آنها گروهی را تشکیل میدهند که از سال ۱۳۸۵ هر سال درصدی به جمعیتشان اضافه شده است و اکنون مرز ۳ میلیون نفر را پشت سر گذاشتهاند. زنان سرپرست خانوار در واقع وارد کارزاری میشوند که گاهی آسیبهای اجتماعی متعددی را ایجاد میکنند؛ آسیبیهایی که در گفتوگو با آذر اسماعیل خانی، آسیبشناس بیشتر بررسی میشود.
* بزرگترین مشکلی که یک زن سرپرست خانوار را تهدید میکند چیست؟
+ مشکل مالی؛ به هر حال این زن کسی است که همسر خود را از دست داده است یا به هر دلیل هیچ مردی دیگری نیز قادر نیست هزینههای وی را تأمین کند. در قدم اول این زن برای اینکه جای مرد خود را بگیرد باید پول دربیاورد و به دلیل اینکه بیشتر این زنان را افراد کمسواد و با درآمد پایین تشکیل میدهند همین تأمین معاش به مشکلی برایشان تبدیل میشود. امیدوارم به کسی برنخورد اما کنار هم قرار دادن آمار حاکی از افزایش زنان سرپرست خانوار با افزایش تعداد زنان خیابانی و معتاد واقعیتهایی را بیان میکند که باید آنها را دید و دربارهشان حرف زد و برایشان راه حل پیدا کرد؛ وگرنه درگوشی حرف زدن درباره این پدیدهها آنها را رواج میدهد.

* یعنی زنان تحصیل کرده سرپرست خانوار نمیشوند؟
+ زنان باسواد و دارای طبقه اجتماعی بالاتر نیز سرپرست خانوادههای خود میشوند اما چون این زنان توان تأمین نیازهای مالی خود و خانوادهشان را دارند از اساسیترین و اصلیترین مشکل زنانی مانند خودشان در امان هستند. البته آنان نیز به لحاظ روحی، روانی و جسمی نیازهایی دارند که باید برآورده شود و در آن حوزه است که ممکن است مشکلاتی را برای خود و جامعهای که در آن زندگی ایجاد کنند با این تفاوت که اوضاع و آسیبهای آنان کمی «شیکتر» خواهد بود. در هر صورت مشکل آشکار و ملموستر متعلق به زنان بیسرپرست و بیمهارت است.
* زنان سرپرستخانوار بدون مهارت بیشتر به چه مشاغلی رو میآورند؟
+ به هر حال در جامعه ما فرصتهای شغلی برای زنان کمتر از مردان است و در این میان زنانی که سرپرست خود را از دست دادهاند به هر کاری که به تخصص خاص نیاز نداشته باشد، مانند کارگری روی میآورند؛ کارهایی که سخت است اما هر زنی به اندازهای آن را بلد است با اینکه درآمد بسیار کمی دارد. یادمان باشد قرار نیست همه آدمها روحیهای بسیار قوی داشته باشند و پا روی دل خود و نیازهای کسانی که وابستهاش هستند بگذارند؛ کم نیستند زنانی که با نان کارگری زندگی خود و بچههایشان را میگذرانند و دم هم نمیزنند، اما مراکز نگهداری زنان خیابانی بهزیستی و دستگیریهای پلیس نشان میدهد که بخشی از این زنان نیز بعد از مدتی تن دادن به کارهای کارگری، سخت وبا درآمد کم، بالاخره جایی مورد سوء استفاده قرار میگیرند، همچنین عضویت در باندهای زورگیری، سرقت و مشکلاتی از این دست این زنان را تهدید میکند. در کنار آن، این زنان از بهداشت و تفریح دور میمانند و به دلیل اینکه از کارهایی که میکنند نیز احساس رضایت نمیکنند انتقام همه سختیهای خود را از جامعه میگیرند. این نگاه مطلق نیست؛ اما واقعیتی است که باید آن را به دقت و موشکافانه بررسی کرد.

* چرا هر روز بر تعدادشان افزوده میشود؟
+ اگر آمارها درست باشد میتوانیم طلاق و تصادف را متهمان اصلی معرفی کنیم.
* به جز بیپولی چه مشکلاتی سر راه زنان سرپرست خانوار قرار دارد؟
+ بعد از بیپولی هزار مشکل دیگر برایشان ایجاد میشود؛ آنان تمام وقت خود را برای تأمین منابع مالی صرف میکنند و اگر بچه داشته باشند دیگر وقت و حوصلهای ندارند که صرف آنان کنند. این اتفاق باعث میشود بچههای آنان نیز جامعه آسیبزای آینده را بسازند، اعتیاد، فرار، زورگیری، دزدی، کمسوادی میان فرزندان خانوادههایی که سرپرست خود را از دست دادهاند، زیاد است ضمن آنکه اگر وارد این مشکلات نشوند از انواع و اقسام مشکلات روحی مانند اضطراب، افسردگی، سرخوردگی و دوری از جمع رنج میبرند. ازدواج زود هنگام و اشتباه نیز در انتظار این کودکان است؛ زیرا آنان میخواهند کمی از مشکلات مالی مادران خود را کم کنند اما در واقع درگیریهای بزرگتری ایجاد میکنند.
* راه حل چیست؟
+ ایجاد مشاغل کوچک، ارایه آموزش و تأمین حداقلی نیازهای مالی در کنار ارایه خدمات مشاورهای به این زنان و خانوادههایشان که تعدادشان هم کم نیست منجی جامعه میشود.
>> حمایت
* تصاویر این گفتوگو، تزئینیاند