دانش آموزان مشق سبز می‌خواهند

منابع آب رو به پایان است، هوا نفس ندارد و زمین فرومی‌نشیند،اما مدرسه هنوز محیط ‌زیست را جدی نگرفته است. آموزش محیط‌‌زیست در کلاس‌های درس یا غایب‌ است یا به چند جمله بی‌اثر و خنثی خلاصه شده، درحالی‌که نسلی که امرز پشت نیمکت‌ها نشسته ناگزیر فردا با همین بحران‌ها زندگی خواهد کرد.
منابع آب رو به پایان است، هوا نفس ندارد و زمین فرومی‌نشیند،اما مدرسه هنوز محیط ‌زیست را جدی نگرفته است. آموزش محیط‌‌زیست در کلاس‌های درس یا غایب‌ است یا به چند جمله بی‌اثر و خنثی خلاصه شده، درحالی‌که نسلی که امرز پشت نیمکت‌ها نشسته ناگزیر فردا با همین بحران‌ها زندگی خواهد کرد.
کد خبر: ۱۵۳۶۷۱۷
نویسنده فریبا نباتی - گروه جامعه
 
در سال‌های اخیر، بحران‌های محیط‌زیستی دیگر مفاهیمی دور از زندگی روزمره نیستند. کم‌آبی، آلودگی هوا، فرونشست زمین وتغییر اقلیم،مستقیم کیفیت زندگی، سلامت وامنیت اجتماعی راتحت تأثیر قرارداده‌است.بااین‌حال، آموزش محیط‌زیست در نظام آموزشی ایران هنوز جایگاه مشخص و مؤثری ندارد. بررسی محتوای کتاب‌های درسی، برنامه‌های آموزشی و تجربه زیسته جامعه نشان می‌دهد که آموزش محیط‌زیست، یا به چند مبحث پراکنده محدود شده، یا در قالب برنامه‌هایی کوتاه‌مدت و مناسبتی ارائه می‌شود؛ بی‌آن‌که به درک مساله، تغییر نگرش و شکل‌گیری رفتارهای پایدار بینجامد.
 
محیط‌زیست، آموزش بقا نه موضوع حاشیه‌ای
مدرسه به‌عنوان نخستین نهاد رسمی آموزش اجتماعی، می‌تواند جایی باشد که کودکان یاد بگیرند طبیعت چگونه کار می‌کند، منابع چرا محدودند و رفتار انسان چه نقشی در تخریب یا حفاظت از محیط‌زیست دارد؟
پدرام کمالی، کارشناس آموزش معتقد است آموزش محیط‌زیست باید در مرکز برنامه‌های آموزشی قرار بگیرد نه در حاشیه آن. او در گفت‌وگو با جام‌جم اظهار می‌کند: حیات انسان با محیط‌زیست گره خورده است. محیط‌زیست یعنی آب، هوا، خاک، غذا، تنوع زیستی و پایداری اقلیم. حفاظت از محیط‌زیست لطف به طبیعت نیست، بلکه نگهداری از خانه‌ای است که در آن زندگی می‌کنیم. آموزش آن ضروری است و کودکان امروز که تصمیم‌گیرندگان فردا هستند باید از همان ابتدا یاد بگیرند چگونه از زیربنای حیات محافظت کنند.به گفته او، آموزش محیط‌زیست فقط انتقال اطلاعات نیست، بلکه فرآیندی تربیتی است؛ در این آموزش، کودک مهارت‌هایی را یاد می‌گیرد که برای حال و آینده او لازم و ضروری است؛ مثل حس مسئولیت‌پذیری، همکاری، حل مسأله و درک پیامد رفتار. درواقع، آموزش محیط‌زیست نوعی آموزش شهروندی است. این آموزش همزمان کودکان را به شهروندانی مسئول، قانونمند و دارای مهارت‌های زندگی تبدیل می‌کند.

کلاس‌هایی بدون تجربه، بدون آمادگی
حافظه‌محوربودن آموزش ازجمله نقدهایی است که سال‌هاست کارشناسان به نظام آموزشی واردمی‌کنند؛نقدی که در آموزش محیط‌زیست نیز به‌روشنی دیده می‌شود.نگاهی به کتاب‌های درسی و امکانات مدارس،این وضعیت راتأیید می‌کند. دانش‌آموز می‌داند هدردادن آب بد است اما نمی‌داند این رفتار چه ارتباطی با زندگی خودش، آینده کشور یا عدالت زیستی دارد. 
کمالی درباره نحوه آموزش محیط زیست در مدارس معتقد است آموزش اگر صرفا انتقال اطلاعات باشد، به یادگیری واقعی و تغییر رفتار منجر نمی‌شود: ما چند هدف بنیادین از آموزش داریم، مانند رشد نگرش، توانمندسازی کودک‌ونوجوان و شکل‌گیری رفتار و عادت‌های پایدار. آموزش محیط‌زیست باید عملی، 
قابل تجربه، بازی‌‌محور، لذت‌بخش، مشارکتی و متناسب با سن کودک باشد؛ چیزی که متأسفانه در بسیاری از مدارس وجود ندارد. در پایه یازدهم فقط یک کتاب با عنوان «انسان و محیط‌زیست» داریم. در مقطع ابتدایی هم موضوعاتی مثل کیفیت آب، آلودگی هوا، غذا و مدیریت زمین به‌صورت پراکنده در کتاب علوم آمده که فقط در حد انتقال حداقلی اطلاعات و در حد حفظیات است؛ بدون آزمایش، بدون بازدید میدانی، بدون تجربه و بازی.
این کارشناس آموزش، ضعف آموزش‌وپرورش در حوزه محیط ‌زیست را پیچیده می‌داند و می‌گوید، به عوامل متعددی چون کمبود بودجه و عدم حمایت ساختاری، نگاه شعاری به موضوع محیط زیست، عدم رویکرد آموزش یکپارچه و بین‌رشته‌ای، کمبود منابع آموزشی استاندارد، ضعف در آموزش معلمان، فقدان برنامه‌های متناسب با سن و مرحله رشد کودک، استفاده‌نکردن از روش‌ها و تکنیک‌های نوین و تجربه‌محور آموزشی، نداشتن همکاری مناسب آموزش‌وپرورش با نهادهای محیط‌زیستی و نداشتن محتوای محیط زیستی بومی برای هر منطقه بستگی دارد.

سواد آب، حلقه مفقوده آموزش 
در میان مسائل محیط‌زیستی، آب جایگاهی ویژه دارد؛ مسأله‌ای که زندگی در ایران امروز بیش از هر زمان دیگری به آن وابسته است. بااین‌حال آموزش آب در مدارس ایران همچنان سطحی و ناکافی است. مهتا بذرافکن، جامعه‌شناس نیز در گفت‌وگو با جام‌جم معتقد است، آنچه کودکان درباره آب می‌دانند دقیقا همان دانش بزرگ‌ترهاست: معلمان و مسئولان ما هم در این زمینه چندان آگاهی ندارند. آنچه در مدارس آموزش داده می‌شود، «دانش آب» است نه «سواد آب». در کتاب‌های درسی، آشنایی دانش‌آموزان با چرخه آب تنها درحدی محدودوطبیعی است، درحالی‌که بحران آب در ایران ابعاد گسترده‌تری دارد و به‌ویژه یک مساله اجتماعی محسوب می‌شود.به گفته بذرافکن، تفاوت دانش آب و سواد آب بسیار اساسی است: دانش آب، دانش محتوایی و مربوط به مهندسان و محاسبات فنی است اما سواد آب یعنی درک همزمان چرخه هیدرولوژیکی و چرخه اجتماعی آب. این سواد به عدالت آبی، رد پای آب و تأثیر رفتار انسانی بر منابع برمی‌گردد. این آموزش، کودکان را برای ایفای نقش شهروندی مسئول و تصمیم‌سازانی آگاه در آینده آماده می‌کند.

آموزش محیط زیست، میان‌رشته‌ای و همیشگی
این متخصص بر این نکته تأکید دارد که برنامه‌های درسی فشرده، امتحان‌محور و غیرمنعطف، جایی برای آموزش محیط‌زیست باقی نمی‌گذارد.دراین ساختارحتی معلم دغدغه‌مند هم دستش بسته است. درکنار آن،محدودیت ورود سازمان‌های مردم‌نهاد و فعالان محیط‌زیست به مدارس، آموزش را بیش از پیش محدود کرده است، درحالی‌که در بسیاری از کشورها، همکاری میان مدرسه، دانشگاه و نهادهای مدنی بخش جدایی‌ناپذیر آموزش محیط‌زیست است: «بنای آموزش محیط زیست عدالت است. وقتی در مدارس برخی مناطق حتی یک وسیله ساده آزمایشگاهی وجود ندارد، سخت است درباره محیط زیست و عدالت زیستی صحبت کنیم.»بذرافکن معتقد است آموزش محیط‌زیست یک موضوع بین‌رشته‌ای است، نه یک فصل درسی و برای اثرگذاری باید مداوم باشد نه مقطعی: «وقتی مطالب درسی در حوزه آب در مناطقی مثل آریزونا، استرالیا، آفریقای جنوبی یا حتی آفریقا را بررسی کنید، متوجه می‌شوید ما فاصله زیادی با آنها داریم. در این کشورها مطالب عمیق‌تری به بچه‌ها یاد می‌دهند؛ این‌که چرخه طبیعی و چرخه اجتماعی آب چه ارتباطی با هم دارند. مثلا در آریزونا در مناطق خیلی خشک بچه‌ها باغچه و مزارع کوچکی دارند و به آنها یاد می‌دهند چطور آب باران را جمع‌آوری کنند و به مزارع خود برسانند. رفتار آب را در باغچه خود می‌بینند و مصرف خود را با میزان آبی که در دسترس دارند تنظیم می‌کنند و این‌طور یک کودک با سواد آب تربیت می‌شود.

میراث‌داران بی‌سواد بحران‌ها
نسل آینده ناگزیر از زندگی با بحران‌های زیستی‌ای است که نشانه‌هایش امروز کاملا آشکار شده‌اند. آنها میراث‌دار تخریب‌هایی هستند که نسل‌های قبلی انجام داده‌اند اما این تخریب‌گران حاضر نیستند برای آموزش آیندگان برنامه‌ریزی و سرمایه‌گذاری کنند. اگر مدرسه آنها را برای رویارویی با این جهان آماده نکند، هزینه این غفلت تنها بر دوش طبیعت نخواهد بود، بلکه جامعه نیز بهای آن را خواهد پرداخت. مدرسه می‌تواند نقطه آغاز تغییر باشد اگر محیط‌زیست را از حاشیه، به متن آموزش بازگرداند. این آموزش با تربیت معلمان متخصص، آموزش مداوم، تولید محتوای بومی متناسب با هر منطقه و بازکردن درهای مدرسه به روی تجربه، طبیعت و جامعه ممکن می‌شود.
newsQrCode
برچسب ها: محیط زیست
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها