عروسکها و آدمکها از ابزارهای استراتژیک برای هویتسازی است و در درازنای تاریخ همواره مورد توجه اقوام ایرانی قرار داشته؛ کافی است فقط به نامهای برخی از عروسکهای بومی ایران مثل بیبی کگ زرتشتیان، دوتوک خراسان، دهتولوک هرمزگان، لیلی بابازک کهگیلویه و بویراحمد، قورچوق ترکمن، لال بهیگ عشایر لر، بوکهباران کردستان، مینابازی فارس، تکم اردبیل، عاروسو کرمان، تادونه مازندران،عاروسک جلی یزد و...که همگی ثبت ملی هم شدهاند وشخصیتهای جذاب انیمیشنهای ایرانی پر فروش مثل «بچه زرنگ»،«پسر دلفینی»،«لوپتو» و...نگاهی بیندازید تا ببینید چگونه فرهنگ و هویت اقوام ایرانی در قالب این عروسکها از نسلی به نسل دیگر منتقل شده، اما حالا در وضعیتی قرار گرفتهایم که چنین فضای فرهنگساز و هویتسازی را به دست جریانات رقیب تمدنی و فرهنگی ایرانی سپردهایم و امروز فروشگاهها مملو از عروسکهای کاپیتان آمریکایی، باربی، شخصیتهای مارول و... است و ما عملا یک شخصیت ایرانی در قالب عروسک برای معرفی نداریم. در جایی این موضوع مشکوک به نظر میرسد که ادبیات غنی ایرانی مملو از شخصیتهای اساطیری است که میتوانند همین امروز هم در قالب یک عروسک یا آدمک در دستان کودک ایرانی باشند. مثلا چرا عروسک رستم تاکنون ساخته نشده یا چرا تهمینه و گردآفرید هیچگاه در قالب یک عروسک بازآفرینی نشدهاند، آن هم در روزگاری که کودکان و نوجوان بیشترین مصرف اسباببازی در کشور را دارند و حتی قاچاق عروسک بازار پرسودتری از صنعت پوشاک پیدا کرده است.
رابطه تولید اسباببازی با صنایع هنری
بهطور کلی بازار اسباببازی و صنایع فرهنگی امروز رابطه معناداری با دیگر صنایع فرهنگی و هنری دارد. بهطور مثال شخصیتهایی که در قالب فیلم و انیمیشن به کودکان و نوجوانان معرفی میشوند، درکنار آثارسینمایی و تلویزیونی صنایع وابسته مانند عروسکسازی، آدمکسازی کلکسیونری، بازیهای رایانهای و نوشتافزار شکل میگیرند و نوعی پیوست فرهنگی ایجاد میکنند. یعنی جریانی برای تولید لوازم جانبی فرهنگی کنار انیمیشن رقم زده میشود و نوعی بازار سودده فرهنگی و اقتصادی به وجود میآورد. متأسفانه آنچه در بازار اسباببازی تولید داخل کشور دیده میشود، هیچ نام و نشانی از چنین رویکردهایی ندارد. در نبود چنین استراتژیای با وجود نهادهای متعدد فرهنگی آنچه در فضای اسباببازیها مشاهده میشود، محصولات فرهنگی است که هیچکدام از مؤلفههای ایرانی که بتوانیم هویت و پیشینه فرهنگیمان را در آن ردیابی کنیم، ندارند. برعکس عروسکهای اسفنجی پونی، مجموعه عروسکهای «داستان اسباببازی»، «بتمن»، «یخزده»، «دختر کفشدوزکی»، «مینیونها» و...که هیچگونه تجانس و سنخیتی با فرهنگ ما ندارند، در بازار کشور خودنمایی میکنند.
نقش مغفولمانده اسباببازیها برای اشاعه فرهنگ
اسباببازیها، بهویژه عروسکها نقش مهمی درایجاد تفکر خلاقانه،توانایی حل مسأله ورشدهمدلی درکودکان و همسانکردنشان با فرهنگ دارند. وقتی یک کودک عروسکی را با خود همداستان میکند، در بازیهای تخیلیاش به سرزمین آن عروسک میرود و داستان را بر همان فضا تجربه میکند، حال در نظر بگیرد وقتی عروسک رستم و سهراب برای این موضوع وجود ندارد، کودک سرزمین ایران با عروسک گاوچران اندی داستان اسباببازی یا سیندرلا در بازیهای خیالیاش به کجا خواهد رفت؟ازهمین روست که در بیتوجهی و ترکفعلهای نهادهای فرهنگی نسبت به تولید اسباببازی در آذرماه ۱۳۹۲رهبر معظم انقلاب هم از روند حاکم بر این صنعت انتقاد کردند، اما هنوز هم شاهد هستیم با گذشت یک دهه از این انتقاد جدی وضعیت تولید اسباببازی هنوز با کمبودهای بسیاری روبهروست.
بیتوجهی به بازار ۳۵۰ میلیون دلاری اسباببازی
صنعت تولید اسباببازی در ایران به اندازهای ناچیز و محدود است که به تعداد انگشتشماری از تولیدکنندگان محدود میشود و مجموع تولیدات داخلی اسباببازی در بهترین وضعیت، کمتر از ۱۰ درصد حجم بازار داخلی را به خود اختصاص میدهد. این در حالی است که آمارهای رسمی کشور نشان میدهد صنعت اسباببازی در ایران سالانه بین ۳۰۰ تا ۳۵۰ میلیون دلار (تقریبا معادل ۵۰ هزار میلیارد تومان) گردش مالی دارد که تعریف اسباببازی در پژوهشهای داخلی هم نشان میدهد این ارقام شامل ویدئوگیمها و بوردگیمها نمیشود؛ وگرنه این اعداد بسیار بیشتر از ارقام ذکرشده است.این در حالی است که اگر شکل مصرف و استفاده از محصولات فرهنگی و اسباببازی خارجی در میان کودکان بیش از این ادامه و رواج پیدا کند، بهتدریج در بزرگسالی موجب استحاله فرهنگی این نسل خواهد شد، یعنی تغییر در ماهیت درونی کودکان امروز، باعث تغییر هویت آنها در آینده میشود و این افراد دچار ازخودبیگانگی میشوند. به عبارتی، بهدلیل اینکه برای کودکان عناصر تمدنی و نمادهای فرهنگی کشور خودشان ناشناخته مانده یا متولیان هیچ تلاشی برای معرفی این عناصر به او نکردهاند، در کشورهای دیگر دنبال مؤلفهها و نمادهای فرهنگی میگردند. این همان تأثیرگذاری نرم استفاده از محصولات فرهنگی خارجی و اسباببازی است که کشورهای تولیدکننده قصد دارند مصرفکننده را در جهت اهدافشان با خود همسو کنند که ما از آن غافلیم.
برای دکمه دارا و سارا، کت میدوزند
متأسفانه از آنجایی که بازار از اسباببازی خارجی اشباع شده، مجال تولید و عرضه محصولات و اسباببازیهای ایرانی سلب شده است. از طرف دیگر روند تولید اسباببازی در ایران در طول ۳۰ سال گذشته همواره با سعیوخطا همراه بوده است. نمونه بارز آن عروسکهای دارا و سارای ایرانی بودند که ۲۳ سال پیش بهعنوان جایگزینی برای عروسک خارجی باربی معرفی شدند و با وجود اینکه ۱۰۰ هزار عروسک از آن در اولین دور تولید در هنگکنگ ساخته شد، اما به شکست انجامید و حالا جالب است که بخش فرهنگی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان با اعمال تغییراتی از احیای این عروسک خبر داده و حتی از آن رونمایی کرده است. در حالی این موضوع از سوی کانون پرورش فکری رقم خورده که این نهاد فرهنگی یکی از نهادهایی است که باید در این زمینه ایدهپردازی کند و سالهاست از مسئولیت اصلی خود فاصله گرفته است. احیای یک عروسک شکستخورده مثل دارا و سارا امروز توجیهی ندارد، آن هم در زمانی که هنوز برای این عروسک فرهنگسازی نشده است. بگذارید پیشبینی کنیم که این پروژه هم به شکست میانجامد، چون معمولا انیمیشن یا فیلم زنده ساخته میشود و بعد از استقبال مخاطبان، شرکت تولیدکننده آن محصول بهصرافت تولید محصولات فرهنگی جانبی آن ازجمله اسباببازی و عروسک میافتد؛ یعنی دارا و سارا پیشینه داستانی خاصی ندارند که بخواهند مخاطبان را با خود همراه کنند. بنابراین، احیای یک طرح شکستخورده چیزی جز هزینه و ضرر مالی در پی نخواهد داشت و این کار کوبیدن به درِ بسته است. این در حالی است که با تماسهای متعدد با مسئولان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان هیچیک از آنها حاضر نشدند درباره احیای دوباره چنین طرح شکستخوردهای، پاسخگو باشند.
فاجعه پشت فاجعه سیاستگذاری برای اسباببازی ایرانی
درست است که کانون پرورش فکری، نتوانسته با عروسکهای دارا و سارا موفق عمل کند، اما سؤال اینجاست این نهاد که در طول سالهای اخیر سرمایهگذاری خوبی در زمینه انیمیشن انجام داده چرا به تولید اسباببازی شخصیت محبوب «بچه زرنگ» که امروز در میان کودکان شناخته شده است، اقدام نمیکند. این در حالی است که پیشتر اعلام شده بود همزمان با اکران این فیلم عروسکهای آن هم وارد بازار میشود و با گذشت یکسال از اکران این انیمیشن هنوز عروسکهایش وارد بازار نشده است. البته این کمتوجهیها فقط شامل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان نمیشود و حتی نهادی مثل حوزه هنری با وجود داشتن رسالت ترویج فرهنگ ایرانی ــ اسلامی هم در این زمینه دچار ترک فعل است، مثلا با وجود اینکه حوزه هنری انیمیشن «لوپتو» را با محوریت موضوعی حمایت از تولید داخلی ساخت و قرار بود عروسکها و اسباببازیهای آن هم وارد بازار شود پس از گذشته یکسال از اکران این انیمیشن هنوز از این اسباببازیها خبری نیست. حالا اگر وضعیت را در بخش خصوصی بررسی کنیم با فاجعهای بهمراتب بدتر روبهرو میشوم. مثلا یکی دیگر از انیمیشنهای با کیفیتی که در طول سالهای اخیر تولید و با استقبال خوبی روبهرو شد، «پسر دلفینی» است که عروسکها و محصولات فرهنگی جانبی آن به کشور چین سفارش داده شده و قرار بود به تولید انبوه در بازار برسد، اما وقتی همزمان با اکران فیلم وقتی قرار شد این اسباببازیها وارد بازار شود، عروسکها در گمرگ توقیف شد و عملا مدتها طول کشید تا روند ترخیص آن انجام و امروز تهیهکننده این انیمیشن به جامجم میگوید که این عروسکها را نگه داشته اند تا همزمان با اکران قسمت دوم پسر دلفینی آنها را وارد بازار کنند. حالا اگر در نظر بگیریم که تولید هر انیمیشن چیزی حدود سه سال طول بکشد چه سرمایه کلانی از بخش خصوصی در انبارها میخوابد.
فرازونشیب تولید اسباببازی وطنی
مشکلات صنعت اسباببازی در چند شاخه اصلی از قبیل زیرساختهای فرهنگی، قانونی، تولیدی و تجاری طبقهبندی میشود. در شاخه فرهنگی بخشی از مشکلات مربوط به خانواده و بخشی هم معطوف به ضعف نهادهای متولی اسباببازی میشود. بهعنوان مثال، بسیاری از خانوادهها به تأثیر زیاد اسباببازی بر تربیت فرزندشان آگاه نیستند و صرفا به نظر میرسد درخواست خرید فرزند کافی است و جنبههای مختلف استفاده از اسباببازی را در نظر نمیگیرند. همچنین نهادهای فرهنگسازی مثل وزارت ارشاد و آموزشوپرورش در طول این سالها کار سازندهای که به چشم بیاید، انجام نداده اندو به این موضوع که اسباببازی و محصولات فرهنگی جانبی ایرانی میتواند یک پیوست فرهنگی شاخص برای معرفی نمادهای کشورمان به دیگر کشورها باشد و به علاوه از این راه به درآمد اقتصادی بهتری برسیم، بیتوجه بودهاند.
عروسک ایرانی در دست تولیدکنندگان چین
حدود یکسال پیش در روزنامه جامجم با تولیدکنندگان انیمیشنهای پسردلفینی و لوپتو درباره تولید اسباببازی ایرانی و محصولات فرهنگی جانبی از این انیمیشنها و بازار درآمدزا و پرسود آن صحبت کردیم، اما دریای این بازار تلاطمهایی دارد که هنوز به ساحل امن نرسیده و دَرهمچنان بر پاشنه مشکلات تولید عروسک ایرانی پلاستیکی ومسائل ترخیص کالای ایرانی در گمرک میچرخد. در واقع، طراحی بیشتر عروسکهای ایرانی در کشورمان صورت میگیرد، اما تولیدشان در کشور چین انجام میشود، حتی عروسکهای تولیدی باکیفیت پسر دلفینی نیز شامل این قاعده میشوند. البته مشکلات تولید عروسک ایرانی را محمدامین همدانی، تهیهکننده انیمیشن پسر دلفینی بهتر میتواند بیان کند. این فیلمساز در این رابطه به جامجم گفت: «ما برای تولید عروسک با کیفیت خوب و جنس پلاستیکی(PVC)همچنان به قالبهای چینی احتیاج داریم. دلیل توسعهنیافتن صنعت قالب در ایران این است که قالب معمولا از صنعت و بازار میآید؛ یعنی سرمایهگذار چینی هنگام سرمایهگذاری، در کنار خود یک بازار دو میلیاردی دارد وبه خاطرهمین بازار، صنعتش را گسترش داده است که برای آن باید به بازارهای بیرون مراجعه کند که همین موضوع موجب صادرات کالایش شده و ازطرف دیگر برای ما نیز خیلی ارزانتر تمام میشود. اگر بخواهیم در ایران صنعت قالب را توسعه دهیم، ظرفیت بازارایران خیلی کوچک است وصنعت کشورمان برای بازارهای خیلی بزرگ و تیراژهای زیاد تعریف ندارد. به همین دلیل است که قالبسازی در چین توسعه یافته؛ چون بازار بزرگی را دردست دارند واگر ما بخواهیم بازارمان را توسعه دهیم، باید بازارهای بینالمللی متعددی را فتح کنیم تا بتوانیم قالبسازی کنیم و برای آنها تولید انجام دهیم.»
همدانی در پاسخ به اینکه آیا بالاخره توان تولید اسباببازی در داخل ایران را داریم یا خیر، عنوان کرد: «لازم نیست تمام تکنیکهای تولید را خودمان انجام دهیم؛ بهعنوان مثال، تزریق پلاستیک با کیفیت بالا نیاز به قالبهای فولادی پیچیدهای دارد و میتوانیم سمت تولید این شکل اسباببازیها نرویم و تمرکزمان تولید اسباببازیهای پولیشی باشد. البته اختلاف کیفیتی بین همین اسباببازیهای پولیشی خارجی و ایرانی وجود دارد. ایران در زمینه طراحی عروسکها جایی برای پیشرفت دارد؛ یعنی در مرحله طراحی و نمونهسازی میتوانیم کارمان را توسعه دهیم و بهتر شویم.»
مشکل پایدار ترخیص کالای فرهنگی در گمرک
وقتی یک تولیدکننده بخواهد اثر باکیفیت فرهنگی ایرانی را به بازار عرضه کند، همواره با چالشهایی روبهروست. در رابطه با انیمیشن پسر دلفینی که قصد داشت همزمان با اکران محصولات جانبی خودرا بین مخاطبان توزیع و این ارتباط را پس از اکران نیز حفظ کند، ماجرا کمی متفاوت است.همدانی دررابطه بامسائل کالای ایرانی گفت:«ما برای اینکه عروسکها و محصولات جانبی فرهنگی پسر دلفینی را به بازار برسانیم، با مشکل گمرک مواجه شدیم و نتوانستیم آنها را سر موقع به بازار برسانیم. در نتیجه مجبور شدیم این کالا رانگهداریم و در اکران پسردلفینی۲ وارد بازار کنیم. بنابراین هنوز این محصولات وارد بازار نشده و همزمان با اکران پسردلفینی۲ آنها راوارد بازار میکنیم تا بتوانیم آن را به پخش برسانیم. اینها مشابه عروسکهای باکیفیت خارجی تولید شده و به همین دلیل خیلی دقت کردیم همزمان با پخش وارد بازارشوند.»همدانی ادامه داد:«به دلیل اینکه میخواستند آنها را به شکل قانونی وارد کنند،با این مشکل روبهرو شدیم. این محصولات بهصورت همزمان به بازار ترکیه، روسیه و آسیای میانه و در دیگر کشورهایی که این فیلم اکران شده،صادر گردیده که بتواند پیوست فرهنگی فیلم باشد، اما مشکل ترخیص کالا در گمرک وضعیت را کمی پیچیده و بغرنج کرد، اما همانطورکه گفتم این مشکلات درپسردلفینی۲رفع میشود.»
دور زدن تحریم با نامهای خارجی
او با پاسخ به این پرسش که تحریم تا چه اندازه در کار تولید خلل وارد کرده، گفت: «تحریم از این جهت به ما آسیب میزند که اگر بخواهیم محصولمان را بهعنوان ایرانی به بازار عرضه کنیم، نمیتوانیم و مجبوریم در دفاترمان در دنیا کارمان را مربوط به کشور دیگری معرفی کنیم و مثلا بگوییم تولید ترکیه یا امارات است. درواقع ما با خودباوری محصولاتمان را تولید میکنیم، اما به دلیل تحریم نمیتوانیم آن را بهعنوان محصول ایرانی به بازار عرضه کنیم. اگر پسر دلفینی را به انگلیسی جستوجو کنید، میبینید که یکی از بزرگترین کمپانیهای آمریکایی در حال پخش آن است. این کمپانی آرزوی بسیاری از ایرانیها بوده و الان پسر دلفینی را پخش میکند و بهطور قطع با یک کمپانی ایرانی تعامل نمیکرده است و سؤال اکثر مردم این بوده که آیا پسر دلفینی تولید ایران است؟ هیچکس نمیتواند اسامی افراد را در تیتراژ حذف کند، اما از مسیر سیاسی و مراودات مالی قطعا روی ما تأثیرگذار است.»
۴۰۰ محصول فرهنگی جانبی «بچهزرنگ» کجا هستند؟
حامد جعفری، تهیهکننده فیلم انیمیشن باکیفیت «بچهزرنگ» که آوازه اکران آن تا آنسوی مرزها رفته، درباره فرآیند تولید محصولات فرهنگی جانبی از این انیمیشن به جامجم گفت: در گروه هنرپویا، به موازات ساخت انیمیشن سینمایی بچهزرنگ در بخش استودیو، طراحی محصولات جانبی آن هم توسط بخش توسعه محصول آغاز و ماکت اولیه حدود۴۰۰ محصول در حوزههای متنوعی شامل نوشتافزار، اسباببازی، پوشاک، خوراک و...آماده شد.اوادامه داد: با توجه به تجربه کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در زمینه تولید محصولات مختلف برای کودکان و نوجوانان، ما این فرصت را داشتیم تا در یک همکاری تنگاتنگ با کانون و با تکیه به تجربیات گذشته، فرآیند تولید محصولات مرتبط با بچهزرنگ را آغاز کنیم، به همین دلیل فهرستی از برندها و تولیدکنندگان باسابقه و حرفهای در هریک از حوزهها از طریق اعلام فراخوان، مطالعه بازار یا شناخت ناشی از همکاری قبلی تهیه و مذاکره با آنها را آغاز کردیم.این تهیهکننده انیمیشن با ابراز امیدواری افزود:خوشبختانه نتیجه این مذاکرات تا امروز، در قالب تولید و عرضه بیش از ۳۰ گونه محصولی متفاوت با شخصیتهای بچهزرنگ و تحقق فروش نزدیک به ۱۵میلیارد تومانی این محصولات در بازار بوده است اما هنوز به وضعیت ایدهآل نرسیده است.
چرا در صنعت پولساز عروسک سرمایهگذاری نکردهایم؟
جعفری درباره مشکلات تولید عروسک از انیمیشنهای ایرانی مثل بچهزرنگ تشریح کرد: بهرغم توجه ما و کانون به موضوع عروسکها، متأسفانه باید اعلام کنیم که تولید صنعتی عروسک، هزینه اولیه بالایی دارد و کشور ما در این بخش سرمایهگذاری مناسبی نداشته است. بههمیندلیل کمپانیهایی دراین حوزه موفق خواهند شد که از پس سرمایهگذاری کلان در این بخش بربیایند. امروزه تولید عروسک در داخل کشور، بهصورت یک تولید صنعتی جلو نمیرود و ما در این حوزه با تیراژ تولید محدود پیش میرویم. تولیدکنندگان ما صرفا توان تولید عروسکهای پولیشی و تزریقی را دارند و به لحاظ حجم سرمایهگذاری و توان مالی، امکان پذیرش ریسک بزرگتر مقدور نیست و معمولا خروجی محصولات آنها یا مهندسی معکوس عروسکهای مطرح در دنیا یا عروسکهایی با الگوهای خیلی ساده است که خودشان طراحی و تولید کردهاند.تهیهکننده «فیلشاه» با اشاره به اینکه تلاش کردهاند در حوزه محصولات اسباببازی و بهویژه عروسک شخصیتهای انیمیشن بچهزرنگ، با چندین برند عروسک پولیشی مذاکره کند، خاطرنشان کرد: متأسفانه در نمونههای اولیه، نتوانستند به کیفیت حداقلی لازم دست پیدا کنند و به همین دلیل توافقی در رابطه با ساخت عروسکها بهدستنیامد.
ظرفیت تولید صنعتی عروسک فیگور و اکشن فیگور نداریم
او دلایل فقدان این توافق را در چند مورد تشریح کرد و گفت: انیمیشن بچهزرنگ شخصیتهای متنوع انسانی و حیوانی دارد و تولید این شخصیتها بهدلیل جزئیات و پیچیدگیهایی که در بافت مو و لباس دارند به تجهیزات بهروز و پیشرفته نیاز دارد. از طرف دیگر معمولا شخصیتهای غیرانسانی بیشتر بهصورت عروسک پولیشی تولید و عرضه میشوند و شخصیتهای انسانی بهصورت عروسکهای فانتزی، فیگورها و اکشن فیگورها تولید و عرضه میشوند و متأسفانه ظرفیت تولید انبوه فیگورها و اکشن فیگورها با مقیاس صنعتی و یا حتی نیمهصنعتی در داخل کشور وجود ندارد و همین مانع مهمی در این مسیر است.
تولیدکنندگان داخلی پارچهای مناسب شخصیتهای حیوانی ندارند
جعفری خاطرنشان کرد: برای تولید عروسکهای پولیشی شخصیتهای حیوانی بچهزرنگ نیز نیاز تولیدکنندگان،تولید و استفاده از موادی مثل پارچه با بافت شخصیتهای حیوانی بود که این موضوع نیز برای تولیدکنندگان داخلی مقدور نبود. برای مثال، برای تولید موی ببری و خطوط مشکیرنگ روی بدن این شخصیت، صرفا نمیتوانستیم از پارچه پولیشی نارنجیرنگ موجود در بازار استفاده کنیم و حتما لازم بود پارچهای با بافت مناسب طراحی وتولید و از آن استفاده کنیم که ظرفیت آن وجود نداشت.
نگرانی تولیدکننده از ریسک فروش عروسک
تهیهکننده «شاهزاده روم» موضوع دیگری که موجب میشود تولیدکنندگان داخلی به سمت تولید ساخت عروسک نروند را ناشی از نگرانی تولیدکننده از ریسک توزیع و فروش محصول براساس مدلهای فعلی توزیع عروسک در بازار میداند و اضافه میکند: برخی محصولات بهدلیل هزینه اولیه و تمامشده بالا، اگر با حمایت نهادهای فرهنگی تولید نشوند، نمیتوانند به موفقیت برسند. حتی در گذشته تجربهای در رابطه با سرمایهگذاری سازمان تبلیغات وجود داشت ویک کارخانه تولید عروسک در تهران راهاندازی شد اما متأسفانه نتوانست در بهدستآوردن بازار موفق باشد و شکست خورد.حالا شما در نظر بگیرید اگر یک شرکت کوچک بخواهد خودش تمامی بار چرخه تولید تاعرضه را بر دوش بکشد، قطعا تابآوری لازم را نخواهد داشت. این تهیهکننده ادامه داد: باید حواسمان باشد که تولیدکننده زمانی برای تولیدیک محصول اقناع میشود که در کنار دغدغه تولید، بازارسازی مناسبی هم برایش صورت گرفته باشد وبرای رسیدن به این مرحله به دلیل نقص سیستمهای توزیعی و موضوع پیچیده قاچاق به نظر میرسد همچنان باید با سیاستهای تشویقی و حمایت نهادهای فرهنگی برای تولیدکنندگان، انگیزه ایجاد کرد.
بیتوجهی بازار اسباببازی به شخصیتهای ایرانی
در تکمیل چرخه قهرمانسازی برای مخاطب کودک و نوجوان، در دسترس بودن محصولات متنوع تولید شده بر پایه شخصیتهای محبوب برای بهرهگیری در زندگی روزمره مخاطب کودک و نوجوان است. همانطور که همه میدانیم، بچهها با قوه تخیلشان با شخصیتها و قهرمانان فیلمهای انیمیشن ارتباط میگیرند و در ذهنشان با آنها زندگی میکنند. کودک پس ازخو گرفتن با آن شخصیت قهرمان انیمیشن، تلاش میکند تا آنها را به عالم واقع بیاورد و از رهگذر این اتفاق، مقوله بازارپردازی و صنایع مرتبط با محصولات جانبی یک انیمیشن رونق پیدا میکند. در این بین اسباببازیها و عروسکها در حیطه سرگرمی بچهها دستهبندی میشوند و از محصولات جانبی مورد علاقه کودکان هستند. جعفری با اشاره به اینکه بچهها باید عروسکها را در دستان خود لمس کنند، یادآوری کرد: اگر ما شخصیت مورد نظر خود را در دستان کودک قرار ندهیم، این علاقه و خلأ را از راه ارتباط و علاقهمندی به قهرمان انیمیشن دیگری که خرید و تهیه شخصیتهایش در دسترسش باشد، دنبال خواهد کرد.
حلقه مفقوده زنجیره قهرمانسازی با عروسک
به نظر میرسد دستاندرکاران تولید انیمیشن بچه زرنگ برای تولید محصولات جانبی فرهنگی از ظرفیت تولیدکنندگان داخلی استفاده کردند. جعفری با تأیید این موضوع به جام جم گفت: اگر جمعبندی ما این باشد که در یک حوزه ضروری مثل عروسک هیچ راهکاری برای تولید داخلی وجود ندارد، حتما برای تکمیل زنجیره قهرمانسازی برای مخاطب و احترام به کودکان و نوجوانان کشورمان، از ظرفیتهای خارجی استفاده خواهیم کرد اما فعلا امید داریم تا تلاشهایمان در داخل به نتیجه برسد.
اهمیت حرکت گام به گام در تکمیل زنجیره شخصیت پردازی
تهیهکننده بچه زرنگ با بیان این که حرکت گام به گام یکی از نکات مهم در تکمیل زنجیره شخصیتپردازی است، افزود: تعداد محصولات جانبی بچهزرنگ که وارد بازار شده است به مراتب بیشتر از انیمیشن سینمایی فیلشاه، شاهزادهروم و بسیاری از انیمیشنهای ایرانی دیگر است و یکی از دلایل این امر،حضور و تجربه کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در این فرآیند بوده که، همین موضوع برای تولیدکنندگان اطمینان خاطر و اعتماد ایجاد میکرد. این اطمینان بخشی، از راه کمک به طراحی محصولات برای تولیدکنندگان، مساعدت در مدل توزیع درآمد درقراردادها وغیره ادامه یافته است تا تولیدکنندگان بتوانند بر فروش محصول و کسب سود مناسب برای خودشان متمرکز شوند و اعتمادشان با سینمای انیمیشن کشور جلب شده و راه برای همکاران دیگر ما برای تولید محصول هموار شود.
فقدان صنف مشخص برای اسباببازی
یکی دیگر از مشکلات تولید اسباببازی در ایران این است که اصلا صنف و اتحادیهای ندارد و این صنعت اصلا نمیداند روی چه دیواری یادگاری نوشته؛ چون صنف تولیدکنندگان و فروشندگان اسباببازی زیر نظر اتحادیه خرازی فروشان اداره میشود. صنعت اسباببازی دو بخش دارد؛ بخش فرهنگی و بخش اقتصادی. در بخش فرهنگی، سازمانهای مختلفی مانند وزارت ارشاد، شورای فرهنگی و کانون پرورش فکری دخیل هستند و همانطور که گفتیم باید نقشآفرینی فعالانهتری داشته باشند و اگر در بخش اقتصادی هم صنف و اتحادیه باشد، به همگرایی بهتری در تولید خواهد رسید. بنابراین، با توجه به مشکلات گمرک و نبود صنف مشخص دولت باید سازوکاری مشخص در این رابطه اتخاذ کند تا از کالای فرهنگی داخلی که میتواند فرهنگساز و تمدنساز باشد، حمایت کند.
نهادهای فرهنگی بی توجه به تاکیدات رهبری
رهبر انقلاب درآذرماه۱۳۹۲ اشارهای به موضوع عروسک های سارا و دارا داشتند: «دوستان ما آمدند در یکى از دستگاههاى فعال و مسئول، عروسکهاى خوبى تولید کردند؛ اول هم حساسیت طرف مقابل، یعنى مخالفان و خارجىها را برانگیخت که اینها آمدند در مقابل باربى و مانند اینها، این [عروسکها] را درست کردند، ولى نگرفت. من به اینها گفتم که اشکال کار شما این است که شما آمدید به فلان نام، یک پسری را، یک دخترى را آوردید در بازار، این عروسک شما را بچه ما اصلا نمىشناسد ــ ببینید، پیوست فرهنگى که میگوییم اینهاست ــ خب، یک عروسک است فقط، در حالى که مرد عنکبوتى را بچه ما میشناسد، بتمن را بچه ما میشناسد. ۱۰، ۲۰ فیلم درست کردهاند، این فیلم را آنجا دیده، بعد که میبیند همان عروسکى که در فیلم داشت کار میکرد، در مغازه هست، به پدر و مادرش میگوید این را براى من بخرید؛ عروسک را میشناسد؛ این پیوست فرهنگى [است]. شما بایستى این عروسک را که ساختید، در کنار ساخت عروسک، ۱۰، ۲۰ فیلم کودک درست میکردید براى اینکه این عروسک معرفى بشود پیش بچهها؛ بعد که معرفى شد، آنوقت خودشان میخرند، [ولى] وقتى معرفى نشد، بازار ندارد و ورشکست میشود؛ و ورشکست شد.»البته همچنان مسئولان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بدون توجه به این موضوع دوباره قصد دارند چنین عروسکهایی را وارد بازار کنند.
اندر خم کوچه تولید عروسک ایرانی
ما نیازمند سرمایهگذاری و برنامهریزی نهادهای فرهنگی و اقتصادی روی موضوع تولید عروسک ایرانی با توجه به استانداردهای جهانی هستیم؛ چراکه متخصصان بااستعداد بسیاری در این زمینه داریم و فقط به حمایت همهجانبه از این بازار نیاز داریم. البته اخیرا خبری درباره پیشنویس جامع سند ملی ساماندهی صنعت اسباببازی که یکسال روی آن کار شده، منتشر شد که براساس آن، حجتالاسلام عبدالحسین خسروپناه، دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی از بحث و تبادل نظر روی این سند خبر داد. در این ارتباط حتی جلسهای هم تشکیل شد که روی محور نگاه به اسناد بالادستی، گسترش و تعمیق بخش مبانی و ارزشها، مشارکت مردمی، ترجیح اسباببازیهای حرکتی و فکری بر غیر حرکتی و ساده، پرهیز از ساخت اسباببازی مغایر با ارزشهای اسلامی و بسیاری مسائل دیگر تأکید میکند.این خبر خوبی است که نشان میدهدمسئولان امر به صرافت ساماندهی حوزه اسباببازی افتادهاند اما همیشه یکی از مشکلات آزاردهنده بهخصوص کارهای هنری برای ما این بوده که ممکن است یک کار را خوب شروع کنیم اما فقدان راهبرد و برنامهریزی برای ادامهدادن کار راهمان را به ترکستان رسانده است. بنابراین، «تولید عروسک ایرانی» ترکیب واژههایی است که به برنامهریزی کلان و قهرمانی تهمتن در بخشهای فردی و سازمانی نیاز دارد تا با در نظر گرفتن تمام جوانب پیروز از دل میدان بیرون آید!