متهم ردیف دوم هم ادعا کرد، اولین باری بوده که سرقت میکرده. دو متهم پرونده در این جلسه مشکلات مالی و پرداخت بدهی را انگیزه این سرقت مرگبار اعلام کردند. در جریان ۱۸۰ دقیقه رسیدگی دادگاه، اولیای دم درخواست قصاص کردند و متهمان و وکلای آنها هم به دفاع پرداختند.
به گزارش خبرنگار جامجم، جلسه رسیدگی به این پرونده ساعت ۸ و ۳۰ دقیقه صبح دیروز به ریاست قاضی بابایی، رئیس شعبه پنجم دادگاه دادگاه کیفری یک استان تهران برگزار شد. در این جلسه علنی متهمان، اولیای دم، وکلای آنها و خانوادهشان و خبرنگاران حضور داشتند. در ابتدای جلسه دادگاه، خانم صادقی نماینده دادستان تهران در جایگاه ایستاد و به تشریح کیفرخواست پرداخت و گفت: بر اساس گزارش کلانتری ۱۲۵ یوسفآباد، شامگاه چهارشنبه ۲۴ بهمن ۱۴۰۳ یک مورد درگیری منجر به جرح در آدرس تهران، خیابان جلال آل احمد، خیابان جنت اعلام شد که با بررسی موضوع مشخص میشود متهمان پرونده به نامهای احمدرضا و امیر مهدی با یک دستگاه موتور سیکلت اقدام به سرقت مقرون به آزار با تهدید با چاقو و وارد کردن دو ضربه چاقو به امیرمحمد خالقی، دانشجوی رشته مدیریت کسب و کار دانشگاه تهران کردهاند. متهم ردیف اول راکب و متهم ردیف دوم ترکنشین موتورسیکلت بودند. بررسیهای بیشتر نشان داد، امیرمحمد خالقی هنگام برگشت به کوی دانشگاه تهران مورد تهاجم سارقین قرار گرفته که از سوی اورژانس به بیمارستان شریعتی منتقل و علیرغم تلاش کادر درمان در ساعت ۸ صبح پنجشنبه مورخ ۲۵ بهمن ۱۴۰۳ فوت کرد. با بررسی جسد مرحوم آثار دو جراحت با جسم نوک نیز و برنده در قدام قفسه سینه وجود داشت.وی افزود: سرانجام روز سهشنبه ۳۰ بهمن ۱۴۰۳ دو متهم اصلی شناسایی و دستگیر شدند. متهمان پس از دستگیری در همان بدو تحقیقات اولیه اتهامات را پذیرفته و جزئیات جنایت را تشریح و اظهار کردند که قصدشان سرقت بوده و با توجه به مقاومت مقتول اقدام به وارد کردن دو ضربه چاقو توسط ترکنشین ، احمدرضا کردند. با توجه به اعترافات متهمان، تحصیلکننده لپتاپ شناسایی و دستگیر شد. بر اساس بررسی انجام شده آلت قتاله یک قبضه چاقو است که مشخصات آن در کیفرخواست اعلام شده که متعلق به شخصی به هویت معلوم بوده است. متهم ردیف اول انگیزه خود از جنایت را نیاز مالی بیان کرده است و قبل از ارتکاب سرقت و قتل اخیر مرتکب ۳۰ الی۴۰ فقره سرقت دیگر شده و انگیزه او فقط سرقت بوده است. متهم ردیف دوم نیز انگیزه خود را به دست آوردن مال از طریق سرقت اعلام کرده است. پس از بازسازی صحنه قتل در تاریخ دوم اسفند ۱۴۰۳ با حضور متهمان در محل جنایت، صحنه جرم بازسازی شده است. در اجرای ماده ۹۱ قانون مجازات اسلامی و دستورالعمل ریاست قوه قضاییه وضعیت روحی و روانی متهمان و ماهیت جرم و وضعیت رشد و کمال عقل مورد بررسی قرار گرفته است.نماینده دادستان بیان کرد: اولیای دم مقتول تقاضای مجازات قانونی و قصاص را دارند. اتهام متهم ردیف اول دایر بر مباشرت در قتل عمدی و مشارکت در سرقت مسلحانه در شب و اتهام متهم ردیف دوم دایر بر معاونت در قتل عمدی و مشارکت در سرقت مسلحانه در شب است. با توجه به تقاضای قصاص از سوی اولیای دم تقاضای قصاص و اشد مجازات قانونی مورد استدعا است.پس از تشریح کیفرخواست پدر امیرمحمد به عنوان تنها ولیدم مقتول در جایگاه قرار گرفت و بعد از تشکر از عوامل انتظامی و قضایی برای دستگیری قاتل پسرش و رسیدگی سریع به پرونده گفت: به عنوان ولی دم فرزندم از محضر دادگاه تقاضای اجرای قصاص برای قاتل یا قاتلین و اشد مجازات برای اشخاصی که به انواع مختلف در وقوع این جنایت نقش داشتند را خواستارم. امیدوارم اجرای مجازات برای قاتلین فرزندم باعث جلوگیری از وقوع جنایتهای مشابه شود و سایر خانوادهها مثل خانواده ما داغدار نشوند.سپس وکیل اولیای دم در جایگاه ایستاد و گفت: بر اساس بند ب ماده ۲۹۰ قانون مجازات اسلامی عمل متهم ردیف اول نوعا کشنده بوده و از مصادیق قتل عمدی است. تیغه چاقوی ۱۰ سانتی متری به نقاط حساس بدن وارد شده و کشنده بوده است. در خصوص متهم ردیف دوم هم عمل او از مصادیق معاونت در قتل است. امیرمهدی آلت قتاله و موتورسیکلت را تهیه کرده و دنبال احمدرضا رفته و او را با خود همراه کرده است. او متهم ردیف اول را ترغیب به حضور کرده و با تهیه وسایل جرم، شرایط را تسهیل کرده است. حتی گفته بزن بزن و احمدرضا را تحریک کرده است. بر اساس اظهارات متهمان، آنها سرقت را پیشه خود قرار داده بودند. از محله خزانه تهران راهی محل جرم شدند. آنجا را به دلیل تاریکی شناسایی کرده بودند. امیرمحمد خالقی با دیدن آنها فرار میکند و امیرمهدی دنبالش میرود و مانع میشود. بر اساس فیلمهای ضبط شده این اتفاقات سه، چهار دقیقه طول کشیده بود. مقتول تا خیابان جلال آلاحمد دنبال آنها میرود و آنجا روی زمین میافتد. وی افزود: اولیایدم اهل تسنن هستند و در مذهب آنها مادر نقشی به عنوان ولیدم ندارد که در این باره دو بار از علمای مذهبشان استفتاء کردیم که در هر دوبار پدر به عنوان ولیدم اعلام شدند. این در حالی است که پدر مقتول، خودشان مولوی هستند.
احمدرضا: به خاطر ترس از چاقو استفاده کردم
رئیس دادگاه سپس با تفهیم اتهام به احمدرضا از او خواست از خود دفاع کند. متهم ردیف اول وقتی در جایگاه قرار گرفت، اتهام سرقت را قبول کرد اما منکر قتل عمدی شد و گفت: من و امیرمهدی برای سرقت سراغ پسر دانشجو رفتیم. میخواستیم از او سرقت کنیم و برای اینکه او را بترسانیم، چاقو با خودمان برده بودیم. بعد از سرقت، او با من درگیر شد که در این درگیری دو ضربه به او زدم.
رئیس دادگاه خطاب به متهم: میدانستید که داخل کیف لپتاپ است؟
نه. ما برای سرقت گوشی سراغ او رفتیم. وقتی پیاده شدم، فرار کرد که امیرمهدی دنبالش رفت. وقتی درگیر شدیم، امیرمهدی گفت بزنش. من هم دو ضربه چاقو به دستش زدم و با گرفتن کوله و گوشیاش فرار کردیم.
رئیس دادگاه : چند روز بعد متوجه قتل پسر دانشجو شدید؟
دو روز بعد.
رئیس دادگاه: چرا خودت را معرفی نکردی؟
ترسیده بودم خودم را معرفی کنم. من برای تهدید مالباخته از چاقو استفاده کردم و قتل عمدی را قبول ندارم. آن زمان ترسیده بودم و از چاقو استفاده کردم. باور کنید از این اتفاق پشیمان و ناراحت هستم. من از تیغه چاقو برای ضربه استفاده نمیکردم و اگر میخواستم ضربه بزنم با دسته چاقو میزدم.
رئیس دادگاه: غیر از شما، فرد دیگری با مقتول درگیر شد و به او ضربه زد؟
نه فقط من ضربه زدم.
متهم سپس درباره سرقتها گفت:۳۰ مورد سرقت را قبول ندارم و حدود چهار فقره سرقت انجام دادم. قسط میدادم و به خاطر مشکلات مالی سرقت میکردم.
وکیل متهم هم در دفاع از او گفت: موکلم از ابتدای تحقیقات تا الان صادقانه صحبت کرده است. دو موضوع اینجا مطرح است. ابتدا اینکه موکل میگوید به دست و صورت مقتول ضربه زده است. دوم، قصد ارتکاب جرم است. احمدرضا در این ماجرا قصد کشتن نداشته و میگوید، نمیدانسته این کار باعث مرگ میشود. قصد آنها قتل نبوده و برای سرقت رفته بودند. حتی به گفته موکل علت درگیری حمله اولیه آن مرحوم بوده است. او سارق حرفهای نیست که استفاده از چاقو را بلد باشد. یک کارگر که حتی سواد خواندن و نوشتن هم ندارد. کودکی سختی داشته و در یک صافکاری کار میکرده است. حتی امروز خانوادهاش به اینجا نیامدهاند و تنهاست. از اولیای دم تقاضا دارم از قصاص صرفنظر کرده و این پسر را ببخشند.در ادامه نماینده دادستان در اعتراض به دفاعیات متهم و وکیلش گفت: متهم پس از دستگیری و نزد سرپرست دادسرای جنایی به ۳۰ فقره سرقت اعتراف کرده است. او تعلیم دیده است و سوابق سرقت متعدد دارد. حتی متهم ردیف دوم گفته، احمدرضا شش، هفت ضربه پرتاب کرد. این رفتار کشنده است. در این پرونده پدری، پسر خود را با هزاران آرزو و برای تحصیل راهی تهران میکند. پسر همه داشتهاش موبایل و لپتاپش بوده که طبیعی است برای حفظ آن از خود دفاع کند.
امیرمهدی: گوشـی را به یک افغانی فروختم
سپس امیرمهدی، متهم ردیف دوم پرونده که در این ماجرا نقش راکب موتور را داشت در جایگاه ایستاد و گفت: اتهام سرقت را قبول دارم. قبل آن دو نفری به خانه دوستم رفتیم و چاقو را گرفتیم. محل قتل- خیابان جنت- تاریک و خلوت است و هر دزدی در تهران میداند و آنجا را میشناسد. اول خواستیم یک نفر دیگر را خفت کنیم که نشد. بعد با مرحوم روبهرو شدیم. گوشی و کیف لپتاپ در دستانش بود. با دیدن ما فهمید و گوشی را داخل جیبش گذاشت. وقتی احمدرضا پیاده شد، شروع به دویدن کرد و من با موتور موازی او رفتم که روی زمین افتاد. احمدرضا کیفش را گرفت و روی موتور گذاشت. بعد میخواست موبایلش را بگیرد. چند بار گفتم ول کن بریم. حتی از آنها فاصله گرفته بود. پسر دانشجو میگفت داخل گوشیام اطلاعاتی دارم آن را نبرید. احمدرضا گوشی را قاپید و ترک موتور نشست. مرحوم او را از موتور پایین کشید. احمدرضا بعد شروع به ضربه زدن به او کرد. گفتم ول کن اما ول نمیکرد.
رئیس دادگاه : با اموال سرقتی چه کردید؟
داخل کیف یک لپتاپ و برگه مشخصات پسر دانشجو بود که احمدرضا برگه را آتش زد. موبایل را به یک افغانی یک میلیون و ۵۰۰ هزار تومان فروختم. حدود ۷۰۰ هزار تومان به احمدرضا دادم. لپتاپ را به مغازهداری در محلهمان دادم تا ویندوز بریزد و قفلش را باز کند. چند روز بعد دوستم تصادف کرد که برای دیدن او به بیمارستان رفتم و آنجا دستگیر شدم.
رئیس دادگاه: در چند فقره سرقت مشارکت داشتی؟
فقط در همین سرقت با احمدرضا بودم. بدهی داشتم و پول نزول کرده بودم و به همین خاطر سرقت کردم. باور کنید من گفتم نزن. مرحوم کاپشن بوفالو پوشیده بود که ضربههایی که به کتفش زد به بدنش نمیخورد، چون کاپشن محکمی است. بعد از جلو ضربه زد. حتی چاقو خونی نشد.
رئیس دادگاه: چاقو را از کجا آوردی؟
احمدرضا چاقویش را گم کرده بود. به همین دلیل سراغ یکی از دوستانمان رفتیم و چاقوی او را گرفتیم. تیغه چاقوی او برق میزد و باعث ترس میشد.احمدرضا نزد همین دوستمان سرقت رایادگرفت. او سرقت زیاد میکرد اما دستگیر نمیشد. چون جثه احمدرضا کوچک بود، چاقو برداشتیم تا اگر مالباخته بوکسور از کار درآمد بتوانیم او را بترسانیم.
رئیس دادگاه: پیش از این گفته بودید، مقتول راضی بود گوشی را بدهد اما لپتاپ را نمیداد؟
نه. گوشی را نمیداد.
پس از دفاعیات متهم نوبت به دفاع وکیلش رسید که او با گلایه از روند سریع رسیدگی به پرونده اظهار داشت: این پرونده نه سیاسی بود نه امنیتی، پس ضرورتی نداشت به آن سریع رسیدگی شود. از دادگاه درخواست بررسی سلامت روانی موکل را دارم. فیلمی از او موجود است که یک مشت قرص میخورد. آدم عادی این کار را نمیکند. وضعیت سلامت روانی متهمان در پرونده است اما بررسی اعتیادشان نه. قصد موکلین کیفقاپی بود نه قتل. آنها وحدت قصد نداشتند. موکل در جایی از پرونده گفته است، من ببر بودم و احمدرضا بکن بود. یعنی او سرقت میکرد و به خاطر جثه کوچکش نیاز به چاقو داشت. همانطور که رئیس جمهور گفتند؛ پسر دانشجو، قربانی فقر و جهالت شد. انگیزه سرقت نیاز مالی و بدهی بوده است. موکلم محصل است و درخواست تخفیف در مجازات دارم.رئیس دادگاه درباره دفاعیات وکیل متهم گفت: موکل شما در زمان قتل حالت عادی داشت. موتورسواری کرده و ازمحل فرار کرده بود.حال فیلمی از یک مشت قرص خوردن ضبط کرده، موضوعی است که به ماجرا ارتباطی ندارد. متهمان سپس برای آخرین دفاع در جایگاه قرار گرفتند که احمدرضا گفت: قصد کشتن نداشتم و از ترسم دست به چاقو بردم و استفاده کردم. امیرمهدی هم مدعی شد به احمدرضا نگفته که باچاقوبه پسر دانشجوضربه بزند. با دفاعیات متهمان و پس از گذشت سه ساعت، قاضی بابایی ختم رسیدگی به پرونده راصادرکرد و برای تصمیمگیری وارد شور شدند.
ببخشیم، خیانت کردیم
برادر امیرمحمد در حاشیه دادگاه در گفتوگو با جامجم درباره احتمال بخشش قاتل گفت: دراین ماجرا به هر دلیلی کوتاه بیاییم، سایر مجرمان را جری کردهایم. ما درخواست اجرای قصاص در ملا عام و محل قتل را داریم. بخشیدن این قاتل خیانت به جامعه است و فردا مجرمان میگویند قاتلی که پسر دانشجو راکشت بخشیده شد وماهم بخشیده میشویم و جان افرادرا میگیرند.