دایرهالمعارف تصویری یک فرمانده
بدون شک، پرچمدار تولیدات رسانهای در سال ۱۴۰۴ درباره حاجقاسم ژانر مستند است. اگر در سالهای گذشته مستندها به مصاحبه با همرزمان و بیان خاطرات پراکنده محدود میشدند اما امروز شاهد ظهور مجموعههایی هستیم که تاریخ شفاهی را با اسناد تصویری ترکیب کردهاند. در صدر این فهرست، مجموعه مستند ۱۶ قسمتی سرباز ۶۳ ساله قرار دارد که همزمان با پنجمین سالگرد شهادت، روی آنتن رسانهملی رفته است. اهمیت این اثر به کارگردانی عباس وهاج و تهیهکنندگی ساسان فلاحفر، در جامعیت و روایت خطی آن است.
سازندگان این اثر با یک چالش بزرگ روبهرو بودهاند: چگونه میتوان ۶۳ سال زندگی پرفراز و نشیب را که از روستای دورافتاده قناتملک آغاز و به جغرافیای سیاسی خاورمیانه ختم میشود، در یک قاب منسجم جای داد؟ پاسخ سازندگان، تمرکز بر روایت اول شخص بوده است. تیم پژوهشی این مستند با پایش بیش از ۱۰۰ ساعت از سخنرانیهای آرشیوی سردار سلیمانی (از دوران دفاعمقدس تا ماههای آخر حیات)، تلاش کردهاند تا داستان را از زبان خود او روایت کنند. این رویکرد هوشمندانه باعث شده تا مخاطب با سیر تحول فکری و مدیریتی او آشنا شود. این مستند، حاجقاسم را نه یکباره در قامت فرمانده نیروی قدس بلکه پلهپله از فرماندهی گردانهای کرمان تا اتاقهای جنگ در دمشق و بغداد به تصویر میکشد. سرباز ۶۳ ساله را میتوان جدیترین تلاش تلویزیون برای عبور از کلیگویی و ارائه یک بیوگرافی تصویری دقیق دانست.
عیدوک؛ اماننامهای برای یاغی
اما شاید متفاوتترین و غافلگیرکنندهترین اثر دو سال اخیر، مستند سینمایی عیدوک باشد. اثری که نه در سوریه میگذرد و نه در عراق بلکه دوربین خود را به کویرهای تفتیده جنوب شرق ایران برده است. امیر عسکری در عیدوک، دست روی سوژهای گذاشته که سالها در غبار فراموشی مانده بود. این مستند روایتی از دهه ۷۰ شمسی و زمانی است که شهید سلیمانی فرمانده سپاه ثارالله کرمان بود. داستانِ مواجهه او با عیدوک بامری، یکی از اشرار خطرناک منطقه، نه با گلوله بلکه با گفتوگو و اعتماد است. عیدوک تصویر کلیشهای از یک نظامی سرسخت را میشکند و چهرهای رئوف و پدرانه از حاج قاسم را به نمایش میگذارد که برای تأمین امنیت، حتی حاضر است جان خود را به خطر بیندازد و بدون سلاح به دلِ خطر برود تا یک یاغی را به زندگی بازگرداند. این مستند با استقبال گسترده منتقدان و مخاطبان روبهرو شد، چرا که نشان میداد مکتب شهید سلیمانی تنها مختص جنگ نیست، بلکه الگویی برای مدیریت بحرانهای اجتماعی و داخلی نیز هست.
* ترور؛ قهرمان غایب
شاید یکی از خلأهای بزرگ در سالهای گذشته، فقدان آثار داستانی با پروداکشن حرفهای درباره سردار بود. مینیسریال ترور که در اواخر سال ۱۴۰۲ پخش و بازپخش آن در ۱۴۰۳ و ۱۴۰۴ ادامه یافت، پاسخی جسورانه به این نیاز بود. سریال ترور به کارگردانی خیرالله تقیانیپور و تهیهکنندگی مجتبی امینی، یک تریلر جاسوسی ــ امنیتی بود که از نمایش مستقیم چهره حاجقاسم پرهیز کرد. داستان نه درباره شهادت، بلکه درباره اراده به حذف بود. این سریال ماجرای واقعی طرح ترور سردار سلیمانی در کرمان را روایت میکرد که توسط سرویسهای اطلاعاتی عبری ــ عربی طراحی شده بود اما با هوشیاری نیروهای امنیتی ایران خنثی شد. اهمیت ترور در ژانرشناسی آن نهفته است. این اثر نشان داد که زندگی سردار سلیمانی چنان پتانسیل دراماتیکی دارد که حتی بدون حضور فیزیکی او در کادر، میتوان تعلیق و هیجان را خلق کرد. قهرمان در این سریال، یک سایه است؛ سایهای که تمام نقشههای دشمن را بههم میریزد. موفقیت مینیسریال ترور ثابت کرد که مخاطب امروزی تشنه دیدن قدرت و اقتدار در قالب داستانهای مهیج است، نه صرفا مرثیهسرایی.
* سوره صنعا و ردپای مقاومت در یمن
بخش دیگری از تولیدات دو سال اخیر، بر ابعاد فرامرزی و منطقهای شخصیت حاجقاسم تمرکز داشته است. این آثار تلاش کرده تا نقش او را در تغییر معادلات ژئوپلیتیک غرب آسیا تبیین کند. مستند سوره صنعا که در سال ۱۴۰۳ رونمایی شد، یکی از همین آثار راهبردی است. با توجه به تحولات اخیر منطقه و نقش کلیدی یمن در محور مقاومت، این مستند به کارگردانی سیدمجتبی موسوی، به واکاوی نقش شهید سلیمانی در سازماندهی و حمایت از مقاومت یمن میپردازد. این اثر فراتر از یک گزارش جنگی، یک سند دیپلماتیک است که نشان میدهد چگونه حاجقاسم توانست با ایجاد شبکهای از ارتباطات انسانی و معنوی، یمن را به یکی از ارکان غیرقابلانکار قدرت در منطقه تبدیل کند.
* دوئل بوکمال؛ پایان خلافت وحشت
در سوی دیگر، مستند دوئل بوکمال (تولید ۱۴۰۲) به سراغ یکی از شاهکارهای نظامی سردار سلیمانی رفت؛ عملیات آزادسازی بوکمال و پایان سیطره داعش. این مستند، روایتی نفسگیر از رقابت زمان است؛ جایی که نیروهای مقاومت باید پیش از رسیدن آمریکاییها، خود را به مرز عراق و سوریه میرساندند. تصاویر بکر از حضور میدانی سردار در خط مقدم و مدیریت صحنه نبرد، این مستند را به یک کلاس آموزشی فرماندهی تبدیل کرده است.
* سینمای داستانی؛ غایب بزرگ و انتظاری که طولانی شد
در کنار تمام این دستاوردها، یک جای خالی بزرگ همچنان حس میشود؛ سینمای داستانی فاخر. در طول دو سال گذشته، بارها اخبار ضدونقیضی ازسوی نهادهای متولی سینما مبنی بر آغاز پیشتولید یک اثر سینمایی عظیم درباره زندگی حاجقاسم منتشر شده است؛ پروژهای که از آن بهعنوان سردار یاد میشود و قرار است با استانداردهای بینالمللی ساخته شود. بهنظر میرسد حساسیت بالای سوژه، دشواری در انتخاب بازیگر و وسواس بر سر فیلمنامه، تولید این پروژه را سخت کرده است. سینمای ایران هنوز نتوانسته پرترهای سینمایی و دراماتیک ـــ مشابه آنچه مصطفی عقاد برای عمرمختار ساخت ــ برای قهرمان ملی خود خلق کند.
این تأخیر، اگرچه با توجیه پرهیز از شتابزدگی قابل درک به نظر میرسد، اما همچنان بهعنوان یک مطالبه جدی از سوی مخاطبان و منتقدان باقی مانده است.
*سینما در نقطه صفر حادثه
برخلاف مستندها که بر پژوهش تاریخی استوارند، سینمای کوتاه در بازه زمانی ۱۴۰۲ تا ۱۴۰۴، نقش یگان واکنش سریع در جبهه فرهنگی را ایفا کرد. بررسی تولیدات این حوزه نشان میدهد که نقطه ثقل آثار فیلمسازان، از «شخصیت» حاجقاسم به «اثرات» حضور ایشان و رویدادهای پیرامونی تغییر رویکرد داده است. بهویژه پس از حادثه تروریستی کرمان (دیماه ۱۴۰۲)، دوربینها به سمت مردم چرخید تا نشان دهند چگونه خون شهید، در رگهای جامعه جریان یافته است.
باشگاه فیلم سوره با درک درست از نیاز عاطفی جامعه پس از فاجعه تروریستی گلزار شهدای کرمان، مجموعهای داستانی را تولید کرد که از نظر فنی و روایی، بلوغ سینمای کوتاه متعهد را نشان داد. «بیقرار» شاخصترین تولید داستانی سال ۱۴۰۳ بود. فیلم با روایتی نفسگیر از سرگردانی مادری که راهروهای بیمارستان در جستوجوی فرزندش است آغاز میشود. گرهخوردن درام با نماد کاپشنصورتی و گوشواره قلبی، این اثر را به پربازدیدترین فیلم کوتاه سال در فضای مجازی تبدیل کرد و توانست بازتابدهنده سوگ ملی باشد. «پیشکش» سراغ سوژه ایثار در دل خطر رفت و داستان موکبدارانی را به تصویر کشید که در مسیر گلزار شهدا، جان خود را فدای خدمت به زائران سردار کردند. درنهایت، فیلم «شریف» نیز هوشمندانه به نقش کادر درمان و نیروهای امدادی در مدیریت بحران پرداخت و زاویهای کمتردیدهشده از این فاجعه را به نمایش گذاشت.
*بازنمایی اقتدار و رأفت
بخش دیگری از تولیدات کوتاه، بر بازسازی دراماتیک دو وجه متضاد اما مکمل شخصیت سردار سلیمانی، یعنی «اقتدار نظامی» و «رأفت اجتماعی» تمرکز کردهاند. ازجمله این آثار، فیلم داستانی «دوئل» (محصول ۱۴۰۲) است که قدرت کاریزماتیک و ابهت رعبآور سردار در مواجهه با دشمن را به تصویر میکشد. این فیلم با روایت ماجرای یک ایست بازرسی و تقابل غیرمستقیم نیروهای آمریکایی با حاجقاسم، نشان میدهد که چگونه نام سلیمانی بدون شلیک حتی یک گلوله، موازنه قدرت را در میدان تغییر میدهد.»
*زبان نمادها و فرمهای نو
در کنار آثار رئالیستی، تولیدات فرمگرا و متناسب با زیستبوم شبکههای اجتماعی نیز در این دوره رشد چشمگیری داشتند: انیمیشن صامت اثر صامت و نمادین که در سال ۱۴۰۳ مجددا مورد توجه جهانی قرار گرفت، با زبانی استعاری، شهادت را نه پایان، بلکه آغاز رویش تصویر کرد. دستی قطعشده که به تنه درختی تنومند بدل میشود و سایهسار آن، محل تولد هزاران سرباز جدید است؛ پیامی روشن از تکثیرپذیری قهرمان.
میکرواکشنهای «اسم شب»: مجموعهای از تولیدات بسیار کوتاه (یک تا دو دقیقهای) که برای مخاطب کمحوصله فضای مجازی طراحی شده بود. این آثار با تمرکز بر برشهای رفتاری (مانند نماز اولوقت یا برخورد با والدین شهدا) تلاش کردند سبک زندگی سردار را به کپسولهای محتوایی قابل انتشار تبدیل کنند.
«پیوند با غزه»؛ در اپیزودهای جدید این مجموعه گرافیکی ــ رئال (۱۴۰۲-۱۴۰۴)، سازندگان تلاش کردند با توجه به طوفانالاقصی، خط اتصالی میان حاجقاسم و کودکان غزه ترسیم کنند و نقش راهبردی او در توانمندسازی مقاومت فلسطین را یادآور شوند.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد