در همین زمینه میتوان به حضور عباس عراقچی در گفتوگوی ویژه خبری یکشنبهشب و همچنین حضور او در نشست غیرعلنی دیروز مجلس شورای اسلامی اشاره کرد.عباس عراقچی در گفتوگوی ویژه خبری یکشنبه شب نکاتی درباره وضعیت سوریه گفت تامسائل بیشتری برای افکارعمومی روشن شود.به خصوص جریانی تلاش دارد، مسائلی غیرواقعی را در سقوط اسد موثر نشان دهد و از این داستانسرایی، عملکرد دیپلماسی جمهوری اسلامی در گذشته و حال را زیر سؤال ببرد.صرف نظر از اینکه این گزارهها عموما از سوی اپوزیسیون یا خطوط خبری دشمن القا میشود و نیت شوم علیه ایران آشکار است، گزارههایی معوج و دستکاری شده هستند برای حذف برخی وقایع تاریخی. خط خبری القایی دشمن این روزها تقلا میکند حضور ایران در سوریه را از سویی مداخله جلوه دهد و از سوی دیگر روی فراموشکاری احتمالی افکار عمومی حساب باز کرده و ایران را به عنوان نیروی سرکوب مخالفان اسد معرفی کند و بدون این که به وجود و ماهیت اساسا تروریستی داعش و تحریرالشام و اکثریت قریب به اتفاق گروههای مسلح سوریه در آن دوران و حتی اکنون اشاره کند. حتی اکنون که رسانههای غربی در حال سفیدنمایی از گروه تحریرالشام است، دغدغه ارتباطات آن با القاعده و گذشته خشونتبار آنها باعث شده خود همین رسانهها گرفتار تناقضگوییهای آشکار شوند و نتوانند تداوم حضور این افراد در فهرست تروریستی آمریکا و اروپا را توجیه کنند.
چگونگی و چرایی ورود
عراقچی در سخنان اخیر خود به عاملیت داعش در صحنه تحولات سوریه در۲۰۱۱ به بعد و لزوم سرکوب آن اشارهای گذرا داشت. باید در نظر داشت که حضور مستشاری ایران در سوریه بعد از متاستاز غده تزریقی داعش به صحنه سوریه صورت گرفت. دونالد ترامپ در رقابتهای انتخاباتی دور اول ریاست جمهوریاش در برابر کلینتون وقتی از کوره در رفت از زبانش بیرون پرید که داعش را دولت اوباما ساخته بود و هم او در سخنرانیهای انتخاباتیاش تاکید کرد که ایران و روسیه هستند که داعش را سرکوب کردهاند. در چنین شرایطی آمریکاییها و اروپاییها در اجرای نمایشی به ایجاد ائتلاف جهانی علیه داعش بودند که کاملا مشخص بود قرار است به بهانه ظهور این نیرو خود را به عنوان نیروی آزادیبخش معرفی کنند و وارد صحنه شوند. چنانکه دیدیم آمریکا بعد از شکست داعش عملا با حفظ ۲۲ پایگاه در سوریه و حمایت از احزاب کرد به حضور خود در این منطقه ادامه داد.درآن شرایط، دولت سوریه چند ماه بعد از آغاز تحولات و در اوج استیصال در برابر نیروی رعبآور داعش از همپیمانان خود تقاضای کمک کرد. در واقع بدون درخواست رسمی این دولت حضور ایران در سوریه حتی در همان سطح مستشاری هم ممکن نبود. البته این طور نبود که ایران به محض دریافت تقاضای کمک سوریها وارد صحنه شود. در داخل برخی کارشناسانی که نزدیک به دولت وقت بودند و درکی از اهداف غایی داعش و تحریرالشام و سایر گروهای سلفی و تکفیری نداشتند، ورود به این صحنه را از زاویه دید خودشان تحریک کننده شکاف شیعه- سنی میدانستند و برخی هم معتقدند که مسائل سوریه امری داخلی است و هر گونه کمک ما به بشار اسد میتواند زمینه اتهامافکنی علیه ایران را فراهم سازد. سرایت سریع داعش به عراق و عملیاتی که داعش بعدا در داخل ایران به خصوص در حمله به مجلس انجام داد، نشان داد استدلالهای این کارشناسان منتزع از واقعیت بوده و در ماقبل کارشناسانی که داعش را نه در برابر اسد بلکه حربه آمریکا برای جراحی خاورمیانه میدانستند و مقصد غایی آن را ایران تلقی میکردند، حق داشتند. در واقع دفاع از حرمهای مقدس در سوریه و عراق در برابر داعشیهایی که فیلمهای هالیوودی ژانر وحشت از انفجار مساجد و کشتار شیعیان را با لذت سادیسمی منتشر میکردند و در این تروریسم خبری از نهایت همراهی رسانههای غربی در اشاعه ترس بهره میبرد، برای یک دولت غیر معتقد به تکلیف دینی و با محاسبات عقل معاش کافی بود تا چنین تهدید موجودیتی را با اقدام پیشدستانه در نطفه خفه کند اما به رغم احساس تکلیف دینی برای حفظ حرمهای متبرک ائمه اطهار در سوریه و عراق، ایران هم با لحاظ حرمت مداخله در امور سایر مسلمین و ملل و هم با لحاظ لزوم احترام به قوانین مصرح بینالمللی، تا زمانی که دولت سوریه و عراق و گروهها و افراد سرشناس مختلف در این دو کشور مکرر از ایران تقاضای حضور نظامی و مستشاری مستقیم نداشتند، به همان مشورت از راه دور بسنده میکرد و صبر راهبردی اتخاذ کرده بود. به هر صورت، ایران در نهایت بعد از بررسیهای کارشناسی پرمناقشه دربرابر یک اجرای تکلیف دینی و همینطور یک وظیفه تاریخی به عنوان نیروی حافظ ثابت منطقهای قرار گرفت و به صحنه سوریه ورود کرد. در آن میان روسها هم در پی حضور ایران متوجه مهابت کار و شرایط پیچیده روسیه و عمق توطئه شدند و عمدتا در سطح نیروی هوایی حضوری جدی در صحنه را ثبت کردند. این در حالی است که حضور آمریکا در مناطق شمال شرقی وحضور ترکیه در سوریه بدون اذن و اجازه سوریهابودوبرهمگان آشکاربودکه آمریکا و ترکیه بیش ازآنکه درحال سرکوب داعش باشند،درحالی بازیگرسازی و جذب، رام کردن و آموزش عناصر تروریستی برای مقاصد آتی خود بودند.
مولفههای دیپلماسی و تداوم مقاومت
رفتن اسد و سقوط دمشق به معنای از دست رفتن کامل سوریه و شکست مقاومت نیست. بخشهای شمالی سوریه همچنان زیر سلطه علویان است. بازی ندادن الجولانی که خود را سوری جازده است و۲۰هزارتروریستی که ازکشورهای مختلف ذیل رهبری ظاهری او جمع شده بودند، در فرآیند تشکیل دولت نشان میدهد دشمن مقاومت شاید توانسته باشد راس قدرت را جابهجا کند اما در اعتماد در نهایت به همان عناصر نظام اسد در بحث سیاسی بیشتر اعتماد دارد تا به تروریستهایی که ظاهرا جهش ژنتیک داشتهاند و به اندازه داعش اقدامات غیر انسانی ندارند. هدف مقاومت حتی زمان حضور مستشاری در سوریه حفظ یک چهره در سوریه نبود، بلکه هدف غایی اولا حفظ سوریه و عراق در برابر خطر تجزیه و ثانیا جلوگیری از گسترش بحران تروریسم سلفی به داخل مرزهای خود در قالب داعش بود؛ امری که در آن توفیق کامل داشت. امروز هم ایران آمادگی دارد در فرآیند ساخت سوریه با نیروهای سوری که از تاریخ عبرت گرفتهاند، برای حفظ وحدت سوریه وجلوگیری ازتروریسم همکاری داشته باشد.سخنان عباس عراقچی درباره اینکه درخصوص امنیت سفارتخانه ایران با طرفها صحبت شده و تضمینهایی به ایران داده شده است که حرمت حرمهای مطهر و سفارتخانه ما حفظ شود، نشان میدهد که گرچه شاید مقاومت حضور فیزیکی سابق را درسوریه ندارد اماهمچنان در تحولات سوریه تاثیرگذار است. تقلای بیفایده شبکههای فارسی زبان برای شکستسازی و مقصر نمایی از مقاومت در تحولات سوریه ره به جایی نخواهد برد. به قول عباس عراقچی مقاومت بههرحال راه خودش را پیدا میکند. مقاومت یک آرمان مقدس برای آزادسازی سرزمینهای خودش است و این را نمیشود از بین برد. محدودیتهایی وجود دارد اما مقاومت راه خودش را باز خواهد کرد، نباید این تفکر شود که با توجه به تحولات اخیر راهها بسته میشود.