همه اینها در مقاطعی طی 60 سال اخیر بازوبند کاپیتانی تیم ملی فوتبال ایران را بر دست بستهاند، اما این دسته مشترک را هم میتوان به دو دسته کلی تقسیم کرد؛ یکی گروهی که تعداد کاپیتانیهایشان از 30 مورد بالا میزند و دسته دیگری که کمتر از آن کاپیتان بوده و فقط مناسبتی و در شرایطی که گزینههای اصلی در دسترس نبودهاند و تیم ملی به کاپیتان نیاز داشته، این مسئولیت را بهعهده گرفتهاند.
اینچنین است که پروین، دایی و حبیبی با کاپیتانیهای پرشمارشان جایگاهی رفیع را به خود اختصاص میدهند و در صدر میایستند.
قایقران، بهزادی، درخشان و باقری به یک فهرست میانه وارد میشوند و پایینتر از آنها به جمع ابطحی، دینورزاده، پیوس و محمدخانی میرسیم که به سختی از 10 مورد کاپیتانی فراتر رفتند.
تعداد بازیهای ملی این جمع نخبه بندرت از 50 پایینتر بوده، اما آنجا که بحث کاپیتانی پیش میآید همهشان معترفند حتی یک مرتبه کاپیتانی افتخاری غیرقابل برابر برای تمام عمرشان است.
این را میتوانید از آدمهای ویژهای مثل علی کریمی بپرسید که عاشق تیم ملی است و حتی با اینکه بتازگی به کلی از فوتبال اعلام کنارهگیری کرده، به کارلوس کرش پیغام فرستاده حاضر است حتی روی سکوها برای بهروزی و موفقیت تیم ملی تلاش کند.
جادوگر فوتبال ایران متضرر اصلی ماجرای رویکرد آشکار و بیشتر سرمربی پرتغالی تیم ملی ایران به جواد نکونام لااقل در ارتباط با بحث کاپیتانی تیم ملی طی 26 ماهی بوده است که از شروع زمامداری سرمربی سابق تیم ملی پرتغال در فوتبال ایران میگذرد و اگر این رویکرد در کار نبود، کریمی رقم 30 کاپیتانی را هم رد کرده بود. با این حال همین کریمی معترف است حتی یک دقیقه بازی برای تیم ملی نعمتی غیرقابل برابری است.
و شاید هم کریمی به نسل مردان سابق فوتبال ایران تعلق داشته باشد. مردانی که همه چیز را در پول خلاصه نمیکردند و ابتدا به اصل کار و اهمیت موضوع معتقد بودند و شرطی نمیگذاشتند.
با این که برخی دلخوریها دو سه باری آنها را به خداحافظی از بازیهای ملی واداشته، اما همیشه پای ثابت برای بازگشت بودهاند و قلبشان برای تیم ملی میتپیده است.
فوتبال ایران هرگز بازی مدیرانه و مدبرانه کاپیتان حسن حبیبی، نمایش مبتنی بر هوش علی پروین و بازی قدرتمندانه علی دایی را از یاد نبرده و از برخی منظرها شاید آنها برترین و دستنیافتنیترین کاپیتانهای تیم ملی بوده باشند.
اما چگونه میتوان فراموش کرد کاپیتان محمد پنجعلی در زمان فتح بازیهای آسیایی 1990 پکن مظهر آرامش بود یا از یاد برد که حمید درخشان چشمنوازترین و فکورترین کاپیتان ممکن برای تیم ملی در دور مقدماتی جام جهانی 1994 بود و از این دیدگاه فقط پروین از او فراتر رفت.
30 سال قبل از اینکه دایی با ضربات سر ویرانکنندهاش یک کاپیتان نمونه در سالهای 1999 تا 2006 برای ما باشد، همایون بهزادی مرد سرطلایی فوتبال ایران در اوایل دهه 50 همان حالت را برای فوتبال ما و تیم ملی ایفا میکرد. (و خدا بیماری فعلی وی را انشاءالله شفا دهد)
فوتبال بازی خاطرهها و کاپیتانها نمادهای ماندگار این بازیها هستند. میتوان از یاد برد که تیم ملی در برابر پرو نمایشی بسیار بد در جام جهانی 1978 داشت، اما همواره به یاد خواهیم داشت که پروین کاپیتان ما در اولین مرتبه راهیابیمان به مرحله نهایی جام جهانی بود، میتوان از خاطر برد باختمان در برابر یوگسلاوی در اولین بازیمان در جام جهانی 1998 در خاک فرانسه فقط با ضربه آزاد از راه دور سینیشا میهایلوویچ حاصل آمد، ولی حتما به یاد داریم که بازوبند کاپیتانی تیم ملی را در سه دیدارمان در آن جام نادر محمدخانی و احمدرضا عابدزاده بر بازو بستند و در جام 2006 نیز این افتخار به دایی و گلمحمدی رسید.
دایی حالا بیشترین بازیهای ملی و فزونترین گل ملی زده تاریخ را در این دیدارها در کارنامهاش دارد و آرزوی هرکسی نه تنها در ایران بلکه در جهان رسیدن به رکورد وی است. آرزویی که تحقق آن فقط در اندازههای مردی مثل خود دایی است.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد