پایان مرگبار عشق ممنوعه

زن جوان که متهم است مرد مورد علاقه‌اش را با همدستی مردی افغان به قتل رسانده بود، در دادگاه قتل را گردن‌گرفت. متهمان بعد از این قتل به افغانستان رفته و آنجا ازدواج کرده بودند.
زن جوان که متهم است مرد مورد علاقه‌اش را با همدستی مردی افغان به قتل رسانده بود، در دادگاه قتل را گردن‌گرفت. متهمان بعد از این قتل به افغانستان رفته و آنجا ازدواج کرده بودند.
کد خبر: ۱۵۳۶۵۲۱
 
به گزارش خبرنگار جام‌جم، تحقیقات جنایی در این پرونده از سال ۹۸ و با کشف جسد مردی جوان در حاشیه شهر تهران آغاز شد. تیم جنایی با حضور در محل متوجه شد این مرد با ضربه‌های چاقو به قتل رسیده است. نوع ضرباتی که به بدن او وارد شده بود، حکایت از قتل با انگیزه انتقام‌جویی داشت. جسد به پزشکی‌قانونی منتقل شد و ماموران با بررسی پرونده‌های فقدانی توانستند هویت مقتول به نام سعید را شناسایی کنند. با تحقیق از خانواده و دوستان سعید مشخص شد او با زنی به‌نام شهلا زندگی می‌کرد که همزمان با قتل این زن ناپدید شده بود. این موضوع به احتمال نقش‌داشتن او در قتل قوت بخشید. در شاخه دیگری از تحقیقات مشخص شد شهلا با مردی افغان به‌نام گل‌محمد ارتباط پنهانی داشته که این اواخر سعید متوجه این موضوع شده بود. کارآگاهان سراغ گل‌محمد رفتند اما او هم ناپدید شده و ردی از او به دست نیامد.  پس از جست‌وجوی گسترده مشخص شد گل‌محمد و شهلا همزمان با قتل، وسایل خود را جمع کرده و به افغانستان فرار کردند. مشخصات آنها به پلیس اینترپل اعلام شد تا این‌که بعد از گذشت حدود شش‌سال از این جنایت، ماموران متوجه بازگشت متهمان به ایران شدند. شهلا و گل‌محمد در افغانستان ازدواج کرده و صاحب دو فرزند شده بودند.  متهمان بازداشت شدند که در ابتدا گل‌محمد قتل را گردن‌گرفت اما در ادامه شهلا به قتل اعتراف کرد. متهمان همچنین به قتل با مشارکت هم اعتراف کردند. پس از تکمیل تحقیقات، پرونده برای محاکمه به شعبه هشتم دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال شد. در جلسه رسیدگی به این پرونده، مادر مقتول برای قاتل پسرش درخواست قصاص کرد. سپس وکیل او در جایگاه ایستاد و با تشریح ماجرا گفت: شهلا درحالی‌که شوهر داشت سراغ سعید آمده و عقد موقت او می‌شود. این درحالی‌بود که سعید فکر می‌کرد او مجرد است. آنها با هم زندگی می‌کردند تا این‌که شهلا در کارخانه پلاستیک‌سازی با گل‌محمد دوست می‌شود و نقشه قتل را طراحی و اجرا می‌کنند. گل‌محمد طبق نقشه، سعید را در گودالی با ضربه‌های کاری چاقو  به گردن و سینه‌اش به قتل می‌رساند و بعد شهلا را بالای سر جسد می‌برد تا از قتل مطمئن شود. آنها سپس به افغانستان فرار می‌کنند. با توجه به دلایل موجود در پرونده برای قاتل قصاص و برای معاون در قتل درخواست اشد مجازات را دارم.  رئیس دادگاه با تفهیم اتهام مباشرت در قتل عمدی به گل‌محمد از او خواست از خود دفاع کند که مرد افغان با رد اتهامش گفت: من قاتل نبودم و فقط به کتف و دستش ضربه زدم. شهلا آن روز به من پیام داد که سعید با چاقو سراغ من آمده است. من با سعید درگیر شدم و با چاقوی خودش به بدنش ضربه زدم، اما او را نکشتم. بعد ماجرا را برای شهلا تعریف کردم که خواست او را به محل گودال ببرم. شهلا در آنجا ضربه‌های کشنده را به بدن سعید زد. بعد به افغانستان فرار کردیم. مدتی آنجا بودیم و به‌خاطر شرایط آنجا و زندانی‌شدن خواهر و مادرم، تصمیم گرفتیم به ایران بیاییم. فکر می‌کردیم ماجرا فراموش شده است. همراه خانواده برادرم غیرقانونی به ایران آمدیم که ماموران دستگیرمان کردند. 
سپس شهلا با اتهام معاونت در قتل در جایگاه ایستاد و اظهار داشت: در این ماجرا معاون در قتل نبودم و خود قاتل هستم. من سعید را کشتم. 
این زن که همراه دو فرزندش در دادگاه حضور داشت درباره انگیزه قتل مدعی شد: با همسر اولم اختلاف داشتم تا این‌که با سعید آشنا شدم و او قول داد طلاقم را می‌گیرد. پرونده‌ام را به یکی از بستگانش که وکیل است داد که این مرد چند وقت بعد ادعا کرد طلاقم را گرفته و مرا به دفترخانه برد. در مدتی که با سعید بودم، عقد و صیغه‌ای بین ما نبود. او از من سوء‌استفاده می‌کرد و همین رفتارش باعث شد با گل‌محمد درددل کنم. یک روز سعید پیام‌های ما را دید و با برداشتن چاقو سراغ گل‌محمد رفت که من تلفنی موضوع را به او خبر دادم. بعد از ساعتی گل‌محمد تماس گرفت و گفت سعید را با چاقو زده است. خواستم من را به آنجا ببرد. وقتی بالای گودال رسیدیم، سعید زنده بود که برای انتقام و کینه‌ای که داشتم او را با ضربه‌های چاقو کشتم. بعد با گل‌محمد فرار و عقد کردیم.

رئیس دادگاه: از همسر اولت طلاق گرفته بودی؟
شهلا:
 بله. فامیل سعید این کار را کرده بود.

رئیس دادگاه: مدرکی هم داری؟
شهلا: 
وقتی به افغانستان رفتیم گم کردم. 

رئیس دادگاه: چرا در تحقیقات تناقض داشتی و یک‌بار گفتی گل‌محمد کشته و بار دیگر ادعا کردی با کمک پدرت سعید را کشتی؟ 
شهلا: 
می‌خواستم از بیان واقعیت و مجازات فرار کنم.

​​​​​​​در ادامه وکیلی که شهلا مدعی بود پیگیر طلاقش بود در جایگاه ایستاد و گفت: این زن به من وکالت داد اما همزمان سعید به قتل رسید و پرونده را تشکیل ندادم. 
پس از دفاعیات متهم قضات برای تصمیم‌گیری وارد شور شدند.
newsQrCode
برچسب ها: عشق ممنوعه
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها