درحالیکه در فضای پساجنگ بهسر میبریم و هنوز افکار عمومی درگیر روزهای جنگ تحمیلی ۱۲روزه است، علیرضا کاظمی، وزیر آموزش و پرورش از سه سناریوی احتمالی جهت بازگشایی مدارس خبر داد و گفت: «باید از جنگ تحمیلی ۱۲روزه بهعنوان فرصتی جهت تدوین سناریوهای احتمالی در شرایط ویژه استفاده کنیم تا خلأهای موجود شناسایی شوند. برای این منظور برای بازگشایی مدارس در مهرماه، سناریوی بازگشایی آرام، ترکیبی و مجازی باید تدوین شود.»
حالا باید ببینیم که این تصمیم، کارآمد خواهد بود یا نه؟
قطعا تصمیم اخیر وزارت آموزش و پرورش در ظاهر نشانهای از واقعگرایی مدیریتی است اما در عمل چالشهایی جدی بههمراه دارد چراکه ما تجربه دوران کرونا و آموزش مجازی را داریم؛ آموزشی که با چالشهایی همراه بود. حتی در روزهایی هم که مدارس بهدلایل مختلف از جمله شرایط جوی تعطیل و غیرحضوری میشدند هم بسترهای برخط، معلمان و دانشآموزان را بهدردسر میانداخت. این موضوع درحالی است که هنوز بسیاری از مناطق کشور_ بهویژه استانهای مرزی_ از زیرساختهای آموزشی پایدار برخوردار نیستند. البته این همه ماجرا نیست؛ چون بهگفته بسیاری از کارشناسان، کیفیت آموزش حضوری بهگونهای است که اصلا نمیتوان جایگزین آموزش مجازی یا بهقول آقای وزیر ترکیبی و آرام شود.
انطباق مدارس با شرایط موجود
در پی جنگ تحمیلی ۱۲روزه اخیر میان ایران و اسرائیل و نگرانیهای امنیتی ناشی از آن، تصمیم اخیر وزارت آموزش و پرورش نشان میدهد که آموزش در ایران، حالا بیش از همیشه، زیر فشار متغیرهای اضطراری قرار گرفته است. با این حال دکتر محمد حسنی، عضو هیأت علمی پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش در گفتوگو با جامجم میگوید: «وضعیت مدارس در ارائه خدمات تربیتی به دانشآموزان نباید تحت تأثیر رویدادها و ناملایمات زندگی قرار گیرد؛ ناملایماتی همچون جنگ، زلزله و سایر بحرانهای گسترده که جوامع را تحت تأثیر قرار میدهند. یعنی اساسا نباید فرض مدرسه بهعنوان نهاد تربیتی مخدوش شود بلکه مدرسه باید ناگزیر خود را با اقتضائات و شرایط دانشآموزان منطبق کند تا بتواند خدمات مناسب و با کیفیت تربیتی ارائه دهد نه اینکه عکس این روند اتفاق بیفتد.»
بههر حال در وضعیت جنگی، آموزش نباید تعطیل بلکه باید هوشمندانه بازطراحی شود اما نکته کلیدی در موفقیت چنین سناریوهایی، آمادگی مدارس، آموزش معلمان برای روشهای نوین تدریس و حمایت همهجانبه از خانوادهها و دانشآموزان محروم است.
امنیت، متغیر جدید تقویم آموزشی
در روزگاری که بهنظر میرسد باید منتظر هر نوع اتفاق غیرمنتظرهای باشیم، نهادهایی مانند مدرسه بیش از هر زمان دیگری در معرض بحرانها و چالشهای پیشبینیناپذیر قرار گرفتهاند. از همهگیری ویروس کرونا و آلودگیهای مداوم هوا گرفته تا همین جنگ تحمیلی ۱۲روزه اخیر. چالشهایی که نهتنها سلامت جسمی بلکه بنیانهای تربیتی یک جامعه را نشانه میروند. در چنین شرایطی، مدرسه دیگر فقط یک ساختمان آجری با تخته و نیمکت نیست بلکه نهادی زنده، منعطف و مسئول است که باید بتواند خود را با تغییرات محیط پیرامونی تطبیق دهد، بیآنکه مأموریت اصلیاش یعنی تربیت نسل آینده آسیب ببیند. محمد حسنی نیز در این باره میگوید: «مدرسه باید تا حد زیادی از انعطافپذیری برخوردار باشد و بتواند در شرایط مختلف، بهترین و بیشترین خدمات تربیتی را ارائه دهد بهگونهای که فرزندان جامعه از نعمت تربیت و آموزش محروم نشوند. بنابراین زمانی که وزیر محترم از سناریوی مجازی سخن میگوید، یعنی ممکن است شرایطی پیش بیاید که دانشآموزان امکان حضور فیزیکی در مدرسه را نداشته باشند.» وی با اشاره به اینکه ممکن است جنگی رخ دهد و محیطهای فیزیکی مدرسه ناامن شود، ادامه میدهد: «بههرحال ناگزیریم در چنین شرایطی خدمات خود را به شکل دیگری ارائه کنیم. با این حال، اصل و فرض ما بر حضور دانشآموزان در مدرسه است. درواقع هیچ دلیلی نباید وجود داشته باشد که حضور بچهها را در مدرسه به حاشیه ببرد، مگر اینکه شرایط بهگونهای پیش رود که امنیت جانی دانشآموزان به خطر بیفتد.» اما این انعطاف تنها زمانی معنا پیدا میکند که زیرساختهای اولیه برای همه دانشآموزان کشور مهیا باشد؛ زیرساختهایی که حکایت از عدالت آموزشیای دارد که دولت چهاردهم بهدنبال آن است.
سناریوی ترکیبی، موافق یا مخالف عدالت؟
یکی از پیشنهادهای احتمالی وزیر آموزش و پرورش برای بازگشایی مدارس، شیوه ترکیبی است؛ روشی که احتمالا آموزش را بهصورت حضوری و غیرحضوری دنبال میکند. در چنین شرایطی، موضوعاتی چون آمادگی زیرساختی مدارس، توانمندی معلمان در اجرای آموزش ترکیبی، دسترسی عادلانه دانشآموزان به ابزارهای یادگیری برخط و میزان هماهنگی میان نهادهای امنیتی و آموزشی در مرکز توجه قرار میگیرد. بنابراین اگر این روش قرار است اجرایی شود باید بهگونهای باشد که عدالت آموزشی به حاشیه نرود. با این حال، عضو هیأت علمی پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش تأکید میکند: «ما نباید به بهانه تربیت، امنیت بچهها را بهخطر بیندازیم یا به بهانه امنیت، تربیت آنها را نادیده بگیریم. میبایست میان این دو نعمت، هماهنگی و تناسب منطقی برقرار شود. از منظر منطق حقوقی نیز نمیتوان یکی از این دو را فدای دیگری کرد بلکه باید هر دو حق بهصورت همزمان مورد توجه و رعایت قرار گیرند. »
او در ادامه با تأکید مجدد بر فرض حضور دانشآموزان میگوید: «زمانی که امنیت دانشآموزان به خطر میافتد، راهبرد خود را تغییر میدهیم و متناسب با شرایط پیش میرویم. برای مثال در چنین شرایطی آموزش غیرحضوری و مجازی را اجرا میکنیم. اگر دوباره شرایطی پیش بیاید که بین حضور و عدم حضور دانشآموزان قرار داشته باشد، میتوانیم سناریوی ترکیبی را اجرا کنیم.»
به این ترتیب سناریوهای جایگزین آموزشی، صرفا نباید بهعنوان پاسخهای اضطراری تلقی شوند بلکه باید به بخشی از راهبرد دائمی نظام تعلیم و تربیت بدل شوند. این موضوع مستلزم زیرساختهایی است که نهتنها در مراکز شهری بلکه باید در دورافتادهترین نقاط کشور نیز بهطور عادلانه فراهم شود.