شما همین عروسیهای بیتجملات و قشنگ ما را مشاهده بفرمایید. آن قدر حساس هستیم که خوب و خاطرهانگیز برای طول تاریخ برگزار شود که قبل از عروسی، اطرافیان عروس و داماد (دمشان گرم!) عزا میگیریم که با توجه به هزینههای ناگزیر و ناگریز، چه جوری مجلس بگیریم که یکی نگوید غذایش شور بود، یکی نگوید غذایش بینمک بود.
تنها مشکلی که هست، این که فقط یک مقدار در زمینه برگزاری شادمانیهای دستهجمعی و برپایی جشنهای ملی و کشوری خودجوش، احساس میشود که مختصری نیاز به تمرین و آموزش و آزمایش داریم. از جشن ملی گرفتن، فقط مرحله اولش را خوب یاد داریم؛ این که فقط یکهو ناغافل از داخل خانهها و مغازهها بریزیم داخل خیابانها و اخیراحتی بزرگراهها و در آینده نزدیک احتمالا طبقه فوقانی بزرگراه طبقاتی صدر و داخل تونل نیایش و توحید و صدر!
نمونههای تازه از این جشن ملی که برگزار شد، جشن حماسه سیاسی 24 خرداد بود و بعدش هم پیروزی ورزشی 28 خرداد که به ترتیب منجر به صعود آقای روحانی به مقام ریاست جمهوری و صعود تیم ملی به جام جهانی 2014 که چه تخمهای بخوریم پای تلویزیون!
این جشنهای ملی خیلی خوب و قشنگ و لازم و ضروری است و حتی خود بنده نیز با وجود آن که حس میکردم «دیگه این قوزک پا طاقت رفتن نداره»، در هر دو جشن شرکت کردم که در کنار ملت حماسهساز باشم. البته طوری شرکت کردم که هر که میدید، میگفت این آدم نمره انضباط دوران مدرسهاش یقینا 20 خالص بوده!
آموزش جشن ملی: با توجه به ضرورت ضابطهمند بودن برگزاری جشنهای ملی که خیلی میلی نباشد؛ و ایضا ضرورت کاستن از مشکلات حاشیهای و جنبی آن، همچون وحشتناک شدن بار ترافیک، عرایض منطقی و معقولی داریم که مجانی تقدیم میکنیم. عنایت بفرمایید و دل بدهید:
1ـ برگزاری کلاس: این کلاسها لزومی ندارد که حتما در محل خاصی برگزار شود . تلویزیون خودمان میتواند عهدهدار این مهم و برگزاری یک سلسله مبانی آموزشی جشن ملی شود.
2ـ تعیین مراکز مشخص: مگر برای عزاداریها مراکز و محلهای خوبی نداریم که ملت و دولت ساختهاند؟ خب توسط همین ملت و دولت و مدیریت شهری، محلهایی خاص برای برگزاری جشن ملی نیز در نظر گرفته شود که حواشی دردسرساز نداشته باشد و اگر کسی مریضی،طفل مریضی در منزل داشت، از صدای شیپور یک عزیز مشغول در کردن جشن ملی، به قاعده روی تخت تا سقف، از جایش نپرد. از یک بیمار اگر بپرسید، خواهد گفت: «از صدای سر شیپور ندیدم بدتر/غارغاری که در این کلهدوّار بماند!»
4ـ تعادل در پایکوبی: اگر جوانترها قصد پایکوبی و دستافشانی و دستمال چرخانی ــ البته در چارچوب موازین لازم ــ دارند، بههوش و به گوش باشند که همه هنرشان را در سطح خیابان و کوچه خرج نکنند. بالاخره یک مقداری هم برای دامادی و عروسی خودشان کنار بگذارند که حرکات موزون کم نیاورند.
4ـ جشن ملی، نه میلی: هرکس طبق سلیقه و نظر شخصی خودش در جشن ملی عمل نکند. یک حداقلهای اجتماعی و عرفی و اخلاقی و شهری در کار باشد که «جشن ملی» ما تبدیل به «جشن میلی» نشود! هر کس ساز خودش را نزند. طوری که این وسط، تک و توکی هم پیدا شوند، خارج بزنند!
5ـ ................................ (الباقی موارد آموزشی را بقیه فکر کنند. همهاش را که نباید ما مطرح کنیم. فسفر مغز ما هم حدی دارد.
رضا رفیع
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد