نولان جایزه‌اش را گرفت، اسکورسیزی تنبیه شد

اسکار برای تطهیر کشتارجمعی

در باره فیلم مرد فولادی

پرواز دوباره سوپر من در سینما

«مرد فولادی» نسخه جدید و احیاشده مجموعه فیلم سوپرمن است که با عوامل تولید و نام تازه، به دنبال آن است که حال و هوای جدیدی به قصه مرد پرنده و افسانه‌ای داستان​های ابرقهرمانانه و کمیک‌استریپی بدهد.
کد خبر: ۵۷۲۱۷۲
پرواز دوباره سوپر من در سینما

فیلمی که از روز جمعه در بیش از 3000 سالن سینمایی آمریکا روی پرده رفته است و فقط در اولین روز نمایش 56 میلیون دلار فروش کرد، زک اشنایدر، کارگردان فیلم و کریستوفر نولان کارگردان فیلم سه قسمتی پرسروصدای «بتمن» یکی از تهیه‌کنندگان اصلی آن هستند.

سری جدید بتمن به کارگردانی نولان، موج تازه‌ای در بین فیلم‌های کمیک استریپی ابرقهرمانانه به راه انداخت و منتقدان سختگیر را ـ که همیشه فیلم‌های کمیک استریپی را به دلیل جنبه‌های فانتزی، بچگانه و سرگرم‌کننده‌شان طرد می‌کردند ـ وادار به نوشتن نقدهای مثبت بر سه‌گانه (تریلوژی) خود انداخت. به همین دلیل، حضور نولان در پشت صحنه مرد فولادی باعث شده امید زیادی در رابطه با این فیلم در دل صنعت سینما و تماشاگران و منتقدان به وجود بیاید.

دیوید اس‌گویر، فیلمنامه اقتباسی مرد فولادی را براساس قصه قدیمی و کلاسیک سوپرمن محصول شرکت انتشاراتی دی‌سی‌کامیکز (متخصص چاپ کتاب‌های کمیک استریپی ابرقهرمانانه) نوشته است.

تهیه‌کنندگان فیلم در کمپانی برادران وارنر رسما گفته‌اند این اکشن ماجراجویانه نسخه احیاشده مجموعه فیلم قدیمی این کمپانی است که در اواسط دهه 70 میلادی تولید شده و تلاش دارد تصویرگر شخصیت‌هایی باشد که در قصه اصلی این مجموعه کتاب و فیلم معرفی شوند.

یک سوپرمن تازه

با مرد فولادی یک سوپرمن تازه به تماشاگران معرفی می‌شود. هنری کاویل، بازیگر بیست و هفت ساله سینما که فیلم مهمی را در کارنامه کوتاه هنری خود ندارد، در نقش اصلی فیلم یعنی سوپرمن/ مرد پرنده‌ای بازی می‌کند.

او هم مثل تمام شخصیت‌های قصه‌های ابرقهرمانانه دو هویت کاملا متفاوت دارد. در حالی که عموم مردم او را به نام کلارک کنت (یک روزنامه‌نگار خجالتی و بی‌دست و پا) می‌شناسند، وی یک جنبه پنهان هم دارد و آن وجه ابرقهرمانانه وی است که در مواقع خطر او را تبدیل به سوپرمن می‌کند.

هویت وی برای تماشاگران روشن است. وی در دوران کودکی توسط پدر و مادرش از سیاره کریپتون به کره زمین فرستاده شده است. این سیاره در حال نابودی است و این کودک تنها بازمانده آن است که توسط یک سفینه فضایی به زمین فرستاده می‌شود. از آنجا که این کودک یک موجود زمینی نیست، تفاوت فضای زمین و کریپتون باعث می‌شود او از قدرت‌های ویژه‌ای بهره‌مند شود.

توانایی پرواز و قدرت بدنی عظیم، او را از بقیه موجودات کره زمین جدا کرده و حال و هوای یک ابرانسان را به وی می‌دهد. اما بجز پدر و مادرخوانده زمینی کلارک کنت، شخص دیگری از راز بزرگ زندگی او و توانایی‌اش برای تبدیل‌شدن به یک ابرقهرمان خبر ندارد.

کلارک کنت/ سوپرمن در طول قصه کتاب‌های کمیک استریپی خود با دشمنان زیادی رودررو می‌شود که هر یک از آنها به نوعی در فکر نابود کردن کره زمین و ساکنان آن هستند. مبارزه همه‌جانبه او با این شخصیت‌های منفی، ماجراجویی‌ها و حوادث هیجان‌انگیزی را خلق می‌کند که خط اصلی قصه را به جلو می‌برد.

تنهایی یک «بیگانه»

منابع نزدیک به مرد فولادی می‌گویند این فیلم در کنار به نمایش‌گذاشتن جنبه‌های ابرقهرمانانه شخصیت سوپرمن، تنهایی و انزوای درونی و شخصی‌اش را هم به نمایش می‌گذارد. او یک موجود بیگانه فضایی است که به دلیل تفاوت‌هایش با بقیه مردم نمی‌تواند روابط نزدیک و حسنه‌ای با آنها داشته باشد.

در حقیقت، قدرت‌های ویژه و یگانه‌ای که کلارک کنت دارد، عاملی برای دور شدن و دور ماندن او از مردم عادی می‌شود. از این نظر، مرد فولادی را می‌توان با بتمن‌های کریستوفر نولان مقایسه کرد.

نولان در سه‌گانه خود به جای تکیه بر ماجراجویی و خلق هیجان، تلاش کرد لایه‌های زیرین شخصیت ابرقهرمان قصه فیلم خود را مورد بررسی و کاوش قرار دهد.

وی با این کار، لحنی تلخ و سیاه به قصه‌های پرزرق و برق و رنگارنگ کمیک استریپی داد و نوع تازه‌ای از ابرقهرمان را به تماشاگران معرفی کرد.

این ابرقهرمان پیش از آن که دست به اعمال قهرمانانه و شگفت‌انگیز بزند، درگیر یکسری پرسش‌های مهم ذهنی است و سعی دارد پاسخی درست برای آنها پیدا کند.

منتقدان سینمایی، این رویکرد را ناشی از تاثیرات حادثه 11سپتامبر می‌دانند و می‌گویند پس از این حادثه بود که رسانه‌های گروهی به طرح این پرسش پرداختند که آیا جامعه و مردم آن نیازمند ابرقهرمانان فیلم‌های کمیک استریپی هستند و آیا این ابرانسان‌ها می‌توانند به کمک مسائل و مشکلات واقعی مردم در زندگی روزمره‌شان بیایند یا خیر.

سوپرمن مدرن

کریستوفر نولان می‌گوید: در بحث‌های خود با گویر فیلمنامه‌نویس مرد فولادی به این نتیجه رسیدند که شخصیت سوپرمن را باید امروزی و مدرن کرد تا بتوان در قصه‌ای که تماشاچی امروزی به تماشای آن می‌نشیند، حال و هوایی طبیعی، منطقی و معقول ایجاد کرد . نوع نگاه در رویکرد به سوپرمن، مهم‌ترین نکته‌ای بود که در ساخت نسخه احیاشده مرد فولادی حتما باید مورد توجه قرار می‌گرفت. این ایده مورد پسند تمام عوامل اصلی تولید فیلم قرار گرفت و قصه فیلمنامه بر همین مبنا نوشته شد.

به گفته نولان، همین رویکرد و نوع نگاه است که قبل از این در کمتر قصه و فیلمنامه‌ای دیده شده و آن را به شکل شگفت‌آوری هیجان‌انگیز می‌کند.» بحث تولید نسخه تازه‌ای از مجموعه فیلم سوپرمن به سال 2008 برمی‌گردد. در آن زمان کمپانی برادران وارنر از نویسندگان کتاب کمیک استریپی سوپرمن خواست ایده‌های تازه‌ای برای ساخت یک فیلم جدید ارائه کنند که به احیای قصه فیلم قبلی می‌پردازد.

گرانت موریسون، یکی از این نویسندگان می‌گوید: یک بار قبل از این تلاش شده بود مجموعه فیلم سوپرمن احیا شود،. ولی این تلاش با شکست مواجه شد. به همین دلیل، ترس ما این بود که مبادا دوباره چنین اتفاقی بیفتد. اما آنگ‌لی با قسمت جدید مجموعه فیلم «هالک» یک نکته را به ما آموخت. ما متوجه این مساله شدیم که اگر نسخه جدید فیلم کاری آبرومند و مقبول باشد، تماشاگران اشتباه قبلی‌مان را می‌بخشند و آن را نادیده می‌‌گیرند.

یک «ارباب حلقه‌ها» یا «پدرخوانده»؟

در همان ایام مارک میلر، یکی از تهیه‌کنندگان فیلم با میتوون ـ کارگردان فیلم‌های استارداس، مردان ایکس: اولین کلاس ـ همراه شد تا یک سه‌گانه هشت ساعته حماسی از قصه سوپرمن تهیه کند. این سه‌گانه که هر یک از قسمت‌های آن حدود 2.5 ساعت طول می‌کشید، با یک فاصله یک ساله از هم و در یک تاریخ همزمان روی پرده سینماها می‌رفتند. در حقیقت، میلر و ون در فکر آن بودند که با سوپرمن همان کاری را انجام دهند که پیتر جکسون با قصه کتاب ارباب حلقه‌ها انجام داد. البته خود میلر کارش را با سه‌گانه پدرخوانده، فرانسیس فورد کاپولا مقایسه می‌‌‌‌کند و قصد داشت در سه‌گانه خود، کل زندگی سوپرمن را از دوران کودکی تا زمانی که وی قدرت‌های استثنایی‌اش را از دست می‌‌دهد، به نمایش بگذارد.

اما این طرح موردپسند مسئولان کمپانی قرار نگرفت و قرار شد از زاویه دیگری به ماجرا نگاه شود. در این زمان، تهیه‌‌کنندگان فیلم می‌خواستند نسخه احیا شده خود را در فاصله سال‌های 2010 و 2011 اکران عمومی کنند.

موریسون می‌گوید: فیلم سوپرمن نتوانست تبدیل به آن چیزی شود که می‌خواستیم. این فیلم شخصیت سوپرمن را در آن موقعیتی قرار نداد که شایسته‌اش بود و باید در آن قرار می‌گرفت. این شخصیت وزن و اعتباری در حد بتمن دارد و یکی از قدیمی‌ترین و معروف‌ترین شخصیت‌های ابرقهرمان‌های قصه‌های کمیک‌استریپی است. به همین دلیل، موفقیت کلان مالی و اقتصادی آن یک درخواست غیرمنطقی نیست.

درگیری حقوقی

درگیری کریستوفر نولان در تولید و کارگردانی مجموعه فیلم بتمن باعث شد تولید سوپرمن تازه به تعویق بیفتد.

مسئولان کمپانی برادران وارنر بر این باور بودند که وقفه در تولید سوپرمن جدید بهتر از ساخت فیلمی است که نتواند موفقیت‌های لازم را کسب کند. در فوریه 2009، بحث کارگردانی فیلم از سوی مک جی مطرح شد.

او در یک مصاحبه گفت بسیار دوست دارد دوباره به این طرح برگردد. اما در ماه آگوست همان سال، یک پرونده حقوقی در رابطه با مالکیت مادی و معنوی قصه سوپرمن به دادگاه عالی لس‌آنجلس ارائه شد. بازماندگان جری سیگل ـ یکی از دو خالق اصلی قصه و شخصیت سوپرمن ـ خواستار یک سهم 50 درصدی از قصه و تمام امتیازات مربوط به آن ـ همچون ساخت فیلم سینمایی، مجموعه تلویزیونی، اسباب‌بازی و کتاب ـ شدند.

دادگاه پس از مطالعه پرونده، کمپانی برادران وارنر را ملزم به ساخت فیلم سینمایی سوپرمن تا سال 2011 کرد و گفت اگر تا آن زمان این کار صورت بگیرد، وراث سیگل هم در سود مربوط به تمام جنبه‌های شخصیت سوپرمن با این کمپانی شریک خواهند شد.

در همین ایام، گویر که مشغول کار با نولان روی آخرین قسمت مجموعه فیلم بتمن بود، طرحی را برای فیلمنامه سوپرمن جدید داد که با استقبال این فیلمساز همراه شد.

نولان که تحسین‌کننده کار برایان سینگر در سوپرمن برمی‌گردد، بود و عقیده داشت فیلم او ارتباط نزدیکی با حال و هوای سوپرمن ریچارد فلیش دارد، حاضر به قبول کارگردانی نسخه تازه سوپرمن نشد.

او می‌گوید: «آدم‌های مختلفی به شیوه‌هایی کاملا متفاوت به سوپرمن و ماجراجویی‌های او نزدیک شدند. باور من و گویر هم این بود که باید آن طور که قلبمان می‌گوید به این موجود نزدیک شویم و راهی را برویم که قلبمان به ما می‌گوید.»

بازیگران و کارگردان

کمپانی برادران وارنر برای سپردن وظیفه کارگردانی نسخه احیا شده سوپرمن سراغ فیلمسازانی مثل دل تورو، رابرت زمه‌کیس، دارن آرونفسکی، مت ریوز، دانکن جونز، جاناتان لیبزمن و تونی اسکات رفتند، اما بالاخره در اکتبر 2010 قرعه به نام زک اشنایدر افتاد و کار انتخاب بازیگران از نوامبر 2010 آغاز شد.

کلید فیلمبرداری مرد فولادی اول آگوست 2011 زده شد. اشنایدر مایل بود فیلم به صورت سه‌بعدی فیلمبرداری شود، اما کار تبدیل نسخه دوبعدی به سه‌بعدی در لابراتوار و در مراحل فنی انجام شد.

برخلاف پیشنهاد برخی افراد برای فیلمبرداری دیجیتالی، مرد فولادی به صورت سنتی و روی فیلم و نوار سلولونید فیلمبرداری شد.

اشنایدر از کار ساخت فیلم به عنوان یک تجربه بزرگ و لذتبخش یاد می‌کند. کار فیلمبرداری کل صحنه‌های فیلم حدود 2.5 ماه طول کشید.

از آنجا که کشور کانادا نمی‌توانست یک نیروی نظامی بزرگ برای صحنه‌های مختلف فیلم فراهم کند، لوکیشن‌های شهر شیکاگو، میزبان عوامل تولید آن شد.

تهیه‌کنندگان فیلم، اوایل ژوئن امسال و چند ماه قبل از اکران عمومی آن اعلام کردند قسمت دوم مرد فولادی را هم تولید خواهند کرد. آنها از دیوید اس‌گویر و و زک اشنایدر برای همکاری در تولید دومین قسمت فیلم دعوت به همکاری کردند.

منبع:آسوشیتدپرس 
مترجم: کیکاووس زیاری

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها