بنابراین، ما در کشورمان در دایره استفاده از پوشش ایرانی ــ اسلامی وابسته به فرهنگ و آداب و رسوم خود چیزی کم نداریم،، اما همیشه فرهنگ مهاجم موجب شده که داشتههای خود را از هر نظر دستکم بگیریم و «آنچه خود داریم را از بیگانه تمنا کنیم». این درست است که همه جوامع از مدرنشدن تأثیر میپذیرند، اما این تأثیرپذیری نباید به ازخودبیگانگی منجر شود و حلقه پذیرش ما را از هر آنچه از غرب میآید باز کند.
در سالهای اخیر بحث پوشش ایرانی ــ اسلامی بیش از پیش مطرح شده و ناگفته نماند که ما کارگروه ساماندهی مد و لباس را بهعنوان هماهنگکننده سایر نهادهای عضو در حوزه پوشاک ایرانی ــ اسلامی داریم؛ کارگروهی که از سال ۸۵ کارش را شروع کرده و به گونهای در نقطه تلاقی فرهنگ، صنعت و جامعه قرار گرفته است.
این کارگروه، نهتنها به اذعان دبیر آن، محسن گرجی از فقدان چارت سازمانی مصوب رنج میبرد، بلکه با انفعال بعضی بازوهای کلیدی مانند وزارت آموزشوپرورش و غیبت نهادهای پژوهشی و نظارتی در متن قانون مواجه است.
گرجی با پذیرش سلب اعتماد نسبی ذینفعان بهدلیل تغییرات مکرر مدیریتی، راهبرد جدید کارگروه را از نظارت صرف بر تولید به سمت جریانسازی و ذائقهسازی میداند.
او معتقد است در جهان امروز که مد به ابزاری برای تهاجم فرهنگی تبدیل شده، نمیتوان تنها با دستورالعملهای اداری به جنگ سلیقههای جدید برویم. نقطه ثقل این رویکرد جدید، پذیرش واقعیتهای بازار و نیازهای نسل جوان و نسل Z است. بهعنوانمثال، میتوانیم نشانههای هویتی کشورمان را روی پوشاک خارجی مورد پسند این نسل استفاده کنیم و از این بستر منتفع شویم. در گفتوگوی حضوری که با گرجی داشتیم، او مأموریت اصلی خود را «توانمندسازی زنجیره ارزش پوشاک ایرانی ــ اسلامی» تعریف میکند؛ راهبردی که در آن اقتصاد، پیوست فرهنگ میشود تا با تقویت بخش خصوصی و برندهای داخلی، خاکریزی طبیعی در برابر قاچاق و پوشاک مغایر با عرف شکل بگیرد.
فلسفه تشکیل کارگروه مد و لباس چیست و خروجی آن قرار است چه باشد؟
کارگروه مد و لباس براساس قانونی که سال ۱۳۸۵ در مجلس شورای اسلامی به تصویب رسید، شکلگرفت. دغدغه اصلی قانونگذار، توسعه و ترویج همگانی پوشاک ایرانی ــ اسلامی از طریق تصویب قانونی با هدف نهادینهسازی فرهنگ متناسب با این حوزه است. قانونگذار برای رسیدن به این هدف، وظایف را میان نهادهای مختلف ازجمله وزارت صنعت، معدن و تجارت در حوزه تولید و توزیع، صداوسیما در حوزه اطلاعرسانی و فرهنگسازی، آموزشوپرورش در جهت فرهنگسازی و باورسازی، سازمان برنامه و بودجه در راستای حمایت مالی و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز بهعنوان نهاد هماهنگکننده تقسیم کرده است. برای هماهنگکردن این هدف قانون، کارگروهی تشکیل میدهد که محل استقرار آن وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است. به نظر میرسد کارگروه درحالحاضر دو نقش کلیدی ایفا میکند: نخست، نقش وزارت ارشاد که مسئولیت اجرای قوانین مصوب را بر عهده دارد و دوم، نقش هماهنگکننده و پیگیر گزارشهای حقوقی که فراتر از حیطه یک وزارتخانه عمل میکند.
فکر میکنید میان وضعیت پوشش جامعه (بهویژه در کلانشهرهایی مانند تهران) با فعالیتهای کارگروه مد و لباس چه نسبتی وجود دارد؟
این پرسش بسیار کلی است. به نظرم برای پاسخ دقیق باید سراغ سالهای خردتر و جزئیتر برویم. بهطور طبیعی کارگروه در ادوار مختلف فعالیتها و نقاط قوت و ضعفهایی داشته است،، اما آنچه در سطح جامعه مشاهده میکنیم، برآیند مجموعهای از عوامل گوناگون است که بخشی از این اثرگذاری حتی مربوط به داخل کشور هم نیست. لباس یک مؤلفه فرهنگی است و باید آن را در چارچوب کلان تهاجم فرهنگی نیز دید. بهتر است بررسی کنیم سهم کارگروه از این کنش در حالت ایدهآل چقدر باید باشد؛ یعنی ورودی و خروجی کارگروه را بسنجیم.
بهعبارتی هر نهاد متناسب با نوع ورودیای که دریافت میکند، خروجی میدهد. اگر بخواهیم کارگروه را واقعا ارزیابی کنیم، باید بررسی کنیم نقش و رسالتی که قانونگذار در زمان تصویب قانون برای آن در نظر گرفته چه بوده است؟... آیا آن نهاد ملزومات لازم برای اجرای قانون را داشته یا نه و بعد هم ببینیم چند درصد از وظایفی را که قانونگذار پیشبینی کرده، توانسته اجرا کند؟... وظیفه اصلی کارگروه، هماهنگی میان پنج عضو حقوقی است.
آیا این نهادها را با یکدیگر هماهنگ کردهاید؟ اگر هماهنگی صورت نگرفته، مربوط به کارگروه بوده یا خود نهادها؟
در میان این پنج عضو حقوقی، یکی از ضعیفترین عملکردها در تمام ادوار مربوط به وزارت آموزشوپرورش بوده است. این وزارتخانه ظرفیت بسیار بالایی هم در حوزه فنیوحرفهای و هم در حوزه باورسازی [برای]دانشآموزان بهعهده دارد؛ این بهطور دقیق همانچیزی است که قانونگذار برای فراگیرشدن پوشش ایرانی–اسلامی به این وزارتخانه سپرده است. با این حال همیشه کمترین مشارکت و گزارشدهی و پراکندهترین حضور در جلسات از سوی آموزشوپرورش بوده است. پیش از پذیرش مسئولیت، در مجموع در این سه ماه که مسئولیت این کارگروه را پذیرفتهام، آسیبشناسی جامعی از وضعیت موجود انجام دادهایم.
با توجه به حضور سه ماهه شما در کارگروه، بهطور طبیعی نمیتوانید پاسخگوی عملکرد گذشته باشید، اما بهدلیل اینکه در مسئولیتهای قبلی هم فعالیتتان بیارتباط با کارگروه مد و لباس نبوده، فکر میکنید بزرگترین نقاط ضعف کارگروه چیست و چه عواملی موجب میشود که شاهد خروجی چشمگیری از این کارگروه در سطح جامعه نباشیم.
یکی از ضعفها این است که کارگروه در تعامل با ذینفعانش کمی دچار اختلال شده و اعتماد آنها نسبت به کارگروه سلب شده است.
دلیلش چیست؟
یکی از دلایلش میتواند تغییرات پشتسر هم و کوتاهمدت نفراتی باشد که راهبری و مسئولیت کارگروه را به عهده دارند. وقتی ذینفع تغییرات زیادی را -که هزینهبر و زمانبر است- مشاهده میکند، هیچ راهبرد و برنامهای اجرا نمیشود. معتقدم حتی اگر ضعیفترین برنامه را هم اجرا کنیم، بهتر از این است که شاهد تغییرات مدام باشیم. یکی دیگر از مسائل پیش روی کارگروه این است که ساختار مصوب سازمانیافته و مشخصی ندارد و این یکی از نقاط ضعف آن محسوب میشود. بهعنوان مثال، در ساختار همه وزارتخانهها و اداره کل، بخشهایی مثل معاون، گروههای تخصصی، رؤسای گروه تخصصی و کارشناس تخصصی وجود دارد و خود این ساختار سازمانی به نفوذ عملکرد مربوط است و روی آن اثر میگذارد. معتقدم کارگروه مد و لباس در عرصه ملی در دورههای مختلف با قوت و ضعف اثرگذار بوده ولی بهنظرم باید به خود مد و لباس و جریانسازی مد بپردازیم. جریانسازی مد یک مبحث پیچیده فرهنگی با مؤلفههای مختلف است. البته باید بدانیم که در غرب و کشورهایی که اقتصادهای اصلی و پیشروی دنیا را دارند، شاید سه یا چهار مرکز بیشتر برای جریانسازی مد نداشته باشیم. بهعبارتی، این مبحث به اندازهای پیچیده است که همه کشورها جریانساز مد نیستند و هفتههای مد اثرگذار در دنیا بسیار محدودند.
نکته قابل تامل دیگر اینکه چین با وجود اقتصاد بزرگش، جریانساز مد نیست و بیشتر در بخش تولید فعال است. بخش تولید بسیاری از برندها در چین قرار دارد: کشوری که امروز در حوزه خودروی برقی و موبایل پیشروست و یکی از بزرگترین پلتفرمهای آنلاین تولید پوشاک در دنیا را دارد و شبکه عرضه آن بسیار قوی است. جریانسازی مد موضوعی است که نیاز به گفتمانسازی دارد. یکی از اجزای این شبکه، خانههای مدی است که شاید حداقل ۱۰۰ سال تجربه انجام چنین کاری را داشته باشند. در کنار آن مؤسسات و شرکتهایی قرار دارند که بر پایه روانشناسی، جامعهشناسی و پیشبینی آینده میتوانند به خانههای مد مشاورههای خیلی تخصصی بدهند که ذائقه مردم برآمده از جریانهای سیاسی و اجتماعی به کدام سمت میرود. همچنین بنگاههای تولیدکننده بزرگ هم از نظر تعداد تولید و هم از نظر شبکه ارزی بینالمللی خیلی مجهزند. در کنار آنها تاثیرگذاران اجتماعی -اینفلوئنسرها- بسیار بر جریان مد تاثیر میگذارند. حتی بنگاههای تولیدکننده غیراصلی -فیک- همچنین سینما و فیلمهای سینمایی و محتوای شبکه نمایش خانگی به جاافتادن یک مفهوم در مد و لباس کمک میکنند.
اگر بخواهیم تناسب مد خود را با جریان کشورهایی که با مد و لباس به ما هجوم میآورند، بررسی کنیم، باید اول جستوجو کنیم که از نظر سینما و اندازه بنگاهها چه تناسبی داریم.
بنابراین، ایجاد این تناسب نیازمند فرآیندی است که در نتیجه عمل به آن باور مخاطب ساخته میشود. ما باید بدانیم این دستگاههای نیازساز ما چه کیفیتی دارند و با چه فرآیندی کار میکنند. معتقدم کارگروه در ادوار مختلف اثرگذار بوده و شواهدی از این تأثیر در دست داریم؛ بهطوری که امروز بسیاری از فعالان حوزه پوشاک ایرانی ــ اسلامی در داخل کشور در همین بازار ۹۰ میلیون نفری در مشغولند، در دورههای مختلف کارگروه یا آموزش دیدهاند یا عضو برگزیدگان جشنوارهها آن بودهاند یا از حمایت آن بهره بردهاند.
آیا این اثرگذاری بهینه بوده؟... بهطور قطع پاسخ منفی است. البته این موضوع در مورد تمام دستگاههای اجرایی صدق میکند و نمیتوانیم دستگاهی را نام ببریم که عملکرد آن در بهینهترین حالت بوده است. این تصور که کارگروه میتواند تمام حوزه بیرونی مد و لباس را مدیریت کند، درست نیست و اصلا کارگروه چنین ابزاری در اختیار ندارد.
براساس آنچه شما میگویید وظیفه کارگروه هماهنگی بین دستگاههاست و بازوی اجرایی نیست.
بله، کارگروه طبق قانون یک مرکز هماهنگکننده وزارتخانهها، سازمان صداوسیما و سازمان برنامه و بودجه و دیگر اعضاست. به فرض اینکه این پنج عضو تمام کارهای خود را بهخوبی انجام دهند، باز هم برای محیط بیرونی کفایت نمیکند؛ یعنی اگر امروز بخواهیم قانون را از نو بنویسیم، بسیاری از نهادهای دیگر صاحب نقش میشوند. بهعنوان مثال، مناسبات وزارت علوم، تحقیقات و فناوری با کارگروه و اثرگذاری روی آن باید بررسی شود و این وزارتخانه به جهت اینکه از زاویه علمی و پژوهشی وارد میشود، نقش مهم و کلیدی میتواند در کارگروه داشته باشد، اما نقشی برای آن در قانون دیده نشده است. اگر با نگاه ذائقهسازی و پیشبینی روندها حرکت کنیم، ضرورت حضور این وزارتخانه ــ با بازوی پژوهشیاش در حوزه مد و لباس ــ آشکار میشود. با این حال، دستگاههای مؤثری مانند معاونت علمی و فناوری ریاستجمهوری که میتوانستند کنار ما باشند، حضوری ندارند. امروز بازیگران مختلفی حاضرند که میتوانند کمک کنند، جامعیت ببخشند و وظیفهای را بر دوش کشند؛ اما نگاه قانون به آنها، حداقلی و ناکافی بوده است.
آیا تلاشی برای بازنگری در قانون و حضور این دستگاهها در کارگروه صورت گرفته است؟
یکی از برنامههایی است که در دستور کارم قرار دادم و مرکز پژوهشهای مجلس هم به آن توجه کرده و پیگیر آن هستیم که تا چه حد این برنامه پیشرفت میکند. بنابراین، هماکنون باید اندازه، شأن و توانمندی کارگروه را واقعی ببینیم. یکی از اقدامات ضروری، ارتقای ارتباط با سایر دستگاههایی است که در قانون قید نشدهاند؛ چون امروز شرایط ما در لایههای مختلف بسیار پیچیدهتر از گذشته است. البته به این معنا نیست که ما دنبال وزارتخانه و فناوری نرفتهایم؛ بلکه جلساتی با معاونت علمی و فناوری ریاستجمهوری داشتهایم و گفتوگوها را شروع کردهایم، اما بههر حال خیلی با اینکه یک نهاد بار قانونی دارد و مجبور به مشارکت است، با وقتی که صرفا بهصورت داوطلبانه همکاری میکند، متفاوت است. یه نکته بسیار مهم این است که مد و لباس در ایران به یک بستر خاص سیاسی ــ اجتماعی تبدیل شده و پوشیدن هر لباسی بار ویژهای دارد. امروز جا دارد در معاونت علمی و فناوری ریاستجمهوری یک کمیته یا کارگروه یا پیوست تخصصی برای حوزه مد و لباس ایجاد کنیم؛ چون مد و پوشاک نقطه تلاقی صنعت، موضوعات فرهنگی و سیاسی است. به جرأت میگویم هیچ حوزه دیگری اینچنین تلاقی شدیدی ندارد. بنابراین، نمیشود انتظار داشت کارگروه بهتنهایی همه حجم این بار را به دوش بکشد.
مأموریت اصلی کارگروه در ساماندهی مد و لباس، در پیوند با قانون عفاف و حجاب، چیست و شما نقش خود را بیشتر فرهنگی ــ هنری میبینید یا نظارتی کنترلی؟
اگر بتوانیم تولیدکنندگان پوشاک ایرانی ــ اسلامی را توانمند کنیم، هم بخش فرهنگی اتفاق میافتد و هم بخش تقابل با فرهنگ مهاجم. پس، مهمترین رسالت ما توانمندسازی فعالان زنجیره ارزش پوشاک ایرانی ــ اسلامی است. ما اگر بنگاههای بزرگ و توانمند در این حوزه داشته باشیم، بخش خصوصی بار تقابل با کالای بیگانه و فرهنگ مهاجم را به دوش میکشد؛ چه من اینجا باشم و چه نباشم.
بعد از ابلاغ قانون عفاف و حجاب کارگروه مکلف به انجام کار خاصی شده است؟
آنجا هم بخشهایی با دیدگاه توانمندسازی پیشبینی کردیم. بهعنوان مثال فعالان این حوزه از معافیت مالیاتی برخوردار باشند که هم به بزرگتر شدن بنگاههایشان و هم به قیمت تمام شده محصول نهایی کمک میکند که ارزانتر به دست مشتری برسد و تولید نیز افزایش پیدا کند.
براساس قانون و آییننامههای مصوب، مهمترین وظایفی که در حوزه طراحی، تولید و توزیع پوشاک برعهده این کارگروه گذاشته شده، چیست؟
نگاه ما به طراحانی که در زمینه پوشاک ایرانی و اسلامی کار میکنند، بیشتر حمایتی است و باید تلاش کنیم برای آنها در سطح داخل و بینالملل شبکهسازی کنیم و آثارشان را بهرسمیت بشناسیم. انجام بخشی از این کارها بهعهده وزارت ارشاد و بخشی هم به دوش گردن وزارت صمت است. همچنین باورپذیرکردن چنین موضوعی بهعهده آموزشوپرورش است و بهطور طبیعی وظایف صداوسیما نیز مشخص است.
چطور میتوان فاصله میان دستورالعملهای رسمی با واقعیت خیابان و سلیقه واقعی نسل جدید را کم کرد؟ در واقع منظور این است که چطور سیاستگذاری کنیم تا هم اسلامی باشد، هم جوانپسند و هم نسل جدید خودش آن را انتخاب کند؟
در هر جامعه، گروههای مختلف ازجمله مردم و جوانان هرکدام سلیقهای دارند که نیاز به پاسخگویی به آن داریم و اگر سلیقهای ایجاد شود، شما ــ بهعنوان نهاد متولی ــ در آنجا چندان بازیگر و تعیینکننده نیستید. اگر بهعنوان مثال، جامعهای به این جمعبندی برسد که آبگوشت خوشمزهترین غذاست، باید برایشان آبگوشت درست کنید و از سیاست خود عدول کنید. مسأله اینجاست که وقتی رسانهها در حوزه پوشاک و پوشش میگویند منظورشان بیشتر در رابطه با تولید است، اما کار اصلی ساماندهی ذائقهسازی بوده و ما باید در لایه ذائقهسازی کنشگر باشیم تا سلیقه نسل جدید و دیگر اقشار به چیزی دیگر متمایل شود. این موضوع مربوط به همان جریانسازی است و فعالیت و پیگیری کارگروه نیز از همین جنس است؛ یعنی تخمین بزند چقدر میتواند با کمک رسانهملی در این ذائقهسازی نقش داشته باشند؛ بنابراین ما باید در لایه «ذائقهسازی» وارد شویم، نه فقط در لایه تولید و عرضه.
آیا چنین برنامهای در دستور کار شماست که از پوشاک تولیدی خارجی مورد پسند نسل جدید یا نسل Z ــ مانند هودی ــ به نفع استفاده از نشانه یا نقاشیهای ملی ایرانی یا سبک فرهنگی ایرانی ــ اسلامی بهره ببریم؟
یکی از مجموعه پیگیریهای ما این است که بتوانیم نشانههای فرهنگی خودمان را در پوشاک و بازارپردازی استفاده کنیم. ما بخشی را در حوزه بازارپردازی هویتی در پیش گرفتهایم. یکی از تجربههای بسیار موفقم در جایگاه قبلی این بود که با پیگیریهای فراوان، یک تولیدکننده جوان روی پوشاک خود ــ اتفاقا یک هودی مشکی ــ فقط ساعت شهادت حاجقاسم به خط لاتین و با فونت مینیمال چاپ کرده بود و مفهومی عمیق و انقلابی داشت. ما این کالا را در نمایشگاه سالانه حسینیه مقام معظم رهبری هم ارائه کردیم. همچنین مثالهای بسیاری بهویژه روی کالاهای بیسیک (تیشرت، هودی، مانتوهای ساده) در این زمینه داریم که خود پارچه وزن فرهنگی سنگینی ندارد، اما با طرح، چاپ و پیام درست، تبدیل به حامل هویت و ارزش میشود. چنین موضوعی در مجموعه کاری ما قرار گرفته است.
نگاه شما نسبت به این مقوله کوتاهمدت است یا بلندمدت؟
نگاه ما نسبت به این مقوله ترکیبی از مسائل مختلف است. ما طراحانی با ایدههای خوب داریم که باید به تولیدکننده خوب معرفی کند و در این فرآیندها چکشکاری صورت میگیرد و محصولی قابل عرضه به بازار بهوجود میآید. ما تسهیلگری و بههمرسانی این بخش را میتوانیم انجام دهیم وگرنه خود اجرا را بخش خصوصی انجام میدهد.
چه سیاستها و برنامههایی برای حمایت از طراحان مد و برندهای داخلی که در چارچوب «پوشش عفیفانه» کار میکنند درنظر گرفتهاید؟ (تسهیلات، نمایشگاه، تبلیغ، معرفی در رسانه و...)
ما باید همه مسائل مربوط به نمایشگاه، تبلیغات و معرفی در رسانه را با هم انجام دهیم. بهعنوان مثال ما در حال تعامل با رسانهملی هستیم که بتوانیم برنامههایی در رابطه با مد و لباس هم در حوزه استعدادیابی و هم معرفی فعالان این حوزه داشته باشیم. همچنین با وزارت صمت صحبت کردیم که بتوانیم شبکه فراگیر یا خوشه صنعتی و تولیدی در این حوزه داشته باشیم؛ چنین خوشهای هم به مسأله آموزش این مقوله کمک میکند و نیز میتواند در نمایشگاههای خارجی شرکت کند. امسال برای اولینبار در نمایشگاه پوشاک ایران، ما یک پاویون رایگان به فعالان پوشاک ایرانی و اسلامی اختصاص دادیم.
شاید این اولین حضورشان در نمایشگاه (B۲B) با فضای صنعتی و اقتصادی است. همچنین تعاملاتی با رایزنان فرهنگی ما مثل رایزن اندونزی در جاکارتا داشتیم که با نمایشگاههای حلال فشن آنها رفتوآمد و شبکهسازی بینالمللی داشته باشیم.
کارگروه تا امروز چه میزان در جهت تعریف یا بهروزرسانی «الگوی لباس ایرانی–اسلامی» برای زنان و مردان، بهویژه جوانان، اقدام کرده است و این الگوها چگونه به طراحان و تولیدکنندگان ابلاغ میشود؟
تمام اقدامات کارگروه در همین حوزه است و از راه نمایشگاهها و جشنوارهها بههم رسانیها انجام میشود و در جشنواره مد و لباس فجر همه برندهای مجموعههای تولیدکننده حضور داشتند و مجموعهها را دیدند.
برای اینکه لباسهای منطبق با شاخصهای عفاف از نظر طراحی، رنگ و فرم برای جوانان جذاب باشد، چه همکاریهایی با طراحان مستقل، دانشکدههای هنر و استارتآپهای مدانجام دادهاید؟
زمانی در حوزه مد و لباس اتفاق خوبی رقم میخورد که طرحی اصیل از معماری، محیطزیست و اقوام و ادبیات ما سرچشمه گرفته باشد، اما همزمان امکان خوانش معاصر از آن وجود داشته باشد. مهمترین کار کارگروه این است که بازیگران زیستبوم مد و لباس را در قالب رویدادهای مختلف فرهنگی، نشست و نمایشگاه در کنار هم قرار دهد. به عبارتی، همه اینها را درون یک بازی نگه دارد؛ اگر کارگروه چنین کاری انجام دهد، هریک از بازیگران ارزشهای خود را به یکدیگر میرسانند و از آن منتفع میشوند. بهعنوان مثال، تولیدکننده طرح را از طراح میگیرد و جنس تولیدشده را به یک سکوی عرضه مناسب میرساند.
ما مدتی قبل رویدادی در حوزه پوشاک، مد و لباس داشتیم که یکی از برنامههای اصلی صداوسیما آن را پوشش داد. پوشش این رویداد موجب اطلاع مردم و حرکت به آن سمت، تهیه جنس مدنظر و ایجاد منفعت اقتصادی برای تولیدکننده پوشاک ایرانی-اسلامی میشود. چنین موضوعی موجب میشود که برگزارکننده، رویدادهای بعدی را بزرگتر برگزار کند. بنابراین، مهمترین نکته نگه داشتن زیستبوم است. بهعنوان مثال، مدتی است که با دانشگاه الزهرا همکاری خوبی داریم که روی شتابدهی فعالان طرحهای ایرانی - اسلامی متمرکز شویم؛ یعنی کسی طرحی میآورد، اما بلد نیست آن را چگونه تولید، تجاریسازی و تبلیغ کند. ما با بخش خصوصی صحبت کردیم و گروههایی را داخل تهران و استانهای دیگر میآوریم تا سکویی در اختیارشان برای فروش قرار دهیم. همچنین با صداوسیما صحبت کردیم تا به بهترین نحو آن را پوشش خبری دهد. در سمت قبلیام در وزارت صمت، ما طرحهایی سنتی با نگاه خوانش معاصر به بازار روسیه فرستادیم که بهشدت از آن استقبال شده است. این در حالی است که خود بازار روسیه طرحهای سنتی دارد، اما وقتی طرحی سنتی از یک هنرمند ایرانی در آنجا حضور پیدا میکند، از آن استقبال میکنند. علاوهبر این، کارهای مختلفی در کشورهای عضو بریکس با نگاه فرهنگی در بازار روسیه شروع کردیم. همچنین ما هفتههای فرهنگی در کشورهای مختلف داریم و اصلا در صحبتی که با سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی داشتیم، میز مد و لباس تشکیل شد. بر این اساس، نامهای برای تمام رایزنان فرهنگی ارسال شد که رویدادهایی که هر کشوری در آن عضو هست را جمع کنیم تا بررسی کنیم چه کار متقابلی میتوانیم انجام دهیم.
براساس قانون جدید، چه محدودیتهایی برای تولید، واردات و عرضه پوشاک مغایر با عفاف پیشبینی شده است. کارگروه چه سازوکاری برای تشخیص و طبقهبندی این نوع پوشاک دارد؟
البته واردات پوشاک در ایران ممنوع است و از قبل هم با اصناف رایزنیهایی در این رابطه داشتیم. در حوزه لباس جامعه، وزارت ارشاد شاخصههایی اعلام کرده و هر حرکتی با شاخصهای مغایر، قابل قبول نیست و باید با آنها از راه اصناف برخوردی صورت گیرد. ما ساختار «شیما» (سامانه یکپارچه مد و لباس ایرانی–اسلامی) را بهعنوان سامانه طراحان که بیشتر مختص حوزه لباس اجتماع بانوان است و حداقلهایی برای رعایت آن ارائه میدهد، درنظر گرفتیم. البته برای مردان هم مؤلفههایی تعریف کردیم که بهعنوان مثال، نمادهای شیطانپرستی روی لباسها یا موارد دیگر نباشد.
در عمل، نظارت بر واحدهای صنفی (بوتیکها، مزونها، پاساژها، فروشگاههای آنلاین) چگونه انجام میشود و نقش کارگروه در کنار اتحادیهها و دستگاههای نظارتی دیگر چیست؟
در اینجا قانونگذار به ما اجازه حضور سه نماینده از بخش خصوصی را داده که بهطور معمول وقتی در تهران جلسات برگزار میکنیم، نماینده اصناف پوشاک ما در آن شرکت میکند و نمایندهای که از حوزه صمت میآید نیز نقش نظارتی را دارد.
با نهادهای نظارتی بیشتر درباره روندهای کلان تهاجم فرهنگی گفتوگو میکنیم و زمانی که روند تخریبکنندهای را ببینیم، بهطور طبیعی آنها را شناسایی و به اصناف اطلاع میدهیم. بعد از آن نهادهای نظارتی و دادستانی وارد میشوند و با ابزارهای مورد نظرشان برخورد میکنند. پس ما روندهای بینالمللی را شناسایی میکنیم و سعی در اطلاعرسانی به اصناف داریم.
آیا برای واحدهای صنفی دستورالعمل شفاف و قابل استنادی درباره «لباس مجاز» و «لباس غیرمجاز» تدوین و بهصورت عمومی منتشر شده تا فعالان بازار تکلیف خود را بدانند؟
همانطور که گفتم مصوبهای در رابطه با پوشاک اجتماع داریم که ابلاغ شده است. بهعنوان مثال در حوزه مانتوی بانوان حداقلهایی که باید رعایت شود در آنجا ذکر شده است.
برخورد با تخلفات صنفی در حوزه مد و لباس بیشتر برمبنای تذکر و اصلاح تدریجی است یا بلافاصله بهسمت محدودیت، پلمب و برخورد قهری میرود؟
ما پدیده قاچاق را داریم و زمانی که قصد تذکر دادن داریم باید حواسمان به نیروی انسانی و دیگر مسائلش باشد. اگر تولیدکننده داخل اشتباهی کرده باشد و بیش از اندازه تضعیف شود، این بازار را یا قاچاق پرمیکند یا چیزی که نسبت به آن هیچ اشرافی نداریم. به همین دلیل بیشتر دوست داریم با تعامل و فرهنگسازی تذکر دهیم یا صحبت کنیم. نگاه کلی ما تعامل با واحد تولیدی با کمترین ضرر اقتصادی به آن است.
با توجه به جذابیت برندهای خارجی برای جوانان، کارگروه چه سیاستی برای مدیریت واردات رسمی پوشاک و مقابله با قاچاق پوشاکی که از نظر شما مغایر عفاف است دارد؟
سیاست ما تمرکز بر بخشی است که مغایر فرهنگ ایرانی_اسلامی باشد و محدود به موضوع عفاف نمیشود. در زمینه قاچاق، دوستان بخش نظارتی برخورد میکنند و ما هم ابزارهایی برای تقابل با جنس قاچاق داریم که در حال رایزنی هستیم تا بتوانیم از آن استفاده کنیم. چون جنس قاچاق هم فرهنگ و هم اقتصاد ما را از بین میبرد و اگر بتوانیم مقابله کنیم، هم از فرهنگمان و هم از اقتصادمان صیانت کردهایم. همان گونه که گفتم جای بعضی نهادها مانند ستاد مبارزه با قاچاق کالا در کارگروه مد و لباس خالی است. در این رابطه که باید راه واردات پوشاک را باز کرده، اما نظارت داشته باشیم جای تأمل بیشتری است. باز شدن و نشدن این راه مزیتها و معایبی دارد و نمیتوانم در این حوزه نظر کارشناسی بدهم.
برنامههای فرهنگسازی استفاده از پوشاک ایرانی_اسلامی
یکی از حوزههای مورد توجه در حوزه لباس اقوام مربوط به هویت ماست. با صحبتهایی که با صداوسیما داشتیم مقرر شد در برنامه «ایرانگرد» بیشتر به لباس اقوام پرداخته شود. موضوع دیگر این است که بتوانیم فصل جدیدی در حوزه استعدادیابی حوزه مد و لباس طراحی شود. از این مجراها دنبال فرهنگسازی حوزه مد و لباس هستیم و دوست داریم رویدادهای بلندمدت و کوتاهمدت پوشاک ایرانی_اسلامی در استانهای مختلف راه بیفتند.
یکی از کارهای ما فعال کردن کارگروههای استانی بود که بیش از یکسال تعطیل بود و در دو ماه و نیم حضورم در کارگروه دوبار به اصفهان رفتیم، یک بار به البرز و مشهد و کاشان رفتیم. به قم و دیگر استانها از قبیل سمنان و قزوین هم قرار است برویم. هدف ما فعال شدن کارگروههای استانی با حضور اصناف، دانشگاهیان و طراحان استان است. احتمال اینکه از آنها رویداد و انواع جشنوارهها و گردهماییهای مختلف استخراج شود زیاد است. از تمام کسانی که حضور دارند، بهصورت دو هفته یکبار گزارش میگیریم. اگر صداوسیما و وزارت صمت از تمام اینها حمایت کنند، هم فرهنگسازی اتفاق میافتد، هم محصول آن در اختیار قرار میگیرد و هم تولیدکنندگان در کارشان رشد میکنند.
پروژهای درباره موزه مجازی داریم تا بتوانیم تصاویر لباسهای اقوام و تاریخی را در آنجا با توضیح اثر هنرمند آرشیو کنیم و این میتواند آورده یا پایگاه داده خوبی برای کار در سطح بینالملل باشد.