آقای دکتر اخیرا شاهد تحرکات چشمگیری در حوزه دیپلماسی فرهنگی با کشورهای همسایه با هدف ارتقای تبادلات و ارتباطات فرهنگی و تاریخی هستیم. تحلیل شما از این اقدامات که بهنظر میرسد میتواند زمینهای مناسب و سازنده در گسترش ارتباط با کشورهای منطقه باشد، چیست؟
در پاسخ به پرسش شما باید بگویم مدتهاست در ادبیات روابط بینالملل، علاوه بر مسائل سیاسی، راهبردی و اقتصادی، مسأله فرهنگ و روابط فرهنگی، موضوعیت ویژهای یافته و بهعنوان یک متغیر اصلی در شکلدهی به رفتار کشورها مؤثر واقع شده است. اگر تا پیش از پایان جنگ سرد، نقش عوامل فرهنگی کاملا تبعی و تحت تأثیر عوامل سیاسی، اقتصادی و راهبردی بود، پس از آن دوران، فرهنگ و روابط فرهنگی به مثابه یک موضوع مستقل در تکوین رفتار و کنش کشورها اهمیت پیدا کرد.
ایران، با توجه به ویژگیهای خاص و سابقه تمدنی گسترده خود، معمولا در قالب مفهوم «ایران فرهنگی» و با عنایت به پیشینههای فرهنگی و سواد تاریخیاش مورد بررسی و تحلیل قرار میگیرد. ارتباطات ایران فرهنگی ریشه در تاریخ مشترک، اشتراکات زبانی، دینی، فرهنگی و ادبی دارد و این ظرفیت میتواند بهعنوان یک عامل تقویتکننده برای همکاریهای سیاسی، امنیتی و اقتصادی با کشورهای همسایه و در مقیاسی فراگیرتر، با کشورهای منطقه خاورمیانه، آسیای مرکزی، قفقاز و بهتعبیری آسیای غربی و حتی در گستره جهانی در نظر گرفته شود.
کمی بیشتر در مورد ایران فرهنگی صحبت کنید و بفرمایید چرا توجه به این مفهوم در برهه کنونی تاایناندازه اهمیت دارد.
مفهوم ایران فرهنگی که غالبا از آن یاد میشود، به یک گستره جغرافیایی-تمدنی اشاره دارد که در طول تاریخ، تحت تأثیر فرهنگ، زبان و تمدن ایرانی قرار داشته است. این گستره معمولا فراتر از مرزهای سیاسی موجود امروزی است و مناطقی چون قفقاز، آسیای مرکزی، افغانستان، عراق (بینالنهرین)، شبهقاره هند و حتی حوزه آناتولی را نیز دربرمیگیرد.
در شرایطی که کشور ما با تحریمهایی از جانب آمریکا و برخی از کشورهای غربی مواجه است، این ارتباطات فرهنگی میتواند بهعنوان کانالی بسیار مؤثر برای حفظ و تقویت روابط با همسایگان تلقی شود. این امر میتواند در قالب گسترش زبان فارسی در کشورهایی نظیر تاجیکستان، افغانستان و حتی هند و پاکستان و یا از طریق محصولات فرهنگی مانند سینما، موسیقی و ادبیات، که نمونه بارز آن محبوبیت اشعار حافظ و مولانا حتی در آسیای مرکزی و ترکیه است و همچنین در چهارچوب همکاریهای علمی و دانشگاهی، نظیر تبادل دانشجو با کشورهایی چون افغانستان، عراق، پاکستان و ارمنستان، تجلی یابد و به این ترتیب، بخشی از فشارهای ناشی از تحریمها را خنثی کند.
بنابراین، ایران بهدلیل این سابقه تمدنی غنی، از پتانسیل بالایی برای رهبری گفتمان فرهنگی در منطقه برخوردار است تا بتواند روابط خود را با کشورهای همسایه بهبود و ارتقا بخشد. این ظرفیت، متأسفانه در طول دهههای گذشته صرفا بهعنوان یک عامل جزئی در کنار عوامل مسلط سیاسی و اقتصادی در نظر گرفته میشد. لیکن امروزه، تلاش جمهوری اسلامی ایران بر این است که بتواند با اتکا به همین سابقه تاریخی، فرهنگی و تمدنی غنی، حتی مسائل و مشکلات اقتصادی پیشروی خود را نیز مدیریت و حل و فصل کند.
در خصوص این رویکرد، یعنی بهرهمندی از این سابقه تاریخی، فرهنگی و تمدنی غنی کمی بیشتر توضیح دهید.
در واقع، ایران بهدنبال یک رویکرد هوشمندانه و ترکیبی از دیپلماسی سیاسی، فرهنگی و اقتصادی است تا بتواند بر تاثیرگذاری خود در تحولات خاورمیانه و آسیای مرکزی بیفزاید. این امر با توجه به اشتراکات گستردهای که ایران با تکتک این کشورها دارد، کاملا امکانپذیر است. فعالیتهایی نظیر تبادلات دانشگاهی و علمی، حمایت از رشتههای ایرانشناسی بهعنوان مثال در پاکستان و بسیاری دیگر از کشورهای منطقه، تقویت ظرفیت گردشگری مذهبی و فرهنگی با محوریت زیارت اماکن متبرکه شیعه و اماکن مرتبط با عرفان و تصوف در کشورهای مختلف از جمله پاکستان و همچنین احیای پروژههای اقتصادی مشترک، نمونههایی از این رویکرد هستند. سفر اخیر ریاست محترم جمهور به عمان بهخوبی نشان داد چه ظرفیتهای اقتصادی عظیمی در پرتو گسترش روابط فرهنگی وجود دارد. ایرانیانی که به عمان مهاجرت کردهاند، ظرفیتهای اقتصادی قابل توجهی را ایجاد کرده و علاقهمند به تعامل با ایران هستند. بدیهی است که موانع گمرکی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی در این مسیر وجود دارد که اگر دولت در جهت رفع آنها گام بردارد، زمینه تبادلات اقتصادی به مراتب گسترش خواهد یافت. بهعنوان مثال، حجم مبادلات تجاری میان ایران و عمان که اکنون در حدود سه یا چهار میلیارد دلار است، به اذعان ریاست محترم جمهور، پتانسیل افزایش تا سقف ۲۰ میلیارد دلار را نیز داراست.
قطعا اگر از این ظرفیتهای فرهنگی به درستی استفاده شود، میتواند در خدمت شکوفایی اقتصادی نیز قرار گیرد. متأسفانه ما در گذشته کمتر به آنها توجه کردهایم و صرفا بر عوامل راهبردی، نظامی و سیاسی تمرکز داشتهایم و از این ظرفیت عظیم تمدنی و فرهنگی غفلت ورزیدهایم.
بنده فکر میکنم موضوع توجه به ظرفیتهای فرهنگی و تمدنی بسیار حائز اهمیت است و با ابتکاری که کشور در پیش گرفته و با تأکیدات مقام معظم رهبری بر تقویت ارتباطات با کشورهای همسایه، ما میتوانیم بخشی از آن «تنهایی استراتژیک» را که در طول تاریخ با آن مواجه بودهایم - چرا که هیچگاه نتوانستهایم یک ارتباط سازمانیافته و حمایتی از جانب قدرتهای بزرگ جهانی دریافت کنیم - جبران کنیم. ما پس از پیروزی انقلاب اسلامی تمام تلاش خود را بر مسائل داخلی، استقلال و خوداتکایی دفاعی متمرکز کردیم. در مقطع فعلی باید روابط خود را با کشورهای منطقه و همسایه گسترش دهیم و آن ظرفیت تمدنی خود را تقویت نماییم؛ نه بهمنزله شکلدادن به یک امپراتوری مشابه آنچه ترکها در قالب احیای امپراتوری عثمانی از آن یاد میکنند، بلکه در قالب یک «قدرت نرم» که بتواند ضمن افزایش نفوذ در کشورهای منطقه، بسترسازی برای فعالیتهای اقتصادی و سیاسی را نیز بر مبنای این اشتراکات فرهنگی انجام دهد.
مدتی است بحث «جنگ روایتها» بهطور جدی مطرح شده و گفته میشود در هر موضوعی، کسی که روایت اول را ارائه دهد، حداقل در آغاز کار، برگ برنده را در دست خواهد داشت. با توجه به این تحرکات جدید منطقهای و نکاتی که حضرتعالی به شایستگی به آنها اشاره فرمودید، رسانهها چه نقشی باید ایفا کنند و چه اقداماتی باید انجام دهند تا بتوانند روایت درست، صحیح و قابل اتکایی از این اتفاقات منطقهای ارائه دهند؟
پس از پیروزی انقلاب به دلیل اینکه تمرکزمان بر استقلالطلبی بود از بسیاری از ظرفیتهایی که در پرتو تعاملات بینالمللی وجود دارد، غفلت کردیم.
لذا ما نیازمند یک تحرک ویژهای در عرصه بینالمللی هستیم که در این میان، نقش رسانهها بسیار مؤثر است. بهعنوان مثال، اساتید دانشگاه باید تعاملات بینالمللی داشته باشند، در حالی که گاهی بهدلیل تسلط رویکردهای امنیتی بر فرآیندهای علمی و آموزشی، عمده اساتید از تعاملات بینالمللی پرهیز میکنند و میگویند این حوزه، حوزهای پرخطر است و شاید چالشها و مسائل امنیتی برای ما ایجاد کند.
این وظیفه رسانههاست که این موضوع را باز کنند و نقش خطیر حوزه فرهنگ و نقشآفرینی تمامی عناصر جامعه - اعم از معلمان، دانشجویان، دانشآموزان، روشنفکران و تمام کسانی که کنشگر مرزی یا کنشگر حوزه روشنفکری در جامعه هستند - را در عرصه تعاملات فرهنگی و بینالمللی ایران تبیین کنند. در این صورت است که ما میتوانیم آن نقش ویژه خودمان را ایفا کنیم. در غیر این صورت، در روایتهای رقیبی که وجود دارد و امروز نیز عناصر قدرت و رسانه در پشت آنها قرار گرفتهاند، موقعیت ما بسیار ضعیف خواهد شد. لذا بنده امیدوارم که در پرتو تلاشهایی که دولت در حال انجام آن است، بستر لازم برای این رویکرد جدید فرهنگی و تمدنی، حداقل در سطح کشورهای همسایه و مناطق پیرامونی، فراهم شود و بتوانیم این بسته را تقویت و گسترش دهیم.
مهمترین مسأله کشور
از نگاه من مهمترین مسأله و چالش ما در حال حاضر در کشور، مسائل اقتصادی و ضرورت حل معضلات اقتصادی در سطح عموم جامعه است. ما بالاخره در طول یکی دو دهه گذشته، ظرفیتهای راهبردی، استراتژیک و حتی سیاسی و نظامی خوبی برای کشور فراهم کردهایم و ایران توانسته موقعیت مناسبی را در سطح منطقهای و حتی بینالمللی در عرصههای نظامی، راهبردی و سیاسی پیدا کند اما در عرصه اقتصادی و فرهنگی دچار چالشهای جدی بودهایم. لذا ما نیاز داریم که در سطح اقتصادی اولویت ویژهای قائل شویم و نوع تعاملات منطقهای، همسایگی و بینالمللی خودمان را بر مبنای رفع نقیصههای اقتصادی قرار دهیم. در جهت تأمین این وضعیت، یعنی در جهت فائقآمدن بر مسائل و مشکلات اقتصادی موجود جامعه ما، ظرفیت فرهنگی و تمدنی ما برای ارتباط با کشورهای همسایه و کشورهای منطقه، ظرفیت بسیار بالایی است که در طول سالهای گذشته از آن غفلت شده. لذا اگر استراتژی نظام سیاسی و دولت بر این قرار بگیرد که در جهت تقویت این ظرفیت حرکت کند، در کوتاهمدت میتوان ظرفیتهای اقتصادی ویژهای را فعال کرد. مثلا ما رابطه با پاکستان در حوزه انرژی و ارتباطات زمینی ظرفیتهایی داریم که سالهاست متوقف شده است. در جهت تقویت کریدور شمال به جنوب، سالهاست که منتظر حدود پنج میلیارد دلار سرمایهگذاری برای آن قطعه کوچکی هستیم که بین رشت و مرز آذربایجان قرار دارد و این پروژه متوقف شده است. این ظرفیتها را باید به سرعت فعال کنیم تا ضمن اینکه عنصر اقتصاد تقویت میشود، آن ارتباطات و تعاملات فرهنگی هم بتواند گسترش پیدا کند، انشاءالله.