در نشست تخصصی روزنامه «جام‌جم» بررسی شد

بی‌پروایی فیلم‌های ضدفرهنگی در سینمای ایران

برخاستن فیلمفارسی از دنده کمدی

نگاهی به فیلم‌های روی پرده کافی است تا ببینید دیوار سینمای ما با وجود تولیدات سطحی تنزل‌یافته به حرکات موزون، خوانندگی و بازگشت به دوران فیلمفارسی، تا چه اندازه کج چیده شده است. این موضوعی است که اخیرا مجید مجیدی، کارگردان شناخته‌شده سینما نیز به آن اشاره کرده و از ایجاد چنین فضایی ابراز نگرانی کرده است.
کد خبر: ۱۴۷۴۲۴۳
نویسنده نسرین بختیاری - گروه فرهنگ وهنر

برخاستن فیلمفارسی از دنده کمدی

مجیدی در صحبت‌هایش گفته که یک روز همه با علاقه جلوی این سینما صف می‌بستند و فیلم‌های دهه‌های مختلف را می‌دیدند و ساعت‌ها راجع به آن بحث و گفت‌وگو می‌کردند، اما امروز گویی برآن غبارمرگ نشسته و به یک سینمای بی‌هویت که مشخص نیست متعلق به کجاست، تبدیل شده است. این سینماگر در ادامه صحبت‌هایش یادآوری کرد که درجشن صدسالگی سینما در سال ۱۳۷۲، هشدار دادم که صدای پای ابتذال در سینما شنیده می‌شود و چیزی نمی‌گذرد که ابتذال پیکره سینما را دربر خواهد گرفت و امروز شاهد این ابتذال هستیم.
   
صدای کرکننده پای ابتذال

در واقع مجیدی به‌طور دقیق دست روی نقطه‌ای گذاشته که این روزها به پاشنه‌آشیل سینمای ایران تبدیل شده و آثاری مخرب، چه به جهت فرهنگی وچه به جهت هنری ودرهرساختاری، بدون آن‌که نسبتی با مردم و سینما داشته باشند، درعرصه سینمای کشور گسترش پیدا کرده که در درجه اول نسبتی با آرمان‌ها، اندیشه و فرهنگ بومی و هویتی ما ندارند و در درجه دوم نوعی کلاژ از فیلم‌های پرفروش دهه‌های گذشته یا فیلمفارسی‌های قبل از انقلاب است. بیشتر فیلم‌هایی از این دست حال‌وهوایی مفرح و کمدی دارند که همگی در سطوح مختلف سعی در بازتولید فضاهای فیلمفارسی قبل از انقلاب دارند. این در حالی است که قرار بود کشور با سینما در عرصه فرهنگ‌سازی پیش برود و استراتژی و خط‌مشی کشورمان را از راه این رسانه اثرگذار به جهانیان بشناسانیم؛ نه این‌که به دوران فیلمفارسی‌های قبل از انقلاب برگردیم.
   
همانندی اکران با فیلمفارسی

برای این‌که تکلیف‌مان با فیلمفارسی مشخص شود، بد نیست نگاهی به مفهومش داشته باشیم. این اصطلاح به معنای سینمایی است که با مؤلفه‌هایی مثل داستان‌پردازی عجولانه، قهرمان‌سازی پوشالی، حرکات موزون و آواز‌هایی بدون ارتباط به داستان و بعضا نشان‌دادن روابط نامشروع ساخته می‌شوند وروابط علت و معلولی میان شخصیت‌ها الکن است و معمولا این روابط یا شکل نمی‌گیرد یا بسیار ناقص و دم‌دستی است. همچنین عشق‌های غیرواقعی و حادثه‌پردازی هم به سطحی‌ترین شکل ممکن در آن آورده شده است. در حقیقت «فیلمفارسی» سینمایی را هدف می‌گرفت که نه فیلم بود و نه فارسی و در واقع آمیزه‌ای نچسب از این دو واژه بود. این نوع فیلم‌ها معمولا چند شاخصه در روایت، شخصیت‌پردازی، موقعیت و شکل ساخت فیلم داشتند. فیلمفارسی در روایت با طنزی ساده‌لوحانه همراه بود که شکلی سخیف و توهین‌آمیز داشت؛ یعنی تعلیق و اضطراب‌شان بیشتر به کمدی پهلو می‌زد تا این‌که یک هیجان سینمایی حساب‌شده باشد. محور داستانی‌ فیلمفارسی حول تصادف‌های باورنکردنی، چرخش‌های داستانی محیرالعقول و سوء‌تفاهم‌های اغراق‌آمیز می‌چرخید. به عبارتی دیگر، عنصر هوش و خِرَد تماشاگر را نادیده می‌گرفتند و فقط روی روابط سطحی و دم‌دستی مانور می‌دادند. در بخش شخصیت‌پردازی، آدم‌های این فیلم‌ها معمولا با وجود این‌که از تیپ‌های آشنای اجتماعی بودند، در حد همان تیپ می‌ماندند و به‌عنوان یک انسان صاحب هویت و به شکل شخصیت مستقل درنمی‌آمدند. در بخش موقعیت داستانی معمولا تضادهای طبقاتی در فیلمفارسی با عشق حل می‌شد و همیشه هم در آن سنت و مدرنیسم در حال جنگ هستند که همه‌چیز در پایان به نفع سنت تمام می‌شد. از لحاظ شکل ساخت فیلم هم فیلمفارسی به شکل عمومی با گرته‌برداری از سینمای بالیوود هند و در فضایی ایرانی ساخته می‌شدند که هیچ‌چیز جدیدی در آن دیده نمی‌شود. 
   
فیلمفارسی‌هایی‌ در پوست کمدی

حالا که درک خوبی از مفهوم و ویژگی‌های فیلمفارسی به دست آوردیم، بد نیست سری به فیلم‌های امروز روی پرده بزنیم تا ببینیم فیلم‌های امروز چه نسبتی با فیلمفارسی دارند. در حال حاضر «تگزاس ۳»، «قیف»، «پول و پارتی» و «مفت‌بر» جزء چهار فیلم اول جدول فروش هفتگی هستند که استفاده‌ از مؤلفه‌های فیلمفارسی به تناسب فضای داستانی در بعضی تنها در بخشی از داستان و در بعضی دیگر بیش از اندازه به کار رفته است. «ملاقات با جادوگر» هم دیگر فیلم کمدی در حال اکران است که البته نتوانسته به اندازه دیگر فیلم‌های کمدی فروش داشته باشد، اما در استفاده از عناصر فیلمفارسی چیزی از دیگر فیلم‌های کمدی کم ندارد.
   
مفت‌بری مخاطب

«مفت‌بر» از جمله فیلم‌هایی است که به‌طور کاملا واضح و آشکاری به دوران فیلمفارسی‌های قبل از انقلاب نقب می‌زند. در فیلم شاهد انواع و اقسام نمادهای فیلمفارسی هستیم. سوژه جابه‌جایی دو فرد را که یکی از طبقه ثروتمند و دیگری از طبقه فقیر است، در فیلم‌های زیادی از سینمای قبل از انقلاب دیده‌ایم؛ مثل «رضاموتوری» و «صمد و سامی، لیلا و لیلی» که در اینجا حامد بهداد عهده‌دار این نقش است. همچنین شکل ادای دیالوگ‌های حامد بهداد و همچنین رقص و خوانندگی‌اش شبیه هنرپیشه‌های قبل از انقلاب (بهروز وثوقی) است. عشق بهداد به زنی از طبقه بالاتر (سحر دولتشاهی) و سوار شدن دو شخصیت اصلی روی موتوری کابین‌دار، عناصر فیلمفارسی‌های قدیم را برای ما زنده می‌کند. نشستن حامد بهداد و سحر دولتشاهی در کنار رودخانه با شیشه‌های نوشابه‌ چیده‌شده که تصویر بازسازی‌شده‌ای از فیلم «مهدی مشکی» است، گواهی بر این مدعاست که این فیلم تلاش کرده تا در زمره فیلمفارسی‌ها جای بگیرد و اتفاقا عادل تبریزی کارگردان آن هم در گفت‌وگویی که با روزنامه جام‌جم داشت، از علاقه‌ خود به فیلمفارسی‌های قدیمی و این‌که دوست دارد فیلم‌هایش یادآور فضای این فیلم‌ها باشد، سخن گفت.
   
چیزی شبیه ممل آمریکایی 

فیلم «پول و پارتی» داستان پسری از طبقه پایین جامعه است که می‌خواهد با کلاهبرداری از یک خانواده بالاشهری رویای خود و خانواده‌اش را به واقعیت تبدیل کند. همین قصه علاقه پسر فقیر به دختر پولدار، همچنین اسم شخصیت‌های فرعی فیلم مثل پری، ملی آمریکایی (یادآور ممل آمریکایی)، لشکر کوسه، خواندن ترانه‌هایی که هیچ ربطی به منطق داستان ندارد، مثل ترانه‌ای از خواننده زن پیش از انقلاب که هر دو شخصیت فیلم همخوانی و بازخوانی می‌کنند و در ادامه رقص تانگوی دو شخصیت عمران و شاهد نیز بیش از پیش فضای فیلمفارسی‌های قدیمی را برای ما زنده می‌کند. 
   
قیف هست قیر نیست، قیر هست قیف نیست!

«قیف» دیگر فیلم کمدی و فانتزی همراه با عنصر تخیل این روزهاست که به سینمای فیلمفارسی تنه می‌زند، با وجود فضای داستانی متفاوت این فیلم اما این اثر هم چندان از ماجرای فیلمفارسی عقب نمانده است. داستان تک‌خطی قیف در همین تیزرهایی که به شکل رسمی از فیلم پخش شده مشهود است. قیف مخفف نام شخصیت رضا عطاران است که از سیاره‌ای به نام هیرکانی به زمین آمده، عاشق شده و سر سفر عقد نشسته و نزدیک است که به شکل گربه درآید. از آنجا که داستان این فیلم در فضای جشن عروسی می‌گذرد، باز هم صحنه‌های رقص آن و ماجرای ازدواج قیف با عشق قدیمی‌اش کپی‌برداری از بسیاری از فیلمفارسی‌‌هاست. ضمن آن‌که سراسر پر از شوخی‌های جنسی است.فیلم «تگزاس ۳» هم بر محور مواد‌مخدر و روابط کمیک خانواده‌ای که درگیر این ماجرا هستند، رقم می‌خورد و استفاده از حرکات موزون جزء اصلی داستان این فیلم است؛ یعنی بخشی که به‌طور اتفاقی مواد‌مخدر داخل ظرف‌های نوشیدنی مجلس ریخته می‌شود و فضا روبه حرکات موزون می‌رود. حرکات موزون و رویای یک‌شبه پولدار‌شدن یک خانواده بدون این‌که در آن منطق داستانی خاصی حاکم باشد هم جزء مؤلفه‌های فیلمفارسی است.فیلم بعدی که از فضای فیلمفارسی عقب نمانده «ملاقات با جادوگر» است.این فیلم به پدیده آقازادگی می‌پردازد و بخش‌هایی ازآن ارجاعاتی به فیلمفارسی‌های قدیم مانند «صمد آرتیست می‌شود» دارد. علاوه بر این، ملاقات با جادوگر دو سکانس خوانندگی و رقص امیرمهدی ژوله را دارد. 
   
خطر ابتذال در سینما؛ آهسته برانید!

همان‌طور که قبلا اشاره کردیم، اکثر این فیلم‌ها فضایی کمدی و مفرح دارند؛ اما برداشت فیلمسازان و مسئولانی که به ساخت این فیلم‌ها مجوز می‌دهند از واژه کمدی و مفرح، به پایین‌ترین سطح ممکن، یعنی برابر با خوانندگی و حرکات موزون، شوخی‌های مبتذل جنسی، گذشته‌گرایی منفی (همراه با حس ناامیدی نسبت به زندگی در زمان حال)، روابط بی‌منطق، داستان‌های سطحی، عشق‌های آبکی یا زنده‌کردن فیلمفارسی رسیده است. جریانی که از شبکه نمایش خانگی با فیلم‌های سوپرمارکتی و شانه تخم‌مرغی در دهه ۸۰ رواج پیدا کرد و هنوز هم این شبکه به‌عنوان عنصری تاثیرگذار با برنامه‌های رئالیتی‌شو درحال تنزل نگاه مخاطبان است. اما انتظار مخاطبان و حتی جهان از سینمای ایرانی که آوازه‌اش تا دورترین مرزها رفته، قطعا بازتولید فیلمفارسی یا حتی فیلم‌هایی که فضای ایران را تلخ نشان می‌دهند و جای هیچ امیدی نمی‌گذارند، نیست. سینمای ما پس از انقلاب در حوزه تولید فیلم‌های مفرح و کمدی قدم‌های خوبی برداشته و آثاری مانند اجاره‌نشین‌ها، لیلی با من است، مهمان مامان، آپارتمان شماره ۱۳ و... را در کارنامه داشته؛ فیلم‌هایی که در عین سادگی و بی‌آلایشی فضای داستان، هم توانستند مخاطبان را با خود همراه کنند و هم انتقاد سازنده خود را از وضعیت زمانه‌ای که در آن درگیرند، بیان کنند. 
   
رابطه فامیلی تجاری‌سازی با فیلمفارسی

بررسی اجمالی ما از فیلم‌های روی پرده نشان می‌دهد سینمای ایران که بعد از انقلاب لقب ساده، اندیشمند و ساختارگرا را داشت، امروز تا چه اندازه از این مفاهیم دور شده و سودای رسیدن به سود بیشتر در فیلم‌ها با جلوه‌فروشی و تجمل باعث شده که فیلمسازان به هر بهانه‌ای به بازتولید مفاهیم موجود در فیلمفارسی‌های قبل از انقلاب بپردازند؛ یعنی سینماگران سعی دارند به هر نحوی که شده به مخاطبان خود با ایجاد این فضاها باج بیشتری بدهند و داستان و فیلمنامه‌ای لاغر را لابه‌لای فضایی پرزرق و برق بیاورند و بعد هم به سطحی‌ترین شکل ممکن به ماجرا پایان دهند. فیلمنامه‌هایی که مثل فست‌فودها فقط برای لحظه‌ای مخاطب را با خود همراه می‌کنند و بعد به‌سرعت ازیاد مخاطبان می‌روند. در ایجاد چنین فضایی فیلمسازان و مسئولان سینمایی اعم از سینمادار و تهیه‌کنندگان نقش عمده‌ای دارند؛ چون آنها هستند که تصمیم می‌گیرند مخاطبان چه خوراک فرهنگی را باید مصرف کنند. بنابراین، مسئولان با نظارت روی فیلمنامه‌ها، تهیه‌کنندگان وکارگردانان با انتخاب داستان‌ها و فیلمنامه‌هایی قوی با درنظر گرفتن هویت بومی و مؤلفه‌های فرهنگی می‌توانند در ارتقای سلیقه مخاطبان برای انتخاب فیلم بهتر تأثیر بسزایی داشته باشند. البته باید یادآوری کنیم که اگر به این ماجرای فیلمفارسی توجه نشود، بعید نیست که این شکل از فیلمسازی در آینده با ظهور فیلم‌های دیگری که به‌تدریج روی پرده می‌آیند به سبکی جدید و نوچهره در سینما تبدیل شود و روباهی در پوست شیر باشد!

ترویج عبور از خط‌ قرمزها
جدا از این‌که سینمای این روزهای کشور چقدر مبتذل‌ شده و در حال فرو رفتن در چه مردابی است، مسأله‌ای که می‌تواند به‌عنوان هشدار تلقی شود، شوخی با هر موضوعی است که در ذهن مخاطب جایگاه و مفهوم دیگری دارد و کارگردانان خواسته یا ناخواسته با عبور از خط‌قرمزهای مفهومی چنین رویکردهایی فقط به‌صرف گرفتن خنده از مخاطب نمی‌دانند دارند چاله چه فاجعه عمیقی را در جامعه حفر می‌کنند. به‌طور مثال رقص تانگو در ذهن همه مخاطبان به‌معنای رقص دو عاشق است، حتی گاهی این رقص به‌عنوان انتقام عشقی و کینه‌ عشقی در سینمای جهان بازنمایی شده، اما برای این‌که قبح این دنیای عاشقانه شکسته نشود هیچ‌گاه دو همجنس را برای چنین رقصی انتخاب نمی‌کنند. موضوع رقص تانگو میان دو همجنس که قفل آن هنوز برای سینمای جهان نشکسته و به‌عنوان یک تابو در نظر گرفته می‌شود، اما امروز به‌راحتی در فیلم‌های روی پرده سینمای ایران خود‌نمایی می‌کند. به‌طور مثال در فیلم پول و پارتی دو مرد که رقیب عشقی هم هستند، دست در دست هم با آهنگی معروف تانگو می‌رقصند یا در فیلم ملاقات با جادوگر امیرمهدی ژوله هم به یک مرد که سال‌ها پیش با او رقیب عشقی بوده مشغول رقص تانگو می‌شود. این اتفاق وقتی در دو فیلم از شش فیلم کمدی در حال اکران می‌افتد نشان از علاقه دست‌اندرکاران تهیه و تولید فیلم و حتی صادرکنندگان مجوز اکران به این نوع از حرکات موزون است! تنها نکته‌ای که درباره این موضوع وجود دارد این‌که ماهیت این رقص از مفهوم عشق گرفته شده و به همین دلیل انجام این رقص میان دو مرد تا جایی که به یاد داریم جزء در فیلم‌هایی که محور اصلی آنها به موضوعی خاص می‌پردازد در اصطلاحا سینمای غرب سابقه نداشته و سینمای ایران به‌دلیل نبود مدیریت درست توانسته قفل این مرحله را بشکند!

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها