سرمقاله روزنامه‌های صبح چهارشنبه

کاسه لیسان داغ‌تر از آش!

سرمقاله روزنامه‌های صبح پنجشنبه

در ستایش یک قهر

روزنامه‌های صبح امروز ایران در سرمقاله‌های خود به مهمترین مسائل روز کشور و جهان پرداخته‌اند از جمله «اروپا؛ اتحادیه ای برای پیمانکاری»،«خانه را جستجو کنید!»،«پشتوانه الهی دولت ها»،«بازی همه‌پرسی»،«تورم سخت و پول آسان نفت»،«راز انگلیس شیفتگی چیست؟»،«در ستایش یک قهر»،«تحلیف متفات روحانی؛ فرصتی جدید در سیاست خارجی»،«هفت توفیق اجباری برای دولت آینده»و... که برخی از آنها در زیر می‌آید.
کد خبر: ۵۸۲۷۰۸
در ستایش یک قهر

خراسان:اروپا؛ اتحادیه ای برای پیمانکاری

«اروپا؛ اتحادیه ای برای پیمانکاری»عنوان یادداشت روز روزنامه خراسان علیرضارضاخواه است که در آن می‌خوانید؛روز دوشنبه 28 عضو اتحادیه اروپا در بیانیه‌ای اعلام کردند که شاخه نظامی حزب ا... لبنان را در لیست سیاه این اتحادیه قرار خواهند داد. پروژه درج نام حزب ا... در لیست گروه های تروریستی حدود یک ماه گذشته و به دنبال پیروزی استراتژیک مقاومت در القصیر همزمان با طرح آن توسط کشورهای حاشیه خلیج فارس در شورای همکاری توسط دولت انگلستان در اتحادیه اروپا آغاز شد. مخالفت برخی کشورهای عضو اتحادیه باعث شده بود تا پروژه با بن بست مواجه گردد. با این حال با ورود آمریکا و رژیم صهیونیستی به خط فشار بر کشورهای مخالف این طرح، بالاخره این طرح به تصویب رسید. بهانه اروپایی ها برای قرار دادن شاخه نظامی حزب ا... در لیست گروه های تروریستی انفجار سال گذشته در یک اتوبوس در بلغارستان می‌باشد که در جریان آن چند صهیونیست کشته شدند.

رژیم صهیونیستی حزب ا... لبنان را مسئول این انفجار دانسته است. این در حالی است که هنوز هیچ دادگاهی در داخل و خارج از بلغارستان چنین اتهامی را ثابت نکرده است.مخالفان این طرح عمدتا از کشورهایی هستند که نیروهای نظامی آنها در قالب نیروهای یونیفل در لبنان فعالیت می‌کنند. شکاف و اختلاف بین اعضای اتحادیه اروپا باعث شد که این کشورها تنها با قرار دادن شاخه نظامی حزب ا... در لیست ترور موافقت کنند. در یادداشت پیش رو تلاش می شود تا به پیامدهای تصمیم اخیر وزرای خارجی اتحادیه اروپا در 2 سطح داخلی و خارجی با تاکید بر قدرت مالی ، نظامی و سیاسی حزب ا... لبنان پرداخته شود.

سطح بین الملل

با تصویب این مساله در اتحادیه اروپا از این پس اعضای حزب ا... که در خاک قاره سبز زندگی می کنند قادر به واریز کمک های نقدی خود به این سازمان نیستند و البته دیپلمات های اروپایی هم حق دیدار با هیچ کدام از اعضای شاخه نظامی حزب ا... را نخواهند داشت. البته این اتفاقی جدید برای حزب ا... لبنان محسوب نمی شود. وزارت خزانه داری آمریکا در آگوست سال 2012 ، حزب ا... را به اتهام آنچه که حمایت از دولت بشار اسد در سوریه خوانده بود در لیست گروه های حامی ترور قرار داده است. پیش از آن نیز آمریکا از سال 1995 تا به امروز نام حزب ا... را در لیست سیاه خود قرار داده است.

واقعیت این است که حزب ا... در اروپا حضور خاصی نداشته که از این بعد چنین تصمیمی بر این حضور تاثیرگذار باشد. این تصمیم اتحادیه اروپا هیچ تاثیری بر قدرت نظامی و یا مالی حزب ا... ندارد زیرا این حزب نه حساب مالی در اروپا دارد و نه امکانات نظامی خود را از این اتحادیه تهیه می کند علاوه بر این که ماهیت بسیاری از چهره های نظامی حزب ا... لبنان بر اتحادیه اروپا پوشیده است. از منظر سیاسی نیز از آنجایی که حزب ا... لبنان از یک سو یکی از ساختارهای اساسی جامعه لبنان است و از سوی دیگر نقش و نفوذ غیر قابل کتمانی در تحولات منطقه خاورمیانه دارد؛ چنان چه اروپا بخواهد این سازمان را محدود سازد در حقیقت محدودیتی برای نقش آفرینی خود در عرصه دیپلماتیک ایجاد کرده است. شاید از همین رو است که تنها یک روز پس از این تصمیم" آنجلینا ایخهورست" سفیر اتحادیه اروپا در لبنان با اشاره به اینکه تصمیم اتحادیه در درج شاخه نظامی حزب ا... هر شش ماه مورد تجدید نظر قرار می گیرد، گفت: این اتحادیه با دولت متشکل از حزب ا... همکاری خواهد کرد.

البته از آنجا که هیچ تفکیک حقیقی میان شاخه نظامی و سیاسی حزب ا... وجود ندارد، این خطر همیشه وجود دارد که قوانین این چنین به عنوان دستاویزی برای نقض حقوق بشر و سرکوب مخالفان در داخل اتحادیه اروپا به کار رود. به راحتی می توان یک مخالف سیاسی یا مدنی را به اتهام ارتباط با شاخه نظامی حزب ا... لبنان دستگیر کرد و مورد بدترین شکنجه ها قرار داد، اتفاقی که در اتحادیه اروپا مسبوق به سابقه است.

در سطح داخلی

برخی از تحلیل گران معتقدند تصمیم اخیر اتحادیه اروپا در قرار دادن نام حزب ا... لبنان در لیست سیاه تلاش برای سنگین کردن کفه ترازو در صحنه داخلی لبنان به سود جریان 14 مارس می باشد. ایشان در تایید این تحلیل خود عنوان می دارند؛ نجیب میقاتی در واکنش به موضع اتحادیه اروپا در کمال تعجب و ناباوری اعلام کرد که جامعه لبنان با همه عناصر تشکیل دهنده آن نسبت به التزام به مشروعیت بین المللی و حفظ بهترین روابط با دولت های اتحادیه اروپا اصرار دارد. میقاتی در حالی این موضع را اعلام می کند که وزرای حزب ا... در کابینه موقت او هنوز حضور دارند . میقاتی به نخست وزیر بعدی چراغ سبز نشان داده است تا حضور وزرای حزب ا... در دولت آینده را وتو کند. برای چنین چراغ سبزی بهترین دلیل را اتحادیه اروپا به دولت آینده داده است و آن این که حضور نمایندگان حزب ا... در دولت بعدی به معنای قطع ارتباط لبنان با جامعه بین الملل است.

اما واقعیت این است که لبنان ساختار طایفی دارد و در تمامی ساختارهای حکومتی کشور لبنان معمول است که این ترکیب های طایفی رعایت می شود. واقعیتی که در پیمان طائف و توافق دوحه به وضوح قابل رویت است. کنار گذاشتن حزب ا... به عنوان نماینده جریان شیعی در این کشور از تحولات سیاسی امری تقریبا محال به نظر می رسد. به همین دلیل است که عدنان منصور وزیر خارجه لبنان در واکنش به اقدام اروپاییان تصریح کرد حتی فکر کردن به حذف حزب ا... از دولت دیوانگی است. دست بالای مقاومت در لبنان در کنار تقویت کمی و کیفی جامعه شیعه در این کشور باعث شده است هرگونه تغییر در ساختار سیاسی لبنان به تقویت جایگاه شیعیان و حزب ا... لبنان بینجامد. در عرصه نظامی و مالی نیز از آنجا که حزب ا... ریشه در جامعه لبنان دارد چنین تحریم هایی نه از عزم مقاومت در مقابله با اشغالگران صهیونیست می کاهد نه سیاست‌های این حزب را در سوریه مخدوش می سازد، همچنین عدم وابستگی جریان مقاومت به شبکه مالی جهانی مانع از تاثیر پذیری آن از تحریم های این چنینی می گردد.

تصمیم اخیر وزرای خارجه اتحادیه اروپا در تروریست خواندن حزب ا... در حالی صورت می گیرد که تنها چند روز پیشتر پارلمان اروپا با انتشار گزارش جدیدی تشریح کرد که چگونه گروه های وهابی و سلفی مستقر در خارج از خاورمیانه در حمایت و تجهیز نظامی گروه های شورشی سراسر جهان دست دارند. این گزارش که در ژوئن سال جاری میلادی با درخواست دبیرکل سیاست خارجی پارلمان اروپا تهیه شده است، صراحتا بر نقش عربستان سعودی در حمایت ایدئولوژیک و تامین مالی این گروه‌ها تاکید می کند. و جالب این که همزمان سیاستمداران اروپایی اقدام به تجهیز سلفی ها و وهابی های تکفیری به سلاح های مرگبار در سوریه کرده و برای حمایت از ایشان در صحنه بین المللی سینه چاک می کنند. لذا پوچی و بی اثری تصمیم اخیر اتحادیه اروپا در تروریست خواندن حزب ا... را می توان در چارچوب گزارش ها و بیانیه های ضد و نقیض این اتحادیه تفسیر کرد. اتحادیه‌ای که شان سیاسی خود را در حد یک پیمانکار سیاسی در عرصه بین الملل پایین آورده است، گاه برای خوشایند اعراب ، گاه برای خوشایند صهیونیست ها و گاه آمریکا بیانیه صادر می کند.

کیهان:خانه را جستجو کنید !

«خانه را جستجو کنید!»عنوان یادداشت روز روزنامه کیهان به قلم حسین شریعتمداری است که در آن می‌خوانید؛شخصی را حکایت کرده‌اند که با عصبانیت و به گلایه می‌گفت؛ این همسایه‌های ما، آدم‌های عجیب و غریبی هستند؛ هر وقت چیزی را گم می‌کنند و یا از منزل آنان چیزی دزدیده می‌شود، انگشت اتهام را به‌سوی من دراز می‌کنند و سراغ اشیاء و اجناس به سرقت رفته خود را در خانه ما می‌گیرند! به او گفتند؛ چاره کار آسان است. این دفعه اگر تو را متهم کردند، به آنها اجازه بده که خانه‌ات را بگردند تا مطمئن شوند که دزد نیستی و دیگر تو را متهم نکنند و طرف گفت؛ این کار را کرده‌ام ولی از شانس بد، هر وقت برای جستجو به خانه‌ام آمده‌اند، چیزی را که گم کرده بودند در خانه من یافته‌اند!

بعد از انتخاب آقای دکتر روحانی به ریاست جمهوری اسلامی ایران و تاکید چند باره ایشان که وامدار هیچ حزب و گروهی نیست و خود را رئیس جمهور همه ملت می‌داند، دو رخداد به طور همزمان اتفاق افتاد. از یکسو مدعیان اصلاحات و اصحاب فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 که با رأی حداکثر 7 درصدی خود قصد مصادره آراء رئیس جمهور منتخب را داشتند، در اجرای پروژه‌ای که علیه ایشان تدارک دیده بودند با دشواری غیرمنتظره‌ای روبرو شدند و از سوی دیگر، مواضع رسما اعلام‌شده آقای روحانی، مخصوصا تاکید ایشان بر آموزه‌های اسلامی و انقلابی که با مواضع ضد انقلابی اصحاب فتنه تفاوت یکصد و هشتاد درجه‌ای داشت، برخی از تردیدهای اولیه در باره احتمال گرایش رئیس جمهور منتخب به جریان بدنام مورد اشاره را برطرف کرد و نشان داد که ایشان برخلاف انتظار اصحاب فتنه در پی خدمت به اسلام و انقلاب و نظام است. در پی این دو رخداد بود که اصحاب فتنه 88 تعدادی از وزارتخانه‌های حساس و کلیدی را به عنوان سهم خود از کابینه دکتر روحانی نشانه رفتند و شماری از اصحاب نشان‌دار فتنه را برای تصدی وزارتخانه‌های مورد اشاره نامزد کرده و تلاش گسترده‌ای را به منظور سرپوش گذاشتن بر خیانت آنان آغاز کردند. اینجا بود که کیهان با توجه به شناخت و اشراف خود بر جریان فتنه و اسنادی که از خیانت آنان در اختیار داشت، اطلاع‌رسانی درباره این جریان آمریکایی- اسرائیلی را وظیفه خود دید و طی چند یادداشت و گزارش مستند از چهره واقعی آنان پرده برداشت. افشاگری‌های مستند کیهان همانگونه که انتظار می‌رفت به جای روبرو شدن با پاسخ‌های منطقی و مستدل اصحاب فتنه، با انبوهی از فحاشی و ناسزاگویی سازماندهی شده فتنه‌گران داخلی و حامیان بیرونی آنها روبرو شد.

نکته درخور توجه این که در میان حجم انبوه و گسترده ناسزاهایی که اصحاب فتنه و حامیان بیرونی آنها حواله کیهان کرده و می‌کنند حتی یک نمونه- تاکید می‌شود حتی یک نمونه- نمی‌توان یافت که در آن دلیل، سند و یا شاهد و قرینه‌ای برای انکار اسناد مورد اشاره و استناد کیهان ارائه کرده باشند. چرا؟! پاسخ روشن‌تر و گویاتر از آن است که نیازی به استدلال‌های پیچیده داشته باشد. سران و عوامل فتنه 88 با اعتماد به مثلث آمریکا، اسرائیل و انگلیس که مدیریت فتنه را برعهده داشتند و با اطمینان از حجم انبوه امکانات مالی، تبلیغاتی و تدارکاتی که تحت مدیریت این مثلث به میدان آورده شده بود، براندازی جمهوری اسلامی ایران را قطعی و کار نظام را تمام شده تلقی می‌کردند و از این روی، پرده نفاق را کنار زده و آشکارا به صحنه آمده بودند، دقیقا به همین علت، اسناد فراوان و غیرقابل انکاری از وطن‌فروشی و خیانت خویش باقی گذارده‌اند و امروزه همین اسناد آشکار و از پرده برون افتاده است که به آنها اجازه نمی‌دهد هویت واقعی خود را پنهان کنند.

آیا اصحاب فتنه و سران و عوامل آن می‌توانند دستکم دو بار ملاقات پنهان با جرج سوروس صهیونیست و یکی از سردمداران تابلودار کودتاهای مخملی را انکار کنند؟ و یا چگونه می‌توانند اجرای بی کم‌و‌کاست فرمول کودتای مخملی را که از بیرون به آنان دیکته شده بود، از نگاه تیزبین مردم پنهان بدارند؟! کیهان در جریان فتنه 88 تمامی مراحل آن، از جمله، تشکیل کمیته صیانت از آرا، انتخاب رنگ، ادعای تقلب در انتخابات و آشوب‌های خیابانی، پیشنهاد رفراندوم و... را از قبل پیش‌بینی و اعلام کرده بود، حتی چند روز قبل از انتخابات 22 خرداد 88 تیتر اول خود را به این هشدار اختصاص داده و نوشته بود «آخرین پرده سناریوی افراطیون، آشوب پس از شکست» است. آیا تمامی این مراحل بدون کم‌و‌کاست اتفاق نیفتاد؟! کیهان که غیب‌گو نبوده و نیست، پس چگونه توانسته بود تمامی مراحل یاد شده را از قبل پیش‌بینی کند؟! پاسخ آن است که اصحاب فتنه 88 دقیقا مطابق فرمول کودتاهای مخملی که از قبل به آنان دیکته شده بود عمل می‌کردند و در نهایت، خود را پیروز ماجرا تلقی می‌کردند.

آیا اصحاب فتنه که این روزها دم از ایران و نظام و مردم می‌زنند می‌توانند حضور پی‌درپی مسئولان عالی‌رتبه- تاکید می‌شود مسئولان عالی‌رتبه و نه ماموران عادی- صهیونیست، سرویس‌های اطلاعاتی «سیا» و MI6 انگلیس در ایران را که به دعوت آنها و برای آموزش فتنه‌گران به کشور آمده بودند، انکار کنند؟!

آیا «جان کین» مسئول برجسته سرویس اطلاعاتی MI6 انگلیس و رئیس مرکز مطالعات دموکراسی لندن-CSD- دو بار با دعوت شما به ایران نیامده و برای اصحاب فتنه کارگاه آموزشی دایر نکرده بود؟! آیا ریچارد رورتی، مامور برجسته CIA به دعوت سران فتنه وارد ایران نشده و پروژه موسوم به «ائتلاف سفید» یعنی ائتلاف همه گروه‌های مخالف نظام زیر یک تابلوی واحد را پیشنهاد نکرده بود؟ درباره حضور «تیموتی گارتن اش» از رهبران صهیونیست کودتاهای مخملی و تشکیل چندین نشست آموزشی برای مدعیان اصلاحات و مخصوصا حزب مشارکت چه می‌فرمائید؟!

آیا «مایکل ایگناتیف» رهبر لیبرال‌های پارلمان کانادا و عضو وابسته به CIA برای آموزش و ارائه راهبردهای انتخاباتی میهمان فتنه‌گران نبود؟ آیا حضور «یورگن هابرماس» و ملاقات‌های وی با عوامل فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 را انکار می‌کنید؟! درباره حضور «آدام میچنیک» رهبر کودتای مخملی لهستان، «آگنش هلر» صهیونیست و رهبر کودتای مخملی مجارستان، «الکساندر اسمولار» رهبر جنبش همبستگی لهستان و مامور رسمی CIA چه نظری دارید؟ آیا دعوت از آنها و برپایی نشست‌های آموزشی با آنان قبل از انتخابات 88 را می‌توانید انکار کنید؟! مگر «جان هیک» تئوریسین انگلیسی برای پیشبرد پروژه کودتای مخملی به ایران نیامده و با سران و عوامل فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 جلسات پی‌درپی نداشته است؟!

«فرح کریمی» عضو شاخه نظامی گروهک منافقین که بعدها به تابعیت هلند و عضویت حزب صهیونیستی سبزها درآمد، برای مشاوره درباره کودتای مخملی به ایران نیامده و با اصحاب فتنه ملاقات‌های مفصل نداشته است؟! درباره حضور هاله اسفندیاری مدیر مرکز خاورمیانه‌ای بنیاد وودرو ویلسون و همسر شائول بخاش- عضو کمیته بیکر کاخ سفید- و تابع رژیم صهیونیستی، کیان تاجبخش نماینده رسمی بنیاد سوروس، رامین جهانبگلو از عوامل CIA و کارشناس کودتاهای مخملی و جلساتی که با اصحاب فتنه داشته‌اند چه می‌فرمائید؟! و... راستی مگر نه اینکه، تعداد فراوانی از همکاران و همراهان فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 هم اکنون به آمریکا، انگلیس و برخی کشورهای اروپایی پناهنده شده و امروزه آشکارا از اهداف براندازانه فتنه 88 سخن نمی‌گویند؟!

آیا آقای حسین بشیریه که مدعیان اصلاحات از او با عنوان تئوریسین برجسته یاد می‌کنند عضو رسمی بنیاد NED سرویس اطلاعاتی CIA نبوده و هم اکنون رسما به آمریکا پناهنده نشده است؟ درباره عطاءالله مهاجرانی- وزیر ارشاد اصلاحات- علی‌اصغر رمضان‌پور معاون فرهنگی آقای مسجدجامعی، مزروعی، کدیور و... که امروزه تمامی آنها در خدمت سرویس‌های اطلاعاتی اروپا، آمریکا و اسرائیل هستند چه نظری دارید؟! و...

آنچه به آن اشاره رفت، فقط مشتی از خروارها و اندکی از بسیارهاست که کمترین تردیدی درباره وطن‌فروشی اصحاب و عوامل فتنه باقی نمی‌گذارد.

اکنون سؤال این است که آیا فتنه‌گرانی با هویت‌های یاد شده و ماهیت‌های از پرده برون افتاده می‌توانند در صحنه سیاسی و اجتماعی ایران اسلامی صاحب نقش و مسئولیت باشند؟!

آیا هنوز هم شبکه عنکبوتی و مشترک اصحاب فتنه و مثلث آمریکا، اسرائیل و انگلیس می‌توانند به کیهان اعتراض کنند که چرا جماعت یاد شده را وطن‌فروش و ستون پنجم دشمنان بیرونی معرفی می‌کند؟!... و در این باره گفتنی‌های فراوان و مستند دیگری نیز هست.

جمهوری اسلامی:تحلیل سیاسی هفته

«تحلیل سیاسی هفته»عنوان سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی است که در آن می‌خوانید؛ماه ضیافت الهی و رمضان المبارک به نیمه رسید در حالیکه سرمایه زندگی به سرعتی باور نکردنی سپری می‌شود و شاید تنها چیزی که در این میان تسلای دل غارت‌زدگان و سرمایه از کف‌دادگان باشد، پاداشی است که در قبال آن بدست می‌آورند. ایکاش که پاداش همه روزه‌داران مومن در این ماه،‌ مصونیت از آتش جهنم و کسب رضوان الهی باشد.

با این وصف دو هفته از این ماه پر خیر و برکت را پشت سر گذاشتیم ولی نیمه دیگر این ماه که شبهای قدر و ایام شهادت مولی‌الموحدین امیرالمومنین علی علیه‌السلام در آن واقع است هنوز پیش روی ماست و امید آنکه این گنج پربها را قدر بدانیم و آنرا بی‌حاصل از دست ندهیم.

این ماه پرفضیلت که به نیمه می‌رسد، قمر منیر آن، درخشان می‌شود و گویی همه جا آئینه‌دار طلعت بی‌مثال کریم اهل‌بیت، حضرت امام حسن مجتبی علیه‌السلام می‌شود. خوشا به حال کسانی که در این ماه،‌سفره‌های احسانی به نام این باب رحمت یزدان می‌گشایند و به تاسی از این امام کریم،‌ نیازمندان را دستگیری کرده، به یاری مستمندان شتافته و دست افتادگان را می‌گیرند و قطرات اشک از گونه نمناک افراد بی‌بضاعت پاک می‌کنند.

در این هفته جمعی از مسئولان و کارگزاران نظام با رهبر معظم انقلاب دیدار کردند. ایشان در این اجتماع، درخصوص اولویت‌های کنونی کشور تأکید کردند: مسؤولان کلان و سیاستگذاران و همه مسؤولان کشور باید در شرایط فعلی، تمرکز و توجه خود را بر دو اولویت اصلی یعنی مسئله اقتصاد و پیشرفت‌های علمی قرار دهند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای تحویل مسئولیتهای اجرایی را فرصتی مبارک برای استمرار جهت گیریهای منطبق بر قرائت حضرت امام خمینی(رض) در مسائل مختلف کشور خواندند و با تبیین واقعیات تاریخی و کنونی کشور فرمودند: "در اعمال شخصی و همچنین امور مربوط به مدیریت کشور، چند عنصر اساسی و اصلی دخیل هستند که اولین عنصر، انتخاب جهت درست و حفظ جهت گیری صحیح است. اگر جهت گیری‌ها، غلط انتخاب شود تلاشهای مضاعف، نه تنها ما را به نتیجه‌ای نمی‌رساند بلکه از اهداف دور می‌کند".

ایشان در تشریح جهت گیری‌های صحیح در مدیریت کشور تصریح کردند"جهت گیریهای صحیحی که امام مشخص کرده است باید در سیاستهای کلان و خرد مدیریتی کشور، نقش برجسته و اساسی ایفا کند."

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، همچنین مقاطع تحویل مسئولیتها و دولتها را مقاطعی خوب و مبارک خواندند و افزودند: ورود عناصر، دیدگاهها، ابتکارات و سلایق جدید به "میدانِ جابجایی قدرت" فرصت بزرگی است که باید از آن بخوبی استفاده کرد. لذا مجموعه، عناصر و گروهی که با فکرها و ابتکارات جدید وارد میدان می‌شوند باید با استفاده از کارهای انجام شده، بنای رفیع کشور را بالاتر ببرند.

رهبر انقلاب اسلامی بر لزوم عزم راسخ مردم و مسئولان و متزلزل نشدن آنان در مواجهه با مشکلات و دشمنی‌ها تأکید و خاطرنشان کردند: مسئولان نباید بهیچ‌وجه در مقابل اخم و ترش رویی دشمن در عرصه‌های سیاسی، اقتصادی و تبلیغاتی دچار تزلزل شوند.

در هفته جاری قوه قضائیه و مقننه علیه مصوبه تخلف 74 هزار میلیاردی دولت برای تسویه بدهی‌های خود به بانک مرکزی مصوباتی ارائه کردند. رئیس دیوان عدالت اداری از ابطال مصوبه دولت خبر داد که در هیات عمومی این دیوان به اتفاق آرا و بدون رای منفی و با رای قاطع 60 قاضی مغایرت آن با قوانین اعلام شد. این تخلف از آنجا آغاز شد که دولت برای تسویه بدهی‌های خود به بانک مرکزی، این بانک را موظف به مصوبه‌ای کرد که براساس آن نرخ دلار 2500 تومان تعیین شد و مابه‌التفاوت آن نسبت به ارز 1226 تومان یعنی 1274تومان در هر دلار رادر 58 میلیارد دلار ارزی که دولت در سال 1391 به بانک مرکزی فروخته بود، ضرب کرده و به عدد 74 هزار میلیارد تومان رسید و بدین ترتیب، بدهی دولت را به بانک مرکزی تهاتر نمود. این نحوه تسعیر دارایی‌های دولت برای جبران بدهی‌ها به بانک مرکزی،‌علاوه بر حرکت خلاف دولت در روزهای پایانی عمر خود، بیانگر بازیچه بودن بانک مرکزی و بی‌اختیاری مجمع عمومی و مدیران این بانک است که ‌باید براساس قانون،‌مستقل از دولت عمل کنند.

این قبیل حرکت‌های خلاف قانون دولت برای سرپوش گذاشتن بر عملکرد مالی و اقتصادی خود به همراه ارائه آمارهای غلط اقتصادی باعث شد که صدای اعتراض کارشناسان اقتصادی و نمایندگان مجلس هم بلند شود و آنها نیز در مصوبه‌ای دو فوریتی، این اقدام دولت را باطل کنند.

بدین‌ترتیب اینکه وضعیت بدهی دولت به بانک مرکزی بابت هدفمندی یارانه‌ها و... به کجا خواهند انجامید و چگونه محاسبه خواهد شد، امری است که دستگاههای حسابرسی و نظارتی باید به دقت آنرا پیگیری کنند.

این هفته در بررسی رویدادهای بین‌المللی به چهار مورد که از اهمیت بیشتری برخوردار بودند می‌پردازیم. ادامه پیروزی‌های ارتش سوریه، تظاهرات ضدنژادپرستی در آمریکا، اقدام خصمانه اتحادیه اروپا علیه حزب‌الله لبنان و حادثه حمله به 2 زندان در عراق، رویدادهایی بودند که بخش عمده خبرها و گزارش‌های رسانه‌ها را به خود اختصاص دادند.

در سوریه، این هفته نیز نیروهای ارتش پیشروی‌های قابل توجهی داشتند که در جریان آن دهها نفر از شورشیان و تروریستها کشته شدند. جبهه مخالفان دولت سوریه روز به روز درحال تحلیل رفتن است و همین مسئله، متحدان بین‌المللی شورشیان را نیز به شدت به نگرانی و یأس دچار ساخته است. اکنون، دولتهای غربی و عربی حامی مخالفان دولت سوریه، به پیروزی نیروهای دولتی و تثبیت نظام سوریه اعتراف می‌کنند و بسیاری از آنها درحال بررسی این موضوع هستند که مواضع خود را با شرایط جدید هماهنگ سازند و به بقای رژیم بشار اسد به عنوان یک واقعیت تن داده‌اند. این هفته، اعتراضات در آمریکا به تبرئه جانبدارانه قاتل یک نوجوان سیاه پوست اوج گرفت و دهها شهر این کشور صحنه تظاهرات سیاه پوستان و بعضاً، سفیدپوستانی بود که به دستگاه قضایی ناعادلانه آمریکا معترض بودند.

تظاهر کنندگان با رد حکم دادگاه، خواستار تغییر فضای حاکم در این کشور که در آن حقوق سیاه پوستان به رسمیت شناخته نمی‌شود، تاکید کردند. اعتراضات ضدنژادپرستی در آمریکا بار دیگر این واقعیت را پیش چشم جهانیان قرار داد که برخلاف تبلیغات دولت و دستگاه‌های تبلیغی آمریکا، سیاه پوستان در آمریکا همچنان از ظلم، تبعیض و تحقیر رنج می‌برند و حقوق این قشر از مردم، که 12 درصد جمعیت آمریکا را تشکیل می‌دهند آشکارا توسط سفیدپوستان نژادپرست پایمال می‌شود و دادگاه‌های این کشور نیز که ‌باید از مظلوم دفاع کنند در کنار ظالم قرار می‌گیرند.

این هفته، اتحادیه اروپا پس از تلاش‌های فشرده چند دولت عضو، سرانجام اقدام خصمانه خود علیه حزب‌الله لبنان را جامه عمل پوشاند و شاخه نظامی این جنبش را در فهرست به اصطلاح تروریستی خود قرار داد. این اتحادیه درحالی به اقدام مذکور دست یازید که بسیاری از اعضای آن راضی به این تصمیم نبودند و براساس گزارش‌های منتشره، تحت فشار اعضای مداخله گر و استعمارگر به آن رأی دادند.

این درحالی است که خود اروپایی‌ها نیز اعتراف کرده‌اند این اقدام نمی‌تواند ضربه‌ای مؤثر به حزب‌الله وارد کند و این جنبش به آن حد قدرتمند است که آثار و تبعات این تصمیم را خنثی خواهد کرد.

تصمیم اتحادیه اروپا در مورد قرار دادن نام حزب‌الله لبنان در فهرست گروههای تروریستی از چند سال قبل توسط جناحی در داخل اتحادیه اروپا دنبال می‌شد. این جناح حامی رژیم صهیونیستی است و از قدرت گرفتن حزب‌الله خشمگین بوده است.

ولی آنچه این دولتها را به اجرایی کردن طرح خصمانه خود علیه حزب‌الله واداشت، پیروزیهای دولت سوریه در مقابل شورشیان بود که گفته شده است، حزب‌الله نیز در این پیروزیها سهم داشته است.

با اینحال، این تصمیم اتحادیه اروپا، بیش از آنکه به اعتبار حزب‌الله لطمه بزند رسوایی برای خود اتحادیه اروپا خواهد بود چرا که جهانیان و حتی افکار عمومی اروپا، ادعای سردمداران اتحادیه اروپا را درحالی که خود این اتحادیه علناً از تروریستهای بین‌المللی و به خصوص، تروریستها در سوریه حمایت می‌کند، نمی‌پذیرند.

افکار عمومی دنیا، برخلاف تصورات و ادعای چند دولت اروپایی، بزرگترین تروریست منطقه را رژیم صهیونیستی می‌دانند که اروپایی‌ها با بیشرمی و گستاخی از آن حمایت می‌کنند و سیاستهای خود را برپایه جلب رضایت این رژیم تروریست تنظیم می‌کنند.

این هفته، در حمله تروریستهای القاعده به دو زندان بزرگ در اطراف بغداد، علاوه بر آنکه دهها نفر از ماموران کشته شدند، صدها نفر از زندانیان نیز متواری گردیدند که گفته می‌شود در میان فراریان، اعضای ارشد القاعده و سرکردگان تروریستهای سایر گروه‌ها وجود داشته‌اند.

دولت عراق برخی نیروهای امنیتی را مقصر در این حادثه قلمداد کرده و تلاش برای دستگیری فراریان را آغاز نموده است.

حادثه اخیر را نیز باید در چارچوب توطئه‌ای دانست که برای ضربه زدن به دولت نوری مالکی تدارک دیده شده است و هدف از آن بی‌کفایت جلوه دادن دولت تحت حاکمیت شیعیان می‌باشد. جبهه مشترکی که در آن طیفی متنوع، از بعثی‌ها گرفته تا گروههای تکفیری و سیاسیون زیاده خواه وجود دارند، در اجرای یک نقشه ناجوانمردانه به هر جنایتی دست می‌زنند تا دولت نوری مالکی را که دولت قانونی، منتخب و برآمده از رأی اکثریت مردم عراق می‌باشد زمین بزنند و ساقط کنند ولی این توطئه‌ها تاکنون حاصلی نداشته است.

رسالت:پشتوانه الهی دولت ها

«پشتوانه الهی دولت ها»عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم محمود فرشیدی است که در آن می‌خوانید؛نظام مردم سالاری دینی ، به عنوان ارمغان الهی و الگوی حکومت در دوران معاصر، برجستگی های خاص خویش را دارد ، برجستگی هایی که باید از آنها به عنوان نعمت‌های الهی یاد کرد و بر آن شکر گزار بود ، از مهمترین آنها ، نعمت ولایت فقیه است که اسم اعظم موفقیت های جمهوری اسلامی ایران در مقابله با نظام سلطه جهانی و نیز حل مشکلات داخلی است و قدر این نعمت آنگاه بیشتر شناخته می شود که اوضاع کشورهای جهان ، خصوصا اوضاع آشفته کشورهای اسلامی مورد توجه قرار گیرد.

قدرت ولایت فقیه از آنجاست که شاخه ای از ولایت پیامبر گرامی اسلام (ص) و ائمه اطهار(ع) می باشد و لذا امروز جهانیان شاهد آن هستند که قدرت ولایت فقیه بر دیگر کشورهای اسلامی نیز پرتو افکنده و موجب دلگرمی و موفقیت روز افزون مسلمانان می شود . در عرصه داخلی نیز ولایت فقیه همواره مستحکم ترین تکیه گاه دولت‌ها طی سالهای بعد از انقلاب بوده است . در دوره‌های اخیر، دولت ها با بهره گیری از باور عمیق مقام معظم رهبری به اسلام و راه امام ، تجربیات 35 ساله  معظم له در امور اجرایی کشور و تحلیل عمیق ایشان از تاریخ ایران و جهان ، کشور را اداره و در حد ظرفیت خود از این پشتوانه‌ الهی کسب فیض کرده اند.

تمسک به ریسمان الهی در پرتو ولایت فقیه است که به دولت ها جرأت می دهد تا قاطعانه و بدون هیچ واهمه‌ای در عرصه جهانی از حقوق ملت ایران دفاع کنند و در عرصه داخلی نیز این حمایت در موارد لازم گره گشای مشکلات اجرایی و ضامن استمرار حمایت مردم از دولت هم می‌باشد.

چندان که تمام دولت های پس از پیروزی انقلاب ، به کمک دریافت مجوز اختیارات خاص و نیز تقویت پایگاه مردمی‌شان  توسط ولایت فقیه ، توانسته اند دوران خدمت خویش را به پایان برسانند و اهمیت این تکیه گاه معنوی ، در مقایسه با ظهور و سقوط دولت‌ها در دیگر کشورها روشن می شود که در برابر فشار بیگانه یا افکار عمومی پناهگاهی ندارند.

واپسین روزهای خدمت دولت دهم و در آستانه استقرار یازدهمین دولت نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران ، با روزهای پر برکت ماه رمضان تقارن یافته است و مقام معظم رهبری از انتقال قدرت در این ایام ، با تعبیر «عید» یاد کردند ، عیدی که پاداش صبر و توکل ملت ایران است و باید به شکرانه آن با « توبه « و «انابه» به درگاه خداوند تبارک و تعالی ، توسل جست.

روز یک‌شنبه، ساعاتی قبل ازافطار و در فضایی سرشار از معنویت، رجال،شخصیت های عالی و کارگزاران نظام اسلامی با حضور رئیس جمهور و رئیس جمهور منتخب، دور شمع  وجود مقام معظم رهبری حلقه زدند  تا مقدمات انتقال  قدرت از دولت کنونی به دولت آینده فراهم گردد. به پاسداشت زحمات رئیس جمهور کنونی،  ایشان گزارش مبسوطی از فعالیت‌های دولت نهم و دهم ارائه داد.

مقام معظم رهبری در این دیدار با تحلیلی  عمیق و نگاهی کلان ، واقعیات کشور در شرایط کنونی را یاد آور شدند که عبارت است از:
موقعیت کم نظیر جغرافیایی ایران از نظر سیاسی ، تاریخ و تمدن کهن و افتخار آفرین ایران قبل و بعد از اسلام ، ثروتهای سرشار طبیعی و منابع و استعدادهای برجسته نیروی انسانی، سلطه سیاسی ، تحقیر و ضربات سخت ملت ایران از دشمنان طی دویست سال گذشته ، بیداری ملی در سه مقطع مشروطیت ، نهضت ملی شدن نفت و انقلاب اسلامی که در دو مورد اول به شکست انجامید و در مقطع سوم ، غرب را شکست داد، پیشرفت های چشمگیر ایران در عرصه سیاست داخلی ، خارجی ، علمی و فرهنگی و بالاخره مواجهه ایران با جبهه معاند  نظام سلطه جهانی که درنوع خود در دنیا بی نظیر است .روشن است که اشاره به واقعیات قدرت آفرین ملت ایران و نیز یادآوری پیشینه تجاوز طلبی بیگانگان ، خطوط کلی نقشه راه را برای دولت یازدهم ترسیم کرده و از طرفی نقشه دشمن را در تعریف واژه تعامل خنثی می کند تا تعامل را به معنای دست برداشتن ملت ایران از مسیر پیشرفت و عدالت و استقلال  خویش تفسیر نکند و با عزمی راسخ و بی اعتنا به اخم دشمن ، راه پر افتخار خود را ادامه دهد و از طرف دیگر دولت جدید ، حل مشکلات اقتصادی و پیشرفت علمی کشور را به عنوان مهمترین اولویت های کاری خود قرار دهد.

بی تردید با حرکت در این مسیر و با پشتوانه رهنمودهای حکیمانه و حمایت های کریمانه رهبری از دولت یازدهم که پشتیبانی ملت را نیز به دنبال دارد ، دولت آقای روحانی موفق خواهدشد کارنامه ‌ای درخشان از خدمت به مردم را در پایان دوران مسئولیت خویش ارائه دهد.

آفرینش:خودمختاری کردستان سوریه و آینده آن

«خودمختاری کردستان سوریه و آینده آن»عنوان سرمقاله روزنامه آفرینش به قلم علی رمضانی  است که در آن می‌خوانید؛از زمانی که نیروهای نظامی سوریه از اواسط سال 2012 از مناطق کردنشین در شمال این کشور عقب نشینی کردند، کردها بویژه نیروهای حزب اتحاد دمکراتیک اداره این مناطق را بر عهده گرفتند. در دو هفته اخیر هم کردهای سوریه توانستند با اخراج افراط گرایان اسلامی از شهر سرکانی کنترل آن را به دست بگیرند.

در ادامه صالح مسلم، دبیر حزب اتحاد دموکراتیک کرد سخن از دولت خودمختار دموکرات کرد در شمال سوریه داد. همچنین این حزب متن قانون اساسی کردستان سوریه و پیش بینی برای ایجاد مجلس محلی در شصت ماده و به زبان عربی را منتشر کرد او که به سوریه به عنوان کشوری مستقل و دارای تمامیت ارضی به پایتختی دمشق و نظامی دمکراتیک پارلمانی چند حزبی و فدرال می نگرد. در این حال هر چند کردستان سوریه را از نظر جغرافیایی و اداری بخشی تجزیه ناپذیر از خاک سوریه محسوب می شمارد اما شهر قامیشلو پایتخت مناطق دمکراتیک خودگردان کردی می‌داند. همچنین برنامه هایی برای تعیین پرچم مجلس محلی و دولت محلی مد نظر دارد. در این حال اگربه بررسی وضعیت این خودمختاری و آینده تاثیر ان بر تحولات سوریه و منطقه داشته باشیم باید از یک سو به بسترها و زمینه های تشکیل منطقه خودگردان یا خودمختار کردی توجه کنیم . در این راستا تجربه اقلیم کردستان عراق بستری برای کردهای سوریه و توجه به موضوع خودمختاری و استقلال شده است. به علاوه عقب نشینی ارتش سوریه از مناطق کردنشین به مناطق دیگر در واقع خلا قدرتی در شمال سوریه ایجاد کرده و سبب شده است که کردها در سوریه هم به دنبال منطقه خودمختار جدید باشند.

آنچه مشخص است کردها در شمال سوریه به منطقه خودمختار و یا خودگران کردی توجه گسترده ای انجام داده اند. یعنی هر چند گروه های مختلف سوریه از نظر مشی و مرام سیاسی، بیشتر گوناگون هستند، اما تلاش هایی مشترک برای امتیازهایی از دولت های منطقه، انجام ارتباط بیرونی بهتر و امتیازگیری از نظام بین الملل و کسب پرستیژ و اعتباری انجام میدهند.

اکنون نیز هر چند از نگاه کردهای سوریه اعلام خودمختاری جدایی از دولت سوریه و یا ایجاد حکومت فدرالی نیست، بلکه منظور ایجاد منطقه خودمختاری برای اداره مناطق کردنشین تا پایان بحران سوریه و جلوگیری از تلاش‌های ترکیه به منظور تسلط بر این مناطق است. چرا که ترکیه از جبهه النصره حمایت کرده و ثبات و امنیت سوریه و نیز تمامیت ارضی آن را در معرض خطر قرار داده است اما باید گفت این رویکرد موافقان و مخالفان منطقه ای و بین الملی دارد و میتواند پیامدهای گسترده ای بر آینده منطقه داشته باشد. چنان که جدا از سخنان تند هر دو حزب جمهوری خلق و حرکت ملی در ترکیه بلنت آرنچ معاون نخست وزیر و سخنگوی هیات دولت ترکیه نیز اعلام کرد آنکارا در مقابل تحولات شمال سوریه حساسیت ویژه ای دارد و در مقابل هر گونه پدیده ی دوفاکتو و اعلام غیررسمی ساختار خودگردان یا موارد مشابه آن بی تفاوت نخواهد ماند. گذشته از این نیز وزارت امور خارجه ی آمریکا احتمال اعلام تاسیس حکومت خودگردان کردهای سوریه توسط حزب اتحاد دموکراتیک را نگران کننده دانسته است. در واقع از این دیدگاه خودمختاری به معنی وسیع آن زمینه ساز شکل گیری منطقه ای مستقل ، گرفتن امتیاز، فرصت و چانه زنی و ارتباط داخلی وخارجی بیشتر را فراهم کرده و تبدیل به نیرویی جدید می‌شود.

تهران امروز:تورم سخت و پول آسان نفت

«تورم سخت و پول آسان نفت»عنوان سرمقاله روزنامه تهران امروز به قلم سیدجواد سیدپور است که در آن می‌خوانید؛می‌‌گویند تورم مالیاتی است که فقرا به اغنیا می‌پردازند، اگر این کلی را با این کلیت باور کنیم و اگر گزارش تورم 76 سال گذشته را که بانک مرکزی منتشر کرده مبنا قراردهیم به‌طور متوسط در طول این 7 دهه، سالانه فقرای ایران 20 درصد مالیات به ثروتمندان داده‌اند وهمین برای تحلیل دلایل شکاف طبقاتی و افزایش فاصله فقیر و غنی کفایت می‌کند. بررسی جدول 76‌ساله تورم در ایران نشان می‌دهد که تورم دردی مزمن در ساختار اقتصاد ایران است و اگر چه در برخی سنوات تورم پایین نزدیک به صفر هم داشته‌ایم اما با این حال هیچ دولتی نتوانسته است معضل تورم را به‌صورت ساختاری و برای همیشه حل کند.

دولت‌ها در برخی مواقع توانسته‌اند تورم را به‌صورت نسبی و مقطعی به کنترل خود درآورند ولی پس از گذشت یکی دو سال دوباره عنان تورم از دست دولت خارج شده و گاه تا مرز 50 درصد هم پیش رفته است. اگر از ابر تورم سال 1322 که ناشی از پیامد اشغال ایران در جنگ جهانی دوم است، چشم‌پوشی کنیم و تورم‌های دیگری مانند تورم 49درصدی سال74 را هم نادیده بگیریم، تورم درایران اغلب دو رقمی و به‌طورمیانگین حدودا 20 درصد بوده است که چنین تورمی از نظرمعیارهای جهانی تورم بالایی به حساب می‌آید.

تورم استاندارد حدود 3 درصد و تورم قابل قبول هم زیر 10 درصد است. تورم بالای 20 درصد هم از جمله تورم‌های سنگین به حساب می‌آید که پیامدهای منفی زیادی را برای اقتصاد به همراه دارد. تورم‌های بالای 20 درصد نشانه‌ای از ابتلای اقتصاد به رکود تورمی است که درعلم اقتصاد بدترین بیماری محسوب می‌شود.

همچنین بررسی این جدول نشان می‌دهد که ایران بخصوص از دهه 60 و 70 میلادی که ناگهان با افزایش درآمد نفتی روبه‌رو شده با تورم‌های سنگین‌تری مواجه شده است و از این دهه تاکنون نتوانسته‌ایم از شر این تورم‌های سنگین رهایی پیدا کنیم. به نظر می‌رسد نفتی شدن اقتصاد ایران و دسترسی آسان دولت به پول نفت نقش مهمی را در بالا بردن پایه تورم در ایران از دهه50 شمسی به این سو داشته است و هنوز هیچ دولتی نتوانسته است ایران را از بیماری تورم نفتی نجات بدهد. به همین موازات هم می‌توان نتایج تورم‌های پی در پی در اقتصاد ایران را ملاحظه کرد.

رشد و رونق دلالی به جای شغل‌های موثرتر و درعوض رکود تولید و صنعت کشاورزی از جمله پیامدهای مستقیم تورم‌های بالای 20 درصد است. رکود تورمی خودبه‌خود به کاهش اشتغال وافزایش فقر و شکاف طبقاتی منجر می‌شود و درهمان حال که برخی افراد دلال ازسودهای بادآورده به واسطه تورم سنگین بهره می‌برند، درسوی دیگرطبقات متوسط و متوسط به پایین بیشترین سختی‌ها را متحمل می‌شوند. جالب اینجاست که در دهه‌های گذشته همه دولت‌ها از تورم به‌عنوان درد مزمن یاد‌کرده و عزم خود را هم برای ریشه کن کردن تورم ابراز کرده‌اند اما درپایان کارشان، کارنامه چندان قابل قبولی نداشته‌اند.

هیچ دولتی نتوانسته است تورم را با کمتر از 10 درصد به دولت بعد ازخود تحویل دهد که نشانه عدم تلاش جدی دولت‌ها برای ریشه کنی تورم است. تورم در دنیای امروز به مانند بیماری کشنده است که به‌رغم خطرناک بودن کاملا مهار شده و راه‌های درمان آن شناخته شده است آن‌هم یک راه حل بیشتر ندارد؛ برابر کردن هزینه و درآمد کشور، دوری از درآمدهای رانتی و اتکای دولت به درآمد مالیاتی برای تامین هزینه‌های جاری. در ایران اما این راه به‌خاطر هزینه‌هایی که دولت‌ها احساس می‌کنند برایشان به همراه دارد، چندان مورد توجه دولت‌ها نیست و در عوض ترجیح می‌دهند پول نفت را که آسان به‌ دست می‌آید، تام و تمام خرج کنند. تا این پول آسان هست شاید راندن تورم درایران به زیر 10 درصد هم آرزویی سخت بیش نباشد.     

حمایت:بازی همه‌پرسی

«بازی همه‌پرسی»عنوان یادداشت روز روزنامه حمایت به قلم قاسم غفوری است که ر آن می‌خوانید؛این روزها منطقه شاهد تحولاتی است که یکی از محورهای آن را آغاز دوباره روند سازش میان تشکیلات خودگردان فلسطین و رژیم صهیونیستی به میزبانی آمریکا تشکیل می‌دهد. این مذاکرات در حالی آغاز می‌شود که همچنان بسیاری از به نتیجه رسیدن آن ابراز تردید می‌کنند بویژه اینکه رفتارهای صهیونیست‌ها ابهامات بسیاری را در صداقت رفتاری آنان برای مذاکره ایجاد کرده است. از جمله نکاتی که در این عرصه مطرح است ادعاهای صهیونیست‌ها بر اجرای همه پرسی است. بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسراییل، ا ادعا کرده است که پس از مذاکرات نتایج آن را به همه‌پرسی خواهد گذاشت و در صورت تأیید آن را اجرا خواهد کرد و در غیر این صورت این رژیم تعهدی در قبال فلسطینی‌ها ندارد.

این ادعا در حالی مطرح شده که پیش از این نیز صهیونیست‌ها درباره طرح تبادل اراضی میان این رژیم و تشکیلات خودگردان اعلام کرده بودند که بخش تعهدات فلسطینی‌ها در تبادل اراضی در همان ابتدا اجرا می‌شود و این رژیم اراضی مورد تبادل را تحویل می‌گیرد؛ اما درباره تحویل اراضی به فلسطینی‌ها باید همه‌پرسی برگزار شود و در صورت تأیید شهرک‌نشینان این طرح اجرا و در غیر این صورت ابطال می‌شود. مجموع این تحولات نشان می‌دهد که موضوع همه‌پرسی در اصل راه فراری است که صهیونیست‌ها برای اجرا نکردن تعهدات خود در پیش گرفته‌اند.

سیاست آنان چنان است که امتیازات لازم را از فلسطینی‌ها و اعراب دریافت می‌کنند و هنگام امتیازدهی همه چیز را به همه پرسی وا می‌گذارند. امری که نتیجه آن پیشاپیش مشخص است و آن اشغال بخش‌های دیگری از اراضی فلسطینی‌ها بدون اعطای هیچ گونه امتیازی به آنان است؛ امری که مرحله نخست آن را در طرح جان کری می‌توان مشاهده کرد که بر اساس آن هیچ اشاره‌ای به حقوق فلسطینی‌ها نشده و صرف روند سازش مطرح شده است. اکنون صهیونیست‌ها در دو مرحله طرح‌های خود را به فلسطینی‌ها تحمیل می‌کنند.

مرحله نخست همان طرح جان کری، وزیر امور خارجه آمریکاست که در آن هیچ اشاره‌ای به اموری نظیر حق بازگشت آوارگان فلسطینی به وطن، پایان اشغالگری صهیونیست‌ها در قدس و کرانه باختری و پایان محاصره غزه نشده و فقط تمام حقوق فلسطینی‌ها به آزادی 350 اسیر فلسطینی خلاصه شده است. به عبارتی کری اوج حقارت را برای فلسطینی‌ها در نظر گرفته است که با تبدیل حداکثر مطالبات به حداقل‌ها صورت می‌گیرد. مرحله دوم اقدام صهیونیست‌ها را ادعای همه پرسی تشکیل می‌دهد.

روند مذاکرات جدید همان طرح جابه‌جایی سرزمین است که بر اساس آن فلسطینی‌ها بخش‌هایی از کرانه باختری را واگذار و بخشی از بیابان‌های نقب را دریافت می‌کنند. این در حالی است که صهیونیست‌ها برای واگذاری همان بیابان‌ها نیز شرط گذاشته‌اند که همان همه‌پرسی است. این امر یعنی آنکه هیچ سرزمینی به فلسطینی‌ها واگذار نخواهد شد و صهیونیست‌ها با ادعای احترام به رأی شهروندان اشغالگری خود را اجرایی خواهند ساخت.

تابناک:راز انگلیس شیفتگی چیست؟

«راز انگلیس شیفتگی چیست؟»عنوان یادداشت روز روزنامه تابناک به قلم محمد قادری است که در آن می‌خوانید؛ هفته گذشته و پس از آنکه زمان برگزاری مراسم تحلیف ریاست‌جمهوری یازدهم از سوی هیات رئیسه مجلس اعلام شد، خبری البته قابل پیش‌بینی فضای سیاسی و رسانه‌ای کشور را درگیر خود کرد که تداوم آن در روزهای اخیر در برخی رسانه‌ها، آن هم به‌گونه‌ای جهت‌دار و هدفمند حکایت از سربرآوردن طرز تفکری خطرناک از جنس تفکرات انقلابیون نادم و پشیمان دارد.

انتشار خبر ابراز تمایل «جک استراو» وزیر خارجه پیشین انگلیس برای حضور در مراسم تحلیف دکتر روحانی به عنوان یک خبر عادی، این روزها به شکلی غیر‌عادی جای خود را در اخبار مهم و اصلی برخی رسانه‌ها باز کرده است. بدتر از آن گیر افتادن برخی سیاسیون و مسئولین در دام این بازی جدید است که هر روز به بهانه‌ای از خوب یا بد بودن جک استراو و آمدنش به تهران می‌گویند. این اتفاق اما از چند زاویه حائز اهمیت است:

 1- اینکه جک استراو به این سفر علاقه‌مند باشد، هم از آن جهت که یادآور روزهای خوش پیروزمندانه‌اش در رابطه با ایران است و هم از این بابت که اولین انگلیسی خواهد بود که پس از بسته شدن سفارت روباه پیر ـ پس از آن خبط بزرگ و تسخیر بچه‌گانه سفارت ـ قدم به تهران خواهد گذارد و به اصطلاح یخ‌ها را آب خواهد کرد طبیعی و البته قابل درک است، اما شدت و حدت علاقه برخی در داخل برای حضور وی به راحتی قابل هضم نیست.

 2- فارغ از اینکه آیا این خبرسازی و ایجاد فضای روانی یک پروژه مهندسی شده است یا یک اتفاق ساده و حاصل علایق یک دیپلمات قدیمی، باید بدین نکته توجه داشت که چرا سیاسیون داخلی اعم از مخالف و موافق آنقدر ساده‌لوحانه در زمین بازی ایجاد شده توپ می‌زنند و فضا را به‌گونه‌ای مهیا می‌سازند که مثلا اگر این شخص به تهران بیاید یا نیاید انگار اتفاق بزرگی رقم خورده است.

3- حال اگر بنا بر برخی شواهد و البته دقت در رفتار گذشته استعمارگر پیر، به این فرضیه برسیم که فضای ایجاد شده در قالب یک پروژه هدفمند، طراحی شده و در تلاش است تا مزورانه دولت جدید را در مقابل رویکرد این سال‌های سیاست خارجی کشورمان قرار دهد، آن وقت شیفتگی برخی افراد و جریان‌های سیاسی داخلی را باید چگونه ارزیابی کرد؟ اگر خوشبینانه بنگریم که باید در عبرت‌آموزی آنان از تاریخ شک کرد و اگر بدبینانه بنگریم که باید…! !

 4 – اینکه عده‌ای برخی اشتباهات دیپلماتیک دولت کنونی را به معنای غلط بودن کلان سیاست خارجی کشور پنداشته و در مقابل آن بخواهند به بهانه بهبود روابط با دیگران از همین اول کار در برابر چشم‌آبی‌ها غش و ضعف بروند، به مثابه آزموده‌ای است که پیش از این خطا بودن آن اثبات شده است، چه، حفظ مصالح و منافع کشور آن هم در شرایطی که دشمنان و رقبای خارجی تنها به قیمت عقب‌نشینی از اصول حاضر به کوتاه آمدن مقطعی هستند، جز با ایستادگی و البته تدبیر امکان‌پذیر نیست.

 5- در واقع اگر دولت آینده بخواهد منافع کشور را تمام و کمال در عرصه سیاست خارجی تامین کند گریز و گزیری ندارد جز اینکه از دام ایستادگی بدون تدبیر و وادادگی بدون استقامت بگریزد و در تعامل با بیگانگان هوشمندانه و مبتنی‌بر واقعیات تاریخی عمل کند.

شرق:در ستایش یک قهر

«در ستایش یک قهر»عنوان سرمقاله روزنامه شرق به قلم عماد افروغ است که در آن می‌خوانید؛این نکته بارها توسط نگارنده یادآوری شده است که به دلیل پاره‌ای ملاحظات شخصی و البته تردید پیرامون موثربودن ورود به «مصادیق»، در گفت‌وگو با رسانه‌ها و یا در نگارش یادداشت‌ها و مقالات، از این مساله پرهیز کرده‌ام اما برای این رویکرد، استثنایی قایل می‌شوم و آن، جناب آقای ناطق نوری است.

معتقدم ایشان به هر حال بر حسب مرام و مسلکی که دارند، حتی در مسایل فردی و اخلاقی نیز بر سر مواضع خودشان ایستادگی می‌کنند. ایشان علاوه بر اتخاذ رویه اعتراضی که در چهارسال اخیر و پس از اتهاماتی که در مناظره انتخابات سال 88 توسط یکی از کاندیداها به ایشان نسبت داده شد، در مراسم افتتاح مجلس نهم نیز هنگام آغاز سخنرانی رییس دولت، جایگاه خود را ترک کرد.

نگارنده در آن مقطع در گفت‌وگویی، این اقدام ایشان را تحسین کردم چرا که در صورت در پیش گرفته‌شدن چنین موضعی توسط همه بزرگان و مسوولان که مورد اتهام نابجا قرار گرفته یا قربانی بی‌اخلاقی برخی افراد می‌شوند، می‌توان به بالارفتن هزینه اتهام‌زنی بی‌پایه امیدوار بود. اقدام آقای ناطق نوری، نوعی نشر اخلاق بود. در واقع نمی‌توان مسایل اخلاقی را فدای مسایل سیاسی کرد و در مقابل فرد یا افرادی که با تهمت‌زدن علاقه‌مند رسیدن به قدرت به هر قیمتی هستند، سکوت کرد. اما فرد دیگری که او هم مورد اتهام قرار گرفته بود، بر سر جای خود نشست و اتفاقا با رییس دولت خوش و بش هم کرد! با توجه به اینکه حضور آقای ناطق نوری در جایگاه با اهمیت سخنرانی در شب قدر حرم امام (ره) پس از چهارسال، نویدبخش سخنان اخلاقی و راهگشای ایشان است، توجه به چند نکته پیرامون روش مواجهه با اتهامات بی‌اساس در حوزه سیاست و اعتراض به آن خالی از فایده نیست.

همه باید یاد بگیرند که «سیاست» در بهترین حالت ابزاری بیش نیست و «سیاست» و «قدرت» فعل مشروط به شمار می‌رود نه هدف، اما عده‌ای نتوانستند به خودشان بقبولانند یا متوجه این معنا باشند که هم اخلاق باید پاس داشته شود و هم در برابر بداخلاقی‌ها، اعتراض صورت گیرد. آنان به اسم سیاست‌ورزی، به سادگی در قبال اتهام‌زنی به یک چهره باسابقه در جریان خود یا حتی رقیب خود، سکوت اختیار کردند و نام آن را «مصلحت» یا «سیاست» گذاردند.

این آفت جامعه‌ای است که بیش از حد سیاست‌زده شده و اخلاق و فرهنگ به تبع این سیاست‌زدگی، قربانی می‌شود. «اصل طلایی» اخلاق می‌گوید «آنچه برای دیگری نمی‌پسندی برای خود هم نپسند» و این در نامه امام علی(ع) به امام حسن‌(ع) هم پررنگ شده است. در سال‌های اخیر برخی رفتارهای افراطیون سبب شده تا اختلاف سلیقه به اختلاف دین تبدیل شود. درست است که «سیاست ما عین دیانت ماست» اما سیاست، هیچ‌گاه جایگاه دین را نخواهد داشت.

اعتقاد ما این است که دین باید در سیاست حضور داشته باشد اما از کجا این صحبت درآمده که به خاطر موضع‌گیری سیاسی متفاوت طرف مقابل، او را تکفیر کنیم؟ نکته دوم به شیوه طرف اتهام‌زننده، باز می‌گردد. آنان هیچ‌گاه به خاطر توهین، افترا و اتهاماتی که در این سال‌ها به چهره‌های باسابقه، آن هم در ملأ عام نسبت دادند عذرخواهی نکردند؟ پس قربانی اتهامات هم حق شرعی و قانونی دارد تا از اتهام‌زنندگان نگذرد و این عین عدالت است. البته که در تعالیم اخلاقی از گذشت به‌عنوان امری تحسین‌شده یاد می‌شود.

 اما آیا اتهام‌زننده نباید از عمل خود عذرخواهی کند یا حداقل، بر صحت آن اصرار نورزد؟ نکته سوم این است که قدرت، اصالت خود را از جای دیگری می‌گیرد پس وقتی فاقد اصالت است، تحت هر شرایطی اگر عمل سیاسی با فعل اخلاقی نخواند، نمی‌توان نام آن را سیاست‌ورزی گذاشت. این موضوع هم نباید فراموش شود همانطور که نباید همه چیز را سیاسی تفسیر کنیم اسیر سیاست‌زدگی نشویم. سیاست، جای خود، معاشرت‌های اجتماعی و رفاقت‌ها جای خود. نباید فضای قطبی و حیدری و نعمتی، حاکم شود.

آقای ناطق شخصیتی اخلاقی است از «بداخلاقی» حتی نسبت به رقبای خود در همه این سال‌ها پرهیز کرده است. این حق ایشان است که وقتی در تریبون عمومی با اتهامات بی‌اساس و غیراخلاقی مورد هجمه قرار گرفت، این رفتار و سکوت مدعیان اخلاق و سیاست که سال‌ها در کنار رییس پیشین مجلس شورای اسلامی قرار داشتند را ببخشد یا نبخشد. اگر نبخشند، عین عدل است و اگر ببخشند، فعل ایثارگرانه صورت داده‌اند.

من هم اگر جای ایشان بودم خود را مستحق می‌دانستم که در برابر افرادی که همچنان بر صحت اتهامات بی‌پایه و رفتارهای غیراخلاقی و غیردینی خود اصرار می‌ورزند، قاطعانه بایستم. من به این عمل، آفرین گفته و مشی سیاسی و رفتاری ایشان را مورد ستایش قرار می‌دهم. آقای ناطق نشان داد که نسبت به مسایل اخلاقی حساسیت دارد. امروز هم همین‌گونه است. اگر نظر برخی، «گذشت» ایشان از اتهام‌زنندگان و البته سکوت افرادی که سال‌ها با ایشان کار سیاسی کرده‌اند را خواستارند، بهتر است از اتهام زنندگان هم بخواهند تا یک گام به جلو بردارند، متوجه بدی رفتار خود شده و از آن، عذرخواهی کنند تا امکان بخشش فراهم شود.

قانون:با نردبان نمی‌توان به آسمان رسید

«با نردبان نمی‌توان به آسمان رسید»عنوان یادداشت روز روزنامه قانون به قلم علی روستایی است که در آن می‌خوانید؛جناب افتخاری جواب نامه‌تان را باید استاد شجریان می‌دادند اما از آن‌جا که صحبت دوری ایشان از مردم و خود را، در خطابه‌اتان آورده بودید به نوعی ما- مردم- نیز خود را مخاطب پنداشتیم و خواستیم به قضاوتی که به ما نیز مرتبط است، دخالت کنیم.

لازم است بدانید آن که شایسته سرزنش است نه استاد شجریان که کسان دیگرند که هنوز به این باور ساده نرسیده اند که هنرمند اگر جایگاه و خط فکری نداشته باشد، اگر به‌خاطر هنرش عقایدش را زیر پا بگذارد، اگر برای رسیدن به آمالش پا بر هر چه در راه رسته نهد، اتفاقا از آجر است و اوست که خود را در لفافه‌ای پیچیده که هیچ‌کس شناختی نسبت به او ندارد. آن که در دل‌های مردم نفوذ کرده و آوایش در تار و پود مردم نشسته و هرگز پای به بیراهه نگذارده است اتفاقا درختی‌است که از باغ نگریخته است و از قضا ریشه در آن دارد. شما از ما دور شده‌اید جناب افتخاری.

من خود به‌خاطر دارم چه روزهایی را که با «مهرورزان»، «کاروان»، «راز و نیاز» و «شور عشق» تو سر کردم،  اما اکنون نمی‌شناسمت. در کجا ایستاده‌ای؟! شما از ما دوری و به گمانت ما دور گشته‌ایم، تو صدای ما را نمی‌شنویی و به گمانت گوش ما بدهکار نیست. درست است که صدای استاد شجریان از تلویزیون به خواست ایشان پخش نمی‌شود اما این به معنی دوری از مردم نیست چرا که همه صدای او را نه به گوش سر که به گوش جان می شنوند.

سال‌هاست که در لحظات قبل از اذان، مناجات و ربنایش را از فایل ضبط شده‌مان پخش می‌کنیم و صدای تلویزیون را می‌بندیم. جناب افتخاری، روزی مردی به پزشک مراجعه می‌کند و می‌گوید به گمانم گوش همسرم سنگین شده، اما نمی‌خواهم این را به او بگویم، چه راهی برای چک کردن این مسئله هست؟ پزشک می‌گوید جمله‌ای را از راه دور وقتی پشت به شما ایستاده بگویید، اگر عکس العمل نشان نداد کمی نزدیک‌تر بروید و تکرار کنید و اگر نشنید باز جلوتر بروید تا ببینید که از چه فاصله‌ای صدایتان را می شنود.

مرد وقتی همسرش در حال شستن ظروف بود از ته خانه گفت: کمک نمی‌خواهی؟ و زن عکس العملی نشان نداد. جلوتر رفت و دوباره گفت، باز زن نشنید تا اینکه مرد به پشت سر زن رسید، زن برگشت و جواب داد: چندبار بگویم: نه، ممنون. گاهی انسان خود در فاصله است و گمان می‌کند دیگران رهایش کرده‌اند.

ما به جایی نرفته‌ایم گویا یکی از پاهایتان به شما خیانت کرده است. جناب افتخاری، ما در کنار هم‌ایم و با هم‌ایم، این تنها چیزی است که بدان می‌بالیم و تو نیز اگر دوباره هوای باغ به سرت زده پا به درون بگذار و نصیحتی ازین حقیر بشنو؛ با نردبان نمی‌شود به آسمان رسید.

مردم سالاری:عصر بازنمایی و تولید خبرهای حاشیه‌ای اهمیت تولد بچه نوه ملکه!

«عصر بازنمایی و تولید خبرهای حاشیه‌ای اهمیت تولد بچه نوه ملکه!»عنوان سرمقاله روزنامه مردم سالاری به قلم علی اسلامی است که در آن می‌خوانید؛ ما در حال طی کردن زندگی روزمره خود هستیم. می‌دویم و برنامه‌ریزی می‌کنیم تا در عصر اطلاعات و رقابت‌های شدید بتوانیم کمی بهتر و اخلاقی تر زندگی کنیم. به ناگاه تصاویر هجوم می‌آورند. جنگ سوریه، بحران‌های بورس‌های بزرگ جهان، کمک 5 میلیاردی ریز کشور قطر به مصر، آشوب‌های مصر و ... که همه این اخبار و اطلاعات به علت درگیر کردن بسیاری از شهروندان جهانی از زوایای مختلف تحلیل می‌شوند. در این میان به ناگاه تصویر عروس ملکه انگلیس، اخبار شاهزاده انگلیس و گزاره‌ها و عکس‌ها در مورد بچه تازه به دنیا آمده خاندان سلطنتی انگلیس همه رسانه‌ها و فضای سایبری را اشغال می‌کند.

با خودم می‌گویم این بچه را کجای گوشه دلم قرار دهم. از یکسو به علت اینکه به شعار برابری انسان‌ها و فرصت‌های برابر برای همه شهروندان جهانی اعتقادداری، قصدداری موضوع را با سکوت برگزار کنی و اصلا به آن فکر نکنی اما از سوی دیگر مگر می‌شود در مورد این کودک به دنیا آمده که خبر اول اغلب رسانه‌های تصویری و سایتهای خبری دنیا شده است و به ناگاه به صورت گسترده در شبکه‌های اجتماعی خود را نمایان ساخته است چیزی نگفت.

ناخودآگاه فکر انسان مشغول می‌شود و از زوایای مختلف به این مساله فکر می‌کند که چگونه می‌شود موضوعی بی‌اهمیت و به شدت ضد برابری و حتی ضد حقوق شهروندی در فضای رسانه‌های عصر اطلاعات که دارای پتانسیل بالایی از تولید و بازتولید چند طرفه اطلاعات هستند، انتشار پیدا کند؟ چگونه تولد این پسر بچه اشرافی و در عین حال بی اهمیت در کشور انگلیس آنقدر مهم می‌شود که ناخواسته سخنگوی وزارت امور خارجه ایران نیز تبریک می‌گوید و عکس او با والدینش در همه سایت‌ها پخش می‌شود؟

1- شاید در ابتدا همه به اصلاحات اشاره کنند و براین باور باشند که این کودک برای انگلیسی‌ها نماد دموکراسی و مردم‌سالاری است. پادشاهی انگلستان خیلی زود و بدون درگیری با مردم حقوق شهروندی را به رسمیت شناخت و قبل از انقلاب فرانسه به طبقه متوسط و شهروندان عادی امتیازات سیاسی و اقتصادی و فرهنگی داد که بتوانند بر سرنوشت خویش حاکم باشند. در واقع خاندان اشرافی سلطنتی از حقوق تمامیت خواهانه و رادیکال خود دست کشید و راضی شد به صورت نمادین در یادها باقی بماند و تنها گوشه ای اندک از ثروت و قدرت را با چارچوب‌های قانونی داشته باشد.

به این ترتیب به خاطر اینکه خاندان سلطنتی در مقابل مردم نایستاد و حقوق اساسی آنها را نادیده نگرفت، روند گذار به دنیای جدید در انگلستان با مسالمت و رواداری ختم به خیر شد در نتیجه در قانون اساسی و عرف سیاسی از قرن 17 تا کنون مزایا و امتیازاتی برای این از خودگذشتگی در نظر گرفته می‌شود. دارای ثروت، رسانه، کاخ، قدرت معین و امتیازات مندرج در قانون باشند که گونه‌ای از باج و امتیاز شهروندان انگلیسی در طول تاریخ به این خاندان است.

2- از سوی دیگر جریان‌های انقلابی و تندرو بر این باورند که سرمایه‌داری در جهان دارای پیوندهای قومی قبیله‌ای است که هرگز اشرافیت سنتی را رها نخواهد کرد. حتی دولت ملی و بعد از آن فرایند جهانی شدن منطق سرمایه را به هم نریخته است. امروزه تعداد میلیونی از کودکان در سومالی، میانمار، غنا، عراق و سوریه کشته می‌شوند که هیچ کس نه خبری از آنها می‌داند و نه برای دنیا اهمیت دارند. در همین زمان یک کودک تمامی وقت و هزینه سایت‌ها و رسانه‌های خبری جهان را به خود مشغول می‌کند و دغدغه این می‌شود که نام او چه است؟ سرمایه‌داری ذاتی جهانی و بسیار خشن دارد که با رویه‌های جذابیت بخشی به بورژوازی و ترسیم و ایدئولوژی توهمی انسان‌ها را فریب می‌دهد.

موضوعات اصلی جهان که جان و مال میلیون‌ها انسان به آنها ارتباط دارد به حاشیه کشیده می‌شود اما موضوعات فرعی و بی‌اهمیت از حاشیه به متن می‌آیند تا لحظه‌ای چون مخدر شهروندان را که در حال مبارزه برای زندگی حداقلی در شرایط فلاکت بار هستند مشغول سازند. بچه نوه ملکه انگلیس نمادی است از پیوند سرمایه، قدرت و رسانه که به راحتی افکار عمومی جهان را سودهی‌های اشتباه می‌دهند.

3- از سوی دیگر برخی محافظه کاران به تقلید از ادموند برک بر این باورند که انسان‌ها موجودات عاقل و سرشاراز هوشی نیستند که بتوانند همه زندگی خویش را برنامه‌ریزی کنند. بسیاری از وجوه زندگی بشر در قلمرو مسائل عقلانی قرار ندارد و هنوز سنت‌ها، اسطوره‌ها و نمادها و عادات و رسوم بی‌دلیل و علت در زندگی قرن بیست و یکمی نیز وجود دارد. خاندان سلطنتی، امپراطور، سلطان و ملکه همه ریشه در اشرافیتی دارند که در سنت و تاریخ نهفته شده است و نمی‌تواند با عقل و استدلال‌های منطقی آنها را نابود کرد. تجربه نشان داده است که هر کجا به اسم خرد که تبلور آن در آزادی و برابری کنش سیاسی صورت گیرد دستاورد بسیار خطرناکی برای جامعه رقم می‌خورد.

انقلاب در برابر سنت‌ها و تاریخ منجر به روی کار آمدن دیکتاتورهایی خواهد شد که هیچ مانعی در برابر اهداف گوناگونشان وجود ندارد. سنت‌های تاریخی در طول زمان و در اثر تجربه‌های آزمون و خطایی شکل گرفته‌اند و همه دارای کارکردهای آشکار و پنهان فراوانی برای جوامع می‌باشند.

بنابراین احترام به خاندان سلطنتی، ملکه و کودک تازه به دنیا آمده به گونه‌ای احترام به سنت و مذهب و تاریخ اشرافی انگلستان است که کشور را از توتالیتریسم و خشونت دور خواهد ساخت. حال فارغ از این تحلیل‌های علم سیاست، نویسنده به عنوان یک ایرانی که در کشورش انقلاب علیه اشرافیت روی داده است و از سوی دیگر با توجه به زندگی در دهه شصتی که روایتی رادیکال و جماعت گرا از رویدادها ارائه می‌داد به صورت ناخودآگاهی از اینکه این کودک توانسته است به صورت ناگهانی همه فضاهای رسانه‌ای و شبکه‌های اجتماعی را برای مدتی تحت تاثیر خبر بی‌اهمیت و پوچ خود قرار دهد، اعتراض دارد. اعتراضی به رسانه‌های سرمایه‌داری که شهروندان جهانی را به موضوعات حاشیه‌ای سرگرم می‌کنند و به راحتی شکاف‌ها، نقص‌ها و ناکارآمدی‌های قابل رفع را پوشش می‌دهند.

البته این جریان همیشه وجود دارد و تاریخ بشر، مبارزه ایست میان آنانکه اطلاعات حاشیه‌ای را اصل می‌کنند و آنان که قصد دارند مفاهیم جدید اصل را عرضه نمایند، و در این میدان هیچ‌گریزی از بازنمایی نیست.

ابتکار: تحلیف متفات روحانی؛ فرصتی جدید در سیاست خارجی

«تحلیف متفات روحانی؛ فرصتی جدید در سیاست خارجی»عنوان سرمقاله روزنامه ابتکار به قلم رضا غبیشاوی است که در آن می‌خوانید؛برای نخستین بار در تاریخ جمهوری اسلامی ایران، قرار است در مراسم تحلیف یک رئیس جمهور، مقامات ارشد خارجی و از جمله سران برخی کشورها شرکت کنند.براساس خبرهای منتشر شده، وزارت خارجه ایران از سران تمامی کشورهای جهان برای حضور در مراسم تحلیف حسن روحانی رئیس جمهور منتخب در روز 13 مرداد 1392 دعوت رسمی کرده است و در واکنش، تاکنون تعدادی از سران و مقامات ارشد کشورها نیز برای حضور در این مراسم، اعلام آمادگی کرده اند.جالب اینکه براساس رویه و عادت سال‌های گذشته، در ابتدا قرار نبود هیچ مقامی از خارج از ایران برای حضور در مراسم تحلیف، حاضر باشد و مقامات خارجی حاضر در این مراسم به سفرای خارجی مقیم تهران بسنده می‌شد.

اما این بار در ابتدا، سران برخی از کشورها برای حضور در تحلیف رئیس جمهور منتخب اعلام تمایل کردند و سپس وزارت خارجه ایران برای نخستین بار با ارسال دعوتنامه به سران کشورها، دعوت آنها به مراسم تحلیف را آغاز کرد تا اکثر کشورها حداقل در سطحی بالاتر از سفیر مقیم در تهران، در این مراسم حاضر باشند و حمایت خود از رئیس جمهور ایران را علنی و ملموس اعلام کنند.تاکنون سران کشورهای قطر، سوریه، پاکستان، تاجیکستان، لبنان و وزیرانی از مالزی، ترکیه و... برای سفر به تهران و حضور در مراسم تحلیف حسن روحانی اعلام آمادگی کرده اند.در این باره می‌توان نکات زیر را مطرح کرد:

- این اقدام خود به تنهایی نشان می‌دهد همانگونه که اعلام رسمی نام حسن روحانی به عنوان رئیس جمهور منتخب، مردم ایران را در شهرهای مختلف برای شادی به خیابان‌ها کشاند؛ در منطقه و جهان نیز مورد استقبال بین‌المللی قرار گرفت. تمایل رهبران کشورها برای سفر به تهران و حضور در مراسم تحلیف حسن روحانی قبل از دعوت رسمی، به معنی اعلام حمایت و پشتیبانی عملی آنها از برنامه‌های روحانی برای تنش زدایی در سطح خارجی، تلاش برای حل مسئله هسته ای ایران و خروج ایران و غرب از روند تقابل است.حسن روحانی با وجود اینکه هنوز بر کرسی ریاست جمهوری ایران تکیه نزده است اما سابقه و وعده هایش باعث شده تا رهبران کشورهای تاثیرگذار جهان از این انتخاب مردم ایران خوشحال و شادمان شوند و دست دوستی و همکاری خود را دراز کنند و قطعا باید از این فرصت برای تعامل و تعاون برد - برد با جهان برای منافع ملی ایران استفاده کرد.در حالی که اشتباهات متعدد دولت نهم و دهم در عرصه سیاست خارجی، زمینه ائتلاف و هم پیمانی اعضای دائم شورای امنیت و اکثریت کشورهای تاثیرگذار جهان علیه منافع ملی ایران را فراهم کرد و هم اکنون در عرصه اقتصادی و زندگی عمومی مردم ایران شاهد تبعات این ائتلاف و همپیمانی آگاهانه و ناآگاهانه هستیم؛ این”تحلیف متفاوت" هم می‌تواند زمینه ساز آغاز حرکت اصلاحی در مسیر حفظ منافع ملی در سیاست خارجی باشد.

- بسیاری از کشورهای منطقه و جهان، نگران هستند در صورت حل نشدن مسئله هسته ای ایران، با تحریک اسرائیل، تهران و غرب به سمت رویارویی نظامی پیش بروند. در این صورت قطعا کشورهای همسایه و منطقه هر چند ایران را رقیب خود بدانند اما حاضر به بروز جنگ نظامی جدید در منطقه نیستند و چنین اتفاقی، منافع ملی آنها را تامین نخواهد کرد. به همین دلیل بر عهده گرفتن مسؤولیت ریاست جمهوری توسط روحانی با وعده‌هایی آزموده شده برای تنش زدایی و دوری از تقابل با غرب، امیدها را برای خروج پرونده هسته ای ایران از دایره تنش و تقابل زنده کرده است.

- این اقدام به عنوان یک سنگ بنای مفید می‌تواند از این پس به رویه و سنت تبدیل شود تا در آینده نیز در هر مراسم تحلیف شاهد دعوت از سران کشورها برای حضور باشیم. همان گونه که معمولا رئیس جمهور ایران نیز برای چنین مراسمی در سایر کشورها دعوت می‌شود و خود یا هیاتی به نمایندگی از وی روانه آن کشور می‌شود.

- دعوت از سران سایر کشورها با دلایل متفاوتی انجام می‌شود. برای برخی کشورهای مهم و دارای ارتباطات نزدیک با ایران در منطقه، این دعوت قطعا با هدف سفر رئیس آن کشور به تهران ارائه می‌شود اما برای دیگر سران کشورها در غرب و شرق جهان، دعوت از سران کشورها به اعزام هیاتی از آن کشور به مراسم تحلیف روحانی ختم خواهد شد و بدیهی است که دولت روحانی در ارتباطات آینده خود با سایر کشورها، نگاهی به سطح هیات‌های اعزامی برای مراسم تحلیف خواهد داشت.

- یک نکته مهم دیگر درباره برگزاری مراسم تحلیف رئیس جمهور منتخب در محل مجلس شورای اسلامی، مکان استقرار رؤسای جمهوری و مقامات ارشد سایر کشورهاست. از آنجایی که تعداد کرسی‌های مهمانان در صحن علنی مجلس اندک است و مهمانان داخلی هم بسیار، مسلما نمی‌توان سران کشورها و مقاماتی در سطح معاونان رئیس جمهور را در بالکن و جایگاه تماشاچی نشاند و باید برای مکان یابی استقرار آنها چاره ای اندیشید.

- در صورتی که مدیریت مجلس شورای اسلامی، تدبیری بیندیشد می‌توان مراسم تحلیف رئیس جمهور منتخب را به صحنه ای برای توافق و آشتی ملی تبدیل کرد. این در حالی است که در روزهای اخیر شماری از نمایندگان مجلس که سابقه و عملکرد آنها برای عام و خاص روشن است، سعی می‌کنند برای مهمانان و دعوت از سایر مقامات داخلی و خارجی تعیین تکلیف کنند و خط و نشان بکشند و از پرتاب گوجه به سمت آنها سخن بگویند و بدون درس گرفتن از عملکرد ناصواب 8 سال گذشته خود، بر ادامه روش و منش نادرست اصرار ورزند.

دنیای اقتصاد:هفت توفیق اجباری برای دولت آینده

«هفت توفیق اجباری برای دولت آینده»عنوان سرمقاله روزنامه دنیای اقتصاد به قلم مهدی نصرتی است که در آن می‌خوانید؛هفته گذشته، به بررسی هفت مشکل اقتصادی داخلی پیش‌روی دولت آینده پرداختیم. اینک با نگاهی به نیمه پرلیوان به بررسی فرصت‌ها و امیدهای پیش‌روی دولت آینده می‌پردازیم، هر چند که عمده این فرصت‌ها از جنس توفیق اجباری هستند:

۱- امکان نقد شدن: یکی از موهبت‌هایی که دولت در هشت سال اخیر تا حدود زیادی از آن محروم بود، امکان نقد و سوال از عملکرد اقتصادی بود.

فضای نه چندان مناسب رسانه‌ای به گونه‌ای بود که حتی پرسش و تردید درباره آمارهای اقتصادی دولت نیز، تحمل نمی‌شد تا چه رسد به نقد عملکردها و رویه‌ها. اقدامات جزئی و عادی دولت در گزارش‌های اغراق‌آمیز صدا و سیما و سایر رسانه‌ها پوشش داده می‌شد و فرصتی برای انتقاد و اعلام خطر درباره برخی سیاست‌ها و اقدامات مخرب وجود نداشت.

دولت آینده از این توفیق اجباری برخوردار است که زیر ذره‌بین رسانه‌ها باشد. موضوعی که هرچند به ظاهر چندان خوشایند نیست، ولی موهبتی بزرگ برای دولت آینده است تا از نظرات طیف‌های گوناگون جامعه و دریافت بازخوردهای صحیح بهره‌مند شود.

۲- عدم‌مطالبه نفت بر سر سفره: اگر شعارهایی چون حضور نفت بر سر سفره مردم تا هشت‌سال پیش دارای جذابیت و اقبال عمومی بود، اما خوشبختانه دیگر پیامد این شعارها برای مردم مشخص شده‌ است. دولت این فرصت را دارد که با استفاده از روش‌های علمی و تجربیات جهانی و به دور از این نوع شعارها به پیاده‌سازی سیاست‌های خود بپردازد.

۳- آشتی با علم اقتصاد: روحیه غرب‌ستیزی دولت فعلی موجب شده‌ بود دستاوردهای علمی غرب در حوزه اقتصاد نیز نفی شود. کار به جایی رسیده‌ بود که رییس وقت سازمان برنامه سابق، رسما اعلام می‌کرد رابطه‌ای بین نقدینگی و تورم وجود ندارد و این اصل بدیهی اقتصاد را نفی می‌کرد! دولت آینده می‌داند که علم و تجربه چند صد ساله بشر را نمی‌توان نادیده گرفت.

۴- تجربه دور بودن از قدرت: دولتمردان فعلی، به قدری موضوعاتی چون پیشرفت‌های اقتصادی را در تریبون‌های عمومی تکرار کرده بودند و به قدری بازتاب سخنان خود را در رسانه‌ها شنیده بودند که خود نیز باور کرده بودند که کشور به لحاظ اقتصادی واقعا در شرایط رشد و پیشرفت قرار دارد. این موضوع را در برخوردهای نزدیک و شخصی با این افراد می‌توان حس کرد.
دولتمردان آینده از این توفیق اجباری برخوردار بوده‌اند که هشت سال به دور از قدرت و در بطن جامعه و اقتصاد نتایج سیاست‌های دولت را از نزدیک لمس کنند.

۵- شفای بیماری هلندی: برای یک دهه، به‌‌رغم تورم بالا در اقتصاد، نرخ ارز با فشار درآمدهای نفتی پایین نگاه داشته شده بود و تقویت مصنوعی ارزش پول ملی، موجب تشدید بیماری هلندی شده‌بود. دولت بعدی حداقل از این جهت خوش‌شانس است که پتانسیل نرخ ارز تا حدود زیادی در دولت قبلی تخلیه شده است و تولیدات داخلی و صادرات در موقعیت رقابتی قرار دارند.

۶- نیروهای کارشناسی جوان: وضعیت نامناسب بخش خصوصی در سال‌های اخیر باعث شد عملا امکان چندانی برای اشتغال نیروهای تحصیلکرده (به ویژه در حوزه‌ علوم انسانی) در بخش خصوصی وجود نداشته باشد و بخشی از این نیروها جذب دستگاه‌های دولتی شدند (البته بسیاری نیز کشور را ترک کردند) از این حیث دستگاه‌های دولتی دارای پتانسیل عظیمی به لحاظ نیروهای کارشناسی هستند هرچند که در این سال‌ها کمتر مورد توجه مدیران «اتوبوسی» قرار گرفته‌اند.

۷- خواست عمومی برای روابط بهتر با دنیا: پارادایم فکری دولت کنونی، نفی وضعیت فعلی دنیا و اصرار بر تغییر مدیریت دنیا بود، اما جای چنین نظریه‌هایی در اندیشکده‌ها و پژوهشکده‌ها است و نه در عرصه روابط عملی با دنیا. اکنون همگان می‌دانند که سیاست خارجی، عرصه ماجراجویی و آزمایشگاه نظریه‌های ناپخته نیست.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها