یک‌صدا و تمامیت‌ خاورمیانه

هنگامی که دلتافورس ــ نیروی ویژه و همه‌‌فن‌حریف و کارآزموده ارتش آمریکا ــ در دل  کویر پر‌آرامش ایران در سال‌های اولین انقلاب فرود آمد و می‌خواست از آنجا به تهران بیاید و گروگان‌های آمریکایی را نجات بدهد! هیچ تحلیلگر نظامی و امنیتی و بین‌المللی، از خود سوال نمی‌کند، پس چه شد که نشد؟! و چرا نشد؟! چرا!
کد خبر: ۱۴۷۶۳۶۳
نویسنده سینا واحد / نویسنده
 
لحظاتی پس از فرود این نیروی حرفه‌ای ویژه و مشهور در میان ارتش‌های جهان، چونان روباه‌های وحشت‌زده و بخت‌برگشته از کویر زیبای طبس گریختند و حیثیت پنتاگون و کاخ‌سفید را به باد دادند و سیاست خارجی آمریکای جهانخوار را به گریه‌های پشت‌‌سرهم، وادار ساختند.داستان فرار پر‌وحشت ارتش آمریکا از کویر طبس در سال ۱۳۵۸، ظهور پردرخشش یک نشانه بود؛ یک نشانه آشکار و روشن از این حقیقت که دوره سلطه آمریکا و آمریکاییان و دوستداران‌شان در خاورمیانه بزرگ و  ایران به‌سر آمده و دیگر هیچ دستی به آنان، سلام و شیرینی نمی‌دهد و باید بروند و اگر بخواهند سلطه‌جویی کنند، «ریگ‌های بیابان و خاک کویر» آتش خشم و ترس و مرگ بر آنان خواهد ریخت و در شعله‌های انتقام خواهند سوخت.قدرت جهنمی اقتصاد آمریکاییان و ماشین‌های بزرگ جمع‌آوری نفع و نفت، همیشه و قبل از هر چیز از روی خون قهرمانان وطن‌پرست و حسینی عبور می‌کند تا به نفع و نفت دائم و ارزان، دسترسی پایدار داشته باشند. اینک باید پرسید اکنون که این قدرت جهنمی اقتصادی تمدن غربی و بانکداران صهیونیستی از روی خون قهرمان قهرمانان وطن‌پرست حسینی، عبور کرده و اندوه بزرگ خاورمیانه‌ای و لبنانی را به یک غمواره جهانی تبدیل ساخته و پرچم‌های اعتراض جهانی را در همه شهرها و خیابان‌ها به اهتزاز درآورده است. چه باید کرد؟! آیا باید سخن از انتقام گفت و در روش‌های انتقام‌جویانه غرق شد. آیا باید مابین قدرت‌های سیاسی تمدن حاکم غربی و رژیمی به نام اسرائیل فاصله گذاشت و همچنان‌که در رسانه‌های جهان می‌گویند باید پذیرفت کار بد و زشت از آن اسرائیل است و تمدن غرب چندان از آنان و سیاست‌های جنگ‌گسترانه‌شان رضایت ندارند؟! باید با صدای هزار رسانه‌ای فریاد زد، جنگ جهانی اول را در سال ۱۹۱۳ امپراتوری ارزش‌های سلطه‌گرانه غربی و ارتش پادشاهی انگلیس به‌پا کردند و چون سیاست و قدرت اسلحه داشتند، یک کشور به‌نام اسرائیل روی این کره خاکی ساختند تا سلطه سیاسی بعد از جنگ و در دوران صلح، تداوم یابد و خاورمیانه در مشت قدرت تمدن غربی، حفظ شود؛ بنابراین واقعیت تلخ قرن بیستم، هرگونه جداسازی و فاصله‌گذاری مابین این واقعیت تلخ به نام اسرائیل و تمدن سیاسی جهانی غربی، خیانت به تاریخ حقیقی و خیانت به اندیشه‌ها و مردم همه کشورهاست. اسرائیل بخشی جدانشدنی از همه تاریخ تمدن غربی در یک خاک دزدیده شده فلسطینی است و یک تداوم زورمدارانه قدرت‌های بی‌رحم در خاورمیانه تمدن شرقی است و انکار آن همانند انکار برج ایفل در پاریس فرانسه است.  سیدحسن نصرا... تنها یک «قهرمان» مقاومت و قهرمان قهرمانان مدافعان سرزمین مادری و یک رزم‌آور افسانه‌ای عرب نبود. بی‌تردید و بی‌هیچ تردیدی، او صدای صدسال ستم‌زدگان تاریخ پنهان داشته شده و سانسور شده همه مسلمانان خاورمیانه بود که این‌گونه بی‌رحمانه بمباران شد تا امپراتوران و نوکران تمدن غربی، از تهدید نفوذگرانه صدای او آرامش یابند. چگونه می‌توان برای این آواز دلربای جهان مقاومت، طراحی انتقام کرد و اقدامی را به نمایش عرصه قدرت برد که با آن بتواند همسنگ باشد.همان‌طور که «لشکر شن‌ها» خفت‌ و خواری و خوف بی‌پایان را بر سر نیروهای دلتافورس آمریکا ریختند و آنان را منهزم ساختند، «لشکر صداهای خونخواه و منتقم» باید به صف شوند و تمامی خاورمیانه را از صدا و پایگاه‌های صدا و سلاح امپراتوران تمدن غربی پاک کنند و هیچ نقطه‌ یا دایره امنی برای آنان باقی نگذارند. تمامیت خاورمیانه، باید و باید از آن «صدای باشرف سیدحسن نصرا....» و «صدای زیبا مقاومت» باشد.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
ما فرزندان دلیلیم، نه پرخاش

سید علی بطحایی معتقد است ضرورت تدوین منشور اخلاقی برای هیات‌ها ضروری است تا فرهنگ «نقد عالمانه» جایگزین رفتار‌های تنش‌زا شود

ما فرزندان دلیلیم، نه پرخاش

نیازمندی ها