یکی از این بخشها بخش نفت و گاز است که هم با چالشهای ناشی از تحریم دست و پنجه نرم میکند و هم بار عمده تامین درآمد کشور را به دوش میکشد. منتقدان بخش نفت و گاز از توسعه نیافتن کافی صنعت نفت و گاز در سالهای گذشته گلایهمندند و میگویند با وجود هزینهکرد منابع هنگفت، بهرهبرداریهای لازم از میادین نفت و گاز صورت نگرفته است.
نمونه عمدهای که این افراد بهعنوان دلیل اظهارات خود بیان میکنند، پارس جنوبی و میادین مشترک نفتی است. به گفته آنان در طول هشت سال گذشته حتی یک فاز پارس جنوبی به بهرهبرداری نرسیده و برنامه تدوین شده برای برداشت 35 ماهه و زودهنگام تمام فازهای این میدان شکستخورده است. با این حال احمد قلعهبانی، مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران این انتقادات را با ملاحظاتی ردمیکند. وی ضمن اینکه بر کارشناسی نبودن برخی تکالیف گذاشته شده به عهده صنعت نفت تصریح دارد، کمبود منابع مالی و تحریمها را دلیلی موجه برای بهرهبرداری نکردن از فازهای پارس جنوبی و میادین مشترک عنوان میکند. وی میافزاید، پیمانکاران صنعتنفت حداکثر تلاش خود را کرده و دستاوردهای قابلتوجهی نیز بویژه در زمینه بومیسازی تجهیزات صنعت نفت به دست آوردهاند، اما کمبودها راه پیشرفتشان را سد کرده است. وی در این گفتوگو برای نخستین بار گزارشی شفاف از پیشرفت فازهای مختلف پارس جنوبی ارائه میکند.
اولین پرسش من شاید تکراری باشد، اما منتظر یک پاسخ متفاوت از سوی شما هستم. شما سالها مدیرعامل ساپیا بودید چه شد که به شرکت نفت که یک شرکت تخصصی است و با حوزه کاری قبلی شما ـ که خودروسازی بود ـ متفاوت است، آمدید؟
من در پست مدیریتیام در 25 سال گذشته در جاهای مختلفی بودم، شاید بتوان گفت که از اول دوران کاریام بیشتر در پست مدیریتی بودم. اولین پستی که داشتم در شرکت مس بود؛ شرکتی که کاملا متفاوت بود و من در آنجا پست مدیریتی داشتم و مسئول تعمیرات ماشینآلات معدن بودم، بعد از آن نیز در جهاد سازندگی حضور داشتم و مسئول تولید در کرج بودم، در فاصله سالهای 58 تا 59 چیزی حدود 200 نفر در زیرمجموعه من کار میکردند. باتوجه به اینکه رشته من مهندسی صنایع است، بعد از آن در سازمان پژوهشهای علمی و صنعتی مشغول به کار شدم که کارم در آنجا جنبه کارشناسی داشت، سپس وارد ایران خودرو شدم. در آنجا یکی دو سال کارشناس بودم و بعد از آن کارم را از ردههای مدیریتی شروع کردم و تا قائممقامی مدیرعامل ایران خودرو پیش رفتم و قائممقام مدیرعامل ساپکو شدم. بعد از آن بهعنوان مدیرعامل چرخشگر و شش سال بعد بهعنوان مدیرعامل ساپیا کار کردم. بعد از آن نیز بهعنوان هیات امنای سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران که کاملا فیلد کاری آن با تجربه کاری من متفاوت بود، حضور داشتم. میبینید که همه تجربههای من در پستهای متفاوت مدیریتی بوده است. به اعتقاد من در مدیرعاملی شرکت ملی نفت، جنبه مدیریتی آن بیشتر از جنبه تخصصی و کارشناسی آن است. البته در همه زمینههای مدیریتی کشور ازجمله شرکت ملی نفت نیاز به اطلاعات بومی است. سازمانهای موفق و بزرگ هیچ وقت از مطالعه دور نبودند و در همان زمان هم که در سازمان گسترش فعالیت میکردم با موضوع نفت آشنا بودم. شاید برای شما دور از ذهن باشد که من از موقعی که در سایپا بودم از نمایشگاههای تاسیسات شرکت نفت بازدید داشتم، همچنین در سازمان گسترش، در بهرهبرداری از فاز 6 و 7 پارس جنوبی بهعنوان عضو کنسرسیوم، جلساتی را با تیم نفت گذراندم و همان زمان که در سازمان گسترش بودم، بهرهبرداری از این فازها شروع شد. در آن زمان سازمان گسترش طرحهای سنگینی داشت و قبل از آن هم در فاز یک پارس جنوبی مشارکت داشت. همانطور که ملاحظه میفرمایید در مدت حضورم در شرکت نفت طرحها پررنگتر شده و این باوجود مشکلاتی بود که طرحها هم در تعداد و هم در میزان سرمایهگذاری داشت، خصوصا این موضوع در میادین مشترک بیشتر بهچشم میآمد. در طول حضور من جذب سرمایهگذاریها در طرحهای نفتی بیشتر از سالهای دیگر است و آمار گویای این مطلب است. نفت به طرحها و توسعه آن زنده است.
آیا کسی از شما برای حضور در پست نفتی حمایت کرد یا خیر؟
واقعیت این است که نمیدانم آیا کسی از من حمایت کرد یا نکرد، ولی آنچه مسلم است وزیر وقت از من خواست که مصاحبهای با ایشان داشته باشم. ولی کس دیگری با من صحبت نکرد.
بجز تجربیاتی که در سازمان گسترش در مورد نفت داشتید و به آن اشاره کردید، از قبل چقدر صنعت نفت را میشناختید؟
شما متوجه نشدید که جایگاه پستی من جایگاه مدیریتی است، زمانی که به ساپیا رفتم، اصلا در آنجا کار نکرده بودم. درست است که قبلا در خودروسازی و ایران خودرو حضور داشتم و قبل از سایپا در چرخشگر مدیرعامل بودم که این شرکت هم زیرمجموعه ایران خودرو بهعنوان شرکت گیربکس به شمار میرفت، اما من در آن زمان در سایپا نبودم.
یعنی شما تخصص را جدای از مدیریت میدانید؟
بله. ببینید در عین حال که باید مدیریت و چگونگی شیوه و منش آن را با تخصص در یک حدی ببینیم، اما میشود مدیریت عمومی را با مدیریت تخصصی تلفیق کرد و درهم آمیخت. آنچه مسلم است کمتر کسی است که در زمینه مدیریت در ایران و در ردههای بالا کار کند، اما راجع به نفت، مدیریت و اثرات آن در کشور مطالعه نداشته باشد. حتی خیلی از افراد عامی هم در این زمینه حساسند و با توجه به اخبار نفت مطالعاتی دارند و اثر توسعهای و درآمدی نفت در کشور و بودجه آن را پی میگیرند. این بهطور کلی بوده و هست و درباره من نیز صدق میکند.
اکنون تولید نفت کشورمان مطابق برنامه توسعه نیست و با آن مطابقت ندارد. اکنون ما چند میلیون بشکه تولید نفت داریم؟ چه مقدار از این تولید مصرف داخلی است و چه میزان صادر میشود؟
یک موضوع بحث ظرفیت تولید نفت و موضوع دیگر تولید عملی نفت است. ظرفیت تولید نفت ما اکنون حدود چهار میلیون بشکه است که طبق برنامه توسعه پنجم با توسعه میدانی که اتفاق میافتد بیشتر میشود.البته ممکن است بخشهایی از آن با تاخیر انجام شود و این امر به دلیل تاخیر در انجام سرمایهگذاریهاست. اما ظرفیت تولید ما باید به پنج میلیون و صد هزار بشکه در برنامه پنجساله توسعه پنجم برسد. خوشبختانه تاکنون طرحهای توسعهای بخوبی پیش رفته و توسعه صنعت نفت ادامه دارد، اما تولید واقعی ما به دلیل کاهش صادرات به سه میلیون بشکه میرسد. چیزی حدود کمتر از دو میلیون بشکه مصرف داخلی ما را در بر میگیرد و بالاتر از یک میلیون بشکه برای صادرات استفاده میشود.
در بحث تهاتر نفت با کالا کدام یک از کشورهای خریدار نفت ایران به این روش با ایران معامله میکنند؟
موضوعات محرمانه است و حتی در پرسش قبلی شماهم اطلاعات، مقداری حالت محرمانه داشت. من نمیتوانم خیلی از پاسخها را به شما بدهم. بخش تهاتر برنامهای است که باید توسعه پیدا کند، اما آنچه مسلم است تعدادی از کشورها به این وسیله با ما مبادله میکنند.
چند درصد نفت ایران به شکل تهاتری فروخته میشود؟
باز هم این پرسش مقداری محرمانه است، اما همین قدر بگویم که این مساله عدد ثابتی ندارد و این میزان متغیر است. بخشی از آن را ما میدانیم و بخشی را نمیدانیم. یعنی درباره پولی که به حساب کشورها واریز میشود وزارت معدن، صنعت و تجارت مذاکره میکند و در برابر آن تهاتر انجام میگیرد. آنچه مسلم است اینکه نفت ما با وجود دردسرهایی که دارد بیشتر از آنچه تصور میشود، فروش میرود.
منتقدان شما عقیده دارند که بودجهای در حدود 47 میلیارد دلار در پارس جنوبی خرج کردهاید، اما حتی یک فاز آن را به بهرهبرداری کامل نرساندهاید. در اینباره چه میگویید؟
گرچه عنوان شده در فازهای پارس جنوبی چیزی نزدیک به 47 میلیارد دلار هزینه شده است، اما اگر واقعا 47 میلیارد دلار هزینه شده و این بودجه تامین شده بود، قطعا خیلی از فازها الان راهاندازی شده بود. مشکل عمده برنامههای توسعهای نفت این است که موضوع تامین بودجه حل نشده بود. تامین بودجه از سوی دولت در سالهای اخیر کاهش داشته و کل بودجهای که در این مدت سه ساله که از شروع توسعه فازها در چارچوب برنامه بهرهبرداری 35 ماهه میگذرد، به 25 میلیارد دلار نمیرسد. عدد و رقم آن سال به سال موجود است. با وجود این شاهدیم که بعضی فازها در حال راهاندازی است که نمونه آن بتازگی انجام شد و برای اولینبار در طول تاریخ کشور پالایشگاهی راهاندازی شد که از طراحی و سطح زمین آن تا طراحی جزئی و کلی پالایشگاه و ساخت و نصب و راهاندازی آن کاملا بدون حضور یک خارجی انجام شده است.
کدام پالایشگاه؟
پالایشگاه فاز 15 و 16 پارس جنوبی. این موفقیت بزرگی است و در هیچ پالایشگاهی تاکنون اتفاق نیفتاده است. پالایشگاه فاز 12 که بزرگترین پالایشگاه پارس جنوبی است به سرانجام رسیده است. اکنون 19 فاز در پارس جنوبی در دست ساخت است و روی آنها کار میشود. 17 فاز بالای 50 درصد پیشرفت داشته است و حتی برخی از آنها بالای 90درصد پیشرفت داشتهاند. این موفقیت بزرگی برای مجموعه صنعتگران کشور، شرکت ملی نفت و کارکنان آن است که در یک منطقه بزرگ توانستند برای اولین بار چنین اقدامی را انجام دهند. در حالی که خیلی معتقد بودند تحریمها اجازه چنین اقدامهایی را نمیدهد. ما محدودیت تامین به موقع کالا و سرمایه داشتیم. این در حالی است که میبینید ما در توسعه فازهای پارس جنوبی سالانه 20 درصد رشد داشتیم حتی در این دو سال اخیر رشد خیلی از پالایشگاهها به 5/2 درصد رسیده است و اگر تامین مالی انجام میشد یا بشود ما سرعت بیشتری در راهاندازی طرحها خواهیم داشت. با این حال تا دو سال دیگر تمامی فازهای پارس جنوبی را راهاندازی خواهیم کرد. ما از نظر توان فنی و اجرایی مشکلی نداریم. پیمانکارانی که در این مدت در صنعت نفت ساختارسازی و راهاندازی کردهاند آینده توسعه صنعت نفت را رقم زده و عرصههای جدید را در کشور مدیریت کردهاند. در عین حال خیلی از تجهیزات برای اولین بار است که در این پالایشگاهها نصب میشود و سبک آنها عوض شده است. پالایشگاههای احداثی در فازهای قبلی مثل فاز 1، 2، 3، 4، 5، 6 و 7 از اروپا میآمد و استاندارد و تعریف خاص خود را داشت، این در حالی است که اکنون پیمانکاران ایرانی از کشورهای دیگر قطعات این پالایشگاهها را تهیه کردهاند و حتی خیلی از آنها را در داخل ساختهاند. چنین رویدادهایی برای اولین بار است که در کشور اتفاق میافتد و کسی این موضوع را با گذشته مقایسه نمیکند که چه کار بزرگی انجام شده است. اینها مطالبی است که اولین بار گفته میشود که بیش از 70 درصد تجهیزات ما در داخل ساخته میشود.
با توجه به توضیحات شما پیشرفت مقایسهای فازهای پارس جنوبی از زمانی که آنها را تحویل گرفتهاید تا کنون چگونه است؟
جزئیات عدد و رقم فازهای پارس جنوبی خاطرم نیست، اما پیشرفتهای خوبی داشتیم. مثلا پیشرفت فاز 19، صفر بود و وقتی من به شرکت نفت آمدم تازه قرارداد آن را بستیم در حالی که اکنون این فاز بالای 60 درصد پیشرفت دارد یعنی در طول سه سال، سالی 20 درصد پیشرفت داشته است یا فاز 20 و 24، نزدیک 60 درصد پیشرفت داشته و این به آن معناست که به طور متوسط سالی 20 درصد پیشرفت داشتهاند. طبیعتا اگر تامین سرمایه این طرحها انجام میگرفت، بالای 75 تا 80 درصد پیشرفت در این فازها دیده میشد. ما در خیلی از موارد معطل کالا بودیم و در خیلی از موارد دیگر هم معطل تامین منابع مالی ماندیم. اگر تامین منابع مالی مثل گذشته انجام میشد سرعت پیشرفت این طرحها واقعا خیلی بیشتر بود.
منتقدان میگویند بسیاری از فازهایی که در پارس جنوبی افتتاح شدهاند تنها در حد ساختارهای اولیه بودهاند و امور اصلی آن مانند حفاری چاهها انجام نشده است.
فاز 6، 7 و 8 قبل از این که به شرکت نفت بیایم، راهاندازی شد. در آن زمان کنسرسیومی از پتروپارس، دایلم، تویو و سازمان گسترش این کار را انجام دادند. این موضوع مربوط به دوران حضور من هم در شرکت ملی نفت نیست و مربوط به دورانی میشود که به عنوان پیمانکار در سازمان گسترش فعالیت میکردم، اما فازهای 9 و 10 زمانی که من تازه وارد شرکت نفت شده بودم، راهاندازی کامل شد و اکنون از آن بهرهبرداری میشود. از 10 فازی که قبلا راهاندازی شده بود، فازهای 6، 7، 8، 9 و 10 در زمان دولت نهم و دهم راهاندازی شد و به بهرهبرداری رسید و 5 فاز هم قبل از دولت نهم و دهم راهاندازی شد.
درباره فاز 15 و 16 هم همین گونه اظهارنظر میشود؛ یعنی گفته میشود که ساختار ابتدایی آن آماده شده، اما چاهها، سکوها، خطوط دریایی و واحدهای شیرینسازی و پالایشگاهی آن آماده راهاندازی نیست. شما دقیقا چه چیزی را افتتاح کردید؟ آیا قرار است گازی در مدار قرار گیرد؟
بله، چاههای فاز 15 و 16 هنوز راهاندازی نشده، یعنی چاههای آن آماده است و سکوهای آن هنوز آماده نشده است. امیدواریم این سکوها در آبان امسال راهاندازی و روی جکت نصب و گاز از چاه وارد پالایشگاه شود؛ ولی پالایشگاه آن آماده است و اکنون ما میتوانیم گاز ترش فاز 6 و 7 و 8 را که معمولا برای تزریق میرود هنگام ضرورت در پالایشگاه فاز 15 و 16 شیرین کنیم.
درباره لایه نفتی پارس جنوبی نیز هنوز هیچ اقدامی نکردهایم در حالی که قطر از آن بهرهبراری میکند. حتی در خبرها عنوان شده بود که این کشور برنامهای برای تخلیه پارس جنوبی دارد.
درباره لایه نفتی پارس جنوبی باید بگویم که حفاری یک فاز آن انجام شده و نفت آن به تولید رسیده، اما مشکل مالی اف.پی.اس.او (شناور فرآوری، تولید، ذخیره و تخلیه نفت) را به عنوان تجهیزات جانبی داریم و امیدواریم بزودی حل شود. بخش حفاری آن تمام شده، نفت استخراج شده و چاهها آماده است. فاز اولیه آن طبق قراردادی که سال گذشته با شرکت پترو ایران تعریف شد، فعال شده و منتظر هستیم. امیدواریم که اف.پی.اس.او تامین شود و بتوانیم نفت را صادر کنیم.
در صحبتهایتان اشاره کردید که بعضی فازهای پارس جنوبی 20 درصد در سال پیشرفت داشتند. به نظر شما بهتر نبود امکانات در ساخت یکی، دو فاز متمرکز میشد و کار را تمام و کمال تحویل میشد تا این که این همه فاز بلاتکلیف روی دستمان بماند؟
پارس جنوبی یک میدان مشترک است و مطالعات آن قبل از ورود من به شرکت نفت انجام شده است. این بحث اکنون هم ادامه دارد و تاکید می شود باید میادین مشترک را هر چه زودتر تعیین تکلیف کنند. پارس جنوبی که مهمترین میدان مشترک است در اولویت قرار میگیرد. البته باید مقداری تزریق بودجه بیشتر و به موقع انجام میشد، اما نوع انجام کار در گذشته تصمیمگیری و طرحریزی شده بود و براساس آن جلو رفتیم.
شما به متوسط پیشرفت فازهای پارس جنوبی اشاره کردید، اما با وجود این منتقدان میگویند طراحی برنامه توسعه 35 ماهه پارس جنوبی قابلیت اجرایی ندارد و حتی شرکتهای بزرگی مثل توتال آن را 52 ماهه توصیف کردند. شما براساس کدام کار کارشناسی طراحی 35 ماهه بهرهبرداری از پارس جنوبی را اجرا کردید؟
درباره طراحی زمان بهرهبرداری 35 ماهه من تصمیم نگرفتم، بلکه این تکلیفی بود که از جانب مسئولان و دولت بر نفت تحمیل شد که فازها باید در این زمان خاتمه پیدا کند و به تولید زود هنگام برسد. شاید این تکلیف از جهت فشار بر صنعت نفت خوب بوده است و تلاش حداکثری درباره آن انجام گرفته است. شاید اگر میگفتند توسعه 60 ماهه باشد شاید زمان بیشتری طول میکشید و پارس جنوبی حتی کمتر پیشرفت داشت. با این حال من در بدو حضورم گفتم که قطعا باید در این زمان تجدیدنظر شود و تا 44 ماه افزایش یابد. البته شاید اگر تحریمها اتفاق نمیافتاد و تامین کالا و سرمایه انجام میگرفت پیشرفت ما بیش از این بود، ولی به هر حال این عدد از جهاتی کارشناسی شده نبود و نظر کارشناسان نفت در آن لحاظ نشده بود بلکه تکلیفی بوده که قاعدتا انجام شده است.
وضع برداشت ایران از میادین مشترک با دیگر کشورها چگونه است؟ گفته میشود که رقبای ایران در منطقه برداشت بیشتری از این میادین دارند و بیشتر طرحهای خود را به مناقصه بینالمللی گذاشتهاند. چه برنامهای برای مقابله با این روند دارید؟
در این مصاحبه درباره موضوع میادین مشترک صحبت کلی کردم، اما دستور اکید دادهام که دوستانمان در شرکت نفت در این باره صحبت نکنند. خلاصه موضوع این است که اکنون میادین مشترک ما همه فعال شدهاند و 98 درصد میادین مشترک ما هم در دریا و هم در خشکی یا در حال تولید یا در حال توسعه هستند و برای آنها تعیین تکلیف شده است و تنها 2 درصد ظرفیت آن باقیمانده است. با وجود محدودیت دکل در میدان مشترک آذر ظرف چهار ماه گذشته بیش از پنج دکل مستقر کردهایم و بزودی پنج دکل دیگر به آن اضافه خواهد شد. در مورد میادین دیگر هم همین طور است. این کلیات موضوع است، اما از من نخواهید که درباره جزئیات آن به شما توضیح دهم. شرایط این میادین شبیه به پارس جنوبی است که خیلی از آنها طی یکی، دو سال آینده به بهرهبرداری می رسد و تولید زود هنگام برخی آنها هم نیز شروع شده است. به عنوان مثال ما در غرب کشور نزدیک به 70 تا 80 هزار بشکه نفت در روز از میادین مشترک به ذخایر تولیدی ما اضافه می شود و تا پایان سال هم دستکم 20 تا 30 هزار بشکه دیگر اضافه میشود.
درباره نظارت بر اجرای قراردادهای نفتی و چالشهایی که در قراردادهای بزرگ با کشورهای بزرگ داشتیم و داریم، توضیح دهید.
این مبحث خیلی طولانی است و زمان جداگانهای برای توضیح میطلبد، اما نمونه اشکالتراشیهای این قراردادها در پارس جنوبی قابل مشاهده است. مثلا در این قراردادها به جای این که دوستان ما دقت کنند چاههایی که حفر میشود در مرز قطر باشد مرز را رها کردند و در برخی فازها در پشت مرز اقدام به فعالیت کردند و این در حالی است که قطریها دقیقا در مرز ایران کار برداشت را انجام میدهند. به طور کلی نظارت خوب بر این قراردادها وجود نداشته است.
چرا ما بیشتر کارهایمان را به شرکتهای چینی سپردهایم در حالی که این شرکتها در عمل موفق نبودهاند؟
شما یک جایی هم که طرف خارجی دارد در آن کار میکند، زیر سوال میبرید. بروید و در سال گذشته بررسی کنید کدام کشور و در کدام زمینه بیشترین سرمایهگذاری را داشتهاند. کل سرمایهگذاری خارجی ما چقدر بوده است و کجا صورت گرفته است؟ چینیها بیشترین سرمایهگذاری را در نفت انجام دادهاند.
آیا این سرمایهگذاریها نتیجه داشته است؟
البته که نتیجه داشته است. در میدان نفتی یادآوران باعث تولید 20 هزار بشکه تولید زود هنگام شده است. همچنین در میدان آزادگان، آزادگان شمالی و جنوبی. اکنون کار میدان نفتی آزادگان جنوبی تمام شده است با این حال هنوز قرارداد آنها تمام نشده و دو، سه سال دیگر از مدت آن باقیمانده است. اصلا بیش از آنچه که چینیها سرمایهگذاری کردند این میدانها برای ما درآمد داشته است. بیشترین سرمایهگذاریهای نفتی ما از سوی چینیها انجام میشود و ثمره اقدامات آنها هم خوب بوده است.
پارس جنوبی؛ اولویت نفتی دولت یازدهم
ایران با 15.3 درصد ذخایر گاز جهان بعد از روسیه (با 26.7 درصد) دومین دارنده ذخایر گازی جهان است و این در حالی است که حدود 50 درصد از ذخایر گاز ایران در میدان گازی پارس جنوبی قرار دارد. این میدان عظیم گازی، بزرگترین میدان فراساحلی جهان است که در خلیج فارس و در فاصله یکصد کیلومتری ساحل جنوبی ایران واقع شده است. در سال ۱۳۶۹ با حفر اولین چاه اکتشافی در این میدان و براساس نتایج حاصل از لرزهنگاری، وجود گاز در این میدان مورد تائید قرار گرفت. این میدان گازی بین ایران و قطر مشترک است و در کشور قطر، میدان گازی گنبد شمالی نامیده میشود. ایران و قطر از ابتدای برداشت از این میدان مشترک همواره در رقابت برای برتری در بهرهبرداری از منابع هیدروکربنی این میدان بودند.
گفته میشود در صورت برداشت کامل گاز از این میدان، انرژی 10 سال کل ساکنان کره زمین تامین میشود.
مساحت این میدان ۹۷۰۰ کیلومترمربع است که ۳۷۰۰ کیلومترمربع آن در آبهای سرزمینی ایران و ۶۰۰۰ کیلومتر مربع آن در آبهای سرزمینی قطر قرار دارد.
همچنین پیشبینی شده است که حجم گاز برداشتشدنی از این میدان همراه میعانات گازی، معادل ۲۳۰ میلیارد بشکه نفت خام باشد.
ذخیره بخش ایرانی میدان 14 تریلیون مترمکعب گاز درجا و 10 تریلیون مترمکعب گاز قابل برداشت و ۱۷ میلیارد بشکه میعانات گازی (۹ میلیارد بشکه قابل برداشت) است که ۵۰ درصد ذخایر گازی ایران و ۸ درصد از ذخایر گازی جهان را در خود جای داده است.
ذخیره بخش قطری میدان ۳۷ تریلیون مترمکعب گاز درجا و ۲۶ تریلیون مترمکعب گاز قابل برداشت و ۳۰ میلیارد بشکه میعانات گازی (۱۰ میلیارد بشکه قابل برداشت) است که معادل 99.9 درصد ذخایر گازی قطر و ۲۱ درصد ذخایر گازی جهان است.
در مجموع 24 فاز برای پارس جنوبی در طرف ایرانی این میدان مشترک تعریف شده که گفته میشود، 10فاز در مدار بهرهبرداری قرار دارد و هر یک از فازهای این میدان برای استحصال ۲۸ میلیون مترمکعب گاز (یک میلیارد فوت مکعب گاز) طراحی شده است.
آخرین آمارها نشان میدهد در حالی که ظرفیت اسمی فازهای ایرانی در مدار تولید پارس جنوبی به ۲۷۹میلیون مترمکعب در روز میرسد، متوسط تولیدروزانه گاز ایران از پارس جنوبی در سال گذشته ۲۴۱ میلیون مترمکعب بوده در حالی که متوسط برداشت قطر به ۷۵۰ میلیون مترمکعب در روز میرسد.
اگرچه آمارها درباره فاصله ایران و قطر در بر داشت از این میدان مشترک تا حدی متفاوت است، اما همه این آمارها حاکی از فاصلهای تاسفبرانگیز است که باعث شده روند برداشت قطریها از پارس جنوبی به گونهای باشد که برخی درباره خطر حرکت منابع داخل این میدان به سمت قطر هشدار دهند؛ چراکه گاز سیال و روان است و هرقدر فشار مخزن به خاطر افزایش برداشت و مکندگی ناشی از آن کاهش یابد، گاز بیشتری به آن سمت حرکت خواهد کرد. کارشناسان داخلی با اشاره به این که قطر ۱۰ تا یازده سال قبل از ایران برداشت از پارس جنوبی را آغاز کرده است نسبت به لوث شدن سهم ایران در این میدان هشدار داده و خواهان اقدامات فوری برای افزایش برداشت ایران از این میدان هستند.
مسئولان نفتی میگویند موضوع تحریمها از یک سو و مشکل جذب منابع مالی از سوی دیگر جزو اصلیترین دغدغههای مدیران نفتی کشور طی سالهای اخیر بوده و بسیاری از پروژههای بزرگ نفت و گاز کشور از جمله پارس جنوبی را تحت تأثیر قرار داده است.
رستم قاسمی، وزیر نفت دولت دهم دو شعار اصلی خود را توسعه برداشت از میادین مشترک و افزایش تولید گاز عنوان کرد با این حال همچنان سهم پارس جنوبی در تامین گاز مورد نیاز کشور چندان زیاد نشده و حتی وعده توسعه سیوپنج ماهه تمامی فازهای این میدان مشترک هم محقق نشد و عمده گاز مصرفی کشور از میادین نفتی دارای گاز تامین میشود.
حالا با روی کار آمدن دولت جدید لازم است که توسعه فازهای پارس جنوبی با همت جدیتر مسئولان برای تامین منابع مالی و فناوری مورد نیاز همراه شود و پارس جنوبی در اولویتهای کاری دولت آینده در حوزه انرژی قرار گیرد. به عقیده کارشناسان دولت آینده باید بیشترین منابع مالی را برای تکمیل فازهای ناقص پارس جنوبی هزینه کند تا این فازها به تولید و درآمدزایی برسد.
در عین حال به نظر میرسد که اگر در دولت آینده تعاملات بینالمللی بهبود یابد میتوان از فاینانسها و سایر منابع مالی دیگر کشورها برای توسعه پارس جنوبی بهره برد، چراکه قطعا منابع داخلی برای این امر ناکافی است. دولت نیز باید از ظرفیت پیمانکاران داخلی و توانی که آنها در طول سالهای اخیر درباره داخلیسازی تجهیزات صنعت نفت به دست آوردهاند، استفاده کند تا این ظرفیت هدر نرود. در نهایت انتظار معجزه از دولت یازدهم نیست، اما باید گفت کمبودها و محدودیتها از بار انتظارات از دولت یازدهم و وزیر نفت جدید کم نمیکند، بویژه آنکه پای پارس جنوبی وسط باشد.
کتایون مافی / گروه اقتصاد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد