بهترین عرصه و فرصت سالانهای که اهالی فکر، کتاب و جامعه ناشران کشور در مقام تولید کالای مکتوب، گردهم میآیند و در کنار دیده شدن و فروش کتابهایشان، از مطالبات حرفهای، صنفی و نیازهای روز حوزه کتاب و نشر آگاه میشوند، همین نمایشگاهبینالمللی کتابتهراناست.همین که یکشهروندعادی،سالانه گذارشبه نمایشگاه کتاب میافتدوازوسعتکارو تلاشهایی که در پشت صحنه تولید یک اثر مکتوب صورت میگیرد، آگاهی نسبی پیدا میکند، یک اتفاق مثبت در حد موهبت است!
ناشر و نویسنده هم هر سال، معدلی از سطحاندیشگی مخاطبان و کتابدوستان و علاقهمندان به مطالعه - که قطعا تعدادشان کم نیست و نارساییها و وقفه در کتابخوانی را که به سبب عوامل و مشکلات متعددی پدید آمده - به دست میآورند و خیلیهاشان بعد از جمعبندیهایی که از برپایی ده روز نمایشگاه کتاب دارند، به برنامهریزی روشنی برای فعالیت در سال پیش رو میرسند، این واقعیت را تعدادی از ناشران حرفهای و کارآزموده و دوستان اهل قلم بارها در اینجا و آنجا گفتهاند...
میتوان به صراحت گفت که برگزاری «نمایشگاه کتاب» در یک نگاه کلی خوب است و قطعا بودن آن بسیار بهتر از نبودن این رویداد ملی است، اگر آسیب و کاستی و غفلتی باشد طبیعی است که باید برای رفع، اقدام کرد اما سی و شش سال متوالی است که این در، به روی مشتاقان میلیونی کتاب باز میشود، عیار واقعی تقاضای کتاب در سطح کشور، دیده و روی آن سرمایهگذاری فرهنگی و اقتصادی صورت میگیرد، نوع نگاه و رویکرد مردم به کتابها نشان میدهد کدام حوزه موضوعی و با چه شکل و کیفیت و محتوایی مورد پسند و اقبال عمومی است، عرضه و فروش کتاب به دو صورت فیزیکی و مجازی، کار را برای آن دسته از شهروندان و هموطنانی که به هر دلیل امکان حضور در نمایشگاه را ندارند، آسان کرده و نهایتا اینکه آمار واقعی فروش کتاب را فقط کارتخوانهای نصب شده در غرفههای ناشران اعلام نمیکنند، صفحات مجازی ناشر هم در امر فروش محصول، فعال و تعیینکننده است.امسال به نظرم آمد که نیازمند یک دیپلماسی به روز شده فرهنگی و متقن با رئوس مشخص هستیم، چراغ راهنمایی که ناشر و نویسنده و محقق و گرافیست و تصویرگر و کلیه عوامل نشر را به شناختی - هر چند حداقلی - از وضعیت فرهنگی، سیاسی منطقه و حتی دنیا برساند تا در حرفه، هنر و سرمایهگذاری فرهنگی و اقتصادی، به کار بیاید، وادی کتاب هم از آنچه در جهان میگذرد با تاثیرها و پیامدهایش، جدا نیست، مردم از تاریخ، حقیقت را میخواهند و کتاب و قلم از دیرباز میراثدار، امانتدار و بازتابدهنده حقایق بودهاند، البته امروز رسانه با قدرت فراگیری بسیار بالا و سرعت نفوذ و تاثیرش بر ملل، گوی سبقت را از کتاب ربوده، اما نه تنها در ایران ما بلکه در دیگر کشورهای جهان نیز، جلوه باورمندی و ارادت به کتاب - به عنوان رسانهای قدیمی و شناخته شده - رنگ نباخته و هنوز کتاب، مرجع قابل اعتنا و اعتماد محسوب میشود.باید دید که آیا قادریم در دنیای امروز، کتابهای جریانساز تولید کنیم؟ و از بعد اقتصادی نیز صنعت نشر ما حداقل در سطح منطقه، برای کشور ارزآوری کند و حرفی برای گفتن داشته باشد؟