باشد، نگاه ما به این مسیر، با دیگری تفاوت دارد. اگر بپذیریم که زندگینامه شهدا تکراری است، باید بپذیریم که انسان‌ها نیز شبیه به هم تکراری هستند. در حالی که واقعا اینطور نیست. در جامعه هیچ انسانی را نمی‌توان پیدا کرد که کاملا مشابه دیگری باشد. البته در روایت‌هایی که از زندگی شهدا می‌شنویم، برخی ویژگی‌ها یا ملاحظاتی که در زندگی مدنظر دارند، به یکدیگر شبیه است، اما باز هم حتی در این موارد در جرئیات متفاوت هستند. شهدا در برخی اصول اخلاقی و پیشی‌گرفتن از یکدیگر نیز تفاوت‌هایی دارند و توجه به یک اصل اخلاقی پسندیده در یک شهید او را از دیگری متمایز می‌کند. 

درنگاه شماکه زندگینامه شهید مرتضی عبداللهی رانوشته‌ایدورهبرانقلاب براین کتاب تقریظ نوشته‌اند،چه‌خصوصیت منحصربه‌فردی وجود داشت؟ 
شهید عبداللهی در منطقه نظام‌آباد بزرگ شده بود و خصوصیات با‌مرام، هوشیاری و همت بچه‌های این منطقه را داشت. این شهید با این‌که آقازاده‌ای به‌تمام‌معنا بود و پدرش از بنیان‌گذاران نیروی دریایی سپاه و سردار بوده، اما هرگز از این موقعیت خود استفاده نکرد. در واقع با این‌که هم شرایط خودش خوب بوده هم همسرش خانواده مرفهی داشته، تمام تلاشش را کرده که کاملا روی پای خودش بایستد.در واقع شهید عبداللهی قبل از ازدواج تفریحاتی مانند جت‌اسکی و بالن‌سواری را تجربه کرده، ولی بعد از ازدواج همه همت خودش را برای استقلال به‌کار می‌گیرد. این شهید با حقوق سربازی و یارانه زندگی می‌گذرانده و حتی برای درآمدزایی با همسرش ترشی تولید می‌کنند و بین دوستان و آشنایان می‌فروشند. این شهید واقعا با جسارت و شجاعت زندگی تشکیل می‌دهد و اگر ما از اقتصاد مقاومتی حرف می‌زنیم، این شهید و همسرش به این سبک زندگی عمل کردند. به نظرم چنین ویژگی و منشی در شهید عبداللهی حقیقتا عجیب و منحصربه‌فرد بوده که در کتاب «هواتو دارم» آن را روایت کردیم. 

باتوجه به این‌که رهبرانقلاب برنهضت ترجمه به‌خصوص درحوزه پایداری تاکیدکرده‌اند؛وضعیت ترجمه زندگینامه شهدا به‌خصوص شهدای مدافع‌حرم را چطور ارزیابی می‌کنید؟ به نظر شما ترجمه این آثار به زبان‌های گوناگون چقدر می‌تواند در راستای جهاد تبیین و روشنگری در خصوص اهداف محور مقاومت برای جهانیان موثر واقع شود؟ 
رهبر معظم انقلاب حتی در متن برخی تقریظ‌هایی که برای کتب می‌نویسند، مشخصا تاکید دارند که اثر ترجمه شود. در واقع تاکیدی که رهبری بر ترجمه آثار دارند به دلیل آگاهی ایشان از مطالبه و نیاز مخاطبان است. درفضای مجازی خوانندگانی به من از کشورهای دیگر پیام می‌دهند که ترجمه‌ای از کتاب‌هایم را خوانده‌اند و سوالات بسیاری درمورد محور مقاومت و شهدای مدافع حرم دارند و این سبک زندگی برایشان بسیار جذاب است و دوست دارند اطلاعات بیشتری کسب کنند و می‌خواهند آثار بیشتری ترجمه و به دستشان برسد. به نظرم سبک زندگی شهدا که توسط خانواده و دوستانشان روایت می‌شود در نوع خود الگو و نوآوری است و حتی برای مردمان دیگر کشورها روش‌های تعلیم و تربیت، عشق‌ورزی وراه زندگی را آموزش می‌دهد. اصلا به‌طور کلی هم ادبیات مقاومت و هم ترجمه آن وضعیت بدی ندارد البته که متناسب با تاکید رهبر انقلاب باید به نهضت تبدیل شود و بیشتر به آن توجه کرد، ولی به عنوان نویسنده زندگینامه شهدای دفاع مقدس، معتقدم عِده و عُده ما در تولید و ترجمه آثار ادبی مربوط به شهدا، حتی در سینما و هنرهای گوناگون کافی نیست. بارها برای پرداختن به زندگی قهرمان ملی و مذهبی معاصر با من تماس گرفته‌اند و به دلیل مشغولیت‌هایی که داشته‌ام، شرمنده شده‌ام. خیلی وقت‌ها روایت زندگی شهدا بهنگام صورت نگرفته و از فرصت‌ها و تاثیرگذاری آن بهره نبرده‌ایم و بر این اساس ترجمه هم نشده و سایر مردم دنیا و علاقه‌مندان دیگر نیز بی‌نصیب مانده‌اند. برای رفع خلأ‌های موجود در ادبیات پایداری باید کادرسازی کرد و تشکیلاتی داشت و همان‌طور که رهبر می‌فرمایند جنگ ما گنج است و باید با هم‌افزایی تمامی دست‌اندر‌کاران، ارزش‌های نهفته در آن را استخراج کرد تا همه از آن بهره ببرند. 

تقریظ رهبری و ترویج سبک زندگی شهدا
قرار است برنامه تلویزیونی «کتاب یک»به‌مناسبت هفته دفاع‌مقدس ازیکم تا ششم‌مهرماه به معرفی شش‌ کتاب تقریظ‌شده توسط رهبر معظم انقلاب بپردازد و کتاب «هواتو دارم» یکی از این آثار است. رسول ملاحسنی، نویسنده کتاب هواتو دارم در پاسخ به این سؤال که آیا در تقریظ رهبری تاکیدی روی ترجمه کتابش شده است؟اینطور گفت:به این دلیل که هنوز تقریظ رهبر معظم انقلاب را ندیده‌ام، نمی‌دانم که در مورد ترجمه کتاب هواتو دارم نکته‌ای فرموده‌اند یا خیر؛ فقط می‌دانم محتوای کلی متن تقریظ ایشان در مورد ترویج سبک زندگی شهدای مدافع حرم به واسطه نگارش کتاب‌ زندگینامه شهداست.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها