شرق: قارچ اقتصاد خارج و بانک قارچی ما
استاد اقتصادی در آمریکا در گفتوگوی تفصیلی با «فارس» گفت: رشد قارچگونه بانکها متوقف شود. این حرف خیلی عجیب است. این اساتید از آمریکا پا میشوند میآیند ایران و فکر میکنند چه خبر است. چه خیال میکنند؟ یک کروات میبندند دیگر. فرقشان با دلاوران داخلی همین است. آنها کروات میبندند، اینها با هم میبندند. مهم بستن است دیگر. خلاصه. این اساتید خارجی فکر میکنند با خواندن چندتا نظریه و یک جزوه میتوانند برای ما نسخه بنویسند. مثلا همین استاد اقتصاد دانشگاه آمریکا، برگشته میگوید رشد قارچگونه بانکها متوقف شود. آخر این حرف است؟ عزیز من، هشت سال است ما سرمایهگذاریم روی پرورش قارچ. یعنی برنج و چای و گندم و چی و چی را تبدیل به کود کردیم که کودش را بریزیم پای قارچها.
نوبل کود و اقتصاد
بعد هم جای اینکه از دلاوران و دانشمندان جوان ما که توانستهاند بانک را قارچی کنند یا قارچ را بانکی کنند، تقدیر کنید و جایزه نوبل کود و اقتصاد بدهید، تکه میاندازید؟
مزیت قاچی
بعد هم بانک ما قارچی باشد بهتر از این است که مثل اقتصاد خارج قاچ بخورد. پس چی؟ در ضمن این استاد اقتصاد دانشگاه آمریکا بداند که ما چنان در تولید و پرورش بانک قارچی به خودکفایی رسیدهایم که سوییس با این همه اهن و تولوپ و ادعا در مسایل بانکی نتوانسته به گرد ما هم برسد. البته صحبتهایی هم شده که ما مازاد تولید بانکمان را به کشورهای دیگر صادر کنیم. بعد هم سوییس برود جلو بوق بزند در مسایل بانکی. این همه بانک زدید چی شد؟ اینجا یکی بانک زد رفت بغل سلین دیون، همسایهشون شد. در ضمن یک فرق سیستم بانکی ما و خارجیها این است که آنجا رییس بانک نمیگذارد پول بالا و پایین شود، اینجا خاوری مدیرعامل بانک ملی اینقدر بالا و پایین کرد بالا و پایین اقتصاد جابهجا شد.
سیاست روز: چهار جوابی
بابک زنجانی: با یک جعبه شیرینی به خانه مرتضوی رفتم و فردای آن روز در سازمان تامیناجتماعی مذاکره کردیم. فاضل لاریجانی هیچ پولی از من نخواست.
از کنار هم گذاشتن سه جمله بالا به چه نتایجی خواهیم رسید؟
الف) هر کس بزرگترین بدهکار بانکی کشور باشد باید یک جعبه شیرینی بخرد و برود به منزل سعید مرتضوی
ب) هر کس بزرگترین بدهکار بانکی باشد نباید به فاضل لاریجانیپول بدهد و همان یک جعبه شیرینی کفایت می کند.
ج) جعبه شیرینی در تاریخ بانکداری کشور ، سلبقه ای دیرینه دارد به خصوص وقتی راننده اسبق رییس کل بانک مرکزی برای کسی یک جعبه شیرینی ببرد.
د) هر کس با یک جعبه شیرینی به خانه مرتضوی برود می تواند فردای همانروز با ایشان در سازمان تامین اجتماعی ملاقات کند بدون آنکه به فاضل لاریجانی پولی بدهد.
جراید: خسرو دانشجو استعفای خود را از ریاست واحد علوم تحقیقات دانشگاه آزاد تایید و علت آن را ... عنوان کرد.
نقطه چین فوق را با یکی از گزینههای زیر پر کنید.
الف) همدردی با اخوی
ب) علاج حادثه قبل از وقوع
ج) خطر اخراج شدیداللحن
د) گرفتاری های شخصی!!!
فرج الله سلحشور: دولت احمدی نژاد، سینمای ایران را نابود کرد.
اظهارنظر ایشان آدم را یاد کدام یک از گزینههای زیر می اندازد؟
الف) چاقو گاهی دسته خودش را هم می برد.
ب) بیگانه اگر دل شکند ، حرفی نیست / از دوست بپرسید چرا می شکند؟
ج) فرج تو دیگه کی هستی؟
د) فلانی خیلی خوش پر و پاست. لب خزینه هم مینشیند.
ملک داری نیازمند عقل و همت بلند است، به طور حتم تحقق این موضوعات زمینه ایجاد مدینه فاضله را فراهم میکند.
عبارت فوق از کیست و در چه جایی مطرح شده است؟
الف) افلاطون در کتاب جمهوریت ومدینه فاضله
ب) شیخ شهاب الدین سهروردی در کتاب عقل سرخ
ج) ارسطو در کتاب نبوغ و فلسفه
د) برادر علی لاریجانی در مراسم افتتاح فاز دوم بیمارستان فوق تخصصی رضوی در مشهد
تهران امروز : آن گوش شکسته شما را نازم!
تیم ملی کشتی آزاد ایران چندی پیش توانست روسیه را پشتسر بگذارد و بعد از حدود نیمقرن قهرمانی جهان را در خارج از خانه جشن بگیرد.ضمن تبریک این موفقیت به هموطنان عزیز، رباعیات ذیل را تقدیم میکنم به دلیرمردان کشتی آزاد:
روسی که بَرَد حریفها را از دم!
آمد به مصافتان و شد رویش کم!
روی تشک مسابقات آخرِ کار
در خاک شما نشست، با زیر دوخم!
ای ورزش اولی که اول شدهای!
اول به جهان، بدون کلکل شدهای!
تو فخرفزای صدرِ جدول شدهای!
از جانب ما لایق ایول شدهای!
یک بوسه بده دوبنده کشتی را
احسنت بگو برنده کشتی را
صدشکر سرانجام زیارت کردیم
در خارجِ خانه،خنده کشتی را!
اینان که ز قهرمانی خود شادند
شیرانِ دلیرِ کشتی آزادند
بر روی تشک به آن حریفان چغر
با قدرت خود درس حسابی دادند!
آن بازوی خسته شما را نازم!
آن گوش شکسته شما را نازم!
سال دوهزار و سیزده سال شماست
ایام خجسته شما را نازم!
«فیلا» ز عملکرد تو کرده حیرت!
احسنت به تو «اکبری» با غیرت!
این فتح بزرگ را بخوانیم کنون
با نام تو: قهرمانی با «عزت»!
از ورزش ملی و قدیمی، ممنون!
از همدلی قشنگ تیمی ،ممنون!
از آن یلِ ریزنقش و تکنیکیمان
صیاد طلا، «حسن رحیمی»، ممنون!
کشتیبلد نمونه ایرانی
مصدوم ولیک همچنان طوفانی
با یک پا رفت روی سکوی نخست
احسنت به غیرتِ «رضا یزدانی»
هرچند طلا و نقره بس نافع بود -
در رتبه ایران گره از کار گشود -
مقدور نبود قهرمانی ما را
بیآن دو برنزِ «لشکری» و «مسعود»!
خوشفکر و پر از توان، رسول خادم!
تیمش شده قهرمان، رسول خادم!
هم خادم کشتیاست و هم خادم خلق
احسنت به : پهلوان رسول خادم!
جام جم : لوح چینیاش در کنار نهاد؟
الان در حالی که فردا اول مهر است و فصل بازگشایی مدارس، از چند روز گذشته مجددا بحث نوشتافزار خارجی در جراید گل انداخته و ابراز گله و ناراحتی که: ایهاالناس، بازار در تسخیر نوشتافزار وارداتی است.
آمار گرفتند دیدند که هم اکنون حدود 80 درصد از نوشت افزار کشور، وارداتی است. حالا موضوع افزایش 20 درصدی نرخ نوشت افزار به کنار. این نوشت افزار چون از خارج می آیند، فلذا طرح های روی جلد آنها نیز عموما با فرهنگ ما همخوانی ندارد.
ما آرش کمانگیر داریم و رستم و پوریای ولی و تختی و حسین فهمیده؛ آن وقت باید بچه های ما نوشت افزارهایی داخل کیف مدرسه شان بگذارند که مثلا عکس سوپرمن، بتمن و مرد عنکبوتی و سیلوستراستالونه و ... این گونه الگو های بیگانه باشد.
بسته پیشنهادی: جای صحبت زیاد نیست؛ چون تا ما بخواهیم راهکار بدهیم، فردا مدرسه ها باز شده و راهکارهایمان به درد جرز دیوار می خورد. منتها چون از دیشب، ساعت رسمی کشور را یک ساعت کشیدند عقب؛ لهذا یک ساعت بیشتر وقت تا بازگشایی مدارس داریم و به همین مقدار، دو سه نکته ای عرض می کنیم که بی عرض، امور ما نمی گذرد:
1 ـ بررسی ورودگاه ها: نوشت افزار خارجی که شبانه از آسمان نمی افتد پایین؛ بالاخره باید بررسی شود که ملت وارد می کنند یا دولت. به زور که از آن طرف مرز، جنس ها را هل نمی دهند این طرف مرز. گاهی مرز را می بینیم، درز را نمی بینیم. باید جلوی درز مرز را گرفت. اگر هم خود دولت بنا به ضرورت هایی وارد می کند که ما نه سر پیازیم این وسط و نه ته پیاز. می کشیم کنار، زمزمه کنان، که: من از بیگانگان هرگز ننالم / که هر چه کرد وارد، آشنا کرد!
2 ـ احیای تخته سیاه: همان تخته های چوبی که در قدیم برای مشق نوشتن به شاگردان داده می شد؛ الان می تواند با نوع پیشرفته اش «وایت بورد» جایگزین شود. آنقدر بنویسند و پاک کنند تا نوشت افزارهای وارداتی، روی دست واردکنندگان باد کند.
3 ـ تعویض جلد: چنانچه از تصاویر روی جلد و پشت جلد دفتر و دستک های وارداتی خوشمان نمی آید، خب والدین می توانند ابتکار عمل را در چارچوب موازین خودمان به دست گیرند.
روی آن صور قبیحه، تصاویر مستحسنه خودمان گذاشته شود و روی آن هم نایلون کشیده شود. طوری که خود خارجی ها هم اگر آن دفتر و دفترچه ها را دیدند، نشناسند. مگر در دهه شصت، با سریال اوشین و ننه اش چه کردیم؟ خود ژاپنی ها هم کف کرده بودند از بهینه سازی سریال. خب هنوز هم از این خلاقیت ها هست.
کیهان: نامه (گفت و شنود)
گفت: روزنامه آمریکایی «نیویورک تایمز» نوشته «اوباما یک دوست مکاتبهای در ایران پیدا کرده است»!
گفتم: خب! که چی؟! منظورش چیست؟! کدام دوست مکاتبهای؟!
گفت: منظورش نامهنگاریهای اخیر اوباما خطاب به دکتر روحانی است.
گفتم: همان نامهها که از طریق سفیر سوئیس در تهران ردو بدل شده است؟!
گفت: آره! چطور مگه؟!
گفتم: اوباما بیخودی دلش را به این نامهنگاریها خوش کرده است! اینجور نامهنگاریها عاقبت خوشی ندارد!
گفت: چرا؟!
گفتم: چه عرض کنم؟! یارو که نمیتوانست به دیدن نامزدش بیاید، آنقدر برای او نامه نوشت که بالاخره نامزدش با پستچی ازدواج کرد!
قدس: مش غضنفر و پروژه ریلی مشهد گلبهار
سین. ترش - چَنروزپیشا که بِرِیِ خِریدِ میوه چینه رِفته بودُم به شهر، موقه وَرگِشتَن هموجور که تو ایسگایِ اُتوربوس وایستِده بودُم دیدُم ناسَن تو ایسگایِ چِفتیما که اُتوربوسایِ گلبهار وایمِسته، ...
تا اُتوربوسِشا آمد، مردمی که تو ایسگاش لوکّه بودَن شورو کِردن با رارَندِهه به چینگ چینگ کِردَنُ بعدَم باهَم کِلّه وَنگ رِفتن. مویَم رفتُم جولو که سیواشا کُنُم. گفتُم بِرارا! چیکارِتا رِفته که یَخَنِ هَم رِ گیریفتِنُ به هَم حرفایِ نامَقبول مِزِنِن؟ یَکی از مسافرا گفتِگ بِرِیکه دوساعته تو ایسگا وایستِدِمُ زیرِ پاما سیبیس سبز رِفته، حالا اُتوربوس آمده. او یَکی گفتِگ حالایَم که آمده ایقذَر شولوغه که عیالُ بِچّه هام بیرون مُندَنُ جا نِمِرَن. رارَنده یَم گفتِگ به ماچّه؟!
اُتوربوسایِ گلبهار کَم رِفته، بِرِیِ هَمی هَم دیر میه هم شولوغه. گفتُم خب کلنگِ قِطارِ مِشَد گلبهار رِ که چنسال پیشا زِدنُ تا الان حَتمَنی راه افتاده؛ خب بِرِیِ چی با قِطار نِمِرِن اونجه؟ ایره که گفتُم هَمّه یَک نِگایِ عاقل اَندَر پَخمه یی بِزِم کِردَنُ بعدَم با لِقَط از اُتوربوس اِنداختَنُم بیرون.
حالا مو یِ مَش غضنفر موندُم ای مسئولا که بعدِ بیست سال تو تکمیل کِردنِ خط یَکِ قِطارشهری مِشَد مُندَنُ راه اِندازی خط دو یُ سه یِ قِطارشهری از آرزوهاشایِ، واز بِرِیِ چی از اَلَکی به مردمِ گلبهار وعده دِدَن که سه سالِ قِطارِ مِشَد گلبهار رِ راه مِندِزَن؟!
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در پانزدهمین سالگرد تأسیس شبکه مستند سیما با حسین زارعزاده گفتوگو کردیم
«جامجم» در گفتوگو با عضو هیات علمی مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی به بررسی اثرات منفی حفر چاههای عمیق میپردازد