مجموعه قصه های مجید یکی از آثاری است که کمترکسی آن را ندیده و شاید میتوان گفت دهههشتادیها نیز با آن خاطرات مشترکی دارند.حیف است از قصه های مجید چیزی بگوییم و یادی نکنیم از کیومرث پوراحمد عزیز و بازیگر نقش بیبی، خانوم پرویندخت یزدانیان.بهبهانه موضوع این شماره از نوجوانه سراغ مجید قصهها یعنی مهدی باقربیگی رفتهایم تا از خود مجید بپرسیم شرح حال آن روزها را.
دلتان برای مجید و بیبی و قدیم تنگ نشده؟
چرا که نه! قطعا در آنزمان یک روزگار خوبی درجریان بود و بهگمانم هرشخصی این عقیده را دارد که در زمان قدیم همهچیز خیلی بهتر بود و بین خانوادهها صفا و صمیمیت بیشتری وجود داشت. همچنین این را باید بگویم قدیمتر ها تقریبا همه یکرنگ بودیم و اختلاف زیادی بین ما و خانوادهها در جریان نبود. حالا بعد از گذشت مدتها مشغله و کارهای زیادی برای هرکدام از ما ایجاد شده که بعدازهربارمرورخاطرات، باخودمان میگوییم یادش بخیر!تقریبا میتوانم اعترافکنم که نوجوانی من شباهتهای زیادی با دنیای مجید داخل سریال داشت ولی فقط با این تغییر که نوجوانی من تبدیل به یک روایت یا مجموعه نشد. تقریبا دوازده یا سیزدهساله و درست درشروع دوران نوجوانی بودم که آن اتفاق برای من رقم خورد و من از بین بچه های مدرسه برای مجموعه قصههای مجید انتخاب شدم. بعد از دیدهشدن این مجموعه و لطف مردم دیگر باید سعی میکردم بزرگتر ازسن خودم رفتار و با مردم و اهالی محل بیشتر معاشرت کنم. در کل میتوانم بگویم که بعد از اتفاقی که برای من رخ داد، چالشهای بزرگی سر راهم گذاشته شد و شاید درکنار آن خوبیهای معروفشدن، بعضی معایب نیز وجود داشت. درکل میتوانم اعلام کنم که با وجود زود بزرگشدنم در دوران نوجوانی، آن اتفاق را دوست داشتم و بسیار از آن موقعیت درکنار مردم لذت میبردم.
واکنش خانواده در مقابل شروع کار بازیگری شما چی بود؟
از زمانی که کار تئاتر و علاقهام را نسبت به این رشته و هنر نشان دادم، خانواده دچار نگرانیهایی درباره درس و نحوه ادامه تحصیل من شدند و شاید بتوانم این را بگویم که در ابتدای راه مخالف این حرفه بودند اما با حرفزدن و متقاعدکردن آنها توانستم به اینکار ادامه بدهم. بهیاد دارم در آن زمان به آنها قول دادم که سر وقت به درس و امتحانهایم میرسم و بعد از این صحبتها دیگر مخالفتی با من نداشتند.شاید کمتر کسی از این موضوع اطلاع داشته باشد اما باید بگویم در زمانی که مجموعه قصههای مجید را شروع کردم، از صبح تا نزدیک بعدازظهر برای ضبط سکانسها مشغول بودم و بعد از آن و درست نزدیک غروب، معلم من به خانهمان میآمد و درس همان روز را به من توضیح میداد و من مجبور میشدم که تا زمان خواب، درسهای آن روز را مرور کنم و بعد به استقبال خواب بروم. من تقریبا به مدت ششماه با همین وضعیت سر کردم و ضبط و تولید آن مجموعه فکر میکنم نهایت یکسال طول کشید.
تصور شما از بازیگری در شروع کار چی بود؟ دوست داشتین معروف بشین؟
اگر بخواهم حقیقت را بگویم در آن سن و زمان احساس خاصی نداشتم و بیشتر از اینکه بخواهم به فکر معروف شدن شوم؛ دلم میخواست از این چالشی که در آن قرار گرفته ام به سادگی عبور کنم و کار خودم را به خوبی هرچه بهتر انجام بدهم. در آن زمان عقیده داشتم هرکار سختی را که بر عهده میگیرم، باید از پس آن وظیفه به خوبی بر بیایم.
از شخصیت مجید در شما چهچیزی باقی مانده؟
فکر میکنم کاراکتر و شخصیت مجید بهاین دلیل بیشتر برای همه مردم جالب و جذاب بود که تقریبا تمامی مردم خاطرات و تصاویر مشترکی با آن داشتند. بهیاد دارم بعد از پخش سریال بعضیها به من میگفتند درست همانکاری که مجید در مدرسه انجام میداد را تجربه کردهایم. اگر الان به شما بگویم که این نقش هیچ تاثیری روی من نداشته اشتباه است؛ چرا که از زمان پخش این مجموعه تاکنون سیوچند سالی میگذرد و همواره آثاری از شخصیت و رفتار مجید نیز با من همراه بوده.شخصیت و نقش مجید آنقدر برای من ودیگران جذاب بود که تاکنون با اینکه نقشهای متنوعی در سریال و مجموعههای دیگر بازی کردهام، اما هنوز من را با عنوان مجید میشناسند.
ترجیح میدهید که بین مردم با کاراکتر مجید محبوب یا با کاراکترهای مختلف معروف باشید؟
حقیقتش را بخواهید محبوببودن با نام مجید را ترجیح میدهم به معروفبودن با نقشهای متنوع. امروزه در فضایی زندگی میکنیم که به وسیله تکنولوژی همه افراد دسترسی به فضای مجازی دارند و آدمهای معروف روزبهروز با عکس و فیلمهای مختلف از چشم مخاطبان بهدلیل کارهای ناپسندشان سقوط میکنند و باید این را بگویم که محبوبشدن و محبوبماندن در این روزها و این زمانه بسیار سخت و دشوار است. در نهایت همان ترجیح میدهم من را با مجید و سیوخردهای سال گذشته بشناسند تا چیزهای دیگر.
هنوز میشه وجه اشتراکی بین نوجوونهای دهه۶۰ با نوجوونهای دهه۸۰ یا۹۰ پیدا کرد؟ رابطه شما با نوجوانهای امروزی چطور است؟
من عقیده دارم که باید با هر سن و روزگاری مثل همان شخص رفتار کرد و اکنون ارتباط خوبی با دهه هشتادیها بهخصوص نوجوانها دارم و سعی میکنم آنها را درک کنم و به نظراتشان احترام بگذارم. پسر من درحال حاضر درست در همان سنی است که من وارد دنیای تلویزیون شدم و باید بگویم که با پسرم رابطه بسیار خوبی دارم و با او دوست هستم. درنهایت شاید کمی با او در لحظاتی چالشهایی را داشته باشم اما سعی میکنم او و شرایط و حالوروز الان خودش را درک کنم. یکی از مشکلاتی که فکر میکنم قدیمترها خیلی وجود داشت، عدم درک ما توسط پدران مادرهایمان بود که زیاد درکمان نمیکردند و حالا میبینم با درککردن و دوستی میتوان ارتباط خیلی بهتری با بچهها و دیگران برقرار کرد.
جز شما که فعال هستید، بازیگرهای زیادی در تاریخ سینمای ما هستند که در نوجوانی فیلمهای بینظیری بازی کردن و بعد به فراموشی سپرده شدن؛ بهنظر شما این چهدلیلی میتونه داشته باشه؟
من فکر میکنم کمی این مورد ربط به بند پ یا همان پارتی دارد و باید ببینیم آیا آن نوجوانها آشنایی در دنیای هنر و تلویزیون داشتهاند یا نه. به عقیده من اکثر کسانی که درهمان سن با یک فیلم و بازی خوب کار خود را شروع کردند، بهدلیل سکونت آنها در جایی غیر از تهران بعد از آن کار از دنیای هنر محو شدند و متاسفانه کمی باید گلایه کنم از تیمهای فیلمسازی و هنری که تمام ظرفیتهای موجود را بهدلیل داشتن امکانات بیشتر و حاضر وآماده، درتهران وپایتخت کشور میدانند و بههمین دلیل اهمیت زیادی به بچههای دیگر استانها بهخصوص اصفهان نمیدهند.
بازیگران نوجوان اینروزهای سینما و تلویزیون را چطور میبینید؟
من به نوجوانهایی که درحال حاضر درحال ایفای نقش هستند بسیار ایمان دارم و امیدوارم تمام آنها در ادامه زندگی و کار خود موفق باشند و باید اعتراف کنم بهاین مساله که واقعا از تماشاکردن استعداد نوجوانان کشورم بهخصوص در حوزه بازیگری بسیار لذت میبرم.بهنظر من هرنوجوانی دارای یک استعداد ذاتی است واگربتواند درهمان سن ازآن استعداد خود بهخوبی استفاده کند، باید بگویم که میتواند در ادامه راه زندگی خود موفق باشد.
جشنواره امسال کودکونوجوان از نظر شما چطور برگزار شد و آیا فیلم خوب یا پدیدهای هم بین آنها مشاهده کردید؟
متاسفانه باید بگویم دیگر خبری از آن کیفیت همیشگی جشنواره در سالهای دور گذشته نیست و مسئولان فرهنگی باید فکر جدی و تازهای نسبت به برگزاری هرچهبهتر جشنواره فیلم کودکونوجوان باید داشته باشند. در زمان های اوج این جشنواره به یاد دارم آنقدر همه چیز پررنگ برگزار میشد که سراسر شهر اصفهان همزمان با برگزاری این جشنواره، وارد یک جو و فضای خاصی میشد. متاسفانه باید این را هم بگویم که کیفیت پخش فیلمها روی پردههای سینمایی و سانسها زیاد خوب نبود و اگر یک فیلم خوب با تصویربرداری خوبی انجام میشد، بهلطف آن کیفیت نه چندان مناسب پرده سینمایی کاملا فیلم بهرهوری خود را از دست میداد. در نهایت اما نباید از این موضوع غافل شویم که برگزارشدنش بهتر از برگزارنشدنش است.
دوست دارین بعد از ۱۲۰سال شما را با چه عنوانی یاد کنند؟
من دوست دارم در نهایت یک اسم نیکی از من در ذهن وخاطرهها باقی بماند ومعمولا بعد ازرفتن یک نفر،آدمهای زیادی درباره آن فرد ازدست رفته اظهارنظر میکنند و من دلم میخواهد پشت سر من بگویند آدم خوبی بود. من آرزو میکنم آنهایی که پشت سر من از خوبیهایم میگویند، بیشتر از کسانی باشند که از من بد میگویند.