ازاعلام فیالبداهه تفکیک جشنواره فیلمفجربگیرید تامعرفی شورایسیاستگذاری یکدست آن،ازتغییرات بیثمرفارابیتا رسانهایکردن هیأت انتخاب (که اغلب سینماییها را انگشتبهدهان گذاشت)، از توقف شوراهای تنظیمگری ارشاد (شورای پروانه ساخت و نمایش) تا بایگانی و مختومهگذاشتن پروندههای فارابی و...همه اینها نشان میدهد که در عینیتبخشی به رویکردهای مختلف «چکشکاری» در کار نبوده و نیست. بله همه آنهایی که جشنواره برگزار کردهاند -مانند نگارنده- میدانند که اساساً شورای سیاستگذاری اعتباری است ونقشی درسمتوسو وکموکیف رویداد ندارد، ولی نمیتوان منکر این بود که چنین شوراهایی «پیشانی» هر جشنوارهای محسوب میشوند. حتی برای برخی تغییرات استراتژیک که قاعدتا میبایستی قبل از قطعیت، به معرض چالش کارشناسان و رسانه گذاشته شوند تا پس ازگفتوگوپیرامون جوانب کارتصمیم گرفته شود، بازهم این مدیریت دست به پنهانکاری زد و تصمیم به عزم فیالبداهه گرفت. میدانم دیرهنگام است ولی محض نمونه، موضوع را طرح و بسط میدهم.
اعلام تفکیک جشنواره فیلم فجر بدون اهمیتدادن به دیدگاه دستاندکاران رسانه و سینما، آیا محملی از اقتدار دارد؟ یا برعکس، دقیقا و تحقیقا، منشأ و مبدأ آن محافظهکارانه است و بهجای درنظر گرفتن منافع ملی و حقوق صنفی خانواده سینما، صرفا در راستای تأمین تمایل و خواستههای مالی/سیاسی مسببان آن چیدمان شده است؟ بهواقع هم دراین بحبوحه گرفتاری شغلی/معیشتی سینماییها و کمبود منابع مالی، راهاندازی جشنوارهای دیگر تحت عنوان «فیلم فجر بینالملل» چهمعنایی دارد؟ دوخرجهکردن جشنواره فیلم فجر نهتنها مشکلی از تعدد مشکلات سینمای ایران را حل نخواهد کرد بلکه بر معضلات آن دوچندان خواهد افزود.
جالب است بدانید در همین شرایطی که متولیان جدید سینمایی، بدون استدلال محکم، در پی راهاندازی مجموعهای پروژهپذیر بودند و هستند، جشنواره قدیمی و مهمی مانند «برلین» با کاهش بودجهاش مواجه شده است. در خبرها اعلام شد که: «سنای برلین در راستای کاهش هزینههای شهر، سه میلیارد یورو از هزینههای جاری شهر را کاهش داده که شامل دو میلیون یورو از بودجه جشنواره برلین است.» تازه این کاهش بودجه در شرایطی است که پیش از این، سخنگوی برلیناله اعلام کرده بود که جشنواره با مشکلات مالی جدی روبهرو است. خب اینجا چه؟ بهجای اینکه آقایان در این وضع و اوضاع تورمی، غم نان و کار و مسکن و کلا رفاه جمیع خانواده سینما داشته باشند، بانی وضعیتی شدهاند که بودجه سینما درقالب پروژه فیلم فجر بینالملل، روانه حساب معدود آدمهای بینیاز سینما شود. سینمای ایران متعلق به چندده نفر که نیست.
سینمای ایران توسط چندهزارفیلمسازی به اینجا رسیده که دربدترین شرایط سیاسی/اجتماعی وسلطه فقر و نداری،سوختهاند و ساختهاند.این سینمایی که حالادوستان برصدر آن نشستهاند،توسط همین اهالی رسانهای که درتغییراتِ روبهعقب بهحسابشان نمیآورند، همواره بزرگ داشته و اعتبار بخشیده شده است.بیخود نگفتهاند گذاشتن یک خشت کج، بنا را تا ثریا کج میبرد؛ فرصت اصلاح ولی هست، اگر اعتماد و سعه صدر دوستان احیا و تقویت شود.