رهبرمعظم انقلاب در سخنان خود به نمونههایی از عهدشکنیها و جنایات آمریکا در حق ملت ایران اشاره و تاکید کردند که با توجه به این سوابق و با توجه به واقعیات، ملت ایران قبول نمیکند زیر فشار و تهدید، با تهدیدکننده مذاکره کند.
اگر بخواهیم به کارنامه اقدامات آمریکا در ایران نگاهی بیندازیم به مواردی برمیخوریم که انجام یکی از آنها کافی است تا کشوری برای همیشه منزوی باشد و دیگر دم از حمایت از مسائلی چون دموکراسی و حقوق بشر نزند، اما میبینیم در حال حاضر آمریکا با تکیه بر قدرت نظامی، اقتصادی و رسانهای خود همچنان خود را سردمدار آزادی، حقوق بشر و دموکراسی میداند و بتازگی نیز در ژستی سیاسی، مذاکره مستقیم با ایران را مطرح کرده است. در این مطلب به بررسی برخی جنایات آمریکا در حق ملت ایران پرداختهایم.
کودتای 28 مرداد
تا دوره نخستوزیری دکتر مصدق مشکلی برای حفظ نفوذ غرب در ایران وجود نداشت، اما سیاستهای مستقل و ملیگرایانه مصدق اوضاع را تغییر داد. سیاست نخست وزیر ایران در ملی کردن صنعت نفت ایران پایه نفوذ اقتصادی غرب را در ایران متزلزل کرد.
انگلیسیها به دلیل زیانی که از ملی شدن صنعت نفت دیده بودند و شاه و دربار نیز که نگران مسدود شدن قدرت خود توسط مصدق بودند آمریکا را برای وارد عمل شدن علیه دولت مصدق تحت فشار گذاشتند.
با روی کارآمدن آیزنهاور، سیاست ملایم آمریکا نسبت به دولت مصدق تغییر و سیاست آمریکا بسرعت به سمت سرنگونی حکومت مصدق حرکت کرد.
سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) با همکاری سازمان اطلاعاتی انگلستان و هماهنگی عوامل ایرانی خود یعنی نزدیکان به دربار، افسران ارشد ارتش و فئودالها، طرح سرنگونی دولت مصدق را تدوین کرد.
روز قبل از کودتا مأموران پلیس به دستور مصدق که از اخطار هندرسون وزیر امور خارجه آمریکا مرعوب شده بود، خیابانها را از تظاهراتکنندگان مخالف شاه خالی کردند. هنگام کودتا تنها گارد محافظ منزل مصدق به فرماندهی سرهنگ ممتاز بود که به او وفادار ماند.
دخالت آمریکا در کودتا از نظر تمام کارشناسان سیاسی محرز است و کودتاچیان اگر از حمایت آمریکا برخوردار نبودند هرگز دست به عمل نمیزدند.
پس از به قدرت رسیدن دولت کودتا آمریکا ضمن در اختیار گذاشتن کمکهای اقتصادی بلاعوض، ارتش و نیروی امنیتی آن را با تجهیزات و کارشناسان خود تقویت و بسرعت رژیم شاه را به یکی از محکمترین پایگاههای خود در سراسر جهان تبدیل کرد.
ریچارد نیکسون در کتاب «پیروزی بدون جنگ» ضمن اعتراف به دخالت مستقیم آمریکا در کودتا میگوید: «عملیات پنهانی آیزنهاور رژیمی را در ایران به وجود آورد که به مدت یکربع قرن نه تنها به منافع آمریکا، بلکه به منافع مردم ایران (!) و دوستان و متحدان ما در منطقه نیز خدمت کرد.»
تلاش برای مقابله با نهضت مردمی
در آستانه پیروزی انقلاب و در حالی که آمریکا نگران سقوط یکی از مهمترین متحدان منطقهای خود بود، در چهاردهم دی 1357 ژنرال رابرت.ای هایزر از فرماندهان عالیرتبه ارتش آمریکا و معاون فرماندهی ناتو وارد تهران شد. نکته جالب اینکه هایزر ورود خود را نه به شاه و نه به دولت ایران اطلاع نداد.
در خاطرات ارتشبد فردوست آمده است محمدرضا پهلوی 20 روز پس از ورود هایزر از مسافرت او مطلع شد و در این مدت هایزر چندین ملاقات طولانی با فرماندهان ارتش محمدرضا پهلوی داشت. این موضوع بخوبی ماهیت روابط میان آمریکا و رژیم پهلوی را بیان میکند.
ماموریت هایزر در ایران شامل چند مورد اساسی بود. اول آن که وفاداری ارتش به دولت بختیار را تامین کند تا شاید بتواند پایههای این دولت را به عنوان دولت آینده ایران مستحکم کند.
مورد دوم آنکه امکان یک کودتای نظامی علیه جنبش انقلابی ـ اسلامی ایران را بررسی کند و در نهایت آن که تمام تصمیمات و کنشهای سیاسی ژنرالهای شاه را به کنترل خود در آورد تا آنها هیچ تصمیمی را بدون خواست او اتخاذ نکنند.
هایزر در طول مدت ماموریت خود در تهران متوجه شد امکان انجام یک کودتا علیه انقلاب وجود ندارد. او همچنین در تلاش برای تقویت دولت بختیار نیز شکست خورد.
او زمانی که ژنرال الکساندر هیگ برژینسکی و دیگر سران کاخ سفید از وی خواستند برای انجام یک کودتا به تهران بازگردد، پاسخ داد کودتا عملی نیست.
عملیاتی که باتوفان شن نیمهتمام ماند
پس از انقلاب سال 57 در ایران، اقتدار بینالمللی آمریکا به چالش گرفته شده بود و از آنجا که واشنگتن به هیچ عنوان حاضر به تحویل محمدرضا پهلوی به دولت ایران نبود، راهحل مسالمتآمیزی برای حل قضیه باقی نماند.
هنگامی که آمریکا به بهانه مسائل پزشکی، شاه را در خاک خود پذیرفت، خشم انقلابیون مسلمان در ایران برانگیخته شد و حادثه حمله به سفارت آمریکا پیش آمد. به دلیل پشتوانه مردمی انقلاب اسلامی، شرایط منطقه و تزلزلی که پس از شکست در جنگ ویتنام سیاست خارجی آمریکا را تحت تأثیر خود قرار داده بود، آمریکا جرأت حمله نظامی گسترده به ایران را پیدا نکرد و عملیات محدود و سریعی در نظر گرفته شد.
واشنگتن امیدوار بود با یک عملیات ماهرانه کماندویی ضمن کشتن محافظان و دانشجویان، گروگانها را آزاد کرده و درس سریع و خشنی به جمهوری اسلامی بدهد.
برای انجام این عملیات گروه کماندویی برجسته دلتا که طی سالهای جنگ ویتنام شکل گرفته بود برگزیده شد و چند پایگاه بزرگ متعلق به پنتاگون و سیا در آمریکا برای تمرین و شبیهسازی عملیات در اختیار آنها گذاشته شد. از همکاری کشورهای متحد آمریکا در منطقه، بهرهبرداری کامل به عمل آمد و عوامل سابقهدار آمریکا در ایران هم بهطور کامل با عملیات هماهنگ شدند.
مطابق طرح عملیات قرار بود هشت فروند هلیکوپتر حمل و نقل دریایی و دوفروند هواپیمای سی130 از مصر و عمان و عرشه ناوهای آمریکایی خلیج فارس عازم طبس شده و پس از توقفی کوتاه برای اجرای عملیات راهی تهران شوند.
ورزشگاه شیرودی فعلی به عنوان فرودگاه نیروی دلتا در تهران در نظر گرفته شده بود و در شب عملیات چراغهای آن به نحو مرموزی روشن بود.
اما نتیجه عملیات را توفان شن تعیین کرد. دو فروند از هلیکوپترها هرگز به مقصد نرسیدند، یکی دیگر دچار اشکال فنی شد و یک هلیکوپتر و هواپیما به یکدیگر برخورد کردند و هشت کشته برجای گذاشتند. افراد گروه مجبور شدند بسرعت سوار هواپیما و هلیکوپترهای باقیمانده شده و بازگردند.
کودتای نوژه
پس از واقعه تسخیر لانه جاسوسی و تقویت خطمشی ضد امپریالیستی انقلاب، سیاست دولت آمریکا بر سرنگونی دولت جمهوری اسلامی قرار گرفت.
در این خصوص کودتای هجدهم تیر 1359 معروف به نوژه بزرگترین و دامنهدارترین تلاش برای سرنگونی جمهوری اسلامی به شمار میرود. نیروهایی که در کودتای نوژه شرکت کردند افسران سلطنتطلب باقیمانده در ارتش، نظامیان مقیم خارج، گروهی از روحانیون ضدانقلاب و گروهی از فئودالها و خانهای وابسته به غرب و رژیم سلطنت در میان عشایر بود.
در طرح عملیات قرار بود مراکز مهم قدرت همچون جماران، پادگانهای اصلی سپاه و رادیو و تلویزیون توسط هواپیماهای جنگی بمباران شود و سپس نیروی زمینی که برخی از واحدهای زرهی ارتش را نیز با خود داشت وارد عمل شود و هر نوع مقاومت در برابر کودتا را از بین ببرد.
کودتاچیان، طبق اعترافات صریح خود حاضر بودند برای رسیدن به قدرت حتی 10میلیون نفر را به قتل برسانند.
دولت آمریکا از یکسو با ستاد کودتا در پاریس در ارتباط بود و در سال 59 برخلاف سال قبل موافقت خود را با طرح ابراز داشته بود و از سوی دیگر کمکهای مالی کلان دولتهای وابسته به آمریکا هیچ تردیدی در این که آمریکا در پس این کودتا قرار داشته باقی نمیگذارد.
همچنین مطابق اعتراف کودتاچیان رژیم عراق از طریق سیا با کودتا هماهنگ بود. وظیفه رژیم عراق حملات مرزی بود تا باعث شود هواپیماهای نظامی همیشه در حالت آمادگی برای پرواز قرار داشته باشند تا در روز کودتا امکان استفاده از آنها وجود داشته باشد اما این کودتا پیش از اجرا لو رفت و عوامل آن دستگیر شدند.
آخرین حربه آمریکا؛ تحریم ایران
یکی از مهمترین راهکارهایی که آمریکا در برابر کشورهایی که بهانحای گوناگون در برابر سیاست زیادهخواهانه او میایستند به کار میگیرد چسباندن برچسبهایی نظیر حمایت از تروریسم، تلاش برای دستیابی به سلاحهای کشتار جمعی و نقض حقوقبشر است و معمولا مرحله بعد از برچسبزدن، استفاده از حربههای اقتصادی در قالب تحریمهاست.
آمریکا با اعمال تحریمهای یکسویه و ناعادلانه بوسیله نفوذ خود در نهادهای اقتصاد بینالمللی و همچنین برتری سیاسی خود میکوشد کشورهای متعارض را با چالش روبهرو سازد و آنان را به پذیرش سیاستها و خطمشیهای خود مجبور کند.
این ترفندی است که از همان اولین سالهای روی کار آمدن جمهوری اسلامی ایران در مورد آن به کار بسته شد و دولتهای مختلف آمریکا هر یک به سهم خود تحریمهایی را علیه کشور ما به کار بستند اما در یک سال گذشته حجم این تحریمها به مراتب بیشتر از گذشته شده و آمریکا و متحدانش هر چه داشتهاند آوردهاند تا ملت ایران را از ادامه راه بازدارند البته مردم کشورمان در 34 سال گذشته نشان دادهاند چنین عواملی باعث جدایی آنها از آرمانهایشان نخواهد شد.
حمایت از عراق در جنگ هشت ساله علیه ایران
آمریکا که از هر اقدامی مایوس شده بود، تصمیم گرفت صدام را علیه ایران تحریک کند و جنگ تحمیلی علیه ایران آغاز شد. اما باز هم آمریکا دستبردار نبود و با شروع جنگ، با یاری رساندن به عراق میکوشید ایران را مهار نماید. کمکهای اطلاعاتی، لجستیکی، فنی و ارسال انواع اسلحه به عراق در این زمینه بود.
ایالات متحده که از حمله غیر مستقیم نظامی توسط عراق به ایران سودی نبرده بود، این بار خود وارد عمل شد و با اعزام نیروی دریایی خود به منطقه خلیجفارس کوشید موازنه امنیتی و نظامی را در سطح منطقه به نفع خود تغییر دهد.
حمله به کشتیهای نقتی ایران، اسکورت کشتیهای عراقی در خلیجفارس و برخورد با ناوهای ایرانی و غرق ناوچه سبلان در این مقوله میگنجد.
حمله به هواپیمای مسافربری
آمریکا در مرحله بعد دست به جنایتی آشکار و بزرگ زد و این بار با حمله به هواپیمای مسافربری ایران که برفراز دریای عمان پرواز میکرد، لکه ننگی بزرگ در تاریخ بشریت از خود به یادگار گذاشت.
هواپیمای ایرانی که در منطقه تعریف شده غیرنظامی پرواز میکرد، با هشدار ناو آمریکایی رو به رو شد و قبل از آنکه بتواند نسبت به این هشدار واکنشی نشان دهد و به مسئولان ناو آمریکایی توضیح بدهد که در منطقه امن هوایی برای پروازهای مسافربری حرکت میکند، مورد اصابت موشک آمریکایی قرار گرفت و پیکر قربانیان کینهتوزیهای آمریکا علیه ایران، سطح آبهای دریا را پوشاند.
پیکرهای کودکان و زنان و مردانی که در این هواپیما بودند روی آبهای دریا شناور ماند تا این صحنه جانگداز پرونده قطور جنایات آمریکا در مورد ایران را قطورتر کند.
کورش شرفشاهی - جامجم
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد