به عبارتی بهتر، امروز شهروندان آمریکایی بیش ازهرزمان دیگری هزینه این مداخلهگرایی خارجی را درمعادلات زندگی روزمره خودحسمیکنند.درچنین معادلهای، بازی مقصرسازی معنایی ندارد؛زیرابحرانهای نشأتگرفته ازآتشسوزی درکالیفرنیا و نیویورک، منبعث از روش حکمرانی آمریکاست. بنابراین، مقصراین رویداد،همه سیاستمداران ونهادهای آشکارو پنهان قدرت در آمریکا هستند.
از آتشسوزی در کالیفرنیا تا سرمازدگی در تگزاس
همگان به یاد دارند که درست در ماه اول ریاست جمهوری بایدن درسال۲۰۲۱ میلادی، اهالی تگزاس و چند ایالت همجوار آمریکا نیز با بحران ناشی از یخزدگی و سرما دست و پنجه نرم میکردند. فراتر از آن،جورج بوش، اوباما، ترامپ و دیگر روسایجمهوری آمریکا بارها در قبال مدیریت بحرانهای طبیعی، ناتوانی خود را به اثبات رساندند. از این رو باید به دنبال عاملی فرامتنی در تحلیل ناتوانی مطلق دولتهای آمریکا در قبال بحرانهای طبیعی بود که روایتگر واقعیت و عمق این ناتوانی باشد. این فرامتن، همان تمرکززدایی از حکمرانی داخلی و عدم پیشبینی رخدادهای محتمل، در سایه تمرکز و مداخلهگرایی بر سایر نقاط دنیاست. واشنگتن به اندازهای در خلق گرههای کور راهبردی و جنگهای بیپایان در خارج از مرزهای خود متمرکز شده که اساسا جایی برای پیشبینی بحرانهای داخلی و مواجهه موثر با آنها باقی نگذاشته است.
سردرگمی آمریکا در مدیریت حداقلی بحران
بسیاری از منازل، کارگاهها و مزارع در ایالات کالیفرنیا و نیویورک آتش گرفته و ساکنان آن (افرادی که از آتشسوزی جان سالم بهدر بردهاند) نسبت به آینده، هراسانتر از هر زمان دیگری به نظر میرسند. بنا بر اذعان تحلیلگران، آثار و هزینههای ناشی از بروز آتشسوزی اخیر، نسبت به هزینههای دوران شیوع کووید -۱۹و تبعات آن بر بخش درمانی، اجتماعی و شغلی آمریکا نیز گستردهتر است. در چنین شرایطی، دولت آمریکا که میلیاردها دلار را معطوف به جنگافروزی در اوکراین و نسلکشی در غزه و کرانه باختری کرده، قدرت مدیریت مالی بحران و مواجهه حداقلی با تبعات آن را از دست داده است. بنابراین، اصل بحران زمانی در آمریکا متبلور میشود که آتشسوزی (به صورت نسبی) مهار شده وبه پایان برسد. دراینصورت، هزینههای این خسارت محض، متوجه دولت نوظهور ترامپ خواهد بود. دولتی که اگرچه هنوز مستقر نشده اما به جای تمرکز بر آسیبهای ناشی از آتشسوزی در دو ایالت بزرگ آمریکا، سیاستهای خود را معطوف به تصاعد بحران در غرب آسیا و حمایت از تروریسم تکفیری کرده است. حتی کشورهای پیرامونی آمریکا مانند کانادا و مکزیک نیز از گزند طعنههای واشنگتن در امان نمانده و نسبت به اینکه پنجاه و یکمین ایالت این کشور یا محل جنگ جدید (خلیج مکزیک) قلمداد شدهاند، شدیدا خشمگین ومضطرب هستند.شرکت خدمات پیشبینی آبوهوای آمریکا «AccuWeather» اخیرا گزارش تکاندهندهای در اینخصوص منتشر کرده است که نشان میدهد مجموع خسارتهای آتشسوزی لسآنجلس، میتواند بین ۱۳۵ تا ۱۵۰ میلیارد دلار باشد.همین مسأله، به طورطبیعی هزینههای داخلی آمریکا و متعاقبا، بدهیهای خارجی این کشور را افزایش داده و از آن، کشوری بحرانزده خواهد ساخت.
پولهای جنگ اوکراین کجاست؟
در چنین شرایطی، جمهوریخواهان که با بحران غیرمنتظرهای در جریان آتشسوزیهای اخیر مواجه شدهاند، دموکراتها و شخص بایدن را بابت ارسال میلیاردها دلار به کییف جهت جنگ با روسیه، تحت شدیدترین هجمهها قرار دادهاند. پسر دونالد ترامپ، رئیسجمهور منتخب آمریکا آتشسوزیهای کالیفرنیا را با کمک آمریکا به اوکراین مرتبط دانسته و بایدن را مقصر میداند.
وی تیترهایی را در شبکههای اجتماعی منتشر کرده که نشان میدهد چگونه سازمان آتشنشانی لسآنجلس پیشتر تجهیزات خود را به اوکراین اهدا کرده است.ترامپ جونیور در اینباره گفت: اوه ببینید، البته سازمان آتشنشانی لسآنجلس برخی از تجهیزات خود را به اوکراین اهدا کرد. در شیرهای آتشنشانی آب نیست و بودجه آژانس فدرال اداره اوضاع اضطراری تمام شده است. این چیزی است که جو بایدن برای من گذاشت. متشکرم، جو!
با این حال، ریشه چنین ناتوانی و استیصالی راباید فراتر ازمنازعات دو حزب سنتی آمریکا جستوجو کرد! دکترین دولتهای آمریکا بر مبنای یک استراتژی و راهبرد ثابت، یعنی مداخلهگرایی مزمن و پرهزینه در دیگر نقاط دنیا استوار شده است: این آتشافروزی در قالب جنگ، حمایت از گروههای تروریستی نیابتی یا هزینههای پنهان و آشکار جهت براندازی نرم دولتهای مخالف آمریکا ظهور و بروز پیدا کرده است.