واقعیتی تلخ که روز گذشته علیرضا کاظمی، وزیر آموزش و پرورش بهصراحت از آن یاد کرد و گفت: «کنکور پدر نظام آموزشی را درآورده و تمام اهداف تعلیم و تربیت را زیر سؤال برده است.» به گفته او، سوداگران در حوره کنکور هر تلاشی برای ارتقای کیفیت و تربیت دانشآموزان را خنثی کرده است. برخی کارشناسان معتقدند کنکور در عمل به محور اصلی نظام آموزشی کشور تبدیل شده و مدرسه راکه باید محل تربیت و پرورش نسل آینده باشد، به حاشیه رانده است. حال با طرح دوباره نقش سوداگران کنکور از سوی وزیر آموزش و پرورش، این پرسش مطرح میشود که چرا با وجود سالها نقد و وعده اصلاح، سیاستهای مقابلهای نتوانستهاند این شبکهها را تضعیف کنند؟
کاسبان دوپینگ آموزشی!
در حالی که کنکور قرار بود معیاری برای سنجش توانمندی و علاقه دانشآموزان برای ورود به دانشگاه باشد اما وضعیت کنونی باعث شده عدالت آموزشی نیز قربانی این آزمون شود و دانشآموزان به جای تمرکز بر یادگیری و مهارت، در چرخهای بیپایان از آزمون و رقابت پرهزینه گرفتار شدهاند.
محمد فاضل،کارشناس آموزش و پرورش در این باره به جامجم میگوید: «آنچه امروز موجب گلایه وزیر آموزشوپرورش و همچنین کارشناسان و دلسوزان نظام تعلیموتربیت شده، این است که مجموعهای از موسسات شکل گرفته که نوعی دوپینگ آموزشی را به دانشآموزان ارائه میکنند.یعنی فرد ممکن است توانایی تشخیص و تحلیل اطلاعات علمی را نداشته باشد اما مهارت تستزنی و افزایش سرعت در پاسخگویی را از این موسسات میآموزد.»
آن طور که او توضیح میدهد، فرض این موسسات بر این است که دانشآموزی که مهارت تستزنی را فراگرفته، در رقابت کنکور از دانشآموزی که اطلاعات علمی بیشتری دارد، موفقتر خواهد بود و میتواند صندلی رشتههای بهتر را در دانشگاهها تصاحب کند. در حالی که فلسفه اصلی کنکور این بوده که مشخص کند چه کسانی توانمندی، مهارت، استعداد و علاقه لازم برای ورود به رشتههای مختلف را دارند و همچنین چه رشتههایی در آینده شغلی جامعه مورد نیاز است. این درحالی است که هیچیک از این موارد در کنکور فعلی مورد توجه قرار نمیگیرد!
کنکورزدگی آموزش
وقتی کنکور به یک رقابت صرف برای کسب رتبه و ورود به رشتههای برتر تبدیل میشود، طبیعتا خانوادهها با وجود مشکلات معیشتی، سعی میکنند دانشآموزانشان را در کلاسهای کنکور آنهم با هزینههای گزاف ثبتنام کنند تا از این قافله عقب نمانند اما همین رویکرد باعث انحراف از مسیر یادگیری واقعی میشود.
محمد فاضل در اینباره به خبرنگار ما میگوید: «وزیر آموزش و پرورش باید برای رفع این مسأله برنامه داشته باشد و اینکه صرفا چنین مشکلی را مطرح کند، کافی نیست. این مسأله کاملا ملموس و علت آن هم روشن است. به هر حال وقتی کنکور برگزار میشود تا رقابتی برای کسب امتیاز ورود به رشتههای برتر ایجاد کند، طبیعی است که خانوادهها، برخی مدارس و حتی بعضی مؤسسات بهدنبال فراهم کردن شرایط بهتر برای متقاضیان باشند.» به گفته او، برخی مدارس حتی دروسی که ضریب کمتری در کنکور دارند، حذف میکنند. این مسأله سبب شده که تدریس درس زمینشناسی، در بسیاری از مدارس غیردولتی جدی گرفته نمیشود. البته وزیر آموزش و پرورش در صحبتهای روز پیش خود از عبارت کنکورزدگی آموزش و پرورش یاد کرد و گفت که این مسأله باعث گسست نظام تعلیم و تربیت میشود.فاضل میگوید: «کنکورزدگی یعنی اینکه موسسات،دانشآموزان رابهجای هدایت بهسمت تعمیق تعلیموتربیت،به سمت یادگیری مهارتهایی سوق میدهند که صرفا منجر به موفقیت در یک مسابقه تستزنی میشود و این اشکالی جدی است.» با این حال، وزیر آموزش و پرورش نباید فقط به این کنکورزدگی اشاره و از آن عبور کند؛ بلکه برای مهار آن باید برنامه داشته باشد.
اصلاح مسیر یادگیری
آموزش و پرورش به عنوان متولی اصلی تعلیم و تربیت درکشور،وظیفه دارد مسیر یادگیری دانشآموزان را از آزمونهای صرفا رقابتی وبازارپرمنفعت کنکورجداکند.فاضل نیزمهمترین رکن ومتولی اصلی دراین زمینه راوزارت آموزشوپرورش میداند. او معتقد است که این وزارتخانه بهتنهایی از پس این مبارزه برنمیآید اما محور اصلی است و باید برای کنترل شرایط برنامه داشته باشد. به گفته فاضل، وزیر آموزش و پرورش باید در جلسات شورایعالی انقلاب فرهنگی بتواند اثبات کند که عبور از کنکور به نفع نظام آموزشی و آینده کشور است.
این کارشناس آموزش و پرورش عنوان میکند: «ارگانهای ذیربط باید برای برخورد با موسسات متخلف، ورود کنند. در حال حاضر در نظام آموزشی کشور ۱۲ سال آموزشهای سطحی به بچهها ارائه میشود و سپس آنها وارد رقابتی سنگین میشوند رقابتی که درنهایت عدهای از آنها وارد دانشگاهها میشوند.»
بنابراین با توجه به نظر کارشناسان عبور از کنکوروشکست آن نیازمند اجماع ملی، اصلاح ساختاری مدارس و بازطراحی کامل نظام سنجش و پذیرش دانشگاههاست. در غیر این صورت، کنکورزدگی همچنان بر آموزش و پرورش کشور سایه خواهد انداخت وعدالت آموزشی راقربانی میکند.علاوهبر این تازمانی که سیاستگذاران نتوانند چرخه اقتصادی و اجتماعی پشت کنکور را اصلاح کنند، هیچ راهبرد کوتاهمدتی نمیتواند زمینه را برای فراگیر شدن عدالت آموزشی محقق کند.