اندیشه مقاومت امامخمینی(ره) ریشه در تعالیم قرآنی و اصول اسلامی دارد. امام راحل با استناد به آیات متعدد قرآن، ازجمله آیه ۷۵ سوره نساء دفاع از مستضعفان و مبارزه با ظالمان را وظیفهای الهی و عقلانی میدانستند. این آیه، که به ضرورت جهاد در راه خدا و حمایت از مظلومان تأکید دارد، مبنای تئوریک مقاومت را تشکیل داد. همچنین، آیه ۳۹ سوره حج مجوز الهی برای دفاع مشروع دربرابر ستم را تبیین میکند. امامخمینی(ره) از سیره پیامبراکرم(ص) نیز الهام گرفتند که با تشکیل حکومت اسلامی در مدینه، دربرابر مشرکان قریش و نظامهای ظالم ایستادگی کردند. قیام عاشورای امامحسین(ع) بهعنوان الگویی ابدی برای مقاومت، در اندیشه ایشان جایگاه محوری داشت. شعار «هیهات منا الذله» امامحسین(ع)، که ریشه در رد هرگونه ذلت و سلطه دارد، به هسته مرکزی اندیشه مقاومتی امام تبدیل شد. این اصول، روحیهای جهادی و انقلابی را در میان امت اسلامی احیا کرد و مقاومت را به یک تکلیف دینی و انسانی ارتقا داد.
اندیشه مقاومت امامخمینی(ره) بر چندین مفهوم محوری و نظاممند استوار است:ظلمستیزی: امامخمینی(ره) با استناد به اصول فقهی و قرآنی، مبارزه با طاغوت را ضرورتی اجتنابناپذیر میدانستند. ایشان نظامهای استبدادی، مانند رژیم پهلوی را مصداق طاغوت معرفی کردند که با ستم، فساد و وابستگی به بیگانگان، کرامت انسانی را پایمال میکردند. این نگاه، ریشه در مفهوم قرآنی طاغوت (آیه ۶۰ سوره نساء) و وظیفه رد آن داشت.
استکبارستیزی: امامخمینی(ره) قدرتهای هژمونیک، بهویژه ایالاتمتحده و رژیمصهیونیستی را ریشه اصلی ظلم جهانی میدانستند. ایشان با نامگذاری آمریکا به «شیطان بزرگ»، ساختار امپریالیستی و سیاستهای استثماری آن را افشا کردند. این دیدگاه، مقاومت را از سطح ملی به سطحی بینالمللی ارتقا داد و گفتمانی ضداستکباری را در جهان ترویج کرد. روحیه جهادی: امامخمینی(ره) با تکیه بر مفهوم جهاد در اسلام، فرهنگ ایثار و شهادت را احیا کردند. ایشان شهادت را نهتنها راهی برای حفظ عزت و استقلال، بلکه پلی به سوی حیات ابدی و قرب الهی میدانستند. این نگاه، براساس آیاتی مانند آیه ۱۶۹ سوره آلعمران شکل گرفت و مردم را به فداکاری در راه حق تشویق کرد. احیای هویت دینی: در دورانی که تهاجم فرهنگی غرب، هویت دینی و ملی جوامع اسلامی را تضعیف کرده بود، امامخمینی(ره) با تأکید بر اسلام ناب محمدی، خودباوری را به مسلمانان بازگرداندند. ایشان اسلام را بهعنوان یک نظام جامع سیاسی، اجتماعی و فرهنگی معرفی کردند که قادر است دربرابر سلطه غرب ایستادگی کند. این رویکرد، هویت امت اسلامی را احیا و آنان را به مقاومت فعال فراخواند.عدالتخواهی: امامخمینی(ره) عدالت را رکن اصلی حکومت اسلامی میدانستند. ایشان با نقد نظامهای سرمایهداری و سوسیالیستی، الگویی بیبدیل ارائه کردند که بر توزیع عادلانه ثروت، رفع فقر و حمایت از مستضعفان استوار بود.
نگاه عرفانی و فلسفی به اندیشه امام
اندیشه مقاومت امامخمینی(ره) از منظر عرفانی و فلسفی نیز غنی بود. ایشان که سالها به مطالعه و تدریس عرفان نظری و عملی پرداخته بودند، از آرای عرفایی مانند ابنعربی و مولانا تأثیر پذیرفتند. در نگاه عرفانی امام، انسان از طریق خودسازی، تهذیب نفس و تقرب به خدا، به مقامی میرسد که قادر است دربرابر ظلم و ستم ایستادگی کند. از منظر فلسفی، ایشان با تکیه بر حکمت متعالیه ملاصدرا، انسان را موجودی مختار، مسئول و تحولآفرین میدانستند که میتواند با اراده و عمل، سرنوشت خود و جامعه را تغییر دهد. این نگاه، ریشه در مفهوم حرکت جوهری ملاصدرا داشت که انسان را در مسیر تکامل و تعالی میبیند. تلفیق عقلانیت فلسفی، تعالیم قرآنی و اصول عرفانی، چارچوبی منسجم برای اندیشه سیاسی و مقاومتی امام فراهم آورد. این ترکیب، به ایشان امکان داد تا گفتمانی جامع و چندبعدی ارائه کنند که هم ریشه در متون دینی داشت و هم با نیازهای سیاسی و اجتماعی عصر مدرن سازگار بود.
انقلاب اسلامی؛ نقطه عطف جهانی
انقلاب اسلامی ایران به رهبری امامخمینی(ره) نقطه عطفی در تاریخ معاصر جهان بود. این انقلاب، رژیم پهلوی را که بهعنوان یک نظام استبدادی، فاسد و وابسته به غرب شناخته میشد، سرنگون کرد. در بستری که جهان به دو بلوک شرق (کمونیسم) و غرب (کاپیتالیسم) تقسیم شده بود، امامخمینی(ره) با شعار «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی»، الگویی بیبدیل برای استقلال و خودکفایی ارائه کردند. این انقلاب، با تکیه بر اصول دینی، مشارکت مردمی و رهبری کاریزماتیک امام، نشان داد که یک ملت میتواند با اراده جمعی و ایمان، در برابر قدرتهای هژمونیک ایستادگی کند. از منظر جامعهشناسی سیاسی، انقلاب اسلامی یک جنبش ضداستعماری و ضداستبدادی بود که ساختارهای قدرت سنتی را به چالش کشید و الگویی برای جنبشهای آزادیبخش در جهان ارائه کرد. این رویداد، نهتنها در ایران، بلکه در کشورهای تحت ستم در آفریقا، آسیا و آمریکای لاتین، بهعنوان نمادی از امکانپذیری تغییر شناخته شد.
صدور پیام انقلاب به مستضعفان عالم
امامخمینی(ره) مفهوم «صدور انقلاب» را مطرح کردند که به معنای انتقال پیام مقاومت، عدالتخواهی و استقلال به دیگر ملتها بود. این مفهوم، نه به دخالت نظامی، بلکه به بیداری فکری و سیاسی جوامع اشاره داشت. ایشان در سخنرانیهای خود تأکید کردند که انقلاب اسلامی متعلق به همه مستضعفان جهان است و باید پیام آن به گوش همه ملتهای تحت ستم برسد. این ایده، در کشورهای اسلامی مانند لبنان، فلسطین، عراق، یمن و... بازتاب یافت. برای مثال، در لبنان این اندیشه به شکلگیری حزبالله و نیرویی مقاوم در برابر اشغالگری اسرائیل تبدیل شد. در فلسطین، گروههای مقاومت از این تفکر الهام گرفتند و در عراق، مبارزان علیه رژیم بعث و اشغالگران، انقلاب اسلامی را سرمشق قرار دادند. از منظر روابط بینالملل، صدور انقلاب به تغییر معادلات ژئوپلیتیک در منطقه خاورمیانه منجر شد و گفتمان ضداستکباری را به یک نیروی تعیینکننده تبدیل کرد. شعار «نه شرقی، نه غربی» به نمادی از رد هژمونی جهانی و ترویج استقلالطلبی بدل شد.
شکلگیری گفتمان مقاومت
انقلاب اسلامی، گفتمان مقاومت را به یک جریان سیاسی ــ دینی نظاممند تبدیل کرد. امام خمینی(ره) با تبیین مفهوم «اسلام ناب محمدی» در برابر «اسلام آمریکایی»، چارچوبی نظری برای مبارزه با سلطه ارائه کردند. اسلام ناب محمدی بهعنوان یک جریان اصیل، انقلابی و عدالتخواه، بر اصول ظلمستیزی، دفاع از مظلومان و وحدت امت اسلامی استوار بود. در مقابل، اسلام آمریکایی، به گفته امام، نسخهای تحریفشده و سازشکار بود که از سوی قدرتهای استکباری برای تضعیف اسلام ترویج میشد. این دوگانهسازی، از منظر نشانهشناسی سیاسی، به بازتعریف هویت اسلامی و مقاومتی منجر شد. امام خمینی(ره) با تأکید بر وحدت شیعه و سنی، اختلافات مذهبی را به حاشیه راندند و دشمنان مشترک، یعنی استکبار و صهیونیسم را هدف قرار دادند. این گفتمان، از منظر علوم سیاسی، مقاومت را از یک مفهوم محلی به یک پارادایم جهانی ارتقا داد و زمینه را برای شکلگیری جنبشهای مقاومتی در سراسر جهان فراهم کرد.
امام راحل مسأله فلسطین را بهعنوان مسأله محوری جهان اسلام معرفی کردند. ایشان با صدور فتوای استفاده از وجوهات شرعی برای حمایت از مبارزان فلسطینی، این موضوع را در کانون توجه مسلمانان قرار دادند و روابط پنهان رژیم پهلوی با اسرائیل را افشا کردند و رژیمصهیونیستی را بهعنوان یک غده سرطانی و خطری برای بشریت توصیف کردند. این موضع، از منظر تحلیل گفتمان، هویت مقاومتی فلسطینیان را تقویت کرد. گروههایی مانند حماس و جهاد اسلامی که در دهههای ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ شکل گرفتند، از اندیشه امام الهام گرفتند و مقاومت مسلحانه را در برابر اشغالگری اسرائیل پیش بردند. ابتکار نامگذاری آخرین جمعه ماه رمضان بهعنوان «روز قدس» از منظر جامعهشناسی سیاسی، یک استراتژی موفق برای جهانیسازی مسأله فلسطین بود که میلیونها نفر را در سراسر جهان به حمایت از این آرمان ترغیب کرد.
همچنین اندیشه امام خمینی(ره) نقش محوری در تأسیس حزبالله لبنان داشت. این جنبش، که در دهه ۱۹۸۰ با الهام از انقلاب اسلامی شکل گرفت، به نیرویی تعیینکننده در برابر اشغالگری اسرائیل و هژمونی غرب تبدیل شد. از منظر مطالعات استراتژیک، حزبالله با تکیه بر اصول ظلمستیزی، روحیه جهادی و فرهنگ شهادت، توانست در جنگهای متعدد، ازجمله جنگ ۳۳ روزه ۲۰۰۶، اسرائیل را به عقب براند. این موفقیت، الگویی برای دیگر جنبشهای مقاومتی شد و هویت سیاسی و اجتماعی شیعیان لبنان را احیا کرد.
جنبش انصارالله یمن هم از اندیشه مقاومت امام خمینی(ره) برای ایستادگی در برابر تهاجم ائتلاف سعودی ــ غربی الهام گرفت. این گروه، با تکیه بر اصول استقلالطلبی و ظلمستیزی، به نیرویی مؤثر در منطقه تبدیل شد. در بحرین، سوریه و دیگر مناطق، گروههای مقاومتی نیز از این اندیشه برای مبارزه با ستم و اشغالگری بهره بردند.
اندیشه مقاومت امام خمینی(ره) فراتر از جهان اسلام، بر جنبشهای آزادیبخش در آفریقا، آمریکای لاتین و آسیا تأثیر گذاشت. در آفریقا، ملتهایی که تحت سلطه استعمار اروپا بودند، از الگوی انقلاب اسلامی برای مبارزه با نظامهای استعماری الهام گرفتند. در آمریکای لاتین، رهبرانی مانند هوگو چاوز در ونزوئلا، انقلاب اسلامی را نمادی از ایستادگی در برابر امپریالیسم آمریکا دانستند. از منظر نظریه علم روابط بینالملل، این اندیشه گفتمان ضداستکباری را در سطح جهانی تقویت کرد و نشان داد که مقاومت در برابر هژمونی، برای هر ملتی که دنبال عدالت و استقلال است، ممکن و ضروری است.
دهها سال بعد انقلاب اسلامی بهعنوان یک پارادایم جدید، موج بیداری اسلامی را در شمال آفریقا و خاورمیانه برانگیخت. جنبشهایی که در دهه ۲۰۱۰ به «بهار عربی» معروف شدند، ریشه در بیداری اسلامی داشتند که امام خمینی(ره) آن را پایهگذاری کردند. این جنبشها، نظامهای وابسته به غرب را در تونس، مصر، لیبی و یمن به چالش کشیدند و نشان دادند که ملتها میتوانند با اراده جمعی، ساختارهای قدرت را تغییر دهند.
اندیشه مقاومت در عصر کنونی
پس از رحلت امام خمینی(ره)، رهبر انقلاب، حضرت آیتالله خامنهای، اندیشه مقاومت را با رویکردی نظاممند بسط دادند. ایشان با تبیین نظام مردمسالاری دینی، نقش محوری مردم را در پیشبرد اهداف مقاومتی برجسته کردند. این نظام، تلفیقی از مشارکت مردمی و اصول دینی بود که الگویی بدیل برای دموکراسی غربی ارائه کرد. آیتالله خامنهای ابعاد چندگانه مقاومت را به مسائل راهبردی دیگر تسری دادند:
مقاومت فرهنگی بهمثابه مقابله با تهاجم فرهنگی غرب و حفظ هویت اسلامی، مقاومت اقتصادی با تأکید بر اقتصاد مقاومتی برای خودکفایی و کاهش وابستگی به قدرتهای خارجی، مقاومت سیاسی برای حفظ استقلال در برابر فشارهای بینالمللی و مقاومت اجتماعی به معنای تقویت وحدت و انسجام اجتماعی برای خنثی کردن توطئههای تفرقهافکن در دوره زعامت ایشان بهجد مورد توجه قرار گرفت.تحت رهبری ایشان، جبهه مقاومت در منطقه غرب آسیا به یک نیروی منسجم و استراتژیک تبدیل شد که معادلات قدرت را تغییر داد و توانست بهخوبی قدرت اسلام ناب را در جهان نشان دهد.این رخداد تاریخی به پشتوانه اندیشه امام خمینی(ره) به ایجاد شبکهای منسجم از گروههای مقاومت منجر شد. این شبکه که از غزه تا ایران، لبنان، یمن و عراق امتداد دارد، زنجیرهای از مقاومت فعال را تشکیل داده است. حزبالله لبنان با ایستادگی در برابر اسرائیل، انصارالله یمن با مقاومت در برابر ائتلاف سعودی و صهیونیستها، گروههای فلسطینی مانند حماس با مبارزه علیه اشغالگری و حشدالشعبی عراق در مقابله با تروریستهای تکفیری و آمریکاییها نمونههایی از این شبکه هستند. این اتحاد، قدرت چانهزنی جبهه مقاومت را در برابر قدرتهای هژمونیک افزایش و نشان داده که همکاری فراملی میتواند توازن قوا را به نفع مستضعفان تغییر دهد.
اندیشه مقاومت، موج اسلامگرایی را در غرب تقویت کرد و جنبشهای دانشجویی علیه اسرائیل را در دانشگاههای اروپا و آمریکا برانگیخت. این حرکتها که در دهههای اخیر شدت گرفته، آگاهی جهانی را نسبت به ظلمهای صهیونیسم افزایش داده است. به رسمیت شناختن کشور فلسطین توسط برخی کشورهای اروپایی، نتیجه مستقیم فرآیند مقاومت است که ریشه در اندیشه امام خمینی(ره) دارد.
راه امام زنده است
امام خمینی(ره) با احیای روح مقاومت، ایثار و شهادت، نگاهی بیبدیل برای مبارزه با ظلم، استبداد و استکبار ارائه کردند. اندیشه ایشان که ریشه در تعالیم قرآنی، سیره اهل بیت(علیهمالسلام)، عقلانیت فلسفی و تحلیل شرایط ژئوپلیتیک داشت، گفتمانی جامع و چندبعدی را شکل داد. انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ بهعنوان نقطهعطفی تاریخی، این گفتمان را به یک جریان جهانی تبدیل کرد و ملتها را به خودباوری، استقلالطلبی و عدالتخواهی رساند. این اندیشه در عصر کنونی با هدایت رهبر معظم انقلاب و شبکهسازی جبهه مقاومت، همچنان پویا و اثرگذار است. با وجود چالشهایی مانند تفرقه، اسلامهراسی و فشارهای اقتصادی، فرصتهای بزرگی برای گسترش این گفتمان وجود دارد. تداوم اندیشه مقاومت امامخمینی(ره)، نویدبخش آیندهای است که در آن جوامع به عدالت، است