علی داوودی نایب قهرمان دسته فوق سنگین شد 
بازی‌های آسیایی هانگژو ۲۰۲۲

علی داوودی نایب قهرمان دسته فوق سنگین شد 

علی داوودی و پدرش در تحریریه روزنامه «جام‌جم»:

از خودگذشتگی را در وجود پدرم دیدم

علی داوودی و پدرش در جام‌جم؛ بهانه روز پدر بود. علی همیشه قدردان خانواده و پدر و مادرش بوده و آن‌قدر ماخوذ به حیاست که سرش را هیچ وقت مقابل پدرش بلند نمی‌کند. او در لابه‌لای حرف‌هایش یک جمله خاص می‌گوید: «هر چه دارم مدیون پدر و مادرم است.»
علی داوودی و پدرش در جام‌جم؛ بهانه روز پدر بود. علی همیشه قدردان خانواده و پدر و مادرش بوده و آن‌قدر ماخوذ به حیاست که سرش را هیچ وقت مقابل پدرش بلند نمی‌کند. او در لابه‌لای حرف‌هایش یک جمله خاص می‌گوید: «هر چه دارم مدیون پدر و مادرم است.»
کد خبر: ۱۴۸۹۶۶۵
نویسنده رضا پورعالی و مرتضی رضایی - گروه ورزش
 
یک چیزی که ذهن ما را درگیر کرده این عدم استقبال از ورزشکاران تهرانی است. در شهرستان‌ها یکی با کامیون استقبال شد، یکی با صد موتورسوار و یکی با کارناوال شادی در شهر. اما در تهران هیچ کس به استقبال قهرمانش نمی‌رود. نگاه مسئولان تهران به یک قهرمان نباید بیشتر از اینها باشد؟
اول این‌که در شهرستان‌ها مردم واقعا عاشق ورزش و پیگیر موفقیت ورزشکارشان هستند اما در تهران این طور نیست. خودم هم واقعا تمایلی به شلوغ کاری و این کارها ندارم. حتی برای مسابقات مهم هم به خانه زنگ می‌زنم و می‌گویم که کسی بنر یا پوستر نچسباند! دنبال این هستم در خفا بروم خانه. صدالبته وقتی این همه استقبال را می‌بینم خوشحال می‌شوم. استقبال از علیرضا یوسفی، از علی عالی‌پور و... باشکوه بود اما در تهران به دلیل بزرگی شهر‌، مسئولانش وقتی برای کارهای این گونه ندارند! اکنون شهرهای دیگر استاندار و نمایندگان مجلس همگی ورزشکاران منطقه‌شان را می‌شناسند اما در تهران اگر مسئولی هم ما را بشناسد طوری وانمود می‌کند که انگار نمی‌شناسد!

این بحث شلوغی یک چیزی است اما منظور ما حمایت‌های پشت پرده است که صورت می‌گیرد. در شهرستان کمک‌های زیادی می‌شود اما شما و خیلی از قهرمانان شهر تهران از این حمایت‌ها بی‌بهره هستید.
بله! خوشبختانه یا متاسفانه بی‌بهره هستیم. من حرفه‌ای تمرین می‌کنم اما مسئولان استان حرفه‌ای عمل نمی‌کنند و وقتی آنها حرفه‌ای نیستند من هم مجبور نیستم رفتارم ‌حرفه‌ای باشد. این بی‌توجهی‌ها همیشه بوده و من هم گاهی اعتراض کرده‌ام اما واقعیت این است که هرگز دنبال مادیات نبوده و نیستم. بیشتر دنبال مدال و نتیجه هستم. کلا دنبال این هستم که این چند سال آخر ورزشم را فقط به موفقیت فکر کنم. 

از مسابقات جهانی بحرین که برگشتی کسی با تو تماس گرفت؟
از اداره کل آقای جوادی بیشتر پیگیر کارهای من بود. واقعا از این اتفاق خوشحالم. همین که زنگ می‌زنند آدم دلگرم می‌شود. قبل از المپیک هم برای من اسپانسر گرفت اما به غیر از آقای جوادی کسی نبود.

گفتی این چند سال آخر... این چند سال آخر یعنی تا کی؟ کلا عمر قهرمانی فوق سنگین‌ها به دلیل فشار بالای تمرینات و آسیب‌ها به ندرت از ۳۰ سال عبور می‌کند. نمونه‌اش حسین رضازاده، بهادر مولایی، بهداد سلیمی یا سجاد انوشیروانی. 
ان‌شاءا... اگر آسیب نبینم تا المپیک لس‌آنجلس ادامه می‌دهم. همیشه حرفه‌ای کار کرده‌ام اگر بخواهم می‌توانم تا ۱۰ سال دیگر وزنه بزنم اما شرایط سخت است. همین الان آزمایش از من بگیرند ۱۰ آیتم من در بدنم غیرطبیعی است. با این حال سعی می‌کنم در بهترین فرم بدنی باشم و طلای المپیک را به دست بیاورم.

خیلی‌ها به تو می‌گویند مرد نقره‌ای. به شکل عجیبی این نقره تو را ول نمی‌کند. در المپیک، در بازی‌های آسیایی و حالا در جهانی. علی داوودی کی می‌خواهد این طلسم نقره‌ای را بشکند؟
تالاخادزه که رفت راه هموارتر شده. امسال می‌توانستم طلا بگیرم‌. از ورزشکارانی که این طور حرف می‌زنند همیشه بدم می‌آید اما واقعا بزن بودم و نشد. همه سعی خودم را می‌کنم سال آینده این کار را انجام بدهم. امسال یک سال خاص بود. از المپیک تا جهانی ۱۶ -۱۷ ماه در اردو بودیم و خیلی به خودم فشار آوردم. الان می‌دانم اگر یک استارت خوب داشته باشم می‌توانم اتفاق‌های خوبی را رقم بزنم.

در بحرین حق تو را خوردند؟
حقیقت فیلم را که دیدم، حرکتم یک مقداری خطا بود ولی خب می‌شد و می‌توانستند خطا نگیرند. حرکتی که لالایان زد هم خطا بود یا ۲۵۵ کیلوگرم تالاخادزه در المپیک هم خطا بود و ۲ بار دستش پرس شد ولی خب این وزنه را از او قبول کردند. کلا داوران باید با ورزشکاران روی وزنه‌های بیشتر از ۲۴۵ کیلوگرم کمی مهربان‌تر باشند.

در یکضرب ما وزنه ۲۱۰ کیلوگرم را از تو در تمرینات دیده بودیم. چه اتفاقی افتاد که در جهانی وزنه ۲۰۶ را ثبت کردی؟
من یک ماه قبل از مسابقه کتف چپم آسیب دیده بود. در اردوی کیش هم بیشتر از ۲۰۲ ثبت نکرده بودم. واقعا شرایط سخت بود. کلا اهل شو و نمایش نیستم و هر چقدر مصدومیت داشته باشم نشان نمی‌دهم، اما اگر مصدوم نبودم قطعا ۲۱۰ را می‌زدم. مهار ۲۰۶ هم ریسکی بود. ممکن بود مصدومیتم بیشتر شود چون درد زیادی داشتم.

این افسوس برای تو باقی نمی‌ماند که در پاریس دومین مدالت را از دست دادی؟ چه اتفاق‌هایی در پاریس افتاد که پای مدال، چهارم شدی. می‌شد شرایط طور دیگری رقم بخورد؟ خودت از لحاظ روحی و روانی آماده بودی؟
خیلی آماده بودم اما عوامل زیادی دخیل بود. یکی از عوامل این بود که اگر ۲۵۵ تالاخادزه خطا می‌شد ممکن بود اتفاق‌های دیگری بیفتد. نمی‌گویم منم حتما می‌زدم اما ۲۵۷ را زدم و در آخرین لحظه از روی دستم افتاد. اما همین اتفاق باعث شد برای مسابقات بعدی حریص‌تر باشم. ان‌شاءا... برای لس‌آنجلس جبران می‌کنم.

یک مقدار دلخوری داشتی این مدت. شاید بعضی‌ها بگویند بهانه بوده از بحث حقوق المپیک که شما را در پایین‌ترین سطح حقوق قرار دادند. آنجا بحث مالی بود یا رعایت نکردن شان و جایگاه شما.
تبعیض و ظلم برای من سنگین است. به نظرم کلا پول ملاک نبود. چون آن‌قدر چشمگیر نبود و ظلم بود. گمان کردم از روی قصد و غرض نیست اما در زمان مسابقه فهمیدم که از روی قصد و غرض بوده. (پدر علی: علی جوان است اما همان مقام مسئول هم پدر آن سیستم است.) یکی از مسئولان اسبقیان است که پدر من سه بار تا دم در اتاقش رفته و گفته‌اند جلسه است! اصل وجود وزارتخانه ورزش به دلیل قهرمانانش است. ولی وقتی این اتفاق می‌افتد آزرده خاطر می‌شوی. من دل و جراتش را دارم بگویم. نه در مسابقه من آمدند و نه چیزی. من هیچ کدام را ندیدم، نمی‌دانم شاید چشمان من ایراد دارد. (پدر علی: علی می‌گوید اگر مسئولی می‌آمد دلگرمی بود. خدا می‌داند من صادقانه به مناف هاشمی هم گفتم. گفتم علی اگر گرهی داشت شما باید در حقش پدری کنید.) البته آقای مناف هاشمی کار استخدام من را پیگیری کرد و من این خوبی‌ها را هم باید بگویم. اما قبل از مسابقه یکی از بزرگان ورزش می‌گفت برخی مسئولان دنبال لایک و فالوئر و دوربین هستند. من نمی‌گویم اگر می‌آمدند طلا و نقره و برنز می‌گرفتم اما حالم بهتر می‌شد. البته باخت یک عنصر یتیم است اما وقتی می‌بری همه شریک می‌شوند.

خدا را شکر اتفاقات تلخ پاریس با مدال‌آوری در جهانی کمرنگ شد و ما معتقدیم در لس‌آنجلس می‌توانی اتفاقی را رقم بزنی که همه کنارت باشند. اگر همه چیز خوب پیش برود علی داوودی به چه عددهایی فکر می‌کند.
نمی‌شود گفت اما این چند سال روند من رو به رشد بوده است. من خودم به رکورد بالای ۴۸۰ کیلوگرم فکر می‌کنم و می‌خواهم به آن برسم.

در دوضرب حریص‌تری یا در یک‌ضرب؟
من حتی در نرمش کردن هم حریص هستم. در شب زود خوابیدن هم حریص هستم. تشنه پیشرفت و مدال گرفتن هستم و تا روزی که ورزش کنم این حرص و جوش را دارم.

احساس می‌کنم تو در مقطعی حال روحی خوبی نداشتی و البته در اردو هم رقیبی نداشتی. اما الان با حضور علیرضا یوسفی و آیت شریفی شرایط بهتر است. این طور نیست؟
رقیب و رفیق خوب واقعا تاثیر‌گذار است. خیلی بیشتر داریم تمرین می‌کنیم و از این به بعد هم هیجان بیشتر است و شاید مخاطب وزنه‌برداری بیشتر شود. من خودم به عنوان یک علاقه‌مند به ورزش دوست دارم بدانم رقابت سه ورزشکار ایرانی به کجا می‌رسد. 

یک بحثی الان راه افتاده که هر مدیری دوست دارد موفقیت‌های یکی مثل علی داوودی را به نام خودش بزند. تو در یک دوره مدیریتی شروع کردی و در زمان یک مدیر دیگر رشد کردی. موافق این بحث‌ها هستی. کلا فضای فکری تو به کدام سمت است؟
معتقدم نمی‌شود موفقیت یک ورزشکار را به نام کسی سند زد. یک سری از مسئولان هدایت‌کننده ورزشکاران هستند. دوره اول علی مرادی خوب بود اما در دوره دوم همه چیز عوض شد. ما گاهی غذا از خانه می‌بردیم، آب معدنی نبود و بی‌ادبی نباشد، مایع دستشویی هم نبود! پودرمنیزیوم نبود وهرنتیجه‌ای که می‌گرفتیم مابودیم وکادرفنی که آقای برخواه بودند.بعد ازاین‌که آقای انوشیروانی آمد همه چیز بهتر شد. سال اول آن طور که خودش انتظار داشت جذب منابع نشد اما رفته رفته همه چیز خوب شد. کمپ بازسازی شده و تغذیه و مکمل و ... در بهترین شرایط است. پیشرفت زمانی اتفاق می‌افتد که همه این زیرساخت‌هایی که گفتم باشد. از لحاظ پزشکی تا به حال سابقه نداشته فدراسیون به این صورت پیگیر ورزشکارش باشد. خود آقا سجاد هر۱۰روز یک بار زنگ می‌زند و از من درباره مصدومیت و پیگیری درمان سؤال می‌کند. این یک اقدام بی‌سابقه بوده است. آقا سجاد وقتی خودش ۱۰ سال پیش وزنه می‌زده حالا من ورزشکار را بهتر درک می‌کند اما مدیری که سختی‌های ما را نکشیده فقط می‌گوید همین که هست و نمی‌خواهی روی نفر دوم سرمایه‌گذاری می‌کنیم!

و چقدر این نگاه مدیران روی عملکرد ورزشکاران تاثیر دارد؟
بلاشک. این چیزها گفتن ندارد و من برای مثال این را می‌گویم. در زمان کرونا من تنهایی تمرین می‌کردم. می‌رفتیم کمپ و پس از سخت‌گیری‌های زیاد برای ورود که تب را می‌گرفتند و اکسیژن خون را اندازه می‌گرفتند و... وقتی به محل تمرین می‌رسیدیم می‌دیدیم در اتاق آب معدنی‌ها بسته است! سؤال می‌کردیم چرا می‌گفتند آقای سرپرست گفته و مرادی هم قبول کرده اما الان در کمپ به روی همه باز است و آنجا خانه وزنه‌برداران است. در کل خیلی شرایط خوب شده است و من به نوبه خودم از آقای انوشیروانی تشکر می‌کنم. من چرب زبان نیستم و اگر تشکر می‌کنم از ته دلم است و حال وزنه‌برداری خوب است و همه چیز را دارند فراهم می‌کنند. وزنه‌برداری را روی عدد ۱۰ تحویل گرفتند و حالا به ۶۰-۷۰ رسیده است و باز هم شرایط رو به بهبود است.

در این سال‌ها با چند سرمربی کار کرده‌ای. ازبرخواه گرفته تا سعید علی حسینی و نواب نصیرشلال. اگر بخواهی یک نکته مثبت 
از هر کدام بگویی که در روند کارت تاثیر داشته‌اند چه چیزی می‌گویی؟
همه برای من زحمت کشیده‌اند. من از بچگی با آقای برخواه بودم. از نوجوانان تا جوانان و بزرگسالان. خیلی به من کمک کردند و به لحاظ فنی خوب بودند. با آقا نواب هم واقعا خوب کار کردیم. هر دو نظم دیسیپلین خاص خودشان را داشتند. قبل از این‌که آقا نواب سرمربی شود واقعا فکر نمی‌کردم تا این اندازه با هم خوب پیش برویم. از آقا نواب و بهمن‌خان تشکر می‌کنم. دلسوزانه برای من زحمت کشیده‌اند.
 
حتما شنیده‌ای که نواب نصیرشلال استعفا داده است؟
بله! اما امیدوارم از تصمیمش منصرف شود. نتیجه‌گیری‌ها تازه شروع شده است. 

علی، اگر بخواهی از بابا یک جمله بگویی، از ویژگی‌های اخلاقی گرفته یا هر چیز دیگری چه می‌گویی؟
از خودگذشتگی. البته ویژگی‌های پدرم آن‌قدر زیاد بوده که گفتنی نیست. یکی هم این‌که زیاد دنبال پول و مقام نیست. با توجه به جایگاه شغلی پدرم، می‌توانستیم وضعیت بهتری داشته باشیم اما خانه ما در یک جای معمولی و ساده است اما شب‌ها راحت می‌خوابیم. هر چه هست سالم بوده و خدا را شکر سر سفره خوبی بزرگ شده‌ام.

پدر علی داوودی: جانم را به پسرانم هدیه می‌کنم


آقای داوودی شما دو شب متفاوت را پشت سر گذاشتید، یکی شب وزنه زدن علی در پاریس و یکی هم شب درخشش پسرتان در منامه. که شنیدیم در هر دو شب هم اشک ریختید...
فکر می‌کنم به همان میزان که ورزشکاران تحت فشار هستند خانواده‌های‌شان هم سختی می‌کشند وتحت فشارهستند.خیلی سخت است. من از سال ۸۷ این استرس را همراه خود داشتم و ۱۰ – ۱۵ سکته ناقص زده‌ام.(با خنده) همه هستی انسان موفقیت فرزندش است و بعد می‌آید در مسیری قرار می‌گیرد که می‌شود افتخار ملی. حال آدم وقتی خوب می‌شود که این پرچم بالا می‌رود. در پاریس آن وزنه ۲۵۷ در یک صدم ثانیه مفت افتاد. شاید اگر علی یک ریکاوری ذهنی، روحی و روانی می‌شد، حسرتش یک عمر برای همه ما نمی‌ماند.مدال برنز المپیک پاریس مفت از دست رفت. خیلی حال بدی بود. به خصوص زمان برگشت. پسرم در فرودگاه تنها بود و رها شده. وقتی داشت از پله‌ها پایین می‌آید احساس کردم که خیلی غریب است. در دلم گفتم ایرادی ندارد اما وقتی علی را بغل کردم هر دو زدیم زیر گریه. چون پسرم مدال نگرفته بود او را رها کرده بودند و دورو برکسانی بودند که مدال گرفته بودند.البته تمام کسانی که برای ایران مدال گرفتندهم بچه‌های من هستند، اما برای یک پدر قرار گرفتن در چنین موقعیت‌هایی واقعا سخت است.

وزنه زدن‌های علی را نگاه می‌کنید؟
تا جایی که بتوانم نه! محسن پسر بزرگم در موبایل تماشا می‌کند و چند ثانیه جلوتر است. من از واکنش‌های محسن می‌فهمم که چه اتفاقی افتاده. در همین مسابقات جهانی در یکضرب خوب بود برنزش مسجل شد. در دوضرب ۲۵۰ را که زد حال دل ما خوب شد اما یکدفعه محسن گفت خطا دادند. حالمان دوباره بد شد. ۲۵۳‌ را که انداخت ناامید شدیم و شب پاریس داشت تکرار می‌شد. حرکت سوم اما ۲۵۳ را زد و گفتیم خدایا شکرت. این جبران استرس ما. دیگر نتوانستم جلوی اشک‌هایم را بگیرم. محسن را بغل کردم و هر دو اشک ریختیم.

هنگام مسابقات علی معمولا تنها هستید در خانه یا در کنار بستگان مسابقه را می‌بینید؟
اتفاقا من هم مثل علی زیاد اهل شلوغ کاری و اینها نیستم و ترجیح می‌دهیم در خانه تنها باشیم. از صدا و سیما بارها گفته‌اند که بیاییم در سرای محله‌تان و دور هم باشیم که قبول نکرده‌ایم. با این حال من هم از برخی بی‌توجهی‌ها ناراحت می‌شوم. انتظار داریم مثل سایر استان‌ها به بچه‌های تهران هم برسند. به عنوان مثال در موضوع بند ج که بحث تخصیص زمین به قهرمانان است به ۴ استاندار مختلف تهران نامه زدیم. من به نحوی که علی متوجه نشود رفتم وزارت ورزش و جوانان و چند تا نامه نوشتم. انصافا کیومرث هاشمی و حمید سجادی نامه‌ها را پاراف کردند و من افتادم دنبال کار اما در راهروهای وزارت ورزش برخوردها آن‌قدر تحقیر‌آمیز بود که...وزیر دستور داده بود اما اجرا نمی‌کردند و نکرده‌اند! 
من پلیس بودم و اگر قدرتی داشتم از مردم داشتم اگر برای خودم بود شاید برخورد دیگری می‌کردم اما می‌آمدم و به دروغ به علی می‌گفتم چقدر برخورد خوبی داشتند و همه پیگیر کار هستند!

علی بچه خوبی برای شما بوده است؟
صد در صد. گاهی اوقات جای ما عوض می‌شود علی در حق من پدری می‌کند!

علی تا به حال در خواست نا‌معقولی داشته که بگویید نه علی، این راهش نیست؟
نه! هم علی و هم محسن خیلی لیلی به لالای پدرشان می‌گذارند!

کادوی روز مرد تان را گرفته اید؟ جوراب یا ...
(با خنده) این پسرها همیشه هوای من را دارند. همین پارسال کت شلوار از یک برند مخصوص برایم خریده اند.هر وقت روز پدر بوده انصافا سنگ تمام گذاشته‌اند. البته من زیاد در قید و بند این مسائل نیستم. همیشه گفته‌ام اهل کادو دادن نیستم اما پایش بیفتد جانم را به پسرانم کادو می‌دهم.

علی بیشتر بابایی است یا مامانی؟
هر دو. علی یک کمی نمی‌دانم چرا؛ چون مادرش آموزش و پرورشی بود و من ورزشی کمی نسبت به من پارتی بازی می‌کند.

مثلا اگر در خانه کاری داشته باشد‌، بیشتر سمت شما می‎آید یا مادرش؟
محرم اسرار بچه‌ها مادرشان است. سنگ صبور و ...

نمی خواهید برای علی آستین بالا بزنید؟
بارها  به این دو پسرم گفته‌ام که من نوه می‌خواهم. (باخنده)

انتخاب شما و حاج خانم باید باشد یا خودش.
در جامعه امروزی واقعا می‌شود انتخاب ما باشد؟

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۱ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها