امیرمحبیان در گفتوگویی هاشمیرفسنجانی را مهمترین محور صحنهآرایی انتخابات پیش رو میداند و البته معتقد است حضور سعید جلیلی نیز به شکل چشمگیری صفبندی اصولگرایان را تحتتاثیر خود قرار داده و خواهد داد. در این میان بهنظر هم نمیرسد او چندان نگران تحرکات هواداران دولت باشد. چیزی که او را بیشتر از همه نگران میکند گفتمانی است که میخواهد فضا را دوقطبی کند.
بعد از پایان ثبتنام نامزدهای ریاستجمهوری، آرایش اولیه صحنه انتخابات تا حدودی مشخص شده است. ارزیابی شما از این آرایش اولیه شکلگرفته چیست و بهخصوص فکر میکنید حضور آقای هاشمی در انتخابات چه تاثیری در این صحنه داشته است؟
محبیان:برای پی بردن به آرایش انتخاباتی، باید به فاکتور جدیدی که وارد انتخابات شده و صورتبندیها را تغییر داده، یعنی کاندیداتوری آقای هاشمی پرداخته شود. بهنظرم حضور آقای هاشمی غیرمترقبه نبود و تمامی سیگنالهایی که فرستاده میشد بهرغم کدهای معارضی که سعی میشد در فضا پراکنده شود، مشخص میکرد که آقای هاشمی قصد دارد به عنوان کاندیدا وارد صحنه شود ولی درعین حال مایل بود که تنها وارد صحنه رقابت انتخاباتی بشود. آقای هاشمی تلاش میکرد در جایگاهی قرار بگیرد که بتواند نقطه امیدی در جامعه برای تغییر و تحول در فضای سیاسی ایجاد کند. فکر میکنم آقای هاشمی با هوشمندی و ذکاوت سیاسی که داشته و دارد چنین فضایی را ایجاد کند، مضافا اینکه برخی رقبای خود را با ارسال سیگنالهای معارض گیج کرد و آنها تا آخرین لحظات نمیدانستند چه صفآرایی شکل خواهد گرفت و صحنه سیاسی را متصلب، یعنی در چارچوب نیروهای سیاسی موجود ارزیابی میکردند. حضور هاشمی با دگرگون کردن صحنه انتخابات تدارک این رقبا را بههم ریخت و آنها را مجبور به برنامهریزی جدید کرد.
شما عنوان کردید که حضور آقای هاشمی صحنه را متحول کرده است. سوال این است که چگونه برنامهریزیهای رقبای سیاسی با حضور دیرهنگام آقای هاشمی دچار تحول شده و درحقیقت صحنه انتخابات اکنون چه شکلی به خود گرفته است؟
محبیان:مهم این است که تاثیرات حضور آقای هاشمی را ارزیابی کنیم و دریابیم که ورود این فاکتور جدید صحنه را چگونه تغییر خواهد داد و جریانات موجود حول چه گروههایی صفبندی میکنند. بهگمانم آقای هاشمی مهمترین محور این صفبندی انتخاباتی خواهد بود. ما در انتخابات سال 84 شاهد بودیم که آقای احمدینژاد توانست در یک فضای سیاسی خاص با ارائه شعارهای کاملا معارض با آقای هاشمی صحنه را در دست خود بگیرد و پیروز انتخابات باشد. درحقیقت آقای احمدینژاد از ضریب رای منفی آقایهاشمی به نحو احسن به سود خود استفاده کرد، علتش هم این بود که آقای هاشمی اساسا به نبرد سیاسی کلاسیک تسلط داشت و تجربهای در قبال نبردهای سیاسی پارتیزانی نداشت. آقای احمدینژاد با رفتارهایی که برای فضای سیاسی ایران ناشناخته و نامأنوس بود عملاً مدل حرکتی آقای هاشمی را بههم ریخت و توانست از نقاط ضعف به نفع خودش استفاده کند.
این فضا الان هم میتواند شکل بگیرد؟
بهنظرم این شیوه در ادامه همان روش سابق انجام خواهد شد اما از تأثیر آن بسیار کاسته شده است. به دو دلیل؛ یکی اینکه ترکیب افشاگران سیاسی و تاکتیک آنها عوض شده و دوم این که دیگر افشاگری مورد اقبال عمومی واقع نخواهد شد.
ترکیب نیروهای سیاسی که شما عنوان میکنید تغییر کرده، چگونه است که ترکیب افشاگران سیاسی هم به تبع آن تغییر میکند؟
محبیان:این یکی از نکات بسیار مهم است به دلیل اینکه شاهد هستیم در قبال آقای هاشمی سه سیاست روی خواهد داد و سه صفبندی شکل خواهد گرفت. گروهی به سمت تعامل مطلق با آقای هاشمی میروند که اینها اصلاحطلبانی هستند که فضای مناسب را برای ورود مستقیم خود نمیبینند و الان تلاش میکنند که این فضا را تقویت کنند تا با ورود آقای هاشمی صحنه موجود بههم بخورد و امکان مانور برای آنها ایجاد شود. اصلاحطلبان به حمایت مطلق از آقای هاشمی خواهند پرداخت. ضمن اینکه برخی کاندیداهایی که میخواستند از جانب کارگزاران یا جریانات آلترناتیو اصلاحطلبان وارد صحنه شوند، با آمدن آقای هاشمی عملاً زمینه را برای ادامه فعالیت از دست دادهاند و به نفع آقای هاشمی کنار خواهند کشید. لذا دو صف پیروان سنتی آقای هاشمی و اصلاحطلبان اینجا شدیداً بههم خواهند پیوست که براساس یک نوع تعامل مطلق ادغام خواهند شد. اصلاحطلبان و آقای هاشمی تا پیش از این هم بههم پیوستگیهای جدی داشتهاند اما به جرأت میتوان گفت که تا به امروز این دو تا این اندازه با یکدیگر یکدست نشده بودند.
وضعیت اصولگرایان در این بین چگونه خواهد بود؟
محبیان:صفی از اصولگرایان که ضریب مخالفتشان با آقای احمدینژاد بیش از انتقاداتشان به آقای هاشمی است، جذب آقای هاشمی خواهند شد و ممکن هم است همین امر باعث شود که بخش مهمی از سبد رأی کسانی چون آقای ولایتی تخلیه شود. حتی بهنظرم حضور آقای هاشمی رأی تهران را هم تا حدود زیادی ایدئولوژیک خواهد کرد و این بیشتر از همه به ضرر آقای قالیباف است. آقای قالیباف تلاشی که برای جمعآوری رأی از حوزههای دیگر و از طریق کارهای عمرانی در تهران انجام میداد،با حضور آقای هاشمی دستنیافتنی خواهد دید و رأی تهران با حضور آقای هاشمی به شکل کاملاً متفاوتی تقسیم خواهد شد. نکته دیگری که اهمیت دارد این است که گروه دیگری در مقابل حضور آقای هاشمی به سمت تقابل خواهند رفت، یعنی تلاش میکنند که به هر شکل در مقابل آقای هاشمی بایستند. به گمان من تلاش اینها این است که از خرده گفتمانهای باقیمانده دوران رقابتهای قبلی آقای احمدینژاد و آقای هاشمی بهره بگیرند و با همان شعارها تلاش کنند که روی ریل احمدینژاد حرکت کنند تا بتوانند رأی منفی هاشمی را در سبد خود بریزند تا بلکه از این مسیر آنها هم بر سریر قدرت بنشینند. اینها دو گروه میشوند؛ یک گروه از این افراد کسانی هستند ازقبیل جبهه پایداری، جمعیت ایثارگران و رهپویان که کاندیداهای آنها مثل آقای لنکرانی و زاکانی و افراد دیگری مانند آنها تلاش خواهند کرد که با تقلید روش احمدینژاد، آرای سال 84 او را به نفع خود زنده کنند.
چرا در حالی که همچنان بخشی از نیروهای فعال درصدد افشاگری هستند، این سیاست را نتیجهبخش نمیدانید؟
محبیان:چون فضا آن فضای قبلی نیست. بعد اینکه احمدینژاد یکسری ظرفیتهایی داشت که در این کاندیداها موجود نیست. نکته دیگر این است که در سال 84 تمام نقاط منفی آقای هاشمی مورد تهاجم قرار گرفت و دیگر ضریب افزایشی ندارد و کسی از طریق هجمه نمیتواند برای خود ایجاد رأی و محبوبیت کند. ضمن اینکه در طول این مدت مردم از گفتمان برخورد و مشاجره تا حدودی گریزان شدند. لذا این روش به نتیجه نخواهد رسید، اما میتواند گروهی را به دور کسانی که این گفتمان را دنبال میکنند، جذب کند.
باقی نیروهای اصولگرا و رقبای آقای هاشمی که قائل به شیوههای تند نیستند چگونه در مقابل وی صفآرایی خواهند کرد؟
محبیان:یک جریان دیگری که مقابل آقای هاشمی خواهد بود، جریانی است که کاندیدای آن آقای جلیلی است ولی آقای جلیلی با دیگر رقبای آقای هاشمی یک تفاوت عمده دارد. آقای جلیلی درواقع با آقای هاشمی تقابل شعاری ندارد. یعنی کسی نیست که از طریق دادن شعار جلو برود و ادبیاتش هم یک ادبیات افشاگرانه نیست. تقابل آقای جلیلی تقابل گفتمانی است، یعنی رویکرد و رفتارهای آقای جلیلی نشانگر بخشی از خصوصیات آقای احمدینژاد در جنبه سادهزیستی و اینجور مسائل است، ضمن اینکه طرفداران آقای جلیلی یک گفتمان آرامانگرایانه را دنبال میکنند و شعارهای تند و خشن و رویارویی سخت را در اینها نمیبینیم. اینها یک تقابل گفتمانی دارند، اگر اینها درست راه خود را بروند و درنهایت تندرو بهمعنای انتزاعی و شعاری نشوند، میتوانند منشااثر باشند چراکه اینها حرف برای گفتن دارند و تقابلشان با دیگران افشاگرانه نیست و میتوانند مخالفان هاشمی را به سمت خود بکشانند.
اما همه اصولگرایان حداقل تا اینجا پشتسر آقای جلیلی جمع نشدهاند. به این معنا که هنوز هستند نیروهایی از اردوگاه اصولگرایی که نه از آقای جلیلی حمایت میکنند و نه قائل به شیوههای افشاگرانه درباره آقای هاشمی هستند.
در این میان رویکرد سومی هست که رویکرد صبر و انتظار است. بهنظرم بخش بزرگی از اصولگرایان، ضمن اینکه انتقاداتی نسبت به احمدینژاد دارند، انتقاداتی هم نسبت به هاشمی دارند و در عین حال نمیدانند آقای هاشمی چه رویکردی را اتخاذ خواهد کرد. اینها منتظر میمانند تا ببینند که آقای هاشمی چه رویکردی را اتخاذ خواهد کرد. اگر آقای هاشمی با ژست اصلاحطلبی و با تیم کارگزارانی وارد صحنه شود، اینها کمتر به سمت آقای هاشمی خواهند رفت و سعی میکنند به سمت جریان آرمانگرا بروند و ممکن است آرا بین هاشمی و جلیلی تقسیم شود. اما اگر آقای هاشمی از این موضع نیاید که به نظر میرسد چنین است، قدرت جذب بخش مهمی از اصولگرایان را هم خواهد داشت. اینکه آقای هاشمی شعار «اعتدال علوی» را انتخاب کرده نشان میدهد فعلا رویکرد دوم و میانه را برگزیده و این باعث میشود تا موقعیت آقای هاشمی بسیار خوب باشد.
تکلیف تیم دولت در این میان چیست؟ به هر حال دولت قسمت عمدهای از تشخص خود را از طریق رقابت با آقای هاشمی کسب کرده است. به نظر شما دولتیها در این شرایط چه تاکتیکی اخذ میکنند؟
محبیان:دولتیها وضعیت جالبی در این صحنهآرایی دارند. برخلاف کسانی که سعی میکنند شعارهای سال 84 آقای احمدینژاد را دنبال کنند اصلاً شاهد این نیستیم که آقای مشایی هم این کار را انجام دهد و شعارهای دورههای قبل آقای احمدینژاد را تکرار کند، شعارهایی که از طریق نفی بتواند به سمت جذب آرا برود. آقای مشایی در پی این است که با یک نوع برخورد مبتنی بر سلوک عرفانی و نشان دادن نوعی از روحیه تسامح و تساهل در سیاست داخلی و خارجی سعی در ایجاد نوعی گفتمان جدید پیرامون حلقه حامیان دولت و احمدینژاد داشته باشد. این نشاندهنده آن است که مشایی فضا را درک کرده است، حالا اینکه تایید صلاحیت بشود یا خیر موضوع دیگری است. لذا معتقدیم فاکتوری که تا قبل از این نامشخص بود و فضا را میتوانست تحتتأثیر خود قرار دهد، یعنی حضور آقای هاشمی مشخص شده و با تایید یا عدم تایید صلاحیت آقای مشایی بخش دیگری از صحنه هم مشخص خواهد شد ولی فعلاً بهنظرم میتوان چارچوب را اینگونه تعریف کرد.
شما در قسمتی از صحبتهای خود به آقای جلیلی اشاره کردید. به نظر میرسد آقای جلیلی خیلی دیر اما با اقتدار وارد عرصه شده و تا کنون هم کسانی چون آقایان ولایتی و حدادعادل گفتهاند که احتمالا به نفع وی کنار میروند. فکر میکنید نقش آقای جلیلی در صحنهآرایی انتخاباتی چگونه باشد و کاندیداتوری وی از چه درجه اهمیتی برخوردار باشد و اصولا آقای جلیلی با چه گارد و تاکتیکی وارد انتخابات خواهد شد؟
محبیان:کاری به ظرفیتهای شخصی آقای جلیلی که خودش قابلیت تحلیل جدی دارد، نداریم. اما رویکرد شخصی آقای جلیلی منطبق با یک رویکرد آرمانگرایانه است که در گفتمان انقلاب مطرح میشود. در انقلاب ما دو رویکرد داریم که مهم کنار نگذاشتن هیچکدام به نفع دیگری است و بتوانیم بین آنها توازن ایجاد کنیم. یک رویکرد واقعگرایانه است و دیگری آرمانگرایانه. آقایان احمدینژاد وهاشمی در سال 84 نوعی تقابل بین این دو رویکرد ایجاد کردند. یعنی آقای احمدینژاد تلاش میکرد تفسیرکننده رویکردهای آرمانگرایانه انقلاب باشد که نتیجه آن را در سالهای بعد دیدیم. اما چیزی که الان هست این است که آقایان جلیلی و هاشمی میتوانند مظهر این دو رویکرد باشند و احتمال اینکه فضا تحتتاثیر تقابل این دو قرار بگیرد، وجود دارد. این ظرفیت به لحاظ رویکردهای شخصی در آقای جلیلی وجود دارد. هرچند معتقدم که ما باید واقعنگر آرمانگرا باشیم. اما مسأله برمیگردد به اینکه در چه شرایطی این فضای دوقطبی شکل بگیرد. یکی این است که ظرفیتی که به نفع آقای هاشمی است در سال 84 و تا حدودی 88 از قطب اصلاحگرایی به سمت آرمانگرایی رفتیم. الان به نظر میرسد که این تناوب به سمت نوعی از واقعگرایی برمیگردد که آقای هاشمی میتواند نماد آن باشد. مساله دیگر این است که به هر صورت آقای جلیلی به لحاظ ظرفیتهایی که دارد نیروی بالادست گفتمان آرمانگرایی خواهد بود. در این صورت آقای حدادعادل خودبهخود کنار خواهد رفت، آقای قالیباف اگر بخواهد در صحنه باقی بماند درحقیقت خود را تعلیق گفتمانی میکند، یعنی بین دو گفتمان معلق خواهد بود و تکلیف مشخصی نخواهد داشت. یعنی نه رأی این طرف را خواهد داشت و نه رأی آن طرف را بنابراین آقای قالیباف وضعیت سختی خواهد داشت.
مهمترین نکته در تقابلها و رقابتهای انتخاباتی پیش رو چه موضوعی میتواند باشد؟
محبیان:نکته مهم این است که گاهی ممکن است برخی تحلیلی ارائه دهند که مضر باشد. آن تحلیل رقابت تقابل محض و تعامل محض و سیاست صبر و انتظاری که وجود دارد، ممکن است بهنحوی با عملکرد برخیها به نهادهایی کشانده شود و این تصور را ایجاد کند که گویا آنها به دنبال یکی از این جریانات هستند، مثلا دنبال تقابل محض با آقای هاشمی. این تصور مضر است. من تفکراتی که تلاش میکنند هاشمی را طور دیگر نشان دهند یا اینگونه القا کنند که برخی دنبال این هستند که هاشمی نیاید یا اگر میآید حتما شکست بخورد، حرکتهای عالمانهای نمیدانم و این به ما ضربه خواهد زد، بدون آنکه خودشان دقیقا بدانند در چه مسیری قدم برمیدارند.(روزنامه آرمان)
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
فرزاد آشوبی در گفتوگو با «جامجم» مطرح کرد
در گفتوگوی «جامجم» با نماینده ولیفقیه در بنیاد شهید و امور ایثارگران عنوان شد