ـ شیرینی ما یادتان نرود!...(این مطلب را یکی از رایدهندگان ناخواسته بر زبان آورد که میگفت در ظل آفتاب، دو سه بار رفته است رای بدهد، اما چون صف شلوغ بوده، برگشته و بالاخره دم دمای غروب موفق به انداختن رای خود در صندوق یکی از شعب شده که البته نخواست نامش فاش شود!)
شور و شوق مردم، پس از اعلام نتایج، واقعا تماشایی بود، حق هم داشتند. حماسه جوشان و خروشانی بود که خودشان آفریده بودند. کار نیکو کردن از پر کردن است. هر چقدر پول بدهی، همانقدر آش میل میکنی! (ببخشید که ضربالمثلی دمدستتر از این پیدا نکردم با این عجلهای که برای نوشتن و رساندن مطلب دارم!)
بسیاری آمده بودند. حتی یکی از آشنایان ما که دودل بود؛ برای قرص شدن دلش، نرسیده به پای صندوق، با موبایلش تفالی زد به دیوان حضرت لسانالغیب و این آمد که برق سه فاز از چشمانش پرید:
من نه آن رندم که ترک شاهد و ساغر کنم
محتسب داند که من این کارها کمتر کنم
سخنی با رئیسجمهور تازه:
جناب آقای روحانی عزیز!... حتما مستحضرید که طنزپردازان موجودات زندهای هستند که لزوما سرزنده هم نیستند، اما موجبات سرزندگی دیگران را فراهم میکنند. از دیگر سو نیز، امورات آنها با انتقاد سازنده از مسئولان و مدیران اجرایی کشور میگذرد. کم بیاورند، از خود مردم کوچه و بازار و در و همسایه انتقاد میکنند.
با این امید که در اصلاح فرد و جامعه نخودی در آش انداخته باشند. دولت شما هم که الحمدلله، طوری که شنیدیم، قرار است «دولت تدبیر و امید» باشد. طنز هم که دعوت به تدبیر درست و ایجاد امید به آینده، در سرلوحه اهدافش قرار دارد. فلذا دست شما را به گرمی میفشاریم و به عنوان یکی از اهل طنز ـ خالی بستهام اگر از طرف تمامی اهل طنز سخن بگویم! ـ نکاتی چند را همین ابتدای کار که هنوز دو ماه مانده تا کار خود را رسما شروع کنید؛ در میان میگذارم تا شاهد عکسالعمل شما و پیشبینی آینده خودم باشم! جسارت است ولی عنایت بفرمایید:
1 ـ بازگذاشتن دست: دولت شما نیز کماکان دست اهل طنز را باز بگذارد که هر جا انتقادی را وارد دانستند، به زبان شیرین طنز آن را بیان کنند؛ نوعی شیرین بیان! اینطوری نهتنها شما از نقایص احتمالی کارها مطلعتر میشوید که در کنارش لبخند هم میزنید. لبخند هم حتما مستحضر هستید که چقدر برای سلامت مردم و مسئولان خوب و مفید میباشد.
2 ـ تقسیم وظایف: بگذارید همین اول کاری، سنگهایمان را از هم وا بکنیم. قرار بگذاریم که هر کس کار خودش را بکند. دولت پیشین گاهی این اصل اساسی را رعایت نمیکرد. کارهایی میکرد که گاهی داشت کمکم کاسبی ما کساد میشد. در صورتی که برای یک بار هم ما در کارهای رئیسجمهور، وزیران و مدیرانش دخالت نکردیم؛ چون معتقد بودیم نکرده کار، نباید برود سر کار؛ وگرنه کل ملت میروند سرکار!
3 ـ نشان دادن روی خوش: باور بفرمایید که یک طنزپرداز منصف و معتدل، اگر نجیبانه و ادیبانه بنویسد و بگوید، اولین و صمیمیترین دوست لازم شماست. بنده که این صفات و ویژگیها را ندارم و استادی بیش نیستم؛ اما قول مردانه میدهم که با نوشتن طنز بیشتر و حتی گرفتن امتیاز نشریه طنز، گام به گام، دولت شما را در ساختن فردایی بهتر و امیدبخشتر یاری رسانم. نماد سمبلیک دولت تدبیر و امید شما یک عدد «کلید» بود. ما طنزپردازان همیشه در صحنه نیز چون شما معتقد بودیم که مدتی است: «کلید گم گشته و در وا نمیشه»!... پس در باز کردن قفلها، روی اهل طنز هم حساب کنید.حالا کوچکترینشان ما هستیم که تمام قد در خدمت هستیم. فقط برای پا توی کفش شما کردن، سایز کفشتان را نمیدانم! (از اتاق سردبیری اشاره میکنند که کمکم دستتان میآید!)
رضا رفیع
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد