گفت‌و‌گوی اختصاصی «جام‌جم» با برادر دانشجوی دانشگاه تهران

آرزوهای بزرگ امیرمحمد قربانی سارقان خشن

پس ازگذشت چهار روز ازقتل دانشجوی۱۹ساله که درمسیر خوابگاه دانشجویی هدف سارقان قرارگرفت وبه قتل رسید،چندمظنون در پرونده بازداشت شدند.تحقیقات پلیسی همچنان برای رازگشایی ازابعاد این پرونده ادامه دارد وآنطورکه مرکز اطلاع‌رسانی پلیس اعلام کرده، تاکنون عاملان اصلی این قتل دستگیر نشده‌اند. ازسوی دیگربا پیگیری وزیر علوم در کوی جنت، کانکس پلیس مستقر شد و قرار است مشکل روشنایی آنجا هم حل شود.
پس ازگذشت چهار روز ازقتل دانشجوی۱۹ساله که درمسیر خوابگاه دانشجویی هدف سارقان قرارگرفت وبه قتل رسید،چندمظنون در پرونده بازداشت شدند.تحقیقات پلیسی همچنان برای رازگشایی ازابعاد این پرونده ادامه دارد وآنطورکه مرکز اطلاع‌رسانی پلیس اعلام کرده، تاکنون عاملان اصلی این قتل دستگیر نشده‌اند. ازسوی دیگربا پیگیری وزیر علوم در کوی جنت، کانکس پلیس مستقر شد و قرار است مشکل روشنایی آنجا هم حل شود.
کد خبر: ۱۴۹۳۹۳۳
نویسنده معصومه ملکی - گروه حوادث
 
به گزارش خبرنگار جام‌جم، امیر‌محمد خالقی درمیان فقط ۱۹بهار از زندگی‌اش گذشته بود.او دوبرادر و دو خواهر داشت و چهارمین فرزند خانواده‌اش بود‌. پدرش علاوه بر این‌که امام جماعت روستای‌شان بود با کار کشاورزی و روزی حلال امیر محمد و بقیه بچه‌هایش را بزرگ کرده بود‌. او عزیز دردانه مادرش بود‌. خانواده‌اش سال قبل با هزار امید او را روانه تهران کردند تا در دانشگاه تهران درس بخواند اما کمتر از دو سال پیکر بی‌جانش به روستا بازگشت و در خاک آرمید. دیروز با محمد امین ۳۳ ساله، برادر مقتول گفت‌و‌گو کردیم که او تاکید داشت منتظر دستگیری قاتل و اجرای حکم قصاص او هستند. 

‌از برادرت بگو‌؟
امیر‌محمد پسری درسخوان و عاشق این بود که به همه آرزوهایش برسد. او و پنج نفر از بچه‌های کلاس‌شان در مدرسه برای کنکور درس می‌خواندند. آنها در دانشگاه‌های مختلف قبول شدند. برادرم در دانشگاه تهران قبول شد‌. او ورودی سال گذشته در رشته مدیریت کسب و کار بود‌. علاوه بر خودش ما خوشحال بودیم که او سرانجام در رشته و دانشگاه خوبی قبول شده است. برادرم برای کنکور کلاس نرفت و فقط خودش درس می‌خواند‌. خیلی زیاد درس می‌خواند و هدفش این بود که در بهترین دانشگاه قبول شود‌. حتی موقع شام و ناهار به زور درس را رها می‌کرد‌. مدام به او می‌گفتیم غذا سرد می‌شود اما می‌گفت باید درس بخوانم تا در دانشگاه خوبی قبول شوم که این تلاش‌هایش نتیجه داد و او با رتبه ۸۰۰ قبول شد‌. 
 
گفته شده برادرتان در پروژه‌های کاری مختلف فعالیت داشته است‌؟
امیر محمد، جوان فعالی بود‌. قبل از دانشگاه رفتن نیز ایده‌های زیادی داشت‌. در زمینه هوش مصنوعی، رمز ارزها و کسب و کارهای مختلف و ساخت نرم‌‌افزار‌های مختلف وحتی کسب وکارهای اینترنتی با شرایط مختلف فعالیت داشت. اواهل تحقیق و پژوهش بود. کارهای پژوهشی انجام می‌داد.همیشه بیشتر ازبچه‌های کلاس‌شان دردانشگاه در‌باره موضوعات مختلف اطلاعات داشت.معتقد بود هر چه علم دارد باید به دوستانش نیز منتقل کند. همین باعث شده بود دوستان وهمکلاسی‌هایش همیشه به اوعلاقه‌مند باشند.همین هوش سرشار او، اخلاق و روش زندگی‌اش باعث شده بود استادان هم به اوعلاقه‌مند شوند.حتی باهزینه‌ای که پدرم برای تحصیلش به او داده بود، کسب و کاری رقم زده بود تا بتواند از خرج و مخارج دانشگاهش بربیاید و دوست نداشت خانواده به خاطر او در مضیقه باشند. 
 
آخرین بار چه زمانی برادرت را دیدی‌؟
 دی امسال بود‌. قبل از شروع امتحانات‌. با من خیلی صمیمی بود و رفتن او کمرم را شکست. وقتی به دانشگاه بازگشت تلفنی حرف ‌زدیم. می‌گفت ۱۰روز قبل از حادثه رزومه‌ای از کارها و پروژه‌هایش را برای چند شرکت ارسال کرده و به دنبال کسب و کاری مناسب است‌. چند روز بعد خبر داد رزومه‌اش از سوی یکی از شرکت‌ها مورد موافقت قرار گرفته و خیلی خوشحال بود که می‌خواهد آنجا کار کند و روز چهارشنبه اولین روز کاری‌اش بود. همیشه دوست داشت کسب و کار خودش را بعد از پایان تحصیلات راه‌اندازی کند تا بتواند علاوه بر خودش افراد دیگری را هم مشغول به کار کند. 
 
چطور از ماجرای قتل او باخبر شدید‌؟
‌ساعت ۱۰ صبح پنجشنبه بیست و پنجم بهمن امسال بود که مردی تلفنی به من گفت پلیس است و از بیمارستان شریعتی تهران حرف می‌زند‌. برادرم امیرمحمد حالش بد شده و در بیمارستان بستری است و باید هر چه زودتر خودمان را به بیمارستان برسانیم و تاکید داشت که حتما پدرم هم بیاید‌. با شنیدن این حرف شوکه شدم هر چه گفتم چه اتفاقی افتاده به من حرفی نزد و گفت او در بیمارستان بستری است و بیایید‌. دلم هری ریخت و باورم نمی‌شد چه حادثه تلخی برای برادر عزیزتر از جانم افتاده است. یک ساعت از تماس او نگذشته بود و افرادی که می‌گفتند از مسئولان بیمارستان هستند، تلفنی با من حرف زدند و گفتند برادر شما شب قبل هدف حمله سارقان زورگیر قرار گرفته و گوشی و لپ‌تاپش سرقت شده و اکنون زخمی در بیمارستان است. مانده بودم به خانواده‌ام چه بگویم. گمان بردم او احتمالا به کما رفته است و به‌هوش می‌آید‌. پدر و مادرم ناراحتی قلبی داشتند و نمی‌دانستم چطور این خبر را به آنها بدهم‌. مجبور شدم به دروغ به آنها بگویم که امیرمحمد به خاطر آپاندیس بیمار شده و بستری است. 

‌بعد چه شد‌؟
‌‌همراه برادرانم، پدر و مادرم و عروس‌مان راهی تهران شدیم. فقط از خدا می‌خواستم اتفاق تلخی برای او رخ نداده باشد‌. اما وقتی تاکید کرده بودند که پدرم باید باشد نمی‌دانم چرا ته قلبم شور می‌زد. مدام به خودم می‌گفتم که او خوب می‌شود و دوباره همدیگر را می‌بینیم‌. در بیمارستان به ما گفتند که او فوت کرده است. هق‌هق گریه امان‌مان نمی‌داد، مرگ او کمرمان را شکست‌. حتی فیلم زخمی شدن برادرم و فرار سارقان را در شبکه‌های اجتماعی دیدم و دلم آتش گرفت‌. نمی‌دانم آن مرد که آن شب به برادرم حمله کرد و جان او را گرفت و اموال برادرم را برد چرا به ما فکر نکرد. خودش برادر ندارد که بفهمد درد مرگ برادر چطور است‌. خودش پدر و مادر ندارد که این طور والدین مرا داغدار برادر جوانم کرد‌. 

‌برادرت موقع حمله سارقان مقاومت کرده بود‌؟
‌بله‌. او مقاومت کرده بود‌. برادرم همه تحقیقات، پژوهش‌هایش و تلاش‌هایی که در زمینه کسب و کارهای مختلف کرده بود، در آن لپ‌تاپ بود که سارق آن را برد‌. او نمی‌خواست به این راحتی اجازه دهد سارقان بی‌رحم سرمایه و تلاش او را با خودشان ببرند اما سارقان به او رحم نکردند و بی‌رحمانه باعث مرگ برادرم شدند. هیچ وقت قاتل او را نمی‌بخشیم و از مسئولان قضایی و پلیس می‌خواهیم قاتل او را زودتر دستگیر کنند تا قصاص شود‌. 
 
چه اموالی از او سرقت شده‌؟
یگ گوشی شیائومی به ارزش ۱۰ میلیون تومان و لپ‌تاپش که سه سال قبل آن را ۳۵ میلیون تومان خریده بود‌. 
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۱ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها