دکتر تورج حاجیرحیمیان، کارشناس حکمرانی شهری با بیان اینکه شواهد نابودی بافتهای بومی بسیارمشهود است به جامجم میگوید: جایگزینی خانههای سنتی با سازههای بتنی یکسان و استفاده از مصالح نامتناسب با اقلیم هر منطقه اتفاق بسیار ناگواری است که در استانها به چشم میخورد. او ادامه میدهد: کپیبرداری از الگوهای شهری بدون تطبیق با نیازهای روستایی و تخریب بناهای تاریخی و ارزشمند روستایی، از بین برنده سازمان فضایی سنتی محلات است. این کارشناس حکمرانی شهری با اشاره به صدمات واردشده به روستاها تصریح میکند: صدمات زیستمحیطی مهمترین ضربه است. با افزایش مصرف انرژی بهدلیل عدم تطابق ساختمانها با اقلیم محلی و تخریب منظره طبیعی و بصری روستا جبرانناپذیر است.
حاجیرحیمیان میگوید:ایجادمشکلات زهکشی وآبخیزی بهدلیل تغییر درساختارها،زمینهای کشاورزی رابه چالش میکشد.
گسست ارتباط نسلها
حفظ و احیای معماری بومی روستاهای ایران تنها یک اقدام تزئینی یا نوستالژیک نیست، بلکه ضرورتی اساسی برای توسعه پایدار، حفظ محیطزیست، تقویت اقتصاد محلی و صیانت از هویت فرهنگی ایران است.
صدمات فرهنگی ــ اجتماعی تغییر ساختار بناها ازجمله اتفاقاتی است که مسئولان شهری باید مدنظر داشته باشند.
کارشناسان معتقدند از دست دادن هویت مکانی و حس تعلقخاطر، موجب بروز گسست ارتباط نسلها با میراث معماری اجدادی میشود؛ ضمن اینکه پایین آمدن جاذبههای گردشگری روستایی و تضعیف انسجام اجتماعی ناشی از تغییر الگوهای سکونتی، گردشگران را از حضور در روستاها منصرفمیکند.
حاجیرحیمیان، کارشناس حکمرانی شهری میگوید: هزینههای بالای ساختوساز با مصالح غیربومی و افزایش هزینههای نگهداری و انرژی ازجمله صدمات اقتصادی این تغییرات سهلانگارانه است.
به گفته او از دست دادن فرصتهای گردشگری پایدار و وابستگی به بازارهای خارج از روستا برای مصالح ساختمانی قابل چشمپوشی نیست.
این کارشناس حکمرانی شهری توضیح میدهد که کاهش کارایی فضاهای زندگی و عدمپاسخگویی به نیازهای واقعی ساکنان، مشکلات زیادی در رابطه با حریمهای خصوصی و عمومی ایجادمیکند.
تطابق با شرایط آبوهوایی
معماری بومی، حلقه اتصال گذشته، حال و آینده است که با تکیه بر خردجمعی نسلها شکل گرفته و میتواند راهگشای چالشهای معاصر در حوزه ساختوساز و توسعه باشد. احیای معماری بومی نیازمند عزم ملی، مشارکت محلی و نگاهی آیندهنگر است که در آن ارزشهای سنتی نه از موانع توسعه، بلکه بهعنوان راهکارهای هوشمندانه برای زندگی پایدار در قرن بیستویکم شناخته شود.
مجموع این عوامل ضرورت ساخت خانهها براساس معماری سنتی هر روستا را افزایش میدهد. باید توجه داشت که معماری بومی براساس قرنها تجربه در تطابق با شرایط آبوهوایی شکل گرفته است. استفاده از مصالح محلی که پاسخگوی نیازهای حرارتی و رطوبتی است، خط بطلانی روی معماریهای مدرن برای روستاهاست. طراحیهایی مبتنی بر بهرهمندی از انرژی خورشیدی که قرنها قبل از مفاهیم مدرن پایداری بهکار گرفته میشدند نباید به دست فراموشی سپرده شوند.
در معماریهای بومی، هزینهها با استفاده از مصالح و نیروی کار محلی بهشدت کاهش مییابند. همچنین حفظ انرژی در طول عمر ساختمان تأثیر مثبت دارد. ضمن اینکه ارزشها و دانش نسلها به آیندگان منتقل و حس تعلق و غرور محلی افزایشمییابد.