در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
این آقا یا خانم از آن دسته آدمهایی است که بعد از یکی دو بار رفت و آمد با آنها از دستشان خسته میشویم و کمکم کار به جایی میرسد که میخواهیم از آنها فرار کنیم.
همانهایی که از همه طلبکارند. همانها که شما را میخواهند، اما فقط برای خدمت کردن و سرویس دهی.
متوقعها چه کسانی هستند؟
همه ما از دیگران انتظار همراهی داریم. همه ما میخواهیم بقیه افراد متوجه خوبیهایی که در حقشان میکنیم و کارهایی که برایشان انجام میدهیم، باشند و از ما قدردانی کنند.
این طبیعی است که دوست داشته باشیم دیگران هم برای ما خدماتی انجام دهند، اما اینکه فقط از آنها انتظار خدمترسانی داشته باشیم و این رابطه را یکطرفه بخواهیم، سرآغاز مشکلات است.
آنهایی که فکر میکنند چنین رفتاری طبیعی است و هیچ ایرادی ندارد، خوب است به این نکته هم توجه داشته باشند و ببینند خودشان برای فرد مقابل چه قدمی برداشتهاند که حالا از او چنین انتظاراتی دارند؛ تازه اگر انتظاراتی معقول و منطقی باشد.
خیلیها عادت کردهاند همیشه و در هر شرایطی از دیگران توقع کمک و همراهی داشته باشند. اینها همان کسانی هستند که به گفته دکتر پروین ناظمی، روانشناس و مدرس دانشگاه در خانواده مورد توجه افراطی پدر و مادر بودهاند و بسیار به آنها توجه شده است.
این افراد معمولا در دوران کودکی و نوجوانی در محیط خانه و میان اعضای خانواده محبت زیادی را دریافت کردهاند و مشکل اینجاست که فقط دریافتکننده محبت و خدمات دیگران بودهاند.
به این معنی که هیچوقت خودشان چنین محبتی را نسبت به دیگران نداشته یا خود را مکلف به انجام کاری برای دیگران ندیدهاند.
دکتر ناظمی این شیوه را به هیچ عنوان صحیح نمیداند و در گفتوگو با «جامجم» یادآور میشود: در تمام مراحل زندگی رابطهای موفق خواهد بود که دوطرفه باشد.
به عبارت دیگر، افراد در یک رابطه موفق هم باید ارائهکننده محبت و خدمات باشند و هم دریافتکننده آن، در حالی که اغلب افراد متوقع، معمولا برای ایجاد یا تحکیم روابطشان هیچ تلاشی نمیکنند، چراکه اصلا نیازی به تلاشکردن نداشته و قبل از اینکه آنها بخواهند کاری انجام دهند، دیگران کار را برایشان تمام کردهاند.
البته گاهی هم اصل قضیه چیز دیگری است و آنطور که این روانشناس میگوید، یکی از علائمی که افراد خودشیفته بروز میدهند همین توقع داشتن بیش از حد از دیگران است. این افراد فکر میکنند همیشه حق با آنهاست و در نتیجه از بقیه مردم انتظار دارند در هر شرایطی در خدمتشان باشند.
بنابراین میتوان گفت کسانی که از مردم توقع بیش از حد دارند یا در گروه «اختلال شخصیت خودشیفته» قرار میگیرند که البته این روحیه باید با علائم و نشانههای دیگری هم همراه باشد، این رفتار ناشی از شیوههای تربیتی نادرست است که موجب میشود آنها اصلا فکر نکنند دیگران هم جایگاه و منزلت و شخصیتی دارند که باید مورد توجه قرار گیرد.
متوقعها سرخورده میشوند
هیچکس حوصله ندارد به کسی خدمت کند که به فکر دیگران نیست و دائم از بقیه انتظار دارد. برای همین هم طبیعی است که این افراد بعد از گذشت مدتی تنها بمانند. بعد از یکی دو بار معاشرت، خصوصیت اخلاقی این افراد آشکار میشود و دیگران از آنها دوری میکنند. پس نتیجهاش هم طبیعی و البته اجتنابناپذیر است.
دکتر ناظمی با تائید این مطلب میگوید: این افراد به دلیل اینکه متأسفانه روابطشان همیشه یکجانبه بوده و فقط محبت و خدمات را از دیگران دریافت کردهاند، قدرت ارائهکردن و نشان دادن محبت نسبت به دیگران را ندارند.
زمانی که این گروه کمکم وارد اجتماع شده و از محیط خانه و جمع خانواده دور میشوند، مشکلات بیشتری برایشان به وجود خواهد آمد.
وی با اشاره به این موضوع، توضیح میدهد: شاید پدر و مادر با عشق بیکرانی که نسبت به فرزندشان دارند همیشه خدمات و محبت مورد نیاز را بدون هیچ چشمداشتی به او ارائه کنند، ولی در جامعه چنین چیزی پذیرفتهشده نیست.
در روابط اجتماعی همیشه باید تعادلی میان خواست افراد وجود داشته باشد. بنابراین طبیعی است که فرد متوقع نسبت به دیگران حساس شود و خواستههای آنها ناراحتش کند.
این افراد اغلب بدون توجه به دیگران، هر حرفی را میزنند یا هر عملی را انجام میدهند؛ اعمال و حرفهایی که میتواند موجب ناراحتی سایرین شود.
این ناراحتی به صورت بیتفاوتی و دور شدن از آنها بروز میکند و در نتیجه افراد متوقع هم از دیگران ناراحت میشوند.
همچنین چون هیچوقت توقعاتشان برآورده نمیشود، سرخورده و تنها هم خواهند بود.
توقع بیش از حد، نتیجه تربیت نادرست
چرا بعضیها از همه انتظار دارند و خودشان کاری برای کسی انجام نمیدهند؟ اگر این پرسش برای شما هم مطرح شده، باید بدانید دکتر ناظمی براین باور است که متوقع بار آمدن افراد کاملا تحت شرایط تربیتیشان شکل گرفته است.
وی با اشاره به اینکه هر رفتاری که از انسان سرمیزند، دلایل متعدد و متفاوتی دارد، خاطرنشان میکند: این افراد از طرف خانواده آموزش نادرستی دیدهاند و اگر میخواهیم به آنها کمک کنیم باید کمکم نکات صحیح را به آنها آموزش دهیم. یکی از راههای آموزش این است که آنها بدانند طرف مقابلشان همیشه مانند پدر و مادر آنها نیست و توقعات بیش از حدشان را براحتی برآورده نمیکند.
گاهی همسران افراد متوقع، سعی میکنند با راضی نگه داشتن آنها مشکل را حل کنند؛ در حالی که این موضوع باید در خانواده مطرح شده و بتدریج حل شود. آنها بالاخره باید درک کنند که روابط اجتماعی در هر سطحی دوطرفه است و هیچ رابطه یکطرفهای پایدار نخواهد ماند.
دکتر ناظمی توصیه میکند: در شرایطی که این افراد توقعات بیجا و ناپخته دارند، حتما برایشان توضیح دهید که چنین خواستهای منطقی نیست. همچنین حتما باید توقعات و خواستههای خود را نیز مطرح کنید، حتی اگر آنها درصدد رفع نیازهای شما برنیایند. چون این افراد در محیط خانواده، هیچ وقت از دیگران درخواستی نشنیدهاند و فکر میکنند همه موظف هستند برای آنها کاری انجام دهند، بدون اینکه خودشان چیزی بخواهند.
وی یادآور میشود: ما نمیخواهیم این افراد را تحقیر کنیم، ولی میتوانیم غیرمستقیم و با اعلام خواستهها و نیازها و انجام ندادن درخواستهای غیرمنطقی آنها تا حدی بر این رفتار نادرست تاثیر بگذاریم.
به گفته این روانشناس، تاثیرپذیری افراد تا حد زیادی به سن و سال و شرایطشان نیز بستگی دارد.
ازدواج ناموفق، افراد متوقع
شاید پدر و مادر هیچ وقت از توقعات بیش از حد فرزندشان خسته نشوند و تا جایی که امکان دارد به او خدمت کنند. شاید دوستان هم کمی بتوانند این شرایط را تاب بیاورند، ولی همسر این فرد چه کار باید بکند؟ آیا راهحلی برای کنترل شرایط وجود دارد یا باید با او بسازد و دم نزند؟
دکتر ناظمی میگوید: این افراد اغلب نمیتوانند در زندگی مشترک خیلی موفق باشند و ازدواجهای ناپایداری دارند. نباید فراموش کنیم که همه اطرافیان مانند پدر و مادر نیستند که حتی بدون محبت دیدن از فرزند باز هم به او محبت کنند و عشق و علاقهشان را نسبت به او بروز دهند.
روابط اجتماعی مختلفی که در طول زندگی آنها را تجربه میکنیم با رابطه خانوادگی فرزندی و پدر و مادری تفاوت دارد و نباید این مورد را نادیده بگیریم.
افراد متوقع پس از ازدواج و در زندگی مشترک نیز تصور میکنند همسرشان مانند پدر یا مادر باید در خدمت آنها باشد و انتظارات و توقعات نابجا و ناپختهای از او دارند. به طور حتم، فرد مقابل هم تا مدتی میتواند این ارتباط یکطرفه را تحمل کند و آن را ادامه دهد و پس از گذشت مدتی این فرد هم دچار احساس اضطراب، نگرانی و افسردگی میشود.
گاهی هم ممکن است طرف مقابل نسبت به فرد متوقع خشمگین شود و بر این اساس انتظارات بیش از حدی از او داشته باشد که این مورد هم میتواند مشکلات متعددی را در ارتباطشان ایجاد کند بنابراین طبیعی است که این رابطه یا باید قطع شده و ادامه پیدا نکند یا اینکه فرد متوقع باید رفتارش را تغییر دهد.
نیلوفر اسعدیبیگی - جامجم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد