حکمرانی و دید طبقاتی نولیبرال‌ها

از نمونه‌های تمایلات ارتجاعی و بازگشت به جاهلیت در نظریه حکومت و خطای اصلاح‌طلبان غربگرا نظیر بشیریه و شاگردان او و دکتر سریع‌القلم و.. نظریه حاکم برگزیده از طبقه متوسط است که جدیدا بر طبل آن می‌کوبند و جمهوری اسلامی را محکوم می‌کنند که مانع حکمرانی این افراد شده که از نظر خانوادگی و تربیتی و دارایی آماده حکمرانی درست هستند و بجای آنان اقشار فرودست را فرا رسانده و بر تخت نشانده است و مایه بلبشو و ناتوانی و نادانی در حکمرانی شده است. این تفکر مدرن چنان ارتجاعی و کودکانه است که شنونده حیرت می‌کند متفکران مدعی پیشرو بودن به چه فضاحتی گرفتار شده‌اند.
کد خبر: ۱۵۳۱۰۰۱
نویسنده احمد میراحسان

آقای سریع‌القلم تعریف می‌کند زمانی که سرگرم پرکردن پرسشنامه برنامه رایانه‌ای (اپلیکیشن) دانشگاه آمریکایی جهت دکترای رشته اش بوده مواجه شده که آیا اتاق از خود در خانه داشته؟ و پس از سال‌ها از استادش می‌پرسد علت گنجاندن آن سؤال برای پذیرش دانشجو چه بوده و او توضیح داده که چرا عنصر دارایی و طبقه متوسط بودن نقش داشته است؛ و او به تبع استاد امروز به نظریه مضحک فرمانروایی طبقه متوسط دست یافته! که البته او واضع آن نیست و صد‌ها نفر غربی قبلا آن را در ذهن مفلوک و مقلد غربزدگان کاشته‌اند؛ و نگفته‌اند جنایات بزرگ حکومت‌های قدیم و جدید و هیتلر و استالین و مک‌کارتی و موسولینی و کلینتون و ریگان و نتانیاهو و گوربنگ و گوبلز و ژدانف و.. از همین طبقه برآمده است. 

نظریه اختصاص طبقاتی حکومت محصول عمل حکمرانی طبقاتی است و این عمل و نظر به قدمت تشکیل نظام‌های حکومت از آغاز پیدایش حکمرانی فراقبیله‌ای است و در شکل انواع دولت‌های میراثی و در ادامه انواع نظام‌های پلوکراتیک و الیگارشیک و فرمانروایی سلطنتی و اشرافی و حتی نظام‌های دموکراسی باستانی ظاهر شده است که باز خاندان و افراد برگزیده در آن نظام‌ها از اشرفیت و برگزیدگی طبقاتی نسبی نسبت به مردم عادی برخوردار بودند. 

 ادیان الهی قبل از اسلام یک شیوه پیشه نکردند و براساس مقتضیات زمان و مکان و عصر موضع نصیحت‌گزارانه نسبت به قالب‌های موجود برگزیدند و پادشاهان و فراعنه را به توحید و عدالت و ترک ظلم فرا خواندند. یک تفاوت مهم در دین موسی کلیم‌الله و پادشاهی داوود و سلیمان رخ داد و آن اهدای مملکت‌داری به پیامبر بود و نه به قدرت اشراف. 
رب العالمین با اسلام و با قرآن مجید و حکیم یک نظام جامع حکمرانی اسلامی برای دین خاتم با بنیانگذاری محمد (ص) تاسیس فرمود. اصل اختصاص حکومت به صالحان بنیان همه انواع حکومت‌های طبقاتی و اشرافی و انحصاری و مبتنی بر ثروت و شرف خاندانی چه سلطنتی و چه جمهوری و. را تا آن روز منحل کرد و بنای نویی برافراشت. 

اوصیای رسول الله همچون امر الهی براساس ویژگی خلیفه الهی و عصمت و صالح بودن و نظریه امامت برگزیده شدند و در دوران غیبت امر ناگزیر حکم و حکمرانی به دست عالمان ربانی و در واقع صالحان غیر معصوم (ع) سپرده شد و حکمت‌های طبقاتی و سلطنتی خلافت غصبی مردود به شمار آمد؛ و در حقیقت در جهان اسلام شیعیان اسلام ناب محمدی یک حکمرانی نامتمرکز چند کانونی نظیر ایالات جداگانه پنهان به وسیله فقیهان صالح و عالمان و مرجعیت دینی پدیدار شد؛ و شیعه امکان حکمرانی تحت رهبری عالم ربانی جز در مقطعی با واسطه سلاطین پیرو علمای دینی نیافت، اما اولین نظام یکپارچه تحت رهبری ولی فقیه که مردم خواهان حکمرانی او باشند با نظریه امام خمینی در ایران تحقق یافت این حکومت اسلامی عصر غیبت تنها با گرد آمدن اسلام و گزینش مردم می‌تواند تحقق یابد و با حکومت معصوم تفاوت ماهوی دارد. از سوی دیگر این نظام عمیقا با خرافه‌های باستانی و نیز عقل مدرن و گسسته از وحی و تجربه پر اشتباه بشریت فاقد پیوند با هدایت الهی و وحی و هدایت قران و عترت فرق دارد. 

در اینجا قصد طرح و نقد انواع نظریات قدرت سیاسی مدرن و فلسفه‌های نظام سیاسی جدید و بررسی چرایی نادرستی آرای لیبرالی و سوسیالیستی فیلسوفان و نظریه پردازان جدید سیاسی‌: از ماکیاولی آراسموس اتین دولا بوئسی تا روسو لاک اسپینوزا هابز استوارت میل دوکوویل کنت و نیچه پرودن مارکس لنین تروتسکی رالز میزس ارنت فوکویاما فوکو هاوزر و. مد نظر نیست بلکه اشاره به این حقیقت است که به جای همه نگرش‌های مربوط به ماهیت طبقاتی حکومت، اسلام راه کاملا متفاوتی را در پیش می‌گیرد که مبتنی است بر حکومت صالحان و معنای صالح مفصلا در آیات قرآن معنی و اثبات شده است صالح بر حق کیست. 

در انقلاب اسلامی تئوری ولایت فقیه و جمهوری اسلامی به معنای تلاش برای حکومت صالحان با قبول مردم در عصر غیبت است تا زمان ظهور و حکمرانی یگانه جهانی برای اجرای عدل جهانی به ابا صالح حقیقی و اصلی فرا رسد. این‌که‌فرد صالح در خانواده فرودست بوده یا طبقه متوسط اهمیت ندارد تربیت الهی او زهد و ورع و تقوا و یقین و رضای او و ایمانش و دانایی و عقل و تدبیر و شجاعتش اصل است. این را از یاد نبریم. 

خرابکاری‌های حکومتی در ایران اتفاقا محثصول افراد طبقه متوسط از امیر انتظام تا هاشمی و روحانی است و در عین حال درخشان‌ترین فرماندهی‌ها متعلق به افرادی است که مثل سردار سلیمانی و چمران و بسیاری دیگر از خانواده مستضعف بودند یا اگر افرادی هرچند از طبقه متوسط محسوب می‌شده‌اند ویژگی‌شان ایمان و ورع و صالح بودن و تقوا و خرد و استقامت بر حق بود نه از طبقه متوسط بودن. 

جهالت در اساتید و رهبران غربگرایی که مدعیان نجات ایران هستند چنان حیرت‌انگیز است که وقتی ورم کردن و هیاهوی پوشالی‌شان وسخص را مرعوب نمی‌کند و با دقت به افکار خطرناک‌شان می‌اندیشند می‌بینند گرفتار چه نگرش‌های طبقاتی و گاه فاشیستی و برده‌وار و جاهلانه‌اند. نه دانستن یلیس انگلیسی و نه مدرک دانشگاه معتبر آمریکایی هرگز سندی بر توان عقلی و فهم و دانایی این افراد نبوده و ناتوانی در تشخیص مبرهن‌ترین معیار‌ها در امور سیاسی گویای حفره بزرگ ادراکی در آنهاست علت این بی‌خردی خودباختگی و از خودبیگانگی و سرسپردگی به غرب و فقدان و ناتوانی در تفکر مستقل و انتقادی و پژوهش جست‌وجوی در خصوص حقیقت و گسست از معارف قرآن حکیم است.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
از ایران بزرگ می‌هراسن

امیر دریادار شهرام ایرانی در گفت‌وگو با روزنامه «جام‌جم» به مناسبت روز ملی جزایر سه‌گانه مطرح کرد

از ایران بزرگ می‌هراسن

نیازمندی ها