محاکمه «باریستا» به اتهام قتل استاد

مردی که باریستای کافی‌شاپی در تهران بود،پس از ارتباط پنهانی بایکی از مشتریان کافه، شوهر او را کشته و جسدش را آتش زد.متهم بادرخواست قصاص از سوی اولیای‌دم رو‌به‌رو شده است. متهم درجلسه دادگاه ادعا کرد به خاطر دفاع از خود مرتکب این جنایت شده و همسر مقتول هم منکر اتهام معاونت دراین قتل شد.
مردی که باریستای کافی‌شاپی در تهران بود،پس از ارتباط پنهانی بایکی از مشتریان کافه، شوهر او را کشته و جسدش را آتش زد.متهم بادرخواست قصاص از سوی اولیای‌دم رو‌به‌رو شده است. متهم درجلسه دادگاه ادعا کرد به خاطر دفاع از خود مرتکب این جنایت شده و همسر مقتول هم منکر اتهام معاونت دراین قتل شد.
کد خبر: ۱۴۸۴۳۹۲
 
به گزارش خبرنگار جام‌جم، تحقیقات جنایی در این پرونده از آخرین روزهای آذرسال۱۴۰۱وباگزارش ناپدیدشدن مرموز استاد دانشگاهی ‌آغاز شد. بعد ازآن‌که خانواده مردجوان متوجه شدندهمسر اونیز ناپدید شده؛ با حضور در دادسرای جنایی تهران برای یافتن این زوج کمک خواستند. با گذشت چند هفته از این ماجرا، دختر جوانی به اداره پلیس تهران آمد و راز قتل تازه‌داماد را فاش کرد. با تحقیق ازدختر جوان معلوم شدکه همسر مقتول با مردی به نام شهیاد که باریستای کافی‌شاپی است، آشنا شده و قصد ازدواج داشتند. زن جوان نتوانسته طلاق بگیرد وبه همین خاطرشهیاد شوهر او را کشته و جسدش را با کمک او در حوالی بومهن آتش زدند. 
با اظهارات وی مأموران به محل رها کردن جسد رفته و پیکر سوخته‌ای را یافتند و با آزمایش دی‌ان‌ای هویت مرد گمشده مشخص شد.قاتل وهمسر مقتول متواری بودند تا این‌که بعد از سه ماه فرار درخانه اجاره‌ای در اسلامشهر بازداشت شدند. 
شیوا دراظهاراتش گفت: شش سال پیش با همسرم آشنا شده وعقد کردیم اما خانواده‌اش مخالف بودند. اوبه من علاقه داشت و طلاقم نمی‌داد. از این وضع خسته شده بودم، در کافی‌شاپی که پاتوق‌مان بود با شهیاد آشنا شدم. او در آنجا کار می‌کرد. یک روز شوهرم فهمید من با مرد غریبه‌ای آشنا شده‌ام و گفت باید با شهیاد حرف بزند. با شوهرم به بام آجودانیه رفتیم. شهیاد هم آمد و سوار خودروی شوهرم شد و من رفتم. ساعاتی بعد شهیاد به من تلفنی خبر داد که شوهرم را کشته و جسد او را در بیابان سوزانده است. 
همچنین شهیاد نیز در اظهاراتش گفت: قرار بود بعد از جدایی شیوا ازدواج کنیم که نشد. آن شب فقط خواستم با شوهرش حرف بزنم که دعوایمان شد. او چاقو دستش بود. چاقوراگرفتم و به اوضربه زدم که فوت شد.بعد ازقتل مدتی در ویلاهای اجاره‌ای در شمال کشور بودیم. بعد به ارومیه رفتیم و ۳۰۰ میلیون تومان به یک قاچاق‌بر دادیم تا ما را از ایران خارج کند که سرمان کلاه گذاشت و ما را نبرد. بعد قاچاق‌بر دیگری را پیدا کردیم و خواستیم با او برویم که فهمیدیم در ترکیه زلزله شده و از ترس این‌که در آنجا جان‌مان را از دست بدهیم از سفر منصرف شدیم. 
با تکمیل تحقیقات در دادسرای جنایی تهران برای شهیاد، شیوا ودختر جوانی که درآتش‌زدن جسد نقش داشت کیفرخواست صادر شد و پرونده‌شان برای محاکمه به دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال شد. در جلسه رسیدگی به این پرونده در شعبه هشتم، اولیای‌دم برای قاتل درخواست قصاص کردند. 
سپس شهیاد در جایگاه ایستاد و گفت: من در کافی‌شاپ کار می‌کردم و شیوا مشتری ثابت ما بود. ما به هم علاقه داشتیم اما شوهرش متوجه ارتباط ما شد. شوهرش با من تماس گرفت و قرار گذاشت.سر قراررفتم تا به او بگویم ارتباط ما تلفنی است اما وقتی من را دید چاقو کشید. برای نجات خود، چاقو را از دستش گرفتم و یک ضربه به او زدم. قصد کشتن او را نداشتم و اگر چاقو را نمی‌گرفتم، من را زده بود. 
رئیس دادگاه سپس از او خواست درخصوص اتهام جنایت بر میت دفاع کند که شهیاد ادامه داد: بعد از این‌که از مرگ مرد جوان مطمئن شدم، با ناهید که در کافه همکارم بود تماس گرفتم و خواستم به آنجا بیاید. او از ماجرا خبر نداشت و وقتی با جسد روبه‌رو شد از روی دلسوزی کمکم کرد جسد را آتش بزنم. می‌خواستم با این کار راز قتل مخفی بماند. 
شیوا هم وقتی در جایگاه ایستاد با رد اتهام معاونت در قتل، گفت: با شوهرم اختلاف‌هایی داشتم و همین باعث ارتباط تلفنی من و شهیاد شد. شوهرم متوجه این ارتباط شد و با شهیاد قرار گذاشت. خبر نداشتم قرار است با شهیاد درگیر شود. در این ماجرا نقشی نداشتم و اتهام معاونت در قتل را قبول ندارم. 
ناهید هم وقتی در جایگاه قرار گرفت، اظهار کرد: وقتی شهیاد تماس گرفت خود را به محل رساندم و در عمل انجام شده قرار گرفتم و حالا تقاضای بخشش دارم. 
پس از دفاع سه متهم قضات برای تصمیم‌گیری وارد‌شور‌شدند. 
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۱ انتشار یافته: ۰
کری‌خوانی صبح‌گاهی

گفت‌وگوی جام‌جم با هاشم بیگ‌زاده و مجید یحیایی، مجریان برنامه «صبحانه ایرانی »شبکه دو

کری‌خوانی صبح‌گاهی

نیازمندی ها