شناخت دوم، رسانهای است که این روزها با آن بهشدت درگیر هستیم. ما در مکان و زمان رویدادها حضور نداریم. برداشتها از چنین رویدادهایی متکثر است؛ زیرا واقعیتهای ذهنی در تحلیل و گزارش ماجرا دخیل است. بنابراین رسانهها با ارائه شناختی که در راستای اهداف و دیدگاههای خودشان است، برآن هستند که شناخت ذهنی ما را کنار بزنند و واقعیتی را که خود میپسندند به ما القا کنند تابرپایه آن،شناخت رسانهای دربارههررویداد به داوریبپردازیم.منافع سرمایهدارانوسهامداران رسانهها دراینگونه دادههای انحصاری، اولویت نخست را دارد. همچنین ظهور پدیده هوشمصنوعی به عنوان شناخت سوم که اخیرا در بازار سهام آمریکا دگرگونی ایجاد کرد و چینیها انحصار آمریکا را در عرصه هوشمصنوعی شکستند. پس ما نیز میتوانیم انحصار رسانهای آمریکا را بشکنیم و پشتسر بگذاریم که بهویژه برپایه دادههای آماری خود غربیها، عموما صهیونیستی هستند.درعلم ارتباطات تاکید شد که مسأله مهم همانا شناخت است و بر این پایه باید تاکید کرد یکی ازراهحلهایی که باید درگستره ارتباطات ورسانه آن هم درسطح جهانی پیگیری کنیم، همین است که به شکستن انحصار رسانهای همت بگماریم. مالکیتهای بزرگ رادربرابر توانمندیهای فناورانهخودمان درعرصه رسانه بخصوص به زانو دربیاوریم. تا از این رهگذر بتوانیم شناخت واقعی از هر حادثهای راخودما به جهان ارائه دهیم. کاری که چین در عرصه هوش مصنوعی کرد،برای کشورهای انقلابی همچنین درحال توسعه میتواند الگو وسرمشق خوبی باشد.وقتی که درعرصه هوش مصنوعی که پیچیدهترین و در عین حال نوآمدترین و جدیدترین عرصههای دانشی است، میتوان با آمریکا رقابت کرد وحتی از او پیش افتاد و چنان حریفی را به زانو درآورد؛ پس در بحث انحصار «شناخت رسانهای» میتوانیم ایدهها و فناوریهای نوآمد و ایمان، اعتماد و باور به نیروهای جوان خودی از سیطره انحصار رسانهای فراتر برویم وبه کنشگر تاثیرگذار در عرصه مهم شناخت رسانهای تبدیل شویم. بهویژه که خودباوری و اعتماد به نیروهای مومن، جوان، متعهد، پویا و کارآمد از ویژگیها ودستاوردهای انقلاب اسلامی است.