البته هنوز هم در کاربرد آزمونها و اینکه واقعا یک آزمون هوش چه چیز را باید بسنجد در میان دانشمندان بحث است. شاید آزمون هوشی وجود نداشته باشد که بتواند تمام مهارتها و تواناییهای آدمی را بسنجد. از آنجایی که انسان موجودی است پیچیده و تواناییهای ذهنی افراد با هم بسیار متفاوت است در نتیجه ایجاد یک آزمون هوش واحد و کامل و جامع عملا غیرممکن است. میتوان گفت در یک آزمون هوش، فرد باید از قسمتهای مختلف مغز خود استفاده کند و هر ناحیه در مغز مسوول یک عملکرد خاص است. مثلا ناحیه بروکا و ورنیکه در مغز مربوط به زبان و مهارتهای کلامی است و عملکرد این دو ناحیه در افراد گوناگون متفاوت است، هرچند که در دوقلوهای همسان این نواحی تا حدودی به هم شبیه هستند یا مناطق دیگر در مغز که هر کدام مربوط به عملکرد خاصی هستند. به این ترتیب با توجه به پیچیدگیهای مغز و گستردگی مناطق مربوط به هوش و اعمال هوشمندانه، نمیتوان به طور کامل الگوی مشخصی از مغز برای هوش ارائه داد، اما نکته دیگر در مورد آزمونهای هوش آن است که آنها واقعا چه چیزی را باید بسنجند؟ برخی محققان معتقدند آزمونهای هوش، باید بتوانند میزان هوشی را بسنجند که برای مدرسهرفتن و آموختن و یادگیری نیاز است، نه آن سطح از هوش را که برای زندگی روزمره لازم است. به همین علت این دسته از محققان بر سنجش هوش تحلیلی به عنوان هوش کلی اصرار دارند، اما برخی دیگر از دانشمندان اعتقاد دارند برای سنجش هوش باید انواع مهارتها و تواناییهای کلامی و غیرکلامی فرد را در ابعاد و انواع مختلف مانند هوش ریاضی، موسیقی، عرفانی، ورزشی و... مورد سنجش قرار داد. در این میان، برخی دیگر از محققان تعبیر هوش احساسی را نیز مطرح کردهاند. هوش احساسی به پاسخهای فرد به تعاملات اجتماعی و احساسات افراد دیگر بستگی دارد. به هر حال همانگونه که گفتیم از آنجا که هنوز تعریف واحدی برای هوش ارائه نشده است، در نتیجه آزمونی که بتواند به طور کامل و جامع همه ابعاد هوش را بسنجد نیز به وجود نیامده است.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد