
پاسخ کوتاه اینکه، ٩دی سال ١٣٨٨ بهطور قطع، از یوماللههای سرنوشتساز در تاریخ ملت ایران است. در این روز با دست قدرت اللهی و در میدان بودن روح حسینبنعلی(ع)، بزرگترین، پیچیدهترین و خطرناکترین توطئه علیه ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی از زمان پیروزی انقلاب اسلامی تا آن مقطع، با حضور حماسی مردم، با شکست کامل مواجه شد. سال ،٨٨ دشمنان ملت ایران با طراحی پیچیده و خطرناکی، میخواستند از طریق فریب، پایانی بر جمهوری اسلامی رقم بزنند و این کار را به دست خود مردم انجام دهند اما مردم بصیر و فهیم ایران در ٩دی به جهان نشان دادند که فریب نمیخورند.
نهم دی، که با خلق حماسهای خودجوش و ماندگار از سوی ملت ایران پدید آمد، هیچگاه روزی معمولی نبوده، بلکه این روز، عرصهای برای تجلی انسجام ملی بصیرت و تجدید میثاق با ولایت است.
اما برای پاسخ اقناعی جهت پرسش چرایی ضرورت پاسداشت ٩ دی و عبرت و درسآموزی از حوادث آن رویداد تاریخی، باید فتنه آمریکایی ــ صهیونیستی ٨٨ را از منظر چیستی، چرایی و چگونگی، واکاوی و بازخوانی کرد.
جنگ ١٢ روزه تحمیلی آمریکا و رژیمصهیونیستی علیه ملت ایران، و اهداف اعلامی متجاوزان از این جنگ، فهم قضایای سال ٨٨ را، از جهت فتنه و توطئه بودن آنچه رخ داد و به وقوع پیوست؛ بسیار آسانتر کرد. در جنگ ١٢ روزه که با دفاع مقتدرانه ملت ایران مواجه شد، آمریکایی و صهیونیستهای برخوردار از حمایت ناتو، برخی از کشورهای منطقه و تمامی وطنفروشان خارجنشین و دنبالههای داخلی آنان، یک هدف نهایی داشتند و آن چیزی جز براندازی جمهوری اسلامی و به تسلیمکشاندن ایران و تکهتکه کردن این کشور تاریخی و ملت بزرگ آن نبود.
این هدف، هدف تمامی سیاستها و راهبردهای ۴٧ ساله نظام استکبار جهانی با محوریت آمریکا در قبال ایران است. آری، آمریکاییها ۴٧ سال است؛ تلاش میکنند تا به آن خواستهای برسند که ترامپ متوهم از کسب یک پیروزی برقآسا، در روز ٢٣ خرداد سالجاری، در حالی که هنوز چند ساعتی از آغاز تهاجم نظامی به کشور عزیزمان نگذشته بود؛ با صراحت گفت: «ایران باید بدون قید و شرط تسلیم شود!»
آمریکاییها از روز بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، توطئههای مختلفی را از قبیل ترور رهبران انقلاب و نظام جمهوری اسلامی، راهاندازی غائلههای تجزیهطلبی در مناطق قومیتی، تحمیل جنگ هشت ساله، فشارهای اقتصادی، جنگهای نیابتی با تروریسم منطقهای چون ایجاد داعش و فتنهآفرینیهای داخلی طراحی کرده و به اجرا درآوردند.
شکست بسیاری از توطئههای آنان در قبال ملت ایران و جمهوری اسلامی، سبب شد تا به این جمعبندی برسند که، تنها راه شکست جمهوری اسلامی، جداسازی مردم از نظام و رهبری نظام، و مقابل هم قرار دادن آنان است.
بسیار روشن است که لازمه تحقق این هدف، بدبینسازی و بیاعتمادسازی مردم به نظام و ساختارهای سیاسی و حقوقی آن است. با انتخابات سال ١٣٧۶ و شکلگیری جبهه دوم خرداد، آمریکاییها و اروپاییها، به این جمعبندی رسیدند که در جریان به قدرت رسیده، افرادی حضور دارند که از انگیزههای لازم برای ایجاد تغییرات اساسی و بنیادی در ایران در راستای مقاصد غرب و عبور از نظام دینی برخوردارند. اجلاس برلین و رویکردهای مجلس ششم، این برداشت را در غربیها نهادینه کرد که بخش مدیریتی و سیاسی جریان دوم خرداد، به دنبال تغییرات ساختاری در ایران و عبور از شعارها و آرمانهای انقلاب اسلامی است. در دوره اصلاحات، جریانی که قصد عبور از نظام ولایتفقیه را با پوشش اصلاحات و توسعه سیاسی و تشکیل جامعه مدنی به سبک نظامهای سکولار غربی داشت؛ نهفقط موفق به انجام این نوع اصلاحات آمریکایی نشد، بلکه با هوشیاری مردم از طریق انتخابات، از قدرت کنار گذاشته شد.
خروج اصلاحطلبان افراطی سازمانیافته در حزب منحله مشارکت از قدرت، آنان را بهواسطه پیوندی که با خارج پیدا کرده بودند؛ به این جهت سوق داد که با استفاده از هر شیوه و روشی، و ازجمله با استفاده از الگوی انقلابهای رنگی و کودتاهای مخملی، مجددا قدرت سیاسی را تصاحب کرده، تغییرات اساسی و بنیادین مورد نظر را که همسو با خواست غربیها هم بود؛ به هر شکل ممکن در ایران انجام دهند.
بنابراین به اختصار باید گفت، آنچه در انتخابات ریاستجمهوری دوره دهم و حوادث بعد از آن سال ١٣٨٨ رخ داد، نه براساس توهم تقلب مدعیان آن از یک سوی، و بدعملی نظام و نهادهای مختلف ازجمله صداوسیما از دیگر سوی، بلکه براساس یک نقشه و برنامه طراحیشده از قبل، با نقشآفرینی پشت صحنه آمریکاییها و صهیونیستها و با بازیگری آشکار و روی صحنه قدرتطلبان استحاله شده داخلی بود.
آری، ما در انتخابات ریاستجمهوری سال ٨٨، با یک فتنه بزرگ داخلی و کودتای مخملی مواجه شدیم. البته سردمداران فتنه، کسانی بودند که مردم، انتظار چنین رفتاری از سوی آنان را نداشتند. لازم به ذکر است اساسا در هر جامعهای و ازجمله جامعه اسلامی ما، ظرفیت فتنهگری را، آدمهای موجه و با سابقه به ظاهر مثبت در نگاه تودهها دارند. ماهیت فتنه، درهم تنیدهشدن حق و باطل، غبارآلود شدن فضا و دشوار شدن تشخیص حق از باطل، درست از نادرست، و راه از بیراهه است.
در سال ٨٨، هدف اصلی فتنهگران با حمایت خارجی، بازگشت قطعی به قدرت بود؛ در حالی که رأی لازم مردم را نداشتند. اینجا بود که جریان فتنه غربگرا و سکولار غیرمعتقد به نظام جمهوری اسلامی و قانون اساسی، با استفاده از اصل شیطانی و غیراخلاقی هدف وسیله را توجیه میکند، از مدل انقلاب رنگی برای بازگشت به قدرت استفاده کرد. براساس این مدل، نظام متهم به خیانت به آرای مردم از طریق تقلب در انتخابات شده، مدعیان تقلب با کشاندن هواداران سازمانیافته به کف خیابانها، نه مطالبه باز شماری صندوقهای رأی، بلکه مطالبه ابطال انتخابات را میکنند. وقتی نظام تحت فشار جمعیتهای گسترده بخشی از مردم، به ناچار انتخابات را باطل کرد، درواقع تقلب در انتخابات را پذیرفته است. این پذیرش خلاف واقع، سرآغاز تغییرات اساسی برای بسیاری از امور، بهدلیل از دست رفت صلاحیتهای نهادهای حاکم پیشین و ازجمله شورای نگهبان و دولت برای برگزاری انتخابات بعدی خواهد بود. حتی در این مسیر، نشانههایی در دست است که سردمداران فتنه با ادعای تقلب، صلاحیتهای رهبری و ازجمله عدالت ایشان را نشانهروی کرده بودند. درواقع در فتنه ۸۸، هدف اصلی قرار دادن مردم رودرروی نظام، آن هم از سوی کسانی بود که سر سفره انقلاب و جمهوری اسلامی، نام و نشان پیدا کرده بودند.
در این نقشه شیطانی، فتنهگران روی فریبدادن زیرکانه مردم با ادعای تقلب در انتخابات، حساب ویژهای باز کرده بودند.
این نقشه شیطانی را فقط کسانی متوجه میشدند که، با دقت تحولات سیاسی و روندها، موضعگیریها و اقدامات سیاسی برخی از کاندیداها، احزاب و گروههای سیاسی و همچنین رفتار رسانههای غربی و موضعگیری سران کشورهای اروپایی و آمریکا در قبال انتخابات ریاستجمهوری ایران را رصد میکردند.
کسانی که از چند ماه پیش از انتخابات، موضوعات و مسائل انتخابات را رصد میکردند، متوجه شده بودند که انتخابات ٢٢ خرداد ٨٨، انتخاباتی متفاوت با تمامی انتخابات پیشین خواهدبود. حتی گمانه وقوع انقلاب رنگی در بستر انتخابات ریاستجمهوری دهم، یک گمانه دارای نشانهای فراوان بود. نگارنده این یادداشت، در هفته منتهی به انتخابات سال ٨٨، با مشاهده میدان انتخابات و آنچه در این میدان میگذشت، به این اطمینان رسیدم که، ما بهطور قطع با یک انقلاب رنگی خطرناک، آن هم با بازیگری و فتنهانگیزی افرادی از شخصیتهای سیاسی با سابقه مسئولیتی بالا در نظام مواجه خواهیم شد. با همین اطمینانخاطر بود که طی یک مصاحبه مفصل با هفتهنامه «صبح صادق» معاونت سیاسی سپاه، پیشاپیش از وقوع این انقلاب رنگی رونمایی کردم. تیتر آن مصاحبه به نقل از اینجانب در صفحه اول صبح صادق انتشار یافته در ١٨ خرداد ٨٨، یعنی چهار روز قبل از برگزاری انتخابات، این بود: «مردم ایران هر حرکتی را در راستای انقلاب رنگی در نطفه خفه خواهند کرد.»
متأسفانه پیشبینی درست بود و کشور درگیر یک فتنه خسارتبار شد اما خوشبختانه بخش دیگر پیشبینی هم درست بود و مردم ایران فریب فتنهگران را نخوردند و در نهایت پس از یک دوره هشت ماهه، با خلق حماسه ماندگار ٩ دی، با ایستادن در کنار نظام و تجدید میثاق با ولایت و آرمانهای انقلاب اسلامی و حضرت امام خمینی(ره)، مشت محکمی بر سینه فتنهگران داخلی و حامیان آمریکایی ــ صهیونیستی خارجی آنان زدند.
بنابر این روز نهم دی، روز تجلی انسجام ملی بر مبنای یک بصیرت بینظیر است. روز اعلام وفاداری ملت ایران به راه امام و شهیدان. روز برائت مردم از فتنهگران داخلی و استکبار جهانی به سرکردگی آمریکاست.
بر همین اساس، باید این روز را بزرگ شمرد و پاسداشت.
اما باید بدانیم، همچنان دشمنان امید دارند با فریبدادن ملت ایران از طریق سرمایهگذاری بیشتر در جنگ شناختی و جنگ نرم علیه جمهوری اسلامی، با کمک همین مردم، روزی سلطه مجدد خود بر ایران را بازیابند. آنان تصور میکردند پس از سالها کار روی نسل جوان، این اتفاق در جنگ ١٢ روزه، رخ خواهد داد اما خوشبختانه با عنایات الهی، اینبار هم ملت ایران برخلاف تصور و محاسبات دشمنان، متحد و منسجم در کنار مسئولان کشور، نیروهای مسلح و رهبر حکیم انقلاب اسلامی، و در نقطه مقابل دشمنان متجاوز به ایران ایستادند و با دفاعی مقتدرانه ضربههای سنگین موشکی، درس تاریخی و فراموشنشدنی به آمریکا و رژیمصهیونیستی دادند.
اما با فرا تحلیل ۴٧ سال دشمنیهای آمریکاییها، اروپاییها، صهیونیستها و جریان اپوزیسیون با جمهوری اسلامی، این نکته راهبردی و اساسی به دست میآید که همگی آنان، تنها راه سلطه مجدد بر ایران را، جداسازی مردم ایران از ولایت و رهبری دانسته و در این مسیر برای رسید به مقصد خود، روزافزون سرمایهگذاری میکنند. بنابراین باید، همه ملت بهصورت یکپارچه در برابر این نقشه شیطانی، هوشیار باشند. در این مسیر خواص، نخبگان، احزاب و گروههای سیاسی وفادار به منافع ملی و بهخصوص مسئولان کشور و دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی، باید بهمراتب هوشیارانهتر عمل کنند.