حافظه و قریحه نیرومند، تأمل وتفکر در عالم خلقت و تجربههای زیسته، او را متمایز کرد. گرچه عمر خود را در محدوده جغرافیایی و زمانی مذکور گذراند اما شعر او در هفت قرن گذشته از شیراز فراتر رفته و در جغرافیای ایران فرهنگی و حتی در جهان پژواک داشته است. حافظ فراتر از یک شاعر و بهعنوان یکی از نمادها و ستونهای هویت فرهنگی ما در ایران وجهان مطرح است. شعر حافظ از مرزهای زبانی و زمانی و جغرافیایی عبورکرده و اندیشمندانی چون گوته و ادوارد براون را با او همراه کرده است. عشق، آزادی و نقد قدرت و رد زهد ریایی و مذمت ریاکاری و مفاهیم ادبی، فلسفی، عرفانی و اجتماعی است که او را به یک جریان فرهنگی فرامرزی بدل کرده که مورد احترام بزرگان فرهنگی جهان است. او از این جهت مورد توجه عموم ملت ایران است که در همه خانهها دیوانش وجود دارد، آن را میخوانند و تفال میزنند و در آیینها و معماری و مراسم فرهنگی و اجتماعی و موسیقی و هنر حاضر است و شیفتگانی فرامرزی و فرازمانی دارد. این حافظ کیست؟ او خود را اینگونه معرفی میکند: شهره درعشقورزی، پاکدیده و پاکدل، وفادار و وفاکردار، صبور در ملامتکشی یار خوشباش و خوشحال، بری از رنجیدن و رنجاندن عیبپوش و ستار عیوب، بصیر در دیدن زیباییها و لذتبردن از آنها، متواضع و فروتن، مبارز با نفس و خودخواهی و کبر و غرور، واثق به رحمت الهی و امیدوار به جذبه الهی، عالم عامل، پروانه شمع خوبان بودن و درگرد خوبان عالم پروانهوار گردیدن و ریا و زهد ریایی را به هیچ انگاشتن، جمیع این ویژگیها او را پیرو مذهب رندان کرده و به رندی در عالم معنا بدل کرده است؛ رندی عاشق، اهل نظر و متصل به حقیقت و حق و رها از تعلق و قید عالم مادی، افشاگر ریا و ریاکاری، منتقد صاحبان قدرت و ناقد تحجر و خشکهمقدسی و کسی که دروغگویان و فریبکاران را برنمیتابد.
شعر حافظ بهعنوان یکی از قلههای ادبیات فارسی، دارای ویژگیهای منحصربهفردی است که آن را از آثار دیگر شاعران متمایز میکند. این ویژگیها هم در ساختار و صورت و هم در محتوا و اندیشه قابل بررسی است. از منظر ساختار و صورت، غزل حافظ قالبی نو و بدیع را به نمایش میگذارد که از هیأت متداول غزل فارسی فراتر میرود. برجستهترین خصوصیت ساختاری شعر او، «استقلال ابیات» است؛ هربیت میتواند بهتنهایی معنایی کامل و مستقل داشته باشد. این ویژگی که بهاءالدین خرمشاهی از آن با عنوان «نظام پاشانی» یاد میکند و خود حافظ نیز آن را «نظم پریشان» میخواند، باعث میشود غزل او مجموعهای از درخششهای آنی و مستقل باشد. همچنین، برخی معتقدند که این شکل و شیوه غزلسرایی حافظ، از ساختار سورههای قرآن کریم تأثیر پذیرفته است. در کنار این ساختارکلی،زبان حافظ زبانی نمادین ورمزی است که بر ابهام و چندلایگی معنایی استوار است. ارائه ایهام بهشکلی غالب در شعر او به کار رفته و به هر بیت، ظرفیت تأویلها و تفسیرهای گوناگون میبخشد. این پیچیدگی در تصویرسازی و عمق اندیشه، مخاطب را به تأمل وامیدارد.
علاوه بر این، موسیقی شعر حافظ تنها به اوزان و بحور عروضی محدود نمیشود؛ موسیقی درونی حاصل از تناسب واژگان، تکرارهای هنرمندانه و هماهنگی آوایی، نقشی قابل اعتنا در زیبایی و خوشآهنگی غزلیات او ایفا میکند.
از جنبه فکری و محتوایی، شعر حافظ بازتابی از ژرفاندیشی و پیچیدگیهای فکری خود اوست. غزلیاتش عرصهای برای تأملات عمیق عاشقانه، عرفانی، فلسفی، اجتماعی و اخلاقی است. یکی از مهمترین ویژگیهای فکری شعر او، تنوع معانی و مضامین است؛ در اشعار او، یأس و طنز خیام، شور و شوق عرفانی مولانا و عشق و لطافت زبان سعدی به طرز هنرمندانهای در هم آمیختهاند. این ترکیب هنرمندانه مضامین عاشقانه و عارفانه، شعر او را چندبعدی و جهانشمول کرده است. نقد اجتماعی و دینی نیز از ستونهای اصلی اندیشه حافظ به شمار میرود. او با زبانی گزنده و در عین حال هنرمندانه، به نقد واعظان و زاهدان ریایی، صوفیان ظاهرپرست و صاحبان قدرت میپردازد و درمقابل، مفاهیمی چون عشق، مستی، آزادی و رندی را میستاید. طنز یکی از ابزارهای برجسته حافظ در این نقدهاست که تلخی واقعیتها را با شیرینی بیان درمیآمیزد. در نهایت، کلام او بهدلیل غنای محتوایی و حکمت جاری در آن، سرشار از ارسالالمثل است و بسیاری از ابیات او بهعنوان ضربالمثل در زبان و فرهنگ روزمره مردم ایران جای گرفتهاند. این مجموعه از ویژگیها، در کنار زمانمند نبودن بسیاری از اشعار و باور عمومی به ارزش و ماندگاری آن، دیوان حافظ را به میراثی معنوی و فرهنگی برای ایران و جهان تبدیل کرده است.