این شکل بسیاری از ساختمانهای شهر ما است، واقعیت این است که ساختوسازهای شهری از یک الگوی واحد پیروی نمیکند، هرچند تنوع به زیبایی منظر شهری کمک میکند، اما گاهی همین تنوع موجب آشفتگی بصری شهر نیز میشود.
انگار نماهای ساختمانها در شهر کاملا سلیقهای شده است، حالا دیگر بندرت میتوانیم ساختمانی را ببینیم که بیننده را از لحاظ بصری آزار ندهد در حالی که واقعیت باید جز این باشد.
نمای شهری، بیاحترام به حقوق شهروندی
براساس یک اصل مهم در ساختوسازهای شهری، سازندگان موظف هستند در احداث بناهای شهری به حقوق شهروندان احترام بگذارند و نمای ساختمان را - که به نوعی در معرض دید تمام شهروندان است- سلیقهای نسازند و نظر خود را به اجتماع و مردم تحمیل نکنند، اما آنچه امروز از ساختوسازهای شهری در سالهای گذشته به یادگار مانده خلاف این را نشان میدهد.
این همان موضوعی است که بهروز کاشف، کارشناس ارشد معماری شهری نیز به آن اشاره میکند.
وی تاکید میکند: ساختوسازهای شهری قبل از اینکه پشتوانه علمی و کارشناسی داشته باشد بیشتر جنبه زیباییشناختی دارد.
کاشف معتقد است: معماری و شهرسازی دو جزء جدانشدنی در موضوع منظر شهری است ؛ چراکه این دو تاثیر متقابلی بر هم دارند و در واقع طرح منظر شهری مرز مشترک معماری و شهرسازی است بنابراین معماری ما در ساختوسازهای شهری نباید دور از ذهن باشد، در واقع از لحاظ ترکیب مصالح و رنگها نباید ما را از معماری اصیل گذشته خودمان دور کند.
این کارشناس ارشد معماری شهری، موضوع تقلید در شهرسازی و معماری را منطقی میداند و تصریح میکند: ما باید در کنار نگاه به گذشته، با مصالح امروزیتر شهرسازی و معماری مستقلی داشته باشیم، اما همچنان در امتداد گذشته پیش برویم.
خط آسمان گم شد
تا حالا کوچه و خیابانی را که در آن زندگی میکنید، دقیق نگاه کردهاید؟ یک خانه حیاطدار تک واحد در کنار یک ساختمان چند طبقه، یک برج سر به فلک کشیده در کنار ساختمانی پنج طبقه.
از سر تا ته خیابان، مجموعهای ناهماهنگ از ساختمانهای کوتاه و بلند. این اتفاق ناخوشایندی است که در بسیاری از ساختوسازهای شهری ما رخ داده، ناهمگونی که به بهای گمشدن خط آسمان شهر تمام شده است.
خط آسمان یکی از اصول مهم در شهرسازی است که در ساختوسازهای شهری باید مورد توجه قرار گیرد، اما به نظر میرسد در سالهای گذشته اهمیت آن کاملا نادیده گرفته شده است.
کاشف، گمشدن خط آسمان را مهمترین اتفاق ناخوشایند در این خصوص میداند و میگوید: این اتفاقی بود که در گذشته به دلیل نداشتن دستورالعمل صحیح برای ساخت و سازها رخ داد، اما در طرح تفصیلی جدید پایتخت براساس نیاز شهر به چهار پهنه تقسیم شده و موضوع خط آسمان نیز بهطور جدی مورد توجه قرار گرفته است تا در ساختوسازهای جدید خط آسمان مناسب و بیآزاری در شهر داشته باشیم.
وی توضیح میدهد منظور از تناسب این نیست که همه ساختمانها ارتفاعشان بهطور مثال از 10 متر بیشتر نشود بلکه هدف اصلی این است که تناسب میان ساختوسازها رعایت شده باشد تا ساختمانها روی هم سایهاندازی نداشته باشند و این موضوع در مجموع خط آسمان مناسبی را در شهر ایجاد میکند.
معماریهای آزاردهنده
معماری شهری ما به شکل ناهنجار بیننده را از نظر بصری آزار میدهد، اتفاقی که در این سالها بیشتر شاهد بروز آن هستیم.
در واقع ساختوسازهای شهری، هم از نظر خط آسمان مشکل پیدا کرده است و هم مصالح به کار رفته در ساختمانها هیچ هماهنگی و تناسبی با یکدیگر ندارد، در حالی که باید از حداقل تناسب برخوردار باشد. بهطور مثال در یک کوچه یا خیابان اگر قرار است قالب اصلی سنگ و آجر باشد این موضوع برای تمام ساختمانهای این محدوده رعایت شود ، نه اینکه در یک نماآجر، یک نماسنگ و یک نماشیشه به کار رفته باشد.
کاشف، این موضوع را یکی از مهمترین اشکالهای معماری در شهرسازی امروز میداند و معتقد است در شرایط فعلی ما هیچ حرفی برای دفاع از نماهای شهری نداریم.
وی این را هم میگوید که متاسفانه با وجود دستورالعملهای جدی که در این باره وجود دارد، اما موضوع نمای شهری و خط آسمان مورد بیتوجهی قرار میگیرد.
وی تصریح میکند برای سامان دادن به این وضع باید موضوع خط آسمان هم در کنار موارد دیگری مانند ارتفاع و تعداد طبقات در صدور پروانه ساختمانی مورد توجه جدی سازمان متولی در شهرداری قرار بگیرد و توجه به مقوله خط آسمان در صدور پروانههای ساختمانی الزامی شود.
حرکت نامتوازن معماری مدرن و سنتی
فاصله گرفتن ساختوسازهای شهری از معماری اصیل ایرانی و ناهمگونی در نماهای شهری ریشه در عوامل متعددی دارد که بسیاری از آنها در طول سالهای گذشته شکل گرفته است.
امید تهرانی، کارشناس مسائل شهری درباره این روند تغییر تدریجی که در طول سالهای گذشته رخ داده است، توضیح میدهد: آشنایی متمولان شهری ـ که بیشتر از طبقه خاص اجتماع بودند و سفر به کشورهای اروپایی را به عنوان تفریح یا تحصیل انتخاب میکردند ـ با دستاوردهای کشورهای اروپایی در حوزههای مختلف با سفر به این کشورها موجب شد بخشی از دستاوردهای این کشورها وارد ایران شود که از آن جمله میتوان به هنر معماری اشاره کرد.
به گفته وی، این واردات بیشتر شکلی بود تا کاربردی؛ به این معنی که بدون در نظر گرفتن فرهنگ ایرانی و کارایی که از اقامتگاه ایرانی انتظار میرود و بیشتر با الگوبرداری از شکل ظاهری ساختوسازها در کشورهای غربی ساخته میشد، در این خانهها دیگر خبری از هشتی، اورسی، کوبه و حوض وسط حیاط نبود بلکه راهپلههای تنگ و تاریک، خطوط مستقیم و زاویهدار دیوارها و پنجرههای مشرف به حیاط خلوت ارمغان این معماری بود.
اینطور که این کارشناس میگوید، رشد جمعیت شهرنشین و در نتیجه عقبماندگی ساختوساز از میزان تقاضا موجب شد تا معماران نتوانند نیاز بازار را آنگونه که باید پاسخ گویند، در نتیجه نیاز به مدلی که هم سرعت ساخت را افزایش دهد و هم بتواند سرپناهی برای تعداد بیشتر افراد باشد، پیدا شد. در این شرایط بود که هنرمندان معمار ایرانی باز عقب افتاده و نتوانستند از مدل وارداتی غربی جلو بزنند و در نهایت خود نیز در آن غرق شده و به کپیبرداری از آن پرداختند.
تهرانی توضیح میدهد : هنرمندان معمار شهرسازی که توان رقابت با هجوم تقاضاهای رنگارنگ قشر تازه شهری و متمولشده را نداشتند، کمتر از همیشه با استقبالنکردن از توانایی خود مواجه شدند و در نتیجه این شرایط باعث بهوجودآمدن چند گروه شد.
به گفته تهرانی، گروهی با هضم آنچه وارد شده بود و تلفیق آن با هنر ایرانی تلاش کردند سبکی جدید بیافرینند، این عده همچنان وفادار به فرهنگ ایرانی و دستاوردهای آن بودند. از سوی دیگر تلاش کردند کمترین تعارض را در معماری خودی با غیر خودی به مخاطب عرضه کنند، ساخت بناهای یادمانی مانند آرامگاه حافظ و فردوسی از این جمله است. این گروه فکر ایرانی را همچنان حفظ کردند و روحی دوباره در آن دمیدند.
گروهی تازه به دوران رسیده که بسیاری از آنها نیز تحصیلکردههای فرنگ نیز بودند، عقیده داشتند برای رشد و ترقی باید تمام مظاهر غربی را به کار گیرند. این عده هر چه بود و نبود را کپی کردند و اگر جایی نشانی از هنر ایران بود نهتنها آن را حذف کردند بلکه به مبارزه با آن نیز برخاستند؛ ساختوسازهایی که هیچ نشانی از فرهنگ ایران نداشت و برج و خانههای قوطی کبریتی از این دسته است.
به گفته این کارشناس مسائل شهری، برخی از معماران نیز سعی کردند در طراحی و ساختوساز از هر دوفکر و ایده بهره گیرند و ساختوسازهایی شترگاو پلنگ برجا گذاشتند. این عده بهطور مثال راهپلهها را از بیرون به تراس وصل کردند یا روی ستونهای رومی گچبریهای نفیسی انجام دادند یا آینه کاری را همچنان در جای جای ساختمان حفظ کردند.
گروهی دیگر از معماران همچنان در گذشته ماندند و هرگونه تغییر در هنر ایرانی معماری را گناه نابخشودنی به حساب میآوردند.اینان همچنان در طراحی خود به عناصر گذشته تاکید داشتند و از عناصر جدید نیز هیچ بهرهای نبردند. از آنجا که هزینه نهایی تولید مسکنی با این ویژگی بسیار گران تمام میشد در نتیجه هنر این گروه در کارزار سنت و مدرنیته زودتر از همه نابود شد.
ساختمانهای بلندمرتبه در این سالها در حالی با سرعتی سرسامآور جای خانههای تک واحدی، حیاطدار قدیمی را میگیرند شاید این حرکت در زندگی شهری امروز و با توجه به نیاز شهر ساختوساز اجتنابناپذیر باشد، اما آنچه در این میان نگرانکننده است، فاصله گرفتن نماهای شهری از معماری اصیل ایرانی ـ اسلامی است که مهمترین ارمغان آن ناهمگونی و نابسامانی بصری در فضاهای شهری است.
شاید آنطور که کارشناسان شهری میگویند دیگر برای اصلاح ساختوسازهایی که بر مبنای الگوبرداریهای غیرمنطقی در معماری شهری اجرا شده است، دیر شده باشد، اما این بار سنگین همچنان بر دوش مسئولان شهری است که اگر قرار است در ساختوسازهای شهری در مسیر مدرنشدن گام برداریم، اما نباید این حرکت ما را از توجه به معماری اصیل ایرانی دور کند.
پوران محمدی - گروه جامعه
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد