دستگیری دوباره پنجه طلا هنگام جیب‌بری

جیب‌بر حرفه‌ای سالخورده معروف به پنجه طلا در جریان آخرین سرقتش ناکام ماند و دستگیر شد.
جیب‌بر حرفه‌ای سالخورده معروف به پنجه طلا در جریان آخرین سرقتش ناکام ماند و دستگیر شد.
کد خبر: ۱۵۳۵۰۰۴
 
به گزارش خبرنگار جام‌جم،روزهای پایانی هفته گذشته، مأموران هنگام گشتزنی درحوالی خیابان انقلاب تهران متوجه درگیری افرادی در ایستگاه بی‌آرتی با مردی سالخورده‌ شدند. یکی ازحاضران که ازپلیس درخواست بازداشت مردرا داشت به مأموران گفت این پیرمرد هفته گذشته گوشی‌ام را دربی‌آرتی سرقت کرد. امروز به طور اتفاقی او را دیدم و مرد دیگری هم مدعی بود متهم قصد سرقت از او را داشته که موفق نشده بود. 
متهم سالخورده هم مدعی بود اشتباهی بازداشت شده است و سارق نیست. مأموران در بررسی سوابق متهم پی بردند بیش از ۲۰ فقره سابقه کیفری در زمینه جیب‌بری و گوشی‌قاپی دارد. متهم سالخورده سرانجام اعتراف کرد و گفت‌: از ۱۶ سالگی دزدی را شروع کردم. آن موقع با چند نفر از بچه‌های محله‌مان برای شوخی و تفریح وارد مغازه همسایه‌ها می‌شدیم و نوشابه، کیک و مواد خوراکی سرقت می‌کردیم. گاهی نیز به باشگاه‌های ورزشی محله می‌رفتیم و کفش‌ افرادی را که برای تمرین می‌آمدند، سرقت می‌کردیم و می‌فروختیم. همان سال‌ها چند مرتبه زندانی شدم. بعد از آزادی یک سال از این کار دست برداشتم اما این بار وارد گروه‌های جیب‌بری شدم و چند مرتبه هم بابت این سرقت‌ها زندانی شدم. در زندان با گروه‌های مختلف و معروف آشنا شدم و بعد از آزادی با آنها سرقت می‌کردم. آن‌قدر ماهرانه سرقت می‌کردم که به پنجه طلایی معروف شده بودم. حتی به جوان‌ها آموزش جیب‌بری می‌دادم و پول می‌گرفتم. در چند سال اخیر علاوه بر جیب‌بری، گوشی‌قاپی هم می‌کردم. شش ماه قبل بعد از چند سال حبس آزاد شدم و فقط یک ماه استراحت کردم. ‌وی افزود‌: این بار با پسر خلافکاری در زندان دوست شدم که محکومیتش تمام شده بود، گوشی‌قاپی در اتوبوس‌های بی‌آرتی را شروع کردم. چون سالخورده بودم کسی به من شک نمی‌کرد. دو نفری به‌عنوان مسافر و با کمی فاصله سوار اتوبوس می‌شدیم. بعد از آن با شناسایی سوژه‌ها سراغ مسافران سالخورده می‌رفتم و در فرصتی مناسب به آنها نزدیک می‌شدم و گوشی‌های‌شان را سرقت می‌کردم. بعد همدستم به من نزدیک می‌شد و با گرفتن گوشی سرقتی، در ایستگاه بعدی پیاده می‌شدیم و فرار می‌کردیم. گوشی‌های سرقتی را در میدان مولوی به مالخران می‌فروختیم اما در سرقت آخر سوژه فهمید و با من درگیر شد. دعوا راه انداختم و با مشت به بینی‌‌اش زدم که شکست. من دستگیر شدم و همدستم متواری شد. 
امیرحسین شریفی‌وند، بازپرس شعبه سوم دادسرای ناحیه ۳۴ تهران با تأیید این خبر به جام‌جم گفت‌: با اعتراف دزد کهنه‌کار، تحقیقات برای دستگیری همدست فراری‌‌اش ادامه دارد. 
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها