سریال تانک‌خورها؛ تصویرگر ما می‌توانیم

وقتی پروژه «تانک‌خورها» کلید خورد، خبرهایی آمد که این سریال درباره شکل‌گیری گردان زرهی خراسان در ابتدای جنگ تحمیلی است. این‌روزها که سریال به پخش رسیده و مخاطبان شبکه سوم سیما را با خود همراه کرده، این شباهت را می‌توان در بخش‌هایی از قصه یافت، اما به‌گفته نویسنده فیلمنامه به‌طور مشخص راوی زندگی یکی از این قهرمانان نیست.
کد خبر: ۱۴۷۷۰۶۴
نویسنده نوشین مجلسی - گروه رسانه
 
درباره نزدیکی این روایت‌ها و همچنین همکاری نسل‌های مختلف در ساخت این سریال با محمدصادق رمضانی‌مقدم، سرپرست نویسندگان گپ زدیم.  این نویسنده  ‌پیش از تانک‌خورها یک سریال تاریخی با محوریت دوره قاجار  با نام میاندار در ۴۰قسمت  برای سازمان اوج  نوشته است. 

شنیده بودیم قصه سریال «تانک‌خورها» وامدار شکل‌گیری گردان زرهی خراسان است، اما بعدها این برداشت آزاد، تکذیب شد. بالاخره ایده سریال چگونه شکل گرفته است؟ 
ایده تانک‌خورها از خیلی قبل‌ مطرح شد و شکل گرفت؛ از چند سال پیش که ما یک مجموعه مستند تلویزیونی تحت عنوان
۵۹-۱۳ ساخته بودیم. در این مجموعه ما با اولین‌های دفاع مقدس، گروه‌های مختلفی که در روزهای ابتدایی سال ۱۳۵۹ وارد جنگ شده بودند گپ زدیم. افرادی که دانشی نداشتند یا آموزشی ندیده بودند و هر‌کدام گوشه‌ای از کار را در بخش‌های مختلف نظیر بهداری، جهاد و... گرفته بودند. آدم‌هایی که از زندگی خود کنده شده بودند و آنجا در حوزه ادوات و اطلاعات عملیات فعالیت می‌کردند. آنها رده‌های مختلف نیروهای مردمی را تشکیل داده بودند. در این میان، یکی از جذاب‌ترین مجموعه مصاحبه‌هایی که گرفته بودم از دوستان واحد زرهی سپاه خراسان بود. این دوستان ابتدای راه دانش و شناختی نداشتند اما آرام و آرام با اتفاقاتی مسیر زندگی‌شان تغییر کرده بود. مکانیک‌هایی بودند که از خودرو سر در می‌آورند، اما پایشان به ادوات زرهی، تانک، نفربر و موارد اینچنینی باز شده بود. برایم قصه بسیار جذابی بود. از همان موقع این ایده در ذهن من پرورش پیدا کرد و همیشه فکر می‌کردم که قصه آدم‌ها و تاریخ شفاهی جای خوبی برای خلق یک اثر دراماتیک نمایشی است. این شد که ایده اولیه تانک‌خورها را نگارش و فضای ابتدایی سریال را طراحی کردیم. متن را همان زمان به جاهای مختلف ارائه دادیم؛ اما بعد از مدتی با تغییر مدیریت مجموعه صداوسیما علاقه به سمت پروژه‌های فرهنگ دفاع‌مقدس آغاز شد و این اثر در دستور کار قرار گرفت. ما در این سریال قطعا از تاریخ شفاهی و شخصیت‌پردازی دوستان داوطلب لشکر زرهی خراسان استفاده کردیم و از دل خاطرات این افراد جرقه ابتدایی سریال خورده شد، اما نمی‌توان نام یک نفر را برد، ولی قطعا عزیزان زرهی سپاه خراسان مبنای اصلی این پروژه بودند و خاطرات و شخصیت‌های متفاوت آنها بنای اصلی این سریال است.

این جذابیت را چطور در بافت قصه تزریق کردید. مقصود این است که ایده‌های جالب الزاما به فیلمنامه‌های عالی و آثار نمایشی دیدنی بدل نمی‌شوند. تانک‌خورها راوی قصه‌ای از دفاع‌مقدس است و ما تا امروز سریال‌های زیادی در این حوزه داشتیم. قصه چه نقاط تمایزی با آثار پیشین دارد؟
تانک‌خورها از سه منظر کار خاص و متفاوتی است. منظر اول سوژه، ایده و قصه است. ما در میان آثار مختلف کمتر به سوژه نیروهای مردمی و بحث خودکفایی و ابتکارات و اختراعات دفاع‌مقدس به شکل سریال پرداخت کردیم. اگر اثری بوده نظیر فیلم منصور، خودکفایی در ارتش را نشان داده است. این قصه کاملا متفاوت است و یک مکانیک ساده را نشان می‌دهد که در دنیای دفاع‌مقدس می‌تواند یک کار متفاوت در حوزه تعمیر و تجهیز یگان‌های زرهی انجام دهد. از این جهت به لحاظ سوژه شاهد کار متفاوتی هستیم. از منظر روایت و قصه هم با ترکیب ژانری مواجهیم. اثر تانک‌خورها در ژانر درام معمایی شکل گرفته است. در سریال‌های دفاع‌مقدس کمتر تا‌به‌حال به ساختار درام معمایی رسیدیم. نکته سوم هم فضا و اتمسفر کار است. در این سریال سعی کردیم با نگاه درام و لحظات شاد و مفرح خلق کنیم‌. امیدوارم مخاطب هم لذت ببرد و حالش با اثر خوب باشد. 

مخاطبان، آن واکنشی را که مدنظر داشتید، ارائه دادند؟
پیش‌بینی رفتار مخاطب و مخاطب‌شناسی کار سختی است. مخاطب این روزها نه تنها در تلویزیون بلکه در ساختار پلتفرم‌ها هم اثر می‌بیند و مخاطب آثار سریالی و نمایشی در جاهای مختلف است. پس نمی‌شود پیش‌بینی دقیقی داشت اما فکر می‌کنم با اثر خوبی مواجه هستیم که اگر برایش تبلیغات خوب انجام شود مخاطب را همراه کند. چون اثری است که از کلیشه‌ها دور شده و نگاه متفاتی به دفاع‌مقدس دارد. 

شما متولد بعد از دوران جنگ هستید و این‌که توانستید روایتی ملموس از آن دوران داشته باشید، خودش نکته جالبی است. برای آشنایی با آن زمان، زیست مردم عادی در آن سال‌ها و تاریخ دفاع‌مقدس از چه منابعی استفاده کردید؟
دقیقا ما کسانی هستیم که متولد سال‌ها‌ی پس از جنگیم. پس خیلی با مردمان آن دوران و شرایط جنگ (به معنی لمس کردن) آشنایی نداشتیم. اما یادمان نرود که نسل جدید با پدیده‌ای با عنوان تاریخ شفاهی روبه‌روست. من برای نگارش این سریال ساعت‌ها مصاحبه در مجموعه ۵۹-۱۳ و در مجموعه‌های دفاع مقدسی که در قالب مستند ساختم، داشتم. همچنین کتب بسیاری را هم مطالعه کردیم‌. سعی کردیم قصه‌های مختلف داخل این سریال را از موارد واقعی، خاطرات تاریخ شفاهی و زندگی رزمندگان وام بگیریم و سعی کنیم با نگاه بدیع به تاریخ شفاهی، این فضا را برای مخاطب شکل دهیم. مصاحبه‌های فراوانی در مجموعه ۵۹-۱۳ گرفتیم که شاید بخشی از آنان در قید حیات نباشند. من با کسی در آن مجموعه مصاحبه کردم که پیش از جنگ دکتر تجربی در انگلستان بود و برای دفاع‌مقدس به ایران بازگشت تا در درمان مجروجان کمک کند. ایشان اکنون در قید حیات نیستند، اما خاطراتشان مثل جعبه‌سیاهی در حوزه دفاع‌مقدس به ما کمک می‌کند که آن دوره را ببینیم و بفهمیم مشکلات و کمبودها با تلاش مردم رفع شد و به هدف رسیدیم. 

در سریال شخصیت‌های متفاوتی را از طیف‌های مخالف جامعه می‌بینیم؛ از کمیته‌ای تا مردم عادی و... که به باورپذیری قصه کمک می‌کند. دیگر شاهد تقسیم‌بندی‌های قدیمی که افراد موثر در پیروزی انقلاب و جنگ را فقط گروه خاصی می‌دانستند، نیستیم. نگاه خودتان به پررنگی نقش مردم در این قصه چیست؟
این سریال تصویری از جمله «ما می‌توانیم» و تلاش برای پیشرفت است؛ این‌که در مقابل مشکلات عقب ننشینیم و نگوییم نمی‌شود و بتوانیم با تلاش و کوشش یک کار بزرگ را رقم بزنیم. یعنی اگر به‌جهت مضمونی بخواهیم اثر را ژانربندی کنیم، می‌توانم بگویم تانک‌خورها در ژانر پیشرفت نگارش شده است. این نگاه می‌تواند این‌روزها به نوجوانان، جوانان و به‌طور‌کلی به مردم ما کمک کند که اگر مشکلی می‌بینند، می‌توانند آن را با پایداری خود حل کنند، راه جدیدی را آغاز کنند و غیرممکن را ممکن سازند. بزرگ‌ترین کارکرد مضمونی تانک‌خورها، همین دادن روحیه امید و تلاش و پیشرفت به مخاطبان است. پس در‌این زمینه نقش عموم مردم هرگز قابل انکار نیست. فکر می‌کنم تاریخ شفاهی و گذشته واقعی مردمان این سرزمین، مثل یک الماس است که باید با تلاش و تراش‌خوردن، آن را به‌صورت جواهر زیبایی خلق کرد و در دل زیورآلات درام‌گونه گنجاند تا اثری جذاب به‌وجود بیاید. مهم‌ترین ویژگی تانک‌خورها استفاده از تاریخ شفاهی و تکیه بر تاریخ است. شاید امروز بتوان با ادغام تاریخ شفاهی و ژانرهای پرطرفدار نمایشی، آثار جذاب و متفاوتی برای مخاطب خلق کرد و او را به حظ بصری رساند و با اثری خوش‌ریتم اقناع کرد. 

خط اصلی سریال فضایی جدی دارد، اما لحظات شیرین را هم در آن شاهد هستیم که با حضور بازیگرانی همچون سروش جمشیدی که سابقه کمدی دارند، بیشتر می‌شود. این ترکیب را از ابتدا مد نظر داشتید؟
تانک‌خورها لحنی جدی و گاهی‌وقت‌ها همراه با بیان دردها و مشکلات دارد، اما کنار دردها و مشکلات شیرینی‌ها و لحظات بانمکی هم دارد که این کمک می‌کند از حجم تلخی و سختی جنگ دور و حال دل‌مان خوب شود.
همان‌طور که حال دل رزمندگان در آن زمان خوب بوده است‌. نام تانک‌خورها هم از همین جا می‌آید که این گروه بچه‌های خراسانی که بحث تعمیر و بازسازی تانک‌های غنیمتی عراقی را بر عهده داشتند به خودشان عنوان تانک‌خورها داده بودند که نشان از تسلط آنها بر امور زرهی بوده است. 

یکی از موارد جالب در گروه سازندگان، ارتباط دو نسل برای خلق این اثر است؛ کارگردان و تهیه‌کننده‌‌ای پا به سن گذاشته و نویسندگان جوان. این ارتباط نسلی و رسیدن به نقطه اشتراک، برای روایت بخش مهمی از تاریخ معاصر کشور را چطور تعبیر می‌کنید؟
فضایی که در این پروژه رقم خورد این بود که دوستان تهیه‌کننده و کارگردان تصوری ازآن زمان و فضا داشتند و نکات و دقت نظرشان به کار اضافه می‌کرد. از سوی دیگر بچه‌های جوان نویسنده کمک می‌کردند ایده‌ها خلاقانه باشد. اما آنچه باعث شد در این مجموعه کاری متفاوت رقم بخورد همان است که عرض کردم. ما در مجموعه ۵۹-۱۳ تعداد زیادی مصاحبه با افراد قدیمی و دفاع‌مقدسی که سال ۱۳۵۹ با دست خالی پا به میدان گذاشته بودند، گرفتیم. این حجم زیاد مصاحبه‌ها باعث شد دقت نظرمان بالا رود‌. جزئیات دقیقی از آن زمان به ما داده بود و ترکیب این با تجربیات و مستنداتی که آقای محمدی و شیخ‌طادی داشتند اتفاقات جدیدی را رقم زد. 

در تیتراژ اسامی مربوط به بخش نگارش متن، زیاد است (تهیه‌کننده فیلمنامه، سرپرست نویسندگان، گروه نویسندگان و...). تقسیم کار به چه شکلی بود؟
فرآیند نگارش سریال تانک‌خورها طولانی بود. در ابتدای راه بعد از پژوهش مستندی که انجام شده بود ما طرح ابتدایی را نوشتیم که شبیه آثار داکیودرام و مبتنی بر واقعیت بود. در طول مسیر پژوهش آرام آرام پخته‌تر شد و فیلمنامه و طرح پخته‌تری نگارش شد. ما طرح را ارائه دادیم و دوستان عزیزم آقایان هاشم مسعودی و مجتبی احسانی به عنوان تهیه‌کننده وارد شدند و من هم به عنوان نویسنده حضور داشتم. آقایان حجت احمدی‌زر و سعید محسن‌زاده هم در مرحله ابتدایی و پژوهش به ما کمک کردند که از زوایای مختلف بتوانیم به تانک‌خورها نگاه کنیم. نگاه بدیع وجزئیات فنی را از دل تاریخ شفاهی و کتب و اسناد به ما ارائه دادند. در مرحله بعد با حضور آقای محمدی به عنوان تهیه‌کننده‌ای استخوان خردکرده، مسیر نگارش تغییر کرد. کار نگارش بسیار سنگین‌تر شد. جزئیات و اتفاقات متفاوت وجدیدی نیاز داشتیم. دراین مسیر از دو دوست عزیزم آقایان محتبی ابراهیم‌نژاد و سجاد بنکدار به عنوان نویسنده دعوت کردم و این ترکیب سه نفره تشکیل شد. طراحی پخته شده اولیه را به سیناپس تبدیل و شروع به نگارش قسمت‌ها کردیم. زیرنظر آقای محمدی اتفاق بهتری رقم خورد. علت اسامی زیاد در تیتراژ همین است. احتمال دارد برخی، زحمات عزیزانی را که در مسیر نگارش هستند، نادیده بگیرند، اما نگاه آقای محمدی و ما این بود که هر عزیزی که در مسیر نگارش اثر زحمت کشیده است با آوردن نامش در تیتراژ از او قدردانی کنیم تا خدایی ناکرده حقی از کسی ضایع نشود. 

برخی می‌گویند شخصیت هاشم مالکی شباهت‌هایی با شخصیت مالک در سریال دلدادگان دارد که البته این موضوع به انتخاب بازیگر و تهیه‌کننده مشترک هم مرتبط است. به این شباهت‌ها باور دارید و آنها را چطور می‌بینید؟
واقعیت این است که نام هاشم مالکی خیلی قبل‌تر از فرآیند انتخاب بازیگر و کارگردان و عوامل سازنده انتخاب شده بود. ما برای این شخصیت یک زندگی در نظر گرفته بودیم. انتخاب بازیگر که انجام شد، یک روز وسط کار آقای محمدی به من گفت فلان جای فصل دوم دلدادگان را دیده‌ای؟ گفتم نه، می‌بینم. بعد که دیدم متوجه شدم آقای مجیدی با نام مالک در آن سریال در قامت یک مکانیک حضور داشته است. کاملا غافلگیر شدم. گروه نویسندگان با برنامه اسم این شخصیت را انتخاب نکرده بود که بخواهد ادامه دلدادگان باشد. یک اتفاق بود. خود من هم در حین انجام پروژه متوجه شدم. هاشم مالکی در دلدادگان ممکن است شباهت‌هایی با هاشم تانک‌خورها داشته باشد، اما به جهت خلقیات، ویژگی‌های شخصیتی و قصه دو دنیای کاملا متفاوت هستند. نقطه اتصال دو کاراکتر نام آنها، بازیگر مشترک و شغل مکانیکی است. اما قصه‌های کاملا متفاوتی دارند. 

یک قهرمان کلاسیک
شاید به نظر بیاید، نمونه کاراکترهایی شبیه هاشم مالکی را در کتاب «قیدار» اثر رضا امیرخانی هم خوانده باشیم. از رمضانی‌مقدم می‌پرسیم این منبع هم برای خلق شخصیت موثر بود یا کاملا پرداخته ذهن شماست؟ وی پاسخ می‌دهد: هاشم مالکی از دل تاریخ شفاهی بیرون می‌آید و کسی است که مابه‌ازاهای واقعی در دنیا دارد. ترکیب چند شخصیت کنار هم هاشم مالکی را ساخته است. هاشم ویژگی‌های قهرمان کلاسیک را دارد و این قهرمان کلاسیک چه در کهن‌الگوی خودش و چه در ساختار دراماتیک جزئیات ثابتی دارد؛ بنابراین خیلی طبیعی است قهرمان کلاسیک در کتاب قیدار نیز که از جنس مردم و از دل مردم این سرزمین بیرون آمده است، شباهت‌هایی با هاشم مالکی داشته باشد، اما به این شکل نبوده که بر اساس کتاب قیدار بخواهیم هاشم را خلق کنیم. هاشم مالکی ریشه در آدم‌های واقعی دارد، اما نه یک نفر، او پیوندی از چند شخصیت است. ما یک‌به‌یک این آدم‌ها را دیدیم و با جمع‌کردن کاراکترهایشان کنار هم توانستیم هاشم مالکی را خلق کنیم. 
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها