بسیاری از آنها در طول ۱۲ روز فقط یک روز یا چند ساعت فرصت کردند به خانه بروند و بقیه روزها را بدون خستگی مشغول امدادرسانی بودند. استان اصفهان در طول جنگ تحمیلی رژیمصهیونیستی، سومین استانی بود که هدف حملات رژیم صهیونی قرار گرفت و امدادگران این استان توانستند در کمترین زمان امدادرسانی کنند و مجروحان را زنده از زیر آوار خارج کنند. با سه امدادگر هلال احمر استان اصفهان که در شهرهای مختلف این استان در عملیاتها حضور داشتند گفتوگو کردیم و روایت آن روزها را مرور کردیم که در ادامه میخوانید.
حوادثی غیر قابل قیاس در جنگ ۱۲ روزه تحمیلی
مجید زارعی، رئیس هلالاحمر شهرستان اردستان درگفتوگو باخبرنگار جامجم، ازروزهای جنگ و حملات رژیم صهیونیستی و تلاش خستگیناپذیر امدادگران میگوید. او با اشاره به اینکه در شهر اردستان مشغول خدمترسانی است، گفت: قرار بود به عنوان نیروی کمکی به تهران اعزام شویم. تیم در حال جمعآوری برای اعزام بود که عصر روز ۲۷ خردادماه یکباره صدای لرزش و انفجار شدید حس کردم. سریع با مرکز کنترل و هدایت عملیات استان هماهنگ کردم که مشخص شد یک ساختمان در شهر اردستان مورد حمله دشمن صهیونی قرار گرفته است. وی افزود: دقایقی بعد فراخوان صادر و با تیم عملیاتی به محل حادثه اعزام شدیم. ساعت ۱۶:۲۰ به محل حادثه رسیدیم و مشخص شد ساختمان به صورت کامل تخریب شده است. خیلی زود کار جستوجو و نجات را انجام داده و ابتدا افراد سالم و مجروح را از زیر آوار خارج کرده و بعد شروع به جستوجو و جمعآوری پیکر شهدا کردیم و ساعت ۲۰:۳۰ عملیات پایان یافت.
رئیس هلال احمر شهرستان اردستان با بیان اینکه ما حوادث زیادی مانند سیل، زلزله و تصادف را تجربه کردیم، افزود: این حملههای ناجوانمردانه متفاوت با سایر حوادث است. بعد از خارج کردن پیکر شهدا متوجه شدم یکی از امدادگران با سابقه به گوشهای رفته و با حال منقلب در حال گریه است. وظیفه داشتم او را آرام کنم و شروع به صحبت کردم و گفتم شما با سابقه هستید و عادت به حوادث دارید که گفت من امدادگر با سابقهای هستم و انواع حوادث را دیدهام. پیکر پسر جوانی را از زیر آوار بیرون آوردم که نمیشد به بقایای آن پیکر گفت. جو خاصی به وجود آمد و همه منقلب شدیم. وقتی به حرفهای آن امدادگر فکر میکنم میبینم درست میگوید و جنس این حوادث ۱۲ روز با هیچ حادثهای قابل قیاس نیست.
در جستوجوی مصدومان باکمک سگهای زندهیاب
درطول جنگ تیمهای سگهای زندهیاب هلال احمر(آنست) سنگ تمام گذاشتند و توانستند همپای سایر امدادگران کار امداد و نجات را انجام دهند. مجید بخشیانی عضو تیم آنست هلال احمر استان اصفهان درگفتوگو با جامجم گفت:حمله وآواردر اصفهان گرچه از تهران کمتر بود، اما بسیار زیاد بود. من خودم در چند عملیات حاضر بودم و حتی برای کمک به صورت کمکی روز آتشبس به اهواز رفتیم. عصر ۲۷ خرداد اعلام شد که یک ساختمان در شهر نجفآباد موردحمله قرار گرفته است. سریع راه افتادم و به محل حادثه رسیدم. همزمان اعلام شد که شهرضا هم مورد حمله قرار گرفته است. قرار شد یک تیم به شهرضا برود و یک تیم در نجف آباد بماند که بعد اعلام شد هر دو تیم ساختمان نجفآباد را بگردند. شروع به جستوجو کردیم که اخطار حمله میآمد و سگ را باید داخل باکس و داخل خودرو میگذاشتیم که همین موضوع جستوجو را زمانبرتر میکرد. متاسفانه هیچ کسی در آن عملیات زنده یا حتی مجروح پیدا نشد و همه افراد حاضر در آن ساختمان شهید شدند.
بعد اعلام شد که در حادثه شهرضا مفقودی داریم و برای جستوجو به آنجا بروید، از ۱۰صبح شروع کردیم محیط باز را گشتن که حتی هواپیمای دشمن میآمد مجبور بودیم عملیات را متوقف کنیم. درجریان این جستوجو پیکر یکی از شهدای مفقود شده را پیدا کردیم و ساعت ۴ عصر به ما اطلاع دادند فردی که دنبالش هستیم زنده است و توانسته خودش را به جای امنی برساند که عملیات ما با یافتن پیکر یک شهید به پایان رسید.
بخشیانی با اشاره به اینکه روز قبل از آتشبس دشمن به اهواز حمله کرد، گفت: روز آتشبس از ما درخواست شد به عنوان تیم کمکی به اهواز برویم. سریع راهی این شهر شدیم و وارد محیط مورد آسیب شدیم، هیچ چیز سالم نبود و بوی سوختگی میآمد. تمام محوطه و زیر آوار را با سگها جستوجو کردیم اما فرد سالم یا مجروحی پیدا نشد و همگی شهید شده بودند.
حمله موشکی به مادر باردار
علیرضا مختاری ۲۰ سال است که لباس هلال احمر را به تن دارد، در مورد اتفاقات رخ داده در جنگ تحمیلی ۱۲ روزه گفت: از ساعات اولیه حمله رژیم غاصب صهیونیستی به میهن عزیزمان، آمادهباش نیروهای امدادی اعلام شد. بلافاصله تیمهای تخصصی جمعیت هلال احمر فراخوانده شدند. با طولانی شدن حملات، شیفتبندی نجاتگران انجام شد و بخشی از تیمها در شعبه و بخشی دیگر بهصورت آنکال تقسیم شدند. من نیز بهعنوان مسئول امداد و نجات، اغلب در محل حضور داشتم و درگیر برنامهریزی، پشتیبانی و عملیات میدانی بودم. واقعا تجربهای متفاوت و جدید بود. ما همیشه در مأموریتهای امدادی چون سیل، زلزله و حوادث جادهای شرکت داشتهایم، اما اینبار شرایط امنیتی و تهدیدهای مستقیم، شکل دیگری به عملیات ما داده بود. با این حال، تمام اعضای تیم با جان و دل مشغول خدمت بودند و چیزی جز حفظ جان هموطنان برایشان اهمیت نداشت.
مسئول امداد و نجات شهرستان خمینی شهر در مورد اولین حادثهای که برای امداد اعزام شد، گفت: در اولین مأموریت که از طریق EOC (مرکز کنترل عملیات اضطراری) اعلام شد،به یک مرکز صنعتی درنزدیکی یک مرکز تجاری پر ازدحام اعزام شدیم. محل حادثه دوبار هدف حمله موشکی قرار گرفته بود و ما جزو اولین تیمهایی بودیم که به محل رسیدیم.با وجود خطر حمله مجدد و احتمال نشت گاز ناشی از تخریب سولهها، عملیات ارزیابی و جستوجو برای یافتن مصدومان را آغاز کردیم. شعلههای آتش شدید، روند امداد را بسیار کند کرده بود، اما ما امدادگرانی هستیم که لباس مقدس انساندوستی بر تن داریم و تا جان در بدن داریم، به رسالتمان پایبند خواهیم ماند. در این عملیات، با کمک همکارانم توانستیم هفت مصدوم حادثه را به آمبولانسها منتقل کنیم.
وی در مورد اینکه چه خاطرهای از جنگ تحمیلی دارد که فراموش نمیکند، گفت: هرگز فراموش نمیکنم با یکی از همکارانم که همراهمان بود و منزلشان تنها دو دقیقه با محل حادثه فاصله داشت، تماس گرفتند و گفتند پدرش در اثر موج انفجار و شکستن شیشههای خانه آسیب دیده است. با این حال، او قاطعانه گفت الان وظیفهام اینجاست؛ مردم به ما نیاز دارند و تا پایان عملیات کنار ما ماند.
این امدادگر با اشاره به اینکه حوادث تلخ زیادی را دیدیم، افزود: حین عملیات، شاهد اصابت یک موشک به خودروهای غیرنظامی دراتوبان مجاوربودیم.دراین حمله، یک مادر بارداربه همراه جنین ۸ماههاش وهمسرش به شهادت رسیدند.این صحنه هیچگاه ازذهن من وهمکارانم پاک نخواهد شد.وی با بیان اینکه برای ما، هلال احمر تنها یک نشان یا شغل نیست؛ یک سوگند مقدس برای نجات جان انسانهاست، گفت: حتی اگر از آسمان آتش ببارد، این نشان را تا آخرین نفس، بر سینه خواهیم داشت.