نظمیه یا شهربانی به سبک نوین و اروپایی در روزگار ناصرالدین شاه قاجار در سال 1257 هجری شمسی تشکیل شد، اما پیش از آن نظم و امنیت شهرها به عهده داروغه بود که زیر نظر ادارهای به نام «دیوان بیگی» (اداره حکومتی یا فرمانداری) انجام وظیفه میکرد، در راس آن نیز بیگلر بیگی (فرماندار حاکم) قرار داشت و واحدهایی که در اختیار داروغه بود، محتسب، شحنه، گزمه و شبگیر نامیده میشدند.
شروع فعالیت سیستم نوین ایجاد نظم و امنیت داخلی یعنی سازمان پلیس ایران به بیش از یکصد سال پیش بازمیگردد، زمانی که ناصرالدین شاه قاجار در سفرهای سهگانه خود به اروپا و مشاهده پلیس نوین در آن کشورها و با استخدام یک مستشار اتریشی به نام کنت دو بینو اولین سیستم پلیسی جدید را در ایران پایهگذاری کرد.
سیستم پلیسی نظمیه طی یکصد سال گذشته و تا پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن سال 1357 از فراز و نشیبهای متفاوتی برخوردار بوده است.
در آغاز تاریخ رسمی شروع به کار پلیس در ایران، این سازمان برای مدتی طولانی از دو بخش اصلی شهربانی (نظمیه) و ژاندارمری (که خود شامل دو بخش ژاندارمری مرزی و ژاندارمری روستایی میشد) تشکیل شده بود.
پس از انقلاب ۱۳۵۷ نیز کمیته انقلاب اسلامی بهعنوان یکی از اجزای اصلی برقراری نظم و امنیت داخلی کشور و حفاظت از اصول ارزشی جمهوری اسلامی ایران به سامانه پلیسی اضافه شد و با افزایش کارکنان پلیس پس از انقلاب و لزوم ترکیب این نیروها در سال ۱۳۷۰ خورشیدی با تصویب مجلس شورای اسلامی، سه نیروی پلیسی در یکدیگر ترکیب و سامانه پلیسی یکدستی حاصل شد که نیروی انتظامی نام داشت.
بر پایه مقررات تازه، پلیس ایران قسمتی از ستاد نیروهای مسلح و زیر نظر وزارت کشور شد و در تبعیت از رهبر ایران قرار گرفت. پس از آنکه در سال 70 نیروی انتظامی تشکیل شد تا سازمان پلیسی کشور به شکل امروزی خود درآید، تغییرات درون سازمانی در طول دو دهه گذشته نیز ادامه داشته و بخشهای زیادی به نیروی انتظامی اضافه شده است که هر کدام وظایف خاص خود را به عهده دارد.
شهر در دست «میر شب»
در آن هنگام نظم و امنیت شهرها در شب دارای قوانین ویژهای بود که شاید امروزه برای بسیاری این پرسش پیش آید که مگر حکومت نظامی برقرار بوده که اینگونه قوانین اجرا میشده است.
«حدود چهار ساعت از شب گذشته، از پشت بام داروغه خانه طبل خبردار میزدند و سپس شیپور مینواختند، با این اخطارها دیگر کسی اجازه نداشت از خانه بیرون رود، مگر اینکه از داروغهخانه اجازه داشته و اسم شب را بداند.
اگر در عبور بیموقع، عابر اسم شب را درست میگفت، عبور میکرد، در غیر این صورت او را به داروغهخانه جلب میکردند و پس از شناسایی چنان که شخص مهمی بود با اخذ انعام، او را به منزل و مقصدش میرساندند، برای هر شب نام یکی از شهرها تعیین و مراتب به شبگردان ابلاغ میشد.
معمولا اسم شب به سران حکومت و وابستگان آنها و افراد با نفوذ داده میشد البته در موارد بسیاری هم به طور پنهانی به افراد پولدار فروخته میشد.
کسی که اسم شب را تعیین میکرد «امیر شب» نام داشت که به مرور او را «میر شب» نامیدند. میر شب یکی از پیشههای مهم و پولساز آن روزگار بود و به قول معروف سرقفلی داشت. «چنین مقامی از شأن و احترام ویژهای برخوردار بود و چنانکه از عنوان آن پیداست میرشب حاکم شبانه شهر بود.»
آنچه از خواندن نوشتههای گوناگون گذشتگان درباره ادارههای حفظ نظم و امنیت جامعه مانند «دیوان بیگی» و «داروغهخانه» و کارکرد ماموران آنها مانند «محتسب»، «عسس»، «شبگرد» و «گزمه» به دست میآید، این است که در بیشتر موارد آنها به جای اجرای قوانین و کوشش برای ایجاد امنیت و آسایش و آرامش برای همگان، خود مخل امنیت، آسایش و آرامش جامعه بودهاند.
«داروغهها افرادی بیرحم و سنگدل و شقاوت پیشه بودند.» چارلز جیمز اولس در کتاب خود «تاریخ اجتماعی ایران در عهد قاجاریه» درباره رفتار ستمگرانه داروغهها با گناهکاران یا به ظاهر گناهکاران چنین نوشته است: «داروغه هر شهر یا رئیس پلیس آنجا به احکام بسیار سخت حکم میکند و خود آنها بسیار سخت دل و قسیالقلب هستند.
مقصر بدبخت را چوب میزنند و غذا نمیدهند و هرگاه مقصر ایشان صاحب ثروت باشد، مادامی که پول خرج میکند، با او مانند مهمان رفتار مینمایند و همین که پول او تمام شد آن وقت با او همان طور رفتار میکند که با مقصر بیپول رفتار میکنند، در ایران به مقصر بسیار بد میگذرد و در اول کار هر چه پول یا لباس داشته باشد باید تسلیم داروغه کند و پس از آن هم پاهایش غل و زنجیر شده و گردنش را زنجیر کرده و در محبس بسیار تنگی که شبیه مسکن جانوران است در نزد محبوسین، محبوس میشود.
داروغه اگر اطمینان کامل و صحیح داشته باشد که هنوز مقصر را از مال و منال رمقی باقی است، آن وقت به مقصر یادآور میشود که اگر میخواهی از قید و زنجیر مستخلص گردی، آنچه داری بیاور و با هم نصف کنیم، چنانچه مقصر به خواست داروغه گردن ننهد، فیالفور او را به حاکم شهر تسلیم میدارد و معلوم است که حاکم شهر مقصر مزبور را مورد شکنجه و تنبیه یا محبوس میدارد، خلاصه داروغه شهر به قدری بیمروت است که حتی از عارض (شاکی) هم رشوه مأخوذ میدارد.»
فراز و فرود تاریخی پلیس مدرن
تاریخ برقراری امنیت شهری و کشوری به صورت مدرن در ایران، به کمتر از 150 سال پیش باز میگردد، نظمیه اولین نهادی است که قدمت آن بهعنوان تامینکننده امنیت به بیش از یک سده پیش بازمیگردد. البته وظیفه ذاتی این نهاد را که ایجاد نظم و امنیت در مناطق شهری بود پیش از آن مقاماتی تحت عناوین داروغه، محتسب و... به عهده داشتند، این در حالی است که پیش از آن هم در تمام ایام تاریخ افرادی برقراری نظم و امنیت را به عهده داشتهاند.
اگر از برقرارکنندگان امنیت در ایران باستان و سالهای دور بگذریم که در مطلب دیگری به آن اشاره شد، تاریخ تاسیس نظمیه یا همان شهربانی را باید در عهد ناصری جستجو کنیم؛ زمانی ناصرالدین شاه قاجار در سفرهایی که به اروپا داشت تصمیم گرفت در ایران دست به اصلاحاتی بزند که تاسیس نظمیه از جمله این موارد اندک بود.
بعد از بلوای نان در تهران، ناصرالدین شاه که متوجه شده بود با نیروهای انتظامی موجود قادر به سرکوب کامل مردم در شرایط اضطراری نیست، به صرافت ایجاد یک ارگان متشکلتر افتاد، بنابراین در سفر دوم خود به اروپا و مشاهده قوای پلیس و نظم و انضباطی که در شهرهای اروپا برقرار شده بود تصمیم گرفت در ایران نیز چنین تشکیلاتی را به وجود آورد.
از اینرو از دولت اتریش برای بنیان نهادن اداره پلیس تهران، به شکل نوین و اروپایی درخواست کمک کرد. در پی این درخواست دولت اتریش هم پس از مدتی مطالعه یک نجیبزاده ایتالیایی را که در امور پلیس دارای اطلاعاتی بود، به ناصرالدین شاه معرفی کرد، کنت آنتوان دمونت فورت پس از ورود به تهران به بررسی وضع شهر پرداخت و ضمن گزارشی به ناصرالدین شاه اعلام کرد که با 400 پلیس پیاده و 60 پلیس سوار میتواند امنیت شهر تهران را به نحو رضایتبخشی تامین کند. شاه هم با درخواست او موافقت کرد.
امینالدوله در خاطرات سیاسی خود مینویسد: «ناصرالدین شاه پس از ورود کنت و همراهان نظامیاش به تهران، توسط امینالملک در مجلس شورای کبری [مجلس وزرا] تعیین محل مرسومات اتریشیها و قزاق و اداره پلیس را از خرجهای غیرلازم خواست.
مستوفیالممالک و سپهسالار، از دوایر کشوری و لشکری، ... فقراتی را استخراج و بودجه و مبالغی برای مخارج آن در نظر گرفتند.» کنت نخست دو دستیار و یک مترجم برای خود برگزید. به قول اعتمادالسلطنه «برحسب اراده همایونی اداره پلیس به جهت امنیت شهر توسط «نواب اشرف والا امیرکبیر نایبالسلطنه ادامالله اقباله العالی» به ریاست کنت دمونت فورت در دارالخلافه برقرار گردید.
پس از تدارک مقدمات کار روز 16 ذیقعده 1295ق، نخستین تابلوی نظمیه تهران نصب گردید. در تابلو، عبارت «اداره جلیله پلیس دارالخلافه و احتسابیه» نقش بسته بود.
ناصرالدین شاه در روز افتتاح اداره پلیس دارالخلافه شرکت کرد و گشایش اداره پلیس و احتسابیه رسمیت یافت و از همان روز مردم با واژه پلیس آشنا شدند و دیری نپایید که کنت به لقب «نظمالممالک» ملقب و به منصب امیرتومانی (سرلشکری) و به اخذ نشان و حمایل مفتخر شد. از نوشته تابلو چنین برمیآید که تکالیف شهربانی و شهرداری در یک واحد تمرکز داشته است.
در سال 1296 هجری قمری کنت نظامنامهای را که به کتابچه «قانون کنت» معروف شد، توسط نایبالسلطنه برای رویت و تائید شاه فرستاد و شاه نیز با آن موافقت کرد. با تصویب این نظامنامه، دیری نگذشت که اداره جلیله پلیس دارالخلافه و احتسابیه به «وزارت نظمیه» تبدیل شد و صورت و قیافه تازهتری به خود گرفت و دارای دوایر و تشکیلات ثابتی شد.
با این حال در آن زمان حقوق و مزایای نیروهای شهربانی که گاه پرداخت آن ماهها به تعویق میافتاد. برای افسران جزء از ماهانه پنج تومان تجاوز نمیکرد و به افراد پلیس هم مقرری ماهانه خیلی ناچیزی (پنج تا بیست قران) داده میشد، به همین دلیل خیلی وقتها، پاسبانها و ماموران رسمی به جای انجام وظایف پلیسی، در دکانهای قصابی و عطاری خود مشغول کار بودند.
ساز ناکوک پسر شاه
گفته میشود کامران میرزا پسر شاه و حاکم تهران با تمام توان کارشکنی میکرد تا کنت در کارش شکست بخورد و او بتواند همانند گذشته اخاذی کند.
با این حال این اتریشی ایتالیاییتبار در حد خود تلاشهایی برای ایجاد نظم در امور انجام داد و توانست سر و سامانی به وضع آشفته تهران بدهد، اما از آنجا که ایجاد نظم و ضوابط و تشکیلات در کشوری که پیشتر تنها بر مبنای روابط اداره میشد کاری بس دشوار بود، در نهایت مقاومت در برابر خیل عظیم مخالفان فایده نداشت و سرانجام کنت آنتوان دمونت فورت پس از 14 سال خدمت در ایران بر اثر دسیسه و تحریک عدهای از درباریان که در رأس آنها کامران میرزا بود، از سمت خود برکنار شد.
از سویی گفته میشود وظایف نظمیه در مواردی با وظایف سنتی برخی اقشار در تنظیم روابط میان مردم تداخل داشت، همچنین به دنبال جوی که پس از ابطال قرارداد تالبوت در مخالفت با خارجیان بهوجود آمده بود ناصرالدین شاه را مجبور به برکناری کنت کرد، ولی شاه او را بهعنوان ژنرال آجودان خود منصوب کرد و ریاست تشریفات هیات مستقبلان وزرای مختار و سفرای کبار خارجی را که به ایران وارد میشدند، به او سپرد و کنت تا زمان برکناری محمدعلی شاه این سمت را داشت و تا پایان عمر از دولت ایران حقوق دریافت میکرد.
شاهد حلاج نیشابوری - جامجم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد