سرمقاه روزنامه‌های صبح چهارشنبه

آنچه لندنی‌ها باید بیاموزند

روزنامه‌های صبح امروز ایران در سرمقاله‌های خود به مهمترین مسائل روز کشورو جهان پرداخته‌اند از جمله «آقای اوباما لحن مثبت کافی نیست»،«برنده این صحنه کیست؟»،«اعتدال در امیدواری‌ها»،«کیمیای دفاع مقدس»،«آنچه لندنی‌ها باید بیاموزند»،«احتیاط‌های دیپلماتیک در نیویورک»،«مخالفان خارجی کاهش تنش ایران و غرب»،«سخنرانی روحانی؛ فرار از هیجان سیاسی»،«روحانی و سازمان ملل»،«می وزد زبوستان نسیم بهشت»،«فرضیه توطئه یا نظریه انتظارات؟» و... که برخی از آنها در زیر می‌آید.
کد خبر: ۶۰۰۵۶۵
آنچه لندنی‌ها باید بیاموزند

خراسان:آقای اوباما لحن مثبت کافی نیست

«آقای اوباما لحن مثبت کافی نیست»عنوان یادداشت روز روزنامه خراسان به قلم سید محمد اسلامی است که در آن می‌خوانید؛باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا شب گذشته در مجمع عمومی سازمان ملل چه گفت؟ در نگاه اول پاسخ به این پرسش را باید در اخبار خبرگزاری ها بجوییم. اما بررسی بیش تر نطق باراک اوباما لایه های عمیق تر سخنان او را روشن می کند. اوباما در این سخنرانی پرونده سیاست خارجی خود را بار دیگر مرور کرد.

او یک به یک موضوعات روی میز خود را به ترتیب در کنار هم قرار داد. پس از پرداختن به بحران رکود اقتصادی سال گذشته در کشورهای مختلف از جمله آمریکا، اوباما از جنگ های ناتمام در افغانستان و عراق، استمرار تهدید های القاعده از حمله 11 سپتامبر تاکنون، وعده انجام نشده اش درباره تعطیلی زندان گوانتانامو، گره کور سوریه، موضوع غنی سازی در ایران، صلح خاورمیانه، بحران ادامه دار مصر، دولت معلق در تونس و نابه سامانی در لیبی سخن گفت. با این همه بدون تردید "ایران" اصلی ترین موضوع یا یکی از 3 موضوع اصلی سخنان باراک اوباما بوده است. اوباما به جز ایران درباره 2 موضوع دیگر نیز به طور مبسوط سخن گفت: "بحران سوریه و مسئله فلسطینیان". البته او خود در بررسی این موارد نیز به روشنی به نقش ایران اشاره کرد. بنابراین بیراه نیست اگر بگوییم رئیس جمهور آمریکا موضوع اصلی و همچنین حجم اصلی سخنان خود در مجمع عمومی سازمان ملل را به ایران اختصاص داده است. با این وجود باید توجه کنیم که تحلیل گفته های اوباما درباره ایران مستقل از شرایط او در مواجهه با دیگر موضوعات نیست.

نکته مشترک در تمامی این موارد تکرار این واقعیت است که سیاست خارجی باراک اوباما منتقدانش را درون و برون آمریکا راضی نکرده است. او شب گذشته گفت: «من می دانم که برخی از عدم تمایل ما برای استفاده از نیروی نظامی در سوریه نا امید هستند و آن را نشانه ضعف اراده و عزم آمریکا در منطقه می دانند. برخی نیز تمایل من برای استفاده از حمله مستقیم اما محدود برای جلوگیری از استفاده بیشتر از سلاح های شیمیایی را نشانه این می دانند که ما درس مان را از عراق نگرفته ایم و به دنبال تسلط بر خاورمیانه برای مقاصد خودمان هستیم.» رئیس جمهور آمریکا با توجه به رخدادهای کشورهای شمال آفریقا تصریح کرد: «ما نمی توانیم (خواسته هایمان را) به رخدادها دیکته کنیم و این چنین نیز نکردیم.»

اوباما درباره کارنامه اش در مسئله مصر گفت: «بدون تردید آمریکا از سوی همه طرف ها مورد حمله و انتقاد قرار گرفته است.» او همچنین لازم دانست بار دیگر با مردم جهان این موضوع را در میان بگذارد که: «در حال حاضر مفهوم «امپراتوری آمریکا» ممکن است یک تبلیغات مفید به نظر برسد اما این مفهوم سیاست خارجی کنونی آمریکا و نظر عموم مردم این کشور را منتقل نمی کند.» او می داند که امروز کشورهای جهان درباره اینکه آمریکا بتواند رهبری آن ها را بر عهده بگیرد، تردید جدی دارند.

بنابراین بی پرده اعلام کرد: «برای جهان آمریکایی که بخواهد خودش را در تمام موضوعات جهانی غرق کند یا این که هر مشکلی در منطقه را مشکل خود بپندارد، خطر نیست... خطر برای جهان این است که آمریکا رهبری جهان را بر عهده نگیرد، در شرایطی که هیچ کشور دیگری نمی تواند این جایگاه را پر کند.» با این وجود اوباما از این سخن گفت که: «ما دیگر در جنگ سرد نیستیم و قرار نیست هیچ برنده بزرگی وجود داشته باشد.» اوباما که سال گذشته نطق اش را با لیبی شروع کرده بود، امسال نیز تصریح کرد می داند عده‌ای کارنامه آمریکا در لیبی را قابل قبول نمی دانند.

مرور سخنرانی اوباما نشان می دهد که او درباره پرونده های ناتمامی که روی میز سیاست خارجی اش هستند، مجبور شد با اختصاص وقت برای ارائه استدلال های رنگ به رنگ، ادبیاتی اتخاذ کند که رنگ انفعالی به خود گرفته بود.

بدون این که قصد داشته باشیم چشم مان را به واقعیت دستگاه عریض و طویل سیاست خارجی آمریکا ببندیم، باید بگوییم که اوباما در حدود 6 سال گذشته نتوانسته به تصورها درباره آمریکایی مقتدر و یکه تاز جامه عمل بپوشاند. اوباما در این سخنرانی بیش از 10 بار بر لزوم یک دست بودن جامعه جهانی و متحد بودنش سخن گفت.

واقعیت این است که این گونه سخن گفتن، متناسب با رئیس جمهوری است که از تنهایی می ترسد. مجلس انگلیس همین یک ماه پیش او را در ایده حمله به سوریه تنها گذاشت. رئیس جمهور آمریکا چند روز پس از آن در اجلاس گروه 20 باز هم تنها ماند و نتوانست ائتلاف برای حمله به سوریه ایجاد کند. حتی نمایندگان کنگره آمریکا نیز او را تنها گذاشتند و حاضر نشدند حتی برای حمله محدود به سوریه به او مجوز بدهند.

در این شرایط باید بار دیگر تاکید کنیم که موضع آمریکا در برابر ایران را نباید مستقل از شرایط آمریکا در پرونده های دیگر و شرایط منطقه تحلیل کرد. سخنرانی اوباما که بارها در آن از خستگی مردم و کشورهای مختلف سخن گفت نشان می دهد که رئیس جمهور آمریکا به روشنی پذیرفته است که در هیچ یک از این موارد "دست برتر" با آمریکا نبوده است. بنابراین ساده اندیشی است اگر تصور کنیم آمریکایی ها در پرونده ایران تصور می کنند که می توانند حرف آخر را بزنند. با همه این ها می توانیم از فرصت این شرایط رئیس جمهور آمریکا استفاده کنیم و او را در مسیر تعامل با مردم ایران پیش ببریم.

در این شرایط نوع تعامل دولت و دیپلمات های ایرانی بسیار تعیین کننده است. آن ها در این روزها در نشست های دیپلماتیک تعیین کننده شرکت می کنند. ممکن است مذاکره تیم ایرانی با طرف های آمریکایی در نیویورک، به نشست ظریف با وزرای خارجه 1+5 با حضور جان کری، وزیر خارجه آمریکا محدود نشود. دولت ایران در روزهای گذشته به روشنی نشان داده که راه دیپلماسی را کاملا باز گذاشته است.

ایرانی ها به خوبی می دانند که در دیپلماسی به عنوان ابزار تامین منافع مردم، به همان اندازه که اخم هوشمندانه مهم است، لبخند زیرکانه نیز مفید و ضروری است. با این همه در شلوغی دیدارهای دیپلماتیک این روزها در نیویورک مهم آن است که بدانیم چه پرسشی را به عنوان موضوع مذاکرات در نظر بگیریم. دستگاه دیپلماسی ایران باید ضمن اصرار بر این که راه دیپلماسی کاملا باز است، گام های اساسی و نه کوتاه مدت را از طرف مقابل بخواهد. سخنرانی اوباما نشان می دهد فرصت به گونه ای است که ضمن استقبال از تمام ابتکارهای دیپلماتیک، می توانیم "مسیر" مراوده آمریکایی ها با مردم ایران را اصلاح کنیم. بله، همان طور که آقای اوباما در سخنان دیشب تصریح کرد، مواضع مثبت باید با گام های عملی مثبت باور پذیر شوند.

این دقیقا همان کاری است که خود او باید انجام بدهد. اگرچه به قول رئیس جمهور آمریکا "اختلافات آمریکا و ایران یک شبه حل نمی شود"، اما وقت آن رسیده است که آمریکایی ها از فرصت به وجود آمده استفاده کنند. اوباما اگرچه دیشب حق مردم ایران برای غنی سازی اورانیوم را به رسمیت شناخت، اما دستگاه دیپلماسی باید چنان پیش برود که این سخن رئیس جمهور آمریکا حداقل به امضای رسمی وزیر خارجه این کشور و پذیرش رسمی این حق تبدیل بشود.

اوباما در حالی که به صراحت خود را حافظ جدی منافع رژیم صهیونیستی که دشمن قسم خورده مردم ایران است معرفی می کند باید آداب تعامل با کشوری که در هویت اش دفاع از آرمان فلسطین نقش جدی دارد را بیاموزد. به هر صورت در این شرایط و فضایی که به نوعی اوباما سرانجام به خاطر مقاومت و اصرار ایرانیان به حقوق خود، هوشمندانه لحنی مثبت در نطق خود در سازمان ملل انتخاب کرده، دیپلمات های ایرانی باید از آمریکایی ها بخواهند که با گام های عملی نشان دهند به درک نوینی برای به رسمیت شناختن حقوق مردم ایران و توانمندی هایش دست یافته اند و می خواهند که در مسیر جدیدی پای بگذارند.

کیهان:برنده این صحنه کیست ؟

«برنده این صحنه کیست؟»عنوان یادداشت روز روزنامه کیهان به قلم حسام‌الدین برومند است که در آن می‌خوانید؛این روزها محور اخبار و گزارش‌های رسانه‌های دنیا روی شصت و هشتمین اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل متمرکز شده است.

اما آنچه که جای تامل دارد و حاوی نکات درخور توجهی است تلاش و تکاپوی رسانه‌های غربی است که می‌کوشند به بهانه سفر هیئت ایرانی به نیویورک بحث مواجهه ایران و آمریکا را با رنگ و لعاب خاصی پوشش و بازتاب دهند.

از همین روی؛ خط خبری- تحلیلی تمام رسانه‌های مشهور غربی طی روزهای اخیر پیگیری موضوع ایران و چگونگی تعامل هیئت ایرانی با مقامات آمریکایی و غربی بوده است.

اینکه از چند روز مانده به سفر دکتر روحانی و هیئت همراه به نیویورک رسانه‌ها و برخی از مقامات غربی این خبر را پمپاژ کردند که روحانی و اوباما احتمالاً در نیویورک با هم دیدار می‌کنند در راستای همان تحرکاتی است که بسترسازی مذاکره و تعامل جهت‌دار تهران- واشنگتن را نشانه رفته است.

آنالیز و رفتارشناسی مقامات آمریکایی نیز در این میان قابل تامل است که چندین بار سخنگوی کاخ سفید و وزارت خارجه این کشور بر اعلام آمادگی واشنگتن برای مذاکره با تهران اصرار کردند.

ارتش رسانه‌ای غرب هم از رویترز و گاردین و بی‌بی‌سی تا واشنگتن پست، نیویورک تایمز و سی‌ان‌ان و... همگی خطی را دنبال کردند که قرار است اتفاقی در نیویورک بیفتد و گویا ایران از سر ناچاری و انفعال باید به این فضا و شرایط ایجاد شده تن بدهد.

این در حالی است که شواهد و قرائن غیرقابل خدشه به وضوح نشان می‌دهد ایران در این عرصه با اقتدار ورود کرده است و عبارت حکیمانه رهبر بصیر انقلاب مبنی بر «نرمش قهرمانانه» نیز دلالت بر آن دارد که ایران می‌تواند و این قابلیت را دارد که با حرکتی تاکتیکی و هوشمندانه موقعیت مناسب‌تری برای خود خلق کند و به عبارت روشن‌تر بنا بر اقتضائات، نبض بازی دیپلماسی را به دست بگیرد.

تلاش رسانه های بیگانه این است که القاء نمایند اگر ایران وارد یک بازی دیپلماسی نفسگیر شده به خاطر آن است که راه دیگری نداشته است و در همین جا چند ادعا را مطرح می‌کنند؛

1- رویکرد ایران در مواجهه با غرب تغییر کرده است.

2- «نرمش قهرمانانه» نوعی عقب‌نشینی در برابر تحریم‌های ضد ایرانی است.

3- ایران مجبور شده در حوزه‌های حقوق‌بشری و حقوق شهروندی مطابق استانداردهای غربی عمل کند.

4- ایران نیازمند مذاکره با آمریکاست.

گفتنی است؛ این رسانه‌ها طی روزهای اخیر با شانتاژ و دروغ و جنجال سازی‌های متعدد، سناریوهای مختلفی علیه ایران به صحنه آوردند تا ادعاهای یاد شده را واقعی جلوه دهند.
به عنوان نمونه اشپیگل خبری را به دروغ منتشر ساخت که «ایران آماده است سایت فردو را تعطیل نماید» و بلافاصله رسانه‌های غربی در سطحی گسترده این خبر را باز نشر و پمپاژ کردند. حال آنکه مقامات وزارت خارجه کشورمان این خبر را تکذیب کرده و دروغ این نشریه آلمانی برملا شد.
درباره فضاسازی‌های جبهه معارضان ملت ایران و ذوق‌زدگی جماعتی که معمولاً با ساز دشمن کوک می‌شوند چند نکته قابل اعتناست؛

یکم- ادعاهایی که درباره تغییر رفتار ایران یا عقب‌نشینی در برابر تحریم‌ها و امثال آن از سوی تحلیلگران بی‌بی‌سی، صدای آمریکا، رویترز، گاردین و... مطرح می‌شود دچار یک تناقض استراتژیک است. برای اینکه این تناقض و ادعای واهی آنها علیه ایران آشکار شود شاخصی به نام مسئله سوریه وجود دارد. مسئله‌ای که مربوط به گذشته نیست و چند هفته قبل خبر اول دنیا بود.

آمریکایی‌ها آرایش‌ جنگی گرفتند و بر طبل جنگ کوفتند و وعده دادند زمان حمله به سوریه نزدیک است و عنقریب کار دولت بشار اسد را به اصطلاح یکسره می‌نمایند.

اما پس از چند روز، ابتدا دریافت مجوز جنگ از کنگره بهانه شد و بالاخره اوباما بهانه دیگری دست و پا کرد و طرح روسیه مبنی بر حل بحران سوریه عاملی شد تا واشنگتن به اصطلاح آبرومندانه از صحنه جنگ سوریه بگریزد.

خب، اگر رفتار ایران تغییر کرده و بخاطر مثلاً تحریم‌ها در موضع انفعال است سؤالی که به میان می‌آید این است که نگرانی فزاینده آمریکایی‌ها از پیامدهای حمله به سوریه به چه علت بود؟ چرا رسانه‌های جبهه عبری- غربی صریحاً اذعان می‌کردند که نمی‌توانند واکنش ایران به موضوع حمله به سوریه را نادیده بگیرند.

اذعان نیویورک تایمز خواندنی است که می‌نویسد؛ «ساده‌لوحانه است که فکر کنیم دراز کردن دست تعامل به سوی ایران در این بحران فوری (سوریه) قدمی در مسیر نزدیکی و آشتی با ایران است اما به هر حال این اقدام دست کم یک قدم برای دور شدن از لبه پرتگاه رویارویی است.»
به عبارت دیگر؛ مسئله سوریه و ناکامی بزرگ آمریکا به وضوح نشان داد واشنگتن در میدانی به نام سوریه درباره ایران دچار خطاهای استراتژیک شده است تا جایی که حتی فایننشال تایمز بحث «درس عبرت سوریه برای اوباما درباره ایران» را پیش کشید و نوشت، اوباما باید درس عبرت گرفته باشد که با ایران به جای تهدید، تنها از مذاکره استفاده کند و بداند ایران در موضوع هسته‌ای از حق مسلم خودش عقب نخواهد نشست.

با این واقعیت‌های غیرقابل انکار چطور است که ظرف چند روز رسانه‌های غربی در چرخشی عجیب و غریب تلاش می‌کنند ایران را منفعل جلوه دهند؟

دوم - واقعیت آن است که به اذعان دشمنان ایران، امروز در تحولات منطقه، جمهوری اسلامی نقش کلیدی و بی‌بدیل دارد. قدرت‌های غربی اعتراف می‌کنند که نشست ژنو 2 بدون حضور ایران شکست خواهد خورد. نشریه نیویورکر در تحلیلی فرمانده سپاه قدس ایران را قدرتمندترین مرد خاورمیانه می‌داند. و برای همه روشن شده که نقش ایران باعث شده تا دولت اسد سقوط نکند ولو اینکه آمریکا یا بزرگ‌تر از آمریکا اراده کرده باشد که سوریه به عنوان بخشی از پازل مقاومت فرو بپاشد.

آن سوی ماجرا نیز دیدنی است که هژمونی آمریکا در خاورمیانه از بین رفته است.
اندیشکده آمریکایی «رند» اخیراً در گزارشی راهبردی دلایل متعدد کاهش نفوذ و سیطره آمریکا در خاورمیانه را برمی‌شمارد و در پایان نتیجه می‌گیرد؛ «واضح است که آمریکا باید بپذیرد که در منطقه به حاشیه رانده شده و باید عواقب کارهای خود که مطلوبش نیست را هم ببیند.»

سوم- و بالاخره باید گفت حریف در پروژه فشارها، تهدیدها و تحریم‌ها علیه ایران شکست بزرگی را تجربه کرده است و می‌خواهد با فضاسازی‌ها و سناریوهای رسانه‌ای و روانی صحنه را معکوس کند و این در حالی است که ایران با تاکتیک «نرمش قهرمانانه» دست برتر را در کارزار تحولات و تصمیم‌گیری‌های راهبردی دارد.

نقطه نگرانی نظام سلطه نیز همین قابلیت‌های پیش‌بینی نشده ایران اسلامی است که می‌تواند در هر عرصه‌ای، آرایش مناسب بگیرد و حریف را آچمز کند.

«نرمش قهرمانانه» مواجهه هوشمندانه‌ای است که قدرت دیپلماتیک ایران را در صحنه بین‌المللی و افکار عمومی دنیا به رخ می‌کشاند.

رصد آشکار بازتاب‌ها و تفسیرهای حریف از کلید واژه مدبرانه رهبر انقلاب مبنی بر «نرمش قهرمانانه» نشان می‌دهد که آنها دچار یک استیصال و سردرگمی شده‌اند و حتی دیگر قادر به طراحی عملیات‌های رسانه‌ای و روانی نیستند و هر بهانه‌ای از آنها گرفته شده است.

سخنان دیروز اوباما در مجمع عمومی سازمان ملل که بر حق هسته‌ای ایران اذعان کرده و مزورانه می‌گوید به دنبال تغییر حکومت در ایران نیستیم و یا مصاحبه جک استراو وزیر خارجه سابق انگلیس که به صراحت می‌گوید؛ «محور شرارت خواندن ایران هم احمقانه و هم اشتباه بود» ناشی از اقتدار ایران است وگرنه دشمن مأموریت و رسالتی جز دشمنی ندارد اینطور نیست؟ پاسخ مثبت است و اگر در این صحنه روشن و بدون ابهام، جماعتی ذوق‌زده شده‌اند و منفعلانه با تیترها و نوشته‌های خاص! برای حریف سوت و کف می‌زنند حساب‌شان از مسئولان و مردم جداست و طرفه آنکه حریف هم این را فهمیده است.

جمهوری اسلامی:اعتدال در امیدواری‌ها

«اعتدال در امیدواری‌ها»عنوان سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی است که در آن می‌خوانید؛امروزه نخبگان و ناظران سیاسی، بلوغ دولت هاو تعهدشان به منافع ملی را از ایستادگی دولتمردان برابر وسوسه‌های پوپولیستی و سیاست‌های مردم پسند ولی ناصواب برای زیرساخت‌ها و آینده کشور و مردم می‌سنجند.

هر قدر دولت‌ها به جای اجرای سیاست‌ها و روش‌هایی که در ظاهر آثار تسکینی کوتاه مدتی برای معیشت جامعه دارند بر بکارگیری سیاست‌های اصولی، علمی و بلند مدت اصرار داشته باشند، می‌توان به آن دولت نمره قابل قبول‌تری درحوزه تعهد به منافع ملی و مردم کشورش داد. اما اگر دولتی رضایت کوتاه مدت و بعضاً کوته نظرانه عوام جامعه در حوزه‌های مختلف خصوصاً حوزه سیاست‌های اقتصادی را بر اتخاذ تصمیمات درست اما تلخ ترجیح دهد، می‌توان دولتمردان چنین دولتی را به عوامگرایی متهم کرد و به تبع آن آینده‌ای دشوار برای مردم آن کشور پیش‌بینی نمود.

تعبیر و تفسیر رخدادها نیز در یک جامعه از این قاعده مستثنی نیست. دولتهایی که سعی دارند حتی حوادث خارج از محدوده تصمیماتشان را برای مردم معلول و محصول تدابیر ویژه خود جا بزنند، دولت‌هایی به غایت عوام فریب هستند. در عوض دولتمردان دولتی که تلاش می‌کنند تفاسیری حتی المقدور ناظر بر واقعیت‌ها از وضعیت موجود اقتصادی به مردم کشورشان ارائه دهند، سیاستمدارانی واقع‌گرا و صادق به حساب می‌آیند.

ماجرای اتفاقاتی که طی روزهای اخیر در دو حوزه سیاست خارجی و اقتصاد داخلی کشورمان رخ داده است از همین قاعده پیروی می‌کند. مجموعه‌ای از اخبار مثبت و گمانه زنی‌های دیپلماتیک و رسانه‌ای که احتمال حل مسائل هسته‌ای ایران، کاهش اختلافات جمهوری اسلامی و آمریکا و سرانجام رفع تحریم‌ها را افزایش داده است، موجی مثبت در بازارهای مختلف به راه انداخته که نتیجه آن را می‌توان در کاهش چشمگیر قیمت دلار، سکه و افت قیمت خودرو، مسکن، لوازم رایانه‌ای و الکترونیکی و... مشاهده کرد.

محل پیوند نکته‌ای که در مقدمه این مقاله آوردیم با موج به راه افتاده اخیر، دقیقاً در برخوردی است که دولت تدبیر و امید با این اتفاق خواهد داشت. این برخورد اگر از جنس تدبیر باشد، می‌تواند امیدها را افزایش بدهد.

تردیدی وجود ندارد که اگر چنین اتفاقی به هر علتی در دولت گذشته رخ می‌داد، شاهد مصادره به مطلوب آن از سوی برخی دولتمردان می‌بودیم و بهبودهای رخ داده در سطح قیمت‌ها و... محصول تدابیر و تصمیمات دولت دانسته می‌شد! اما آنچه تا به حال از دولت یازدهم شاهد بوده‌ایم خوشبختانه از جنس چنین رفتارهایی نبوده است. در عین حال،‌ توجه به چند نکته همچنان ضروری می‌نماید و شاید علاوه بر دولت این انتظار از نخبگان و رسانه‌ها نیز می‌رود که آگاهی‌های لازم را به افکار عمومی بدهند.

واقعیت این است که اتفاقات امیدوار کننده‌ای که اکنون در برخی بازارهای کشور شاهد آن هستیم به شدت تحت تأثیر جو روانی مثبتی است که بر افکار عمومی حاکم شده است و هیچ منشأ واقعی ندارد. به عبارت دیگر، وضعیت پیش آمده، نوعی امیدواری به بهبود شرایط است که بخشی از نگرانی‌ها را به خوشبینی تبدیل کرده و بخشی از حباب‌های قیمتی را تخلیه کرده ولی هنوز در عمل اتفاق خاصی نیفتاده است.

این تأثیرگذاری روانی به همان مقدار که مثبت است می‌تواند خطرناک باشد چرا که اگر به هر دلیل در روزهای آینده اتفاقات سازنده‌ای که احتمال وقوع آنها چنین پیامدهای مثبتی را به دنبال داشته است، رخ ندهد جهت حرکتی قیمت‌ها با همین عزت و دامنه تغییر خواهد کرد.

از این رو نخبگان و آگاهان جامعه باید این واقعیت را که در امیدواری‌ها نیز اعتدال باید رعایت شود به افکار عمومی گوشزد کنند و تأکید نمایند که عالم سیاست، عالم احتمالات و اتفاقات است و ناممکن‌ها در کمترین زمان به تحقق می‌پیوندند و محتمل‌ترین‌ها در کوتاه‌ترین زمان به وادی محالات در می‌غلتند.

بنابر این، نه باید تصور کرد درصورت سرگرفتن برخی ارتباطات و حتی توافقات میان دولتمردان کشورمان با دیگران تمامی مشکلات به یکباره حل خواهد شد و نه می‌توان گفت در صورت عدم تحقق پیش‌بینی‌ها، روند سیاسی به بن‌بست رسیده و باید در انتظار روزهای بدی باشیم. آنچه قطعی است اینست که سیاست دولت یازدهم در مواجهه با مسائل بین‌المللی، روابط با غرب و نحوه تعامل با سایر دولت‌ها سیاستی واقع‌گرایانه و منطقی است. این سیاست قطعاً در دراز مدت به نتیجه خواهد رسید ولی نباید نتایج کوتاه مدت آن را معیار قرار داد.

اصلی‌ترین عامل در این زمینه، ماهیت قدرت‌های غربی است که امتیاز خواهی را در ذات خود دارند و انتظار برخورد صادقانه از آنها چندان واقع‌بینانه نیست. با اینحال، شرایط بین‌المللی اکنون بگونه‌ایست که می‌توان به سیاست واقع‌گرایانه و منطقی امیدوار بود به ویژه آنکه نظام جمهوری اسلامی با پشتوانه قوی مردمی اکنون در جایگاهی قرار دارد که نمی‌توان آن را در معادلات بین‌المللی و منطقه‌ای نادیده گرفت.

رسالت:کیمیای دفاع مقدس

«کیمیای دفاع مقدس»عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم صالح اسکندری است که در آن می‌خوانید؛امتحان و ابتلای جوامع یکی از سنت های الهی است که عیار ملت های موفق در این امتحانات الهی را بالا می برد. ملت قهرمان ایران در زمره آن دست ملت هایی است که طی سه دهه گذشته به واسطه مصائب و ابتلائات مختلف مانند فولاد آبدیده شده و در کیمیای زمانه تبدیل به طلای پر عیار گشته است.

هشت سال دفاع مقدس یکی از این امتحانات مهم برای ملت ایران بود که در ابتدا اگر چه به ظاهر چیزی جز مصیبت کشته شدن زنان و کودکان وعزیزترین فرزندان این مرز و بوم و خرابی شهرها و قصبات را به همراه نداشت اما امروز ثبات، امنیت و سرفرازی و عزت یک ملت و حتی فرهنگ آن مدیون همین دفاع مومنانه است. ملت ایران خون داد تا خون در شریان حیاتی ایران انقلابی جریان یابد. خون انسان هایی پاک روی زمین ریخت تا زمین پاکی خون انسان ها را تجربه کند. شاید از همین روست که دفاع مقدس گنجینه ای تمام ناشدنی برای مردم ماست که با گذر روزگار هر روز ابعاد تازه ای از آن مورد کشف قرار می گیرد.

امام علی‏علیه السلام  فرمودند:"إنَّ الجِهادَ بابٌ مِن أبوابِ الجَنَّةِ فَتَحَهُ اللَّهُ لِخاصَّةِ أولیائِهِ، جهاد دری از درهای بهشت است که خداوند آن را بر روی اولیای خاص خود گشوده است." ملت ایران در 8 سال جنگ تحمیلی در زمره اولیاء خاص خداوند متعال قرار گرفت تا شرافت یابد از دین خدا دفاع کند. ملتی که به نام خدا انقلاب کرده بود 2887 روز در بوته امتحان پایداری و استقامت قرار گرفت تا ثابت کند شایستگی بهشت موعود را دارد.

33 سال پیش در 31 شهریور 1359 رژیم تا بن دندان مسلح بعث که مستظهر به حمایت غرب و شرق بود با چراغ سبز آمریکا در رویای تسخیر سه روزه تهران از زمین و آسمان و دریا به ایران حمله کرد و مردم ایران را در معرض یک امتحان الهی قرار داد. ابتلایی که پس از 8 سال عیار ملت ایران را بالا و بالاتر برد و جماعتی را به درجه اولیای الهی رساند.

در آن ایام سخت آغاز جنگ ارتش منسجم و سپاه وفاداری چون امروز برای دفاع از کشور وجود نداشت. برخی مقامات عالی کشور نظیر رئیس جمهور وقت به جای هدایت جبهه خودی در صف دشمن بودند و ویروس نفاق در کالبد جوان انقلاب تولید بیماری کرده بود. اوضاع نابسامان و آشفته سالهای اول انقلاب اسلامی بعضا موجب غفلت هایی شده بود تا برخی تحرکات منطقه ای علیه منافع و امنیت ملی نادیده انگاشته شود. از برخی از این غفلت ها مثل تلاش برای انحلال ارتش بوی خیانت نیز بلند بود. غفلت تاریخی 31 شهریور1359 از تحرکات دشمن بعثی در مرزهای غربی و جنوبی کشور و تبانی قدرتهای بزرگ برای ناکام گذاشتن نهال نوپای انقلاب ، ایران اسلامی را آماج جنگ ناجوانمردانه ای کرد که هر چند در نهایت با رشادت رزمندگان اسلام و از جان گذشتگی جوانان این مرز و بوم، مظلومیت و حقانیت ملت ایران به اثبات رسید و حتی یک وجب از خاک کشور به تاراج نرفت اما هشت سال رنج و مرارت در شرایط نابرابر و خسارتهای جبران ناپذیری را بر کشورمان تحمیل کرد.

هوشیاری و آمادگی همیشگی ملت و دولت ایران در برابر شرارتهای احتمالی دشمن تجربه گرانبهایی است که از 8 سال مقاومت مومنانه و جسورانه در برابر استکبار جهانی به دست آمده است. امروز که بار دیگر به دلیل استقامت و اصرار مسئولان نظام بر مبانی انقلاب اسلامی و عزت کم سابقه جمهوری اسلامی به عنوان یک ابرقدرت منطقه ای  به خصوص با بهانه جویی ها و کارشکنی برخی از قدرتها در برنامه هسته ای صلح آمیز کشورمان، شرایط حساسی بر روابط ایران با کشورهای استکباری به خصوص آمریکا حاکم است لزوم هوشیاری و بیداری مسئولان و مردم در قبال تحرکات و شرارتهای احتمالی دشمن به مراتب بیشتر و حیاتی است.

امروز اگر جبهه مقاومت با حمایت تمام قد جمهوری اسلامی از گزند دشمنان منطقه ای و بین المللی مصون است و آمریکا و متحدانش با تمام تلاش خود نتوانستند کوچکترین تعرض و دست درازی به خاک سوریه داشته باشند مدیون همان رشادت ها و جوانمردی ها در هشت سال دفاع مقدس است. اگر روزی دایره مراقبت ها به مرزها محدود می شد امروز دامنه اقتدار کشورمان از حیطه مرزها فرا رفته است و دشمن صدها کیلومتر آن سوی مرزهای ایران نیز رویای دست درازی به منافع کشورمان را نمی تواند در سر بپروراند. این مصداق روشنی از حرکت رو به جلو و غیر قابل انکار ملت ایران طی 34 سال گذشته   است. کیمیای دفاع مقدس ملتی را که در درون مرزهای خود مورد تهدید دشمن قرار می گرفت امروز به قدرتی تبدیل کرده که فرسنگ ها آن سوی مرزهای خود دشمن را در سواحل مدیترانه زمین گیر می کند.

سیاست روز:آنچه لندنی‌ها باید بیاموزند

«آنچه لندنی‌ها باید بیاموزند»عنوان سرمقاله روزنامه سیاست به قلم قاسم غفوری است که در آن می‌خوانید؛نشست شصت و هشتمین سالگرد تاسیس سازمان ملل متحد در حالی برگزار می‌شود که از نکات مهم در این نشست را حضور هیات جمهوری اسلامی ایران به ریاست دکتر حسن روحانی رئیس‌جمهوری اسلامی ایران تشکیل می‌دهد.

نکته قابل توجه در این عرصه، رویکرد کشورها به تعامل با ایران است که نشانگر ظرفیت‌های جهانی نظام اسلامی و ناتوانی سایر کشورها در نادیده گرفتن آن می‌باشد. در طول سالهای اخیر جمهوری اسلامی با حضور مقتدرانه در عرصه جهان به ویژه مبارزه با غرب و صهیونیسم، توانسته به جایگاه جهانی دست یابد که ریاست ایران بر جنبش عدم تعهد، نمودی از آن است.
امروز نیز رویکرد کشورهای غربی به ایران برگرفته از همان جایگاه جهانی ایران و ناتوانی غرب در نادیده گرفتن آن است؛ هر چند که برای توجیه عقب‌گرد از سیاستهای گذشته و عدم اعتراف به شکست در برابر ایران، ادعای تغییر دولت در ایران و استقبال از مواضع آن را مطرح می‌سازند.

آنها با این ادعا برآنند تا ضمن تخریب ارزشها و دستاوردهای سالهای گذشته ملت ایران، فضای جهانی را به سمت اعمال فشار بر ایران جهت پذیرش زیاده‌خواهی غرب سوق دهند تا ضمن تامین منافع خود، ایران را به سازش وادار سازند.

در کنار کلیات رفتاری غرب، دیدار ظریف و هیگ وزرای خارجه ایران و انگلیس و ادعای هیگ مبنی بر لزوم عادی‌سازی روابط با تهران از نکات قابل تامل است. این ادعای انگلیسی‌ها در حالی مطرح شده که برای اجرایی شدن آن مولفه‌های بسیاری مطرح است که ملت ایران خواستار اجرای آن می‌باشند.

بررسی روابط انگلیس با ایران نشان می‌دهد که خصومت‌ها و خیانت‌های انگلیس به ایران صرفا شامل مساله هسته‌ای و یا اعمال تحریم‌ها و حتی طراحی و اجرای فتنه ۸۸ نمی‌باشد، بلکه این خصومت‌ها دارای سابقه‌ای تاریخی است.

از خیانت در عهدنامه گلستان و ترکمانچای گرفته تا جداسازی افغانستان از ایران، از فتنه‌انگیزی در شهر‌های مختلف برای تجزیه ایران گرفته تا کودتای ۸ ۲مرداد، از سلطه و غارت منابع نفت ایران تا تلاش برای سرکوب قیام ملت ایران در برابر نظام شاهنشاهی، از برافروختن آتش ۸ سال جنگ تحمیلی تا حمایت از منافقین و حمله به دفتر ایران در لندن، از اعمال تحریم‌های خصمانه علیه ملت ایران تا اجرای طرح‌های براندازانه علیه نظام اسلامی، از فضاسازی و تحریک علیه ایران در عرصه اتحادیه اروپا و نظام بین‌الملل تا همراهی گسترده با آمریکا، از کارشکنی در دست‌یابی ملت ایران به حقوق هسته‌ای تا ترور دانشمندان هسته‌ای و فعالیت خرابکارانه علیه تاسیسات هسته‌ای ایران، از فتنه‌انگیزی در فتنه ۸۸ تا تشکیل کارناوال سفرای اروپایی به بهانه حمایت از مواضع ضد ایرانی لندن، از تصاحب باغ قلهک گرفته تا غارت میراث فرهنگی و باستانی کشور و ... تنها بخش‌های کوچکی از خیانت‌ها و جنایات انگلیس علیه ملت بزرگ ایران است.

رژیم سلطنتی انگلیس با آن نگاه استعماری هر آنچه بوده علیه ملت ایران صورت داده است حال چگونه ادعای احیای روابط را سر می‌دهد. در سالهای اخیر که سفارت انگلیس در ایران تعطیل بوده چه مشکلی برای ایران ایجاد شده که حال با بازگشایی سفارت حل گردد.؟

به صراحت می‌توان گفت در مقاطعی که سفارت انگلیس تعطیل بوده، کشور در آرامش بیشتری بوده در حالی که در زمان حضور انگلیسی‌ها انواع فتنه‌ها را طراحی و اجرا کرده است.
با توجه به این حقایق، ملت ایران پیش از هر چیز خواستار عذرخواهی رسمی ملکه انگلیس و سران لندن و جبران خسارت‌های تحمیل شده به ملت ایران از گذشته تاکنون می‌باشند.

رژیم سلطنتی انگلیس نمی‌تواند انتظار داشته باشد که ملت ایران با یک جمله «ما آماده برقراری روابط هستیم» آن همه جنایت و خیانت را فراموش کرده و به استقبال از آنها برود. آنها ابتدا باید صداقت رفتاری خود برای ترمیم اعتماد از دست رفته ملت ایران را به اثبات رسانند و بعد ادعای روابط را مطرح سازند.

انگلیس باید ابتدا به خاطر خیانت‌ها و خصومت‌های گذشته عذرخواهی کرده و به جبران خسارت‌ها بپردازد و بر عدم تکرار گذشته تعهد عینی و کتبی دهد. تمام شواهد نشان می‌دهد که ملت ایران تمایلی به بازگشت انگلیس یا بهتر بگوییم ریشه فتنه‌ها به کشور ندارد و این انگلیس است که بر احیای روابط اصرار دارد لذا اگر قرار باشد گامی برداشته شود، این انگلیس است که باید گام‌های اعتماد‌ساز عملی -چنانکه در بالا ذکر شد- بردارد و از بسنده کردن به جملات دیپلماتیک خودداری کند. ملت ایران نیازی به روابط با محور فتنه ندارد و تعطیلی سفارتخانه انگلیس را منشا آرامش و ثبات می‌داند.
این همان اصلی است که لندنی‌ها باید بدانند و آویزه گوش خویش سازند.

تهران امروز:احتیاط‌های دیپلماتیک در نیویورک

«احتیاط‌های دیپلماتیک در نیویورک»عنوان سرمقاله روزنامه تهران امروز به قلم محمدعلی پورمختار است که در آن می‌خوانید؛نباید فراموش کرد که عالم دیپلماسی عالم احتیاط است. برهمین اساس مذاکرات و دیدارهایی که در عالم دیپلماتیک انجام می‌شود مبتنی بر احتیاط‌های تعریف شده‌ای است که براساس منافع ملی کشورها، مصلحت‌اندیشی آنها و شاید میزان منافع آنها تعیین می‌شود. بر همین اساس ضروری است که در مذاکرات ما با کشورهای دیگر خصوصا در مذاکراتی که در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک رخ می‌دهد، احتیاط رعایت شده و گفت‌وگوها در چارچوب همین احتیاط‌ها به پیش برده شود.

برای این احتیاط می‌توان جنبه‌های مختلفی درنظر گرفت؛ که در راس آن عدم عبور از خط قرمز‌هایی است که در کشور تعیین شده است که در آن منافع ملی و منطقه‌ای و جهانی کشور نهفته است. به هر حال این مسائل مهم نباید باز شود و دیپلمات‌های کشورمان باید مسائل محرمانه را رعایت کنند که البته این اتفاق هم رخ خواهد داد.

از طرف دیگر نگاه مصلحت‌آمیز به موضوع فی‌مابین در مذاکرات از جمله احتیاط‌هایی است که باید رعایت شده و بیان دیدگاه‌ها، اعلام مواضع شفاف و حتی غیرمستقیم بر پایه آن استوار باشد. همچنین در این مذاکرات نباید فراموش کنیم که همانطور که ما دنبال کسب منافع حداکثری هستیم باید بدانیم که طرف مقابل هم احیانا همین موضوع را دارد و از این بابت نیز تمهیدات لازم را بیندیشیم. در کنار آن باید در واگذاری امتیاز احتمالی نیز حداکثر احتیاط رعایت شود.

گفتنی است که مذاکرات جدی‌تر خصوصا امضای یادداشتهای تفاهم باید با نگاهی دقیق و تیز بین باشد و در مذاکرات دیپلماتیک که طبق فرمایشات رهبری لبخند دیده می‌شود ولی می‌بینیم که پشت این لبخندها دشمنی‌ها هم به صورت رسمی اعلام می‌شود، نباید فریب لبخندها را بخوریم. جمهوری اسلامی ایران از ابتدای انقلاب اسلامی خساراتی که در مذاکرات دیپلماتیک دیده است ناشی از همان فریب لبخند‌ها و دیدی خوشبینانه بوده است که اینبار باید از آنها تجربه کسب کنیم و اجازه سوءاستفاده از دید مثبت ایران را ندهیم. با رعایت مجموع این رفتارها می‌توان به کسب نتیجه امیدوار بود.

علاوه بر همه اینها نکته‌ای که باید حتما مورد توجه قرار گیرد این است که نباید هدف‌مان را حین مذاکرات گم کنیم و باید چنان با دقت عمل کنیم که طرح مسائل باعث گم شدن هدف نشود. بخش عمده و مهم بیانات رهبری درخصوص نرمش قهرمانانه همان دنبال کردن هدف اصلی است و از رموز مذاکره محسوب می‌شود که باید به آن دقت ویژه‌ای شود.

در عین حال باید بدانیم که در پس مذاکرات، برخورداری از پشتوانه‌های نظامی و روابط بین‌المللی موضوعاتی است که همواره سعی می‌شود درباره آن صحبت شود که ما نباید طوری برخورد کنیم که طرف مقابل این پشتوانه‌ها را به ما تحمیل کند. اگر این موضوعات درست رعایت شود و هدف‌مان درست تعریف شده باشد می‌توان به مذاکره‌ای با حفظ عزت، حفظ اصول و دستاورد امیدوار باشیم.
 
آفرینش:مخالفان خارجی کاهش تنش ایران و غرب

«مخالفان خارجی کاهش تنش ایران و غرب»عنوان سرمقاله روزنامه آفرینش به قلم علی رمضانی است که در آن می‌خوانید؛هر چند در چند دهه گذشته روابط ایران و امریکا با چالشهای فراوانی روبرو بوده است و عملا امریکایی ها خسارات و مشکلات بسیاری را بر ملت ایران از کمک به عراق در جنگ تحمیلی تا سرنگونی هواپیماهای مسافربری و.. داشته و در سالهای اخیر نیز تحریم های ناجوانمردانه ای را بر ضد ایران به کار بسته اند اما در ماه های اخیر با طرح مساله کاهش تنش بین ایران و غرب و همچنین تمایل ها و رویکردهایی در سایت خارجی ابران و امریکا در مورد کاهش تنش و امید به حل پاره ای از مسائل و اختلافات دو کشور اینک بیش از هر زمانی مخالفان منطقه ای و بین المللی کاهش تنش در روابط ایران و امریکا دست به کار شده اند تا عملا تنش ها و اختلاف بین دو کشور همچنان باقی بماند.

در این حال اگر به سه سطح خارجی مخالفان کاهش تنش بین ایران و امریکا نگاهی داشته باشیم باید گفت در سطح داخلی امریکا لابی های صهیونیستی و برخی از جمهوری خواهان و تندروها بر این نظرند که کاهش تنش با ایران و حل برخی از مسائل چون پرونده هسته ای ایران به نوعی موجب افزایش قدرت ایران شده و بر کاهش قدرت و پرستیژ امریکا اثر می گذارد. این گروه خواهان تداوم فشارها بر ایران است.

چنانچه با طرح احتمال دیدار رؤسای جمهور ایران و امریکا در حاشیه اجلاس عمومی سالانه سازمان ملل متحد در نیویورک حتی دیدار را زودهنگام می دانند و رفع خصومت، کاهش تنش، عادی سازی مناسبات و همکاری ایران و امریکا را به نفع ایران میدانند. این گروه معتقدند که آن زمان که نیروهای آمریکایی در عراق حضور داشتند، واشنگتن به ایران نیاز داشت اما اکنون چنین نیازی نیست. لذا مخالف همکاری دیپلماتیک با ایران هستند. همچنین این دسته معتقدند که کاهش تنش ایران و ایالات متحده موازنه قدرت در خاورمیانه را بر هم می‌زند و به نفع روابط ایالات متحده با متحدینش نیست و امتیاز دهی به ایران منجر به نگرانی شدید در عربستان سعودی و اسرائیل خواهد شد.

در بعد دوم اعراب می‌باشد و نگران آن هستند که کاهش تنش بین ایران و آمریکا منجر به تقویت موضع ایران شده و به ضرر آنها تمام شود. در این سطح در واقع کاهش تنش ایران و آمریکا به ملت های عرب منطقه این پیام را خواهد داد که می شود با وجودی که زیر فشار آمریکا قرار داری از موضع قدرت وارد فرایند مذاکرات شوی. لذا چشم انداز کاهش تنش بین ایران و امریکا برای رهبران عرب منطقه ناخوشایند است.

در این تحلیل در واقع دولت های عرب منطقه بر این باورند مادامی که امریکا و ایران با هم درگیرند واشنگتن مزاحم حکومت های محافظه کار عربی نخواهد شد و به آنها فشاری وارد نخواهد کرد. بنابر این اعراب و شورای همکاری خلیج فارس در واقع خواستار حل و فصل اختلافات بین ایران و آمریکا نبوده و بر تداوم وضعیت کنونی " نه جنگ و نه صلح " بین ایران وآمریکا نظر دارند.

سومین مخالف عمده کاهش تنش ایران و امریکا اسرائیل است. لذا اسرائیل همواره تلاش میکند تا موانعی در راه کاهش تنش بین ایران و امریکا ایجاد کند.

حمایت:دستیابی به پیروزی‌های جهانی با همدلی داخلی

«دستیابی به پیروزی‌های جهانی با همدلی داخلی»عنوان یادداشت روز روزنامه حمایت است که در آن می‌خوانید؛در روزهای اخیر به موازات سفر رییس جمهور به اجلاس سالیانه مجمع عمومی سازمان ملل شاهد بروز افعال و ترک فعل‌هایی از سوی مسئولان نظام و فعالان عرصه جامعه مدنی بودیم که در نوع خود بی‌نظیر بود و نشان داد که فرایند تقویت همدلی و همبستگی برای رفع موانع فراروی کشور بخصوص رفع تحریم‌های ظالمانه به‌خوبی آغاز شده است و با این روند به طور قطع در آینده نزدیک شاهد ثمرات متنوع آن در مصالح کشور خواهیم بود. در آغاز این فرایند رهبر معظم انقلاب موضوع نرمش قهرمانانه و آمادگی نظام برای نشان‌دادن انعطاف‌های منطقی به منظور رسیدن به آرمان‌ها و اصول انقلاب را مورد تاکید قرار دادند.

متعاقب آن رییس‌جمهور طی مصاحبه با شبکه تلویزیونی آمریکا و تقریر یادداشتی در یک روزنامه مشهور آمریکا تاکید کردند که ایران آماده تعامل منطقی و مبتنی بر منافع متقابل با همه کشورهاست و امیدواراست که غرب از فرصت و اختیاری که ملت ایران برای تعامل محتاطانه با غرب به رییس‌جمهور خود داده است به خوبی در اصلاح عملکردهای خود بهره جوید.

در ادامه تحولات داخلی، با پیگیری مسئولان قوه قضاییه تعدادی از زندانیان مربوط به وقایع سال 88 یا غیر آن مورد عفو و بخشودگی نظام قرارگرفتند و به‌این‌ترتیب این پیام را جهان دریافت که مسئولان ایران برای ایجاد برخی تحولات رو به جلو و تقویت همدلی در داخل کشور در مقابل تهدیدهای خارجی کاملا مصمم‌هستند. بلافاصله پس از اقدام‌های نهادهای رسمی نظام، جمعی از فعالان مدنی کشور به میدان آمدند و تحرکات قابل تقدیری از خود نشان دادند.

فعالان هنری و سینمایی به پاس تقدیر از بازگشایی مجدد تشکل صنفی سینما به حرم مطهر امام راحل رفتند و با آرمان‌های ایشان تجدید بیعت کردند، احزاب با گرایش های سیاسی مختلف با ارسال نامه‌ای به اوباما از استمرار تحریم‌ها به شدت انتقاد کردند و خواهان توجه دولتمردان غربی به پیام‌های انتخابات اخیر در ایران شدند و در نهایت 511 فعال مدنی طی نامه‌ای به اوباما از وی خواستند که دست از اعمال تحریم‌های نابجا علیه ملت ایران بر دارد و به اراده مردم این کشور احترام گذارد. این تحرکات از جهات مختلف قابل تحلیل است از جمله اینکه دنیا باید بداند نخست اینکه ملت ایران همان‌گونه که از طبیعت و اقلیم خدادادی متنوع برخوردار است دارای تنوع و تکثر دیدگاه‌ها و دیدگاه‌های مختلف نیز است و این یک سرمایه است نه اشکال، ایراد و آسیب.

دیدگاه‌های متنوع ممکن است در نحوه اداره جامعه یا رسیدن به اهداف متعالی گاه با یکدیگر اختلافاتی پیدا کنند اما همه بر سر اصول کشور از جمله صیانت از قانون اساسی، تمامیت ارضی، هویت ملی و دینی، استقلال وفقدان وابستگی کشور به بیگانگان و تلاش برای ارتقای حقوق انسانی وحدت دارند دوم اینکه همه طیف‌های فکری ایران به خوبی در مقابل تهدیدهای خارجی حساس هستند و به هیچ عنوان حاضر نیستند عزت و شرف خود و حق تعیین سرنوشت خود در ابعاد مختلف را به معامله گذارند.

سوم اینکه ملت ایران با عبرت‌گیری از تجربیات ارزشمند گذشته تاریخی خود از جمله جنایت‌هایی که برخی از دولت‌های غربی در ایران مرتکب شده‌اند یا آنچه حاکمان مستبد وابسته درگذشته در این سرزمین مرتکب شده‌اند هم اینک به آینده می‌اندیشند و تلاش دارند تا در جهان معاصر و آینده نقش مؤثری در عرصه‌های مختلف علمی، فرهنگی، ورزشی، سیاسی، اجتماعی، حقوقی و دیگر زمینه‌ها ایفا کنند و برای رسیدن به قله‌های موفقیت و تعالی، اشتهای سیری ناپذیری دارند.

چهارم اینکه ایرانیان بر این باورند که پیام‌های جدیدی برای اداره سبک زندگی درست بشر، گسترش صلح، حفظ امنیت جهانی، مقابله با بی‌عدالتی‌ها، محو سلاح‌های کشتار جمعی، محو اشغال‌گری و زورگویی دارند پنجم اینکه ایرانیان باتقویت همدلی داخلی، عزم جدی دارند تا توسعه پایدار و همه‌جانبه کشورشان را پیش‌ ببرند و سختی‌ها و مشکلاتی را که از فقدان توسعه‌یافتگی لازم یا فشارهای ظالمانه بیرونی هم اینک متحمل می‌شوند، با صبوری و دور اندیشی برطرف سازند.اگر کشورهای غربی همین پیام‌های واضح و روشن را دریابند به طورقطع از سوی آنان نیز مواضع و گام‌های عملی مناسبی باید اتخاذ شود.

به طورقطع انتظار ملت ایران این است که فشارهای ظالمانه ناشی از تحریم‌ها برچیده شود، به بهره برداری صلح آمیز ایران از انرژی هسته ای احترام گذاشته شود، به ایران در مبارزه با تروریسم و قاچاق مواد مخدر کمک موثر شود، از نقش مثبت ایران در گسترش امنیت منطقه‌ای وجهانی و رفع بحران‌های موجود نهایت استفاده به عمل آید، به سبک زندگی توام با ایمان و اعتقاد دینی و اخلاق و معنویت و نظام حقوقی مبتنی بر مبانی دینی احترام گذاشته شود.اما همدلی‌های اخیر پیام‌هایی برای خودمان نیز در بردارد تا در سطح ملی بیشتر به‌آن بیندیشیم. از جمله پیام‌ها این است که ببینیم چطور با محبت و دوستی می‌توان کارهای مهمی انجام داد؟

ببینیم که چطور با همدلی می‌شود بسیاری از شکاف‌های بین گرایش‌های مختلف موجود در جامعه یا بین مردم و حاکمیت را بر طرف کرد؟ ببینیم که چطور می‌شود ضمن رعایت حقوق همدیگر انرژی و امکانات ملی را صرف دفع و طرد و اتهام‌زنی به همدیگر نکرد؟ ببینیم که دشمنانمان چه اندازه دست در دست یکدیگر دارند و چقدر از تقویت همدلی در ایران و پیام‌های صلح‌طلبانه جمهوری اسلامی ایران به وحشت افتاده‌اند؟چنانچه نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی این روزها با عصباینت زیاد فقط فحش می‌دهد و دست و پا می‌زند. از خود بپرسیم چرا ما نباید در مقابل رژیم غاصب و نامشروع صهیونیستی یکدل و یک صدا باشیم؟ چرا ما منادی دفاع از حقوق انسان‌ها و صلح و آزادی نباشیم؟ مگر قرآن کریم به ما نیاموخته که بین خودتان رئوف، مهربان و همدل باشید ولی در مقابل دشمنان سخت و محکم و شکست ناپذیر باشید؟ مگر در 8 سال جنگ تحمیلی که این روزها هفته یادآوری رشادت‌های آن دوران را می‌گذرانیم نتیجه عمل به تأکید قرآنی را ندیدیم؟

امید آنکه فرایند همدلی که این روزها در کشور آغاز شده است با تدبیر مسئولان روز به روز گسترش یابد تا در هفته‌ها و ماه‌های آتی ثمرات آن‌را در زندگی جاری مردم بتوان لمس‌کرد.

جوان:ابهام در فرجام اعتماد‌های دیپلماتیک

«ابهام در فرجام اعتماد‌های دیپلماتیک»عنوان یادداشت روز روزنامه جوان به قلم محمد اسکندری است که در آن می‌خوانید؛همانطور که دوستان یک کشور ممکن است در زمانی تبدیل به دشمن شوند این احتمال نیز وجود دارد که دشمنان تاریخی روزی به متحدانی استراتژیک تبدیل شوند.

«منافع ملی» اصلی راهبردی و کلیدی است که تقریباً قاطبه چرایی رفتار‌های دولت‌ها در عرصه بین‌المللی را تنقیح می‌کند. گاهی تصادم منافع موجب خصومت و گاهی اشتراک منافع نیز موجب وحدت رویه کشورها می‌شود.

با این حال در تحلیل و ارزیابی روابط ایران و امریکا نگاه تک‌بعدی و توجه صرف به مقوله «منافع ملی» جامع نبوده و ضرورت دارد تأثیر بنیه‌های ایدئولوژیک بر این مسئله نیز بررسی شود. هر چند امریکا در بعد منافع ملی نیز از کودتای 28 مرداد سال 32 عملاً در مقابل ملت ایران قرار گرفته است اما بدون شک پایه‌های دیوار بلند بی‌اعتمادی تهران - واشنگتن ریشه‌دار‌تر از تقابل‌های صرف سیاسی است. تمدن غربی مبتنی بر تفکر مادی‌گرایانه لیبرالیسم تمدن اسلام شیعی را «دگر» خود می‌پندارد و از همین رو تمام توان خود را برای تضعیف و حتی حذف این دگر به کار می‌بندد. گو اینکه طی سه دهه اخیر نیز امریکا هرآنچه که در چنته داشته است برای مقابله با جریان تفکر شیعی و پایگاه این تفکر سامان داده است.
اما اکنون در شرایطی که امریکا شدید‌ترین تحریم‌ها را علیه ایران اعمال کرده، نوعی خوش‌بینی در میان برخی از مسئولان و گروه‌های سیاسی کشور پدید آمده است که به نظر مبنای منطقی ندارد. متأسفانه به نظر می‌رسد دولت تدبیر و امید کلید حل مشکلات کشور را در کاهش تنش‌های میان ایران و امریکا جست‌وجو می‌کند. اگرچه به زعم قاطبه کارشناسان و صاحب‌نظران بخش عمده‌ای از چالش‌های فعلی اقتصادی کشور به مسئله تحریم باز می‌گردد اما راه حل این چالش‌ها را نمی‌توان صرفا در حل مسائل بین‌المللی و از طرق دیپلماتیک پیگیری کرد چراکه مبدأ و منشأ اصلی این تنش‌زایی خود غرب و امریکا بوده، نه جمهوری اسلامی ایران.

طی سه‌دهه گذشته ایران اسلامی بارها و بارها نشان‌داده است که در عرصه بین‌المللی بازیگری منطقی، خواهان صلح و معتقد به همگرایی با جامعه جهانی است اما این کاخ سفید است که با بهانه‌های مختلف، همچون پرونده هسته‌ای، حقوق بشر و حمایت ایران از جریان مقاومت به دنبال سنگ‌اندازی در راه پیشرفت ایران اسلامی است.

امریکایی‌ها بارها و بارها نشان‌داده‌اند که سرسازگاری با ایران نداشته و غیرقابل اعتمادند. آنها در بزنگاه‌ها در پی خیانت به ایران و ایرانی هستند و این خیانت‌ها نیز از اعتماد برخی افراد و گروه‌های سیاسی داخلی به آنها پدید می‌آید. اکنون نیز امریکایی‌ها تمام فشنگ‌هایشان را علیه ملت ایران شلیک کرده‌اند و تنها تیر اسلحه آنها گزینه نظامی است که البته کاخ سفید توانایی اجرایی‌سازی آن را ندارد. در چنین شرایطی اعتماد به امریکا می‌تواند بهترین فرصت برای کاخ سفید برای شکستن الگوی مقاومت ایران در عرصه جهانی باشد.

این در حالی است که رهبر معظم انقلاب اسلامی در ماه‌های اخیر بارها و بارها بر ایجاد اقتصاد مقاومتی و الگو‌های پیشگیرانه در برابر حملات اقتصادی غرب تأکید ورزیده و راه اصلی حل مشکلات کشور را در دستیابی به توسعه مبتنی بر استعداد‌های درونی اعلام می‌کنند. لذا می‌توان استنتاج کرد که اعتماد بیش از حد به غرب و گره زدن سرنوشت کشور به لبخند‌ها و اخم‌های دشمنان اشتباهی راهبردی است که می‌تواند آسیب‌های بسیار جدی به اقتصاد و وجهه بین‌المللی کشور وارد کند. مطمئنا دلاری که با لبخند امریکایی‌ها فروکش می‌کند با اخم آنها فرازی غیرقابل پیش‌بینی خواهد داشت. از این رو نباید به این فراز و فرود‌ها بیش از حد دلخوش بود بلکه باید اقتصاد کشور را از درون بهبود داد و به حل و فصل چالش‌های اساسی، مانند عدم بهره‌وری، رانتی بودن دولت و میزان سرمایه‌گذاری پرداخت.

قانون:تغییر در دیپلماسی بهبود در اقتصاد

«تغییر در دیپلماسی بهبود در اقتصاد»عنوان یادداشت روز روزنامه قانون به قلم سعید لیلاز است که در آن می‌خوانید؛سیاست ما در هشت سال گذشته، سیاست فردی بود که با خودش کشتی گرفت، دوم شد، حقش را خوردند سوم شد. در ایران در هشت سال گذشته، صبح به صبح که از خواب بیدار می‌شدیم، با خودمان درگیر می‌شدیم و بازنده این درگیری خودمان بودیم. بنابراین هر استراتژی غیر از روش هشت سال گذشته، متضمن پیشرفت برای کشور است. با وجود اینکه عمری از روی کار آمدن دولت اعتدال و تغییر استراتژیک ما نمی‌گذرد اما می‌توان آثار تغییر استراتژیک در حوزه دیپلماسی را در منطقه دنبال کرد، تنش‌زادیی در منطقه خلیج فارس و خاورمیانه از جمله اثرات این تغییرات است.

حتی روز به روز آثار تغییر جدید را در اقتصاد داخلی کشور به خوبی دیده می‌شود.کاهش فشار خارجی، کاهش تحریم‌ها، کاهش قیمت دلارو افزایش قدرت خرید با پول ملی همه اثرات تغییر استراتژیک ایران هم در حوزه اقتصاد و هم در حوزه سیاست است. بنابراین با برگزاری مذاکرات 1+5 در سطح وزیران، انتظار می‌رود، فصل جدیدی از روابط ایران با کشورهای دیگر آغاز شود.

 لازم است در ابتدای امر، این ارتباط برای تعیین تکلیف مسئله هسته‌ای ایران برقرار شود تا بعد از آن با ارتباط با ایالات متحده آمریکا به فرجام برسد.پیش‌بینی می‌کنم برنامه کاری دستگاه دیپلماسی بعد از بهبود مناسبات با  آمریکا ، احیای روابط با دو کشور همسایه، یعنی ترکیه و عربستان خواهد بود.

پس از شکل‌گیری و ترمیم روابطمان با این کشورها، وقت آن می‌رسد که برای حل مشکل سوریه وارد عمل شویم تا   مسئله این کشور رفع شود. با این وجود، تمام این مسائل در گرو نشست روز پنج شنبه چهارم  مهر است به  نوع گفتمان ایران و کشورهای آمریکا، آلمان، فرانسه، روسیه و چین بر می‌گردد.

 البته ایران با تغییر استراتژی خود، قصد دارد این بار هم حسابی حرف بزند. این مسئله‌ای است که در گذشته در چنین نشست‌هایی ایران نه حرف حسابی می‌زد و نه قصد داشت حسابی حرف بزند. این تغییر رویه در رفتار در مذاکرات 1+5،  توانایی منزوی کردن ایران را  از بدترین دشمنان‌مان   می‌گیرد. اگر به صحنه بین‌الملل نگاه کنید، متوجه می‌شوید نتانیاهو و  منافقین، از رویه جدید ایران در عرصه دیپلماسی عصبانی هستند.

بنابراین زمانی که در مذاکرات هسته‌ای، حرف درست بزنیم، می‌توانیم از اصول و حق‌مان به درستی دفاع کنیم. البته هدف همه این تحولات حل و فصل اقتصاد داخلی است. اگر مشکلات اقتصادی و وفاق ملی به درستی حل نشود قادر نخواهیم بود مسائل بین‌المللی را سامان دهیم. بخش مهمی که ظریف و روحانی پیدا کردند، ناشی از بهبود فضای سیاسی- اقتصادی داخلی کشور در دو ماه اخیر است.بنابراین با تعمیق این مسائل در جامعه می‌توانیم حرف‌های حق‌مان را  در عرصه بین‌الملل با اقتدار به کرسی بنشانیم.

آرمان:سخنرانی روحانی؛ فرار از هیجان سیاسی

«سخنرانی روحانی؛ فرار از هیجان سیاسی»عنوان یادداشت روز روزنامه آرمان به قلم جعفر قناد باشی است که در آن می‌خوانید؛وجه مشخصه سخنان رئیس جمهور ایران در مجمع عمومی سازمان ملل متحد در پیش گرفتن موضع میان‌دستی در مواجهه با جهان غرب و آمریکا بود. به عبارتی این سخنان نه هواداران افراطی غرب که خواستار غلتیدن بی‌چون و چرای ایران به آغوش کشورهای اروپایی و آمریکا هستند را راضی کرد و نه باعث خوشحالی تندروهایی شد که در هر شرایطی قایل به تقابل و تداوم تنش با غرب هستند. این در حقیقت ادامه همان مسیری است که آقای روحانی از قبل از انتخابات ریاست جمهوری در سیاست‌گذاری‌های داخلی و خارجی خود پیش گرفته بود.

آقای روحانی به خوبی توانست مواضع و دیدگاه‌های ایران را در سخنرانی خود تبیین کند و به بیم‌ها و امیدهای ایران در عرصه روابط منطقه‌ای و فرا منطقه‌ای بپردازد. این سخنرانی به نوعی تکمیل کننده رویکرد مثبت سخنان باراک اوباما بود. زمینه سازی برای آینده‌ای بهتر در روابط خارجی ایران با پرهیز از آنچه که می‌توان «جوزدگی» و «هیجان» سیاسی نامید، همراه با باز گذاشتن درهای امید قطعا از محورهای اصلی محتوایی این سخنرانی بود.

فضای بینابینی که اکنون میان ایران و آمریکا گشوده شده است دارای نوعی تعلیق مثبت در روابط بین المللی به نفع ایران است که به نظر می‌رسد آقای روحانی سعی دارد تا با تکیه بر تغییرات ایجاد شده در مناسبات داخلی ایران و بخصوص وضعیتی که بعد از انتخابات 24 خرداد حادث گشته، آن را با روش گام به گام که هم بتواند حافظ منافع ملی ایران در خارج از مرزها باشد و هم شوکی به جامعه وارد نکند، پیش ببرد. تلاش آقای روحانی در این مسیر است که بتواند مجموعه مناسبات داخلی ایران را قدم به قدم با تحولاتی که احتمالا در مناسبات خارجی شاهد خواهیم بود همسو و یا به عبارتی «آداپته» کند.

این البته تاکتیکی هوشمندانه خواهد بود که امکان جبهه‌گیری‌های تند داخلی را کاهش خواهد داد. تغییر مناسبات خارجی اگر در یک ظرف زمانی گسترده قرار بگیرد می‌تواند با متاثر کردن گروه‌های تندرو از مواضع عمومی منجر به هماهنگی بیشتر در داخل شود. همزمان هم آقای روحانی به درستی کوشید تا همچنان از موضع عزت ملی با دنیا و خصوصا آمریکا سخن بگوید و ایران را محتاج تمام و کمال رابطه با غرب نشان ندهد.

رئیس جمهور توانست این تصویر را ایجاد کند که بهبود روابط با ایران و ایجاد صلح در منطقه نه به نفع کشور ما بلکه به نفع تمام دنیا خواهد بود و در این میان نیز کشورهای غربی خود از مسببین برخی آشفتگی‌ها هستند. این رویکرد میان‌دستی و پرهیز از تندروی در این مسیر می‌تواند ذکاوت دیپلماتیک رئیس جمهور و مشاوران و همراهان او در سیاست خارجی را نشان دهد. در یک کلام سخنرانی آقای روحانی خلایی را که ایران 8 سال در مجمع عمومی سازمان ملل متحد احساس می‌کرد جبران نمود.

مردم سالاری:نبض اوباما در دست تهران

«نبض اوباما در دست تهران»عنوان سرمقاله روزنامه مردم سالاری به قلم علی ودایع است که ر آن می‌خوانید؛ نبض دیپلماسی جهان این روزها در دست تهران است. دیپلماسی اعتدال شصت و هشتمین مجمع عمومی سازمان ملل متحد را تحت تاثیر قرار داده است. ایران اسلامی به عنوان تاثیرگذارترین کشور خاورمیانه، در طول تاریخ و برای قرن‌های متمادی، همواره معادلات حاکم بر استراتژیک‌ترین نقطه جهان را تحت‌الشعاع خود قرار داده است. همین مساله در طول تاریخ باعث رویکرد استعماری خشن ابر قدرت‌های جهان به سرزمین پارس شده است.

پس از قرون وسطی و انقلاب صنعتی تا جنگ جهانی دوم روسیه تزاری و بریتانیا بر سر کسب منافع بیشتر با یکدیگر در ایران رقابت داشتند. شمال ایران سهم روس‌ها بود و جنوب از آن کت قرمزها. روسها پس از انقلاب مشروطه به طور مستقیم در امور داخلی ایران دخالت کردند و مردم رشت و انزلی را سرکوب کرده و در تبریز دست به قتل عام مردم زدند.

ماجرای به توپ بستن بهارستان توسط ژنرال لیاخوف روس موضوعی است که هرگز از ذهن ایرانیان پاک نخواهد شد. سربازان ملکه ویکتوریا نیز در جنوب ایران هر عملی را برای خود حق می‌دانستند. این روال اگر چه با روی کار آمدن دیکتاتوری رضاخان اندکی تغییر کرد ولی چارچوب خود را به نوعی حفظ کردند تا جنگ جهانی دوم که پای آمریکا نیز رسما به ایران باز شد.

کنفرانس تهران در 19 آذر 1322 ایران را میان روز ولت، چرچیل واستالین تقسیم کرد. پس از این واقعه شوم نهضت ملی شدن نفت تنها حرکتی بود که در جهت اعاده حق مردم به نتیجه رسید که البته در نهایت با کودتای آمریکایی موسوم به 28 مرداد تحت نظارت بریتانیا وحتی شوروی، دکتر مصدق ساقط شد. اگرچه بعد از این رخداد شوم حرکت‌هایی انجام گرفت ولی همه آنها به شدیدترین شکل سرکوب شدند تا انقلاب سال 1357 به رهبری امام خمینی(ره) و حضور طیف‌های مختلف مردم که معادله نظم خاورمیانه را بر هم زد و محمدرضا پهلوی ساقط شد.

پیش از قطع روابط ایران با آمریکا شهید بهشتی که نایب رئیس مجلس خبرگان رهبری و دبیر کل حزب جمهوری اسلامی بود با روحیه‌ای انقلابی و البته دیپلماتیک در مقابل مقامات ارشد وزارت خارجه ایالات متحده ظاهر شد و مواضع جمهوری اسلامی را به آنها منتقل کرد. موضوعی که متاسفانه از سوی کاخ سفید رعایت نشد تا در نهایت ماجرای موسوم به تسخیر لانه جاسوسی در تهران حادث شد و حمله نظامی آمریکا در طبس شکست خورد.

انقلاب ایران یک قربانی بزرگ در کاخ سفید به نام جیمی‌کارتر که رئیس‌جمهور وقت آمریکا بود، داشت و دموکرات‌ها و رئیس‌جمهور یک دوره‌ای قدرت را به جمهوری خواهان واگذار کرد.بعد از تهاجم دیکتاتوری صدام حسین در آخرین روز شهریور سال 1359 به ایران، ایالات متحده، غرب و حتی اتحادیه جماهیر شوروی هم قسم شدند تا جمهوری اسلامی را تارومار کنند ولی 8 سال مقاومت ایران معادله آنها را بر هم زد.

پس از پایان جنگ و پذیرش قطعنامه فاز دیگری از نبرد غرب با جمهوری اسلامی آغاز شد. دولت سید محمد خاتمی در مجمع عمومی سازمان ملل متحد با طرح گفت‌وگوی تمدن‌ها اگرچه سعی کرد روابط غرب با ایران را بهبود بخشد ولی به دلیل حکمرانی نومحافظه کاران حامی ارزش‌های جنگ‌طلبانه آمریکایی، موضوع شکست خورد ولی در جبهه غرب یک شکاف ایجاد شد. قاره سبز بدون در نظر گرفتن نظر کاخ سفید و مقامات تل‌آویو رابطه خود را با تهران گسترش داد تا آن که محمود احمدی‌نژاد در سال 1384 به ریاست جمهوری رسید.

نهمین رئیس‌جمهور ایران با ادبیات پوپولیستی و بیان مواضع به حق جمهوری اسلامی با لحن غیر دیپلماتیک باعث منسجم شدن صف تحریم کنندگان ایران اسلامی و انزوای دیپلماتیک تهران شد. احمدی‌نژاد با 8 بار حضور در مجمع عمومی سازمان ملل متحدیک رکورد‌دار منحصر به فرد تلقی می‌شود وی اگرچه در ابتدا با نام دفاع از جمهوری‌اسلامی با ذکر دعای فرج راهی نیویورک می‌شد ولی با رونمایی از افراد موسوم به جریان انحرافی مسیر گفتمان وی تغییر کرد.

احمدی‌نژاد اگر چه در ظاهر به غرب می‌تاخت ولی از درون پاستور صداهایی شنیده می‌شد مبنی بر گسترش روابط با آمریکا و باب گفت‌وگو با افرادی نزدیک به کاخ سفید گشوده شد. او برای رئیس‌جمهوری آمریکا دو نامه نوشت که بی‌پاسخ ماند تا آن که مقام معظم‌رهبری از «دست چدنی با روکش مخملین» سخن گفتند. آخرین سفر مستاجران سابق پاستور به نیویورک که گویی به تور گردشگری در آمریکا شباهت داشت با 120 همراه و هزینه یک میلیارد و 250 میلیون تومانی تنها چند عکس یادگاری با تمثال‌های آمریکایی و فریاد شعار انتخاباتی جریان انحرافی در مجمع عمومی سازمان ملل متحد داشت.

صحبت‌های بامداد امروز رئیس‌جمهوری ایران با گفتمان اعتدال به سوژه داغ رسانه‌های جهان و مردم تبدیل می‌شود. دیدار احتمالی حسن روحانی و باراک اوباما تبعات جالبی در پی دارد. دیروز گویی معجزه‌ای در نیویورک رخ داده بود. فارغ از هرگونه افراط و تفریط در مورد موضع‌گیری‌های اخیر کاخ سفید، اوباما دیروز حقانیت ملت ایران را پذیرفت و این یعنی یک گام به پیش.

شخصیت و جایگاه رفیع شهید مظلوم بهشتی منحصر به فرد و تکرار نشدنی است؛ ولی از لحاظ دیپلماسی حسن‌روحانی همانند وی در مقابل غرب قرار گرفته است. عملکرد دو ماه گذشته کاخ سفید اگر چه نشان می‌دهد آنها تمایل به تعامل و تسامح با تهران دارند ولی هرگونه عقب‌نشینی اوباما مقابل سناتورهای جنگ طلب آمریکایی‌ نظیر مک‌کین می‌تواند آخرین فرصت گفت‌وگو با ایران را به یک تهدید تبدیل کند. در غرب این موضوع مطرح است که تهران باید اعتماد‌سازی کند ولی آنها که با وضع تحریم‌های خصمانه و همراهی دشمنان ایران، دل ملت سرزمین پارس را رنجانده‌اند چه خواهند کرد؟!

مذاکره رودرروی وزرای امور خارجه ایران و آمریکا و ملاقات احتمالی روحانی و اوباما به هیچ وجه عقب‌نشینی از اصول انقلاب اسلامی نیست. رای مردم در جریان انتخابات ریاست جمهوری خرداد ماه، رای نمایندگان مجلس شورای اسلامی به گفتمان دیپلماسی دولت یازدهم و حمایت مقام معظم‌رهبری از دیپلماسی اعتدال تحت عنوان «نرمش قهرمانانه» نشان از عزم جدی نظام برای گفت‌وگو برابر با جامعه جهانی است. حال مشخص نیست چرا برخی می‌خواهند از مقام معظم‌رهبری در دفاع از نظام جلوتر حرکت کنند. نقشه راه کشور تنها توسط معظم له باید تفسیر شود و چند صدایی بودن می‌تواند در این برهه حساس به منافع ملی ایران ضربه بزند.

حسن‌روحانی اگر چه هاله‌نور، رمال و جن‌گیر ندارد ولی می‌تواند با بهره‌گیری از رهنمودهای مقام معظم‌رهبری و حمایت‌های مردمی در یک بازی برد- برد حقوق ملت ایران را محقق کند.

بهار:روحانی و سازمان ملل

«روحانی و سازمان ملل»عنوان سرمقاله روزنامه بهار به قلم غلامعلی خوشرو است که در آن می‌خوانید؛شرکت دکتر روحانی در اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل متحد، شور و نشاط فراوانی در جامعه فراهم آورده است. مردم امید دارند تا با تدبیر حکمت‌آمیز ریاست‌جمهوری گره‌ها و عقده‌های بین‌المللی باز شود. اما باید توجه داشت که در عرصه بین‌المللی همان‌قدر که گره روی گره زدن سهل است و سریع، باز کردن این گره‌ها دشوار است و دیریاب. این حضور عزتمند و تفاهم‌آمیز و تعامل‌گرا را می‌توان از چهار وجه زیر مورد بررسی قرار داد. به یاری خداوند در چهار روز پی‌درپی، به‌طور جداگانه به هریک از ابعاد زیر می‌پردازیم.

الف. افکار عمومی جهانی، ب. سازمان ملل، ج. مذاکرات هسته‌ای و کشورهای 1+5، د. تعامل با آمریکا دستیابی به اهداف این سفر به همین ترتیبِ «الف» تا «د» از ساده به دشوار در حرکت خواهد بود. این ابعاد چهارگانه هریک جداگانه دارای اهمیت و اعتبار هستند و درعین‌حال روی یکدیگر آثار متقابل دارند، به نحوی که پیشرفت در یکی از این قلمروها به تسهیل کار در موارد دیگر نیز کمک می‌کند.

الف. افکار عمومی جهان. با توجه به قدرت ارتباطات و رسانه‌های رسمی و غیررسمی جدید، تصویری که از یک کشور در چشم مردم جهان ساخته می‌شود، در روابط بین‌الملل بسیار اهمیت دارد. این تصویر ممکن است بر پایه بعضی واقعیت‌ها یا بر مبنای خصومت‌ها و انگاره‌های غلط شکل گرفته باشد. دیپلماسی عمومی هدفش تصحیح این چهره و معرفی تصویری مطلوب و حقیقی از یک ملت است. چهره ایران به ناحق یا ناخواسته در سال‌های اخیر وضعیت نامطلوبی به خود گرفته است. اگر شاخص‌های مهم اجتماعی و سیاسی نظیر توسعه، صلح، دموکراسی، ثبات، امنیت، حقوق شهروندی، اجماع داخلی، مشارکت مدنی و تعامل منطقه‌ای را در نظر بگیریم، متاسفانه تصویری که از ایران در این موارد در جهان ترسیم شده است، اغلب یکسویه، مغشوش و خلاف واقع است. این‌که سال گذشته نتانیاهو در مجمع عمومی سازمان ملل به ترسیم نقاشی مضحک رسیدن ایران به آستانه تولید بمب هسته‌ای پرداخت، هدفش معرفی ایران به عنوان تهدید بزرگ برای صلح و امنیت جهانی و لزوم مقابله با آن در افکار عمومی جهانی بود. هرساله‌ میلیاردها دلار، مستقیم و غیرمستقیم صرف ارائه چنین تصویری از ایران در جهان می‌شود.

اکنون معرفی چهره واقعی ایران توسط رییس‌جمهوری که با شعار تدبیر و امید و با رای بالای مردم انتخاب شده است؛ وظیفه‌ای مهم و ضروری به حساب می‌آید. اعتدال و تعامل، مردم‌سالاری و خردورزی، صلح‌طلبی و گفت‌وگو، دوری از خشونت و ماجراجویی هر یک می‌تواند معرف وجوهی از چهره مطلوب ایران محسوب شود. پدیده باشکوه انتخابات و مشارکت فعالانه و آگاهانه مردم و نخبگان نشانگر پویایی سیاسی و نشاط جامعه مدنی در ایران امروز است. در این انتخابات جامعه ایران با اتکا به خردجمعی از افراطی‌گری و درشت‌گویی فاصله گرفت و به اعتدال و تعامل رای داد. فرآیندهای مردم‌سالاری در ایران پس از انقلاب به تدریج تثبیت شده و پایبندی به نظام اسلامی و شیوه‌های دموکراتیک روش شناخته‌شده‌ای از حکومت را به ارمغان آورده است. این فرآیند دموکراتیک باعث شده ایران از امنیت و ثبات برخوردار شود و شکاف‌های اجتماعی و ستیزهای قومی و محلی و گروهی تقلیل یابد. این تجارب گرانبها ایران را قادر می‌سازد تا در منطقه‌ای که از افراطی‌گری و جنگ و خشونت رنج می‌برد؛ ثبات و امنیت خود را تامین کند و باعث گسترش ثبات و صلح در منطقه شود.

    ایران کشوری است که برای استقلال خود از هیچ تلاشی دریغ نورزیده و از عزت و سربلندی خود در مقابل متجاوزان و زورگویان محافظت کرده است؛ کشوری که به توان علمی و فرهنگی خود متکی است و خودکامگی و ستمگری را محکوم می‌کند و در مقابل مداخلات بیگانگان مقاومت می‌کند. فشار و تحریم علیه ایران اقدامی است ظالمانه برای به زانو درآوردن مردم که باید توسط آزادگان جهانی محکوم شود.

    ایران خشونت و تجاوز و کشتارهای فرقه‌ای را به‌شدت محکوم می‌کند و جهان را به تعامل و گفت‌وگو فرامی‌خواند.

مردم ایران با امید و اعتماد و با اتکا به ایمان و ایثار از استقلال و صلح و مردم‌سالاری و اعتدال حمایت می‌کنند و از وابستگی و جنگ و دیکتاتوری و افراطی‌گری دوری می‌جویند. هر تصویری که خلاف این رویه را از ایران نشان دهد، تصویری است مغشوش و نامطلوب و باید به جد به تصحیح آن پرداخت. ریاست‌جمهوری وظیفه‌ای سترگ در ارائه چهره حقیقی ایران دارد.

شرکت در اجلاس مجمع عمومی این فرصت را فراهم می‌آورد که با جهان صحبت و چهره جمهوری‌اسلامی ایران بازسازی شود. نشناختن قدر این موقعیت و دلخوش کردن به مسائل فرعی و حاشیه‌ای و توهم هاله نور در مجمع عمومی سازمان ملل فرصت‌های گرانبهایی را از ایران سلب کرده است. اکنون زمان تغییر این شرایط و معرفی چهره واقعی مردم ایران به جهان فرارسیده است. این‌کار با حضور عزتمند ریاست‌جمهوری در مجمع عمومی آغاز می‌شود، ولی رسیدن به نتیجه مطلوب نیاز به برنامه طولانی‌مدت و تلاش مستمر و کردارهای متناسب با گفتار و پندارهای نیک و خیرخواهانه دارد.

ابتکار: می وزد زبوستان نسیم بهشت

«می وزد زبوستان نسیم بهشت»عنوان سرمقاله روزنامه ابتکار به قلم دکتر شهریور حسینی است که در آن می‌خوانید؛دانشگاه با آغاز سال تحصیلی جدید، حیاتی تازه و بالندگی دوباره را تجربه می‌کند.نسیم فرح بخشی که با تحولات نوین در عرصه مدیریت کشور و در فضای دانشگاه وزیدن گرفت؛ سپری گشتن خزان ساحت علم و فرهنگ و طلوع انوار بهاری سبز را به مشتاقان نوید می‌دهد. دانشگاه سرزمین دانایی و توانایی و اقلیم بیداری و هشیاری جامعه است اما سالیانی چند بود که به دلیل سیاستهای دگم و کج اندیشی دو دولت پیشین در ورطات دشواریها گرفتار آمده و در جستجوی روزنه نجات و ساحل امنی بود تا دیگر بار شکوفایی و نشاط را به نظاره بنشیند.

رخوت فرهنگی و خمودگی علمی در طول این سالها بر دانشگاه مستولی گشت. حریم و حرمت دانشگاه و دانشگاهیان نادیده انگاشته و نه تنها به هشدارهای دلسوزانه و انتقادات کارشناسانه آنان وقعی نهاده نشد، بلکه چونان خطا و جفایی بر آنان رفت که شرح آن مجالی دیگر می‌طلبد.زخمهایی که بر پیکره نحیف دانشگاه در دولت دهم وارد شد که التیام آن نیازمند فرصت و ترمیم آن مستلزم برنامه ریزی دقیق و اهتمام همه جانبه است.

پایداری و زدودن زنگار از رخساره بغایت رنجور دانشگاه، گشایش نسبی فضای فرهنگی و سیاسی و افزون بر این‌ها تسهیل بازگشت اساتید فراق دیده و دانشجویان هجران کشیده که ضمن سلب حقوق آموزشی خویش با یکسونگری و ناداوری طرد شده بودند، نخستین گام عملیاتی مدیریت دولت تدبیر و امید بشمار می‌رود.احیای فضای آزاد اندیشی و نقادی سازنده؛ ارتقاء جایگاه فرهنگی و منزلت اعضاء هیات علمی؛ تعمیق پژوهشهای راهبردی وگسترش تحقیقات کاربردی و همچنین رونق فعالیتهای نهادی و صنفی دانشجویی ، دیگر رئوس احتمالی برنامه سرپرست وزارت علوم، تحقیقات و فن آوری را تشکیل می‌دهد.

دکتر توفیقی در پیمایش چنین مسیری با عوایقی نیز مواجه خواهد گردید.صرف نظر از کمبود بودجه، فشارهای سیاسی تنگ نظران یا مانع تراشی و کارشکنیهای احتمالی؛ بزرگترین نقیصه در دانشگاه همچنان زیرساختها و ناهماهنگی‌ها است. دلایل بروز این ضعف فهمیدنی و برشمردنی است.

قدر مسلم اینکه همه مدیران و دانشگاهیان کم یا زیاد، مستقیم یا غیرمسقیم در پدیداری چنین موقعیتی سهیم بوده اند و از آن بدیهی تر و قطعی تر این است که نسبت به جایگاه بنیادین بسترهای انسانی و ارتباطاتی همچنان کم توجهی مشاهده می‌شود. این همه در حالی است که به یقین دیده و دریافته شده که رشد و بالندگی در دانشگاههای سراسرجهان مرهون اتکاء و عنایت ویژه به زیرساختها بوده و هست.

وبالاخره می‌بایست اذعان داشت که به دلیل سوء مدیریت دولت پیشین، میان جایی که اکنون دانشگاههای کشور ایستاده اند تا نقطه موعود و قله ی مطلوب فاصله دور و مسافت بعیدی پدیدار گشته است. انرژی پتانسیل حرکت بسوی وضعیت مطلوب همانا همت و اراده، مشارکت حرفه ای و بهره گیری ازخرد جمعی و گریز و پرهیز از سستی و سهل انگاری و تسلیم و رضایت نسبت به وضعیت موجود است. دستیابی به دانشگاه فاخر؛ دانشگاهی که آمال و آلام و اندیشه و افکاربدیعی را بیان و در درتولید دانش و فن آوری در دنیا نقش بسزایی ایفا نماید، مشکلات را به درستی تشخیص دهد و در راه مهندسی و درمان آنها قدم بردارد؛ دانشگاهی که با تکیه بر سیاستهای کلی و سند چشم انداز، آرمانهای نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران و منافع ملّی را پیگیری نماید؛ دانشگاهی که در خور ملّت شریف ایران باشد؛ امری محال و ناممکن نیست. فقط همتی جانانه می‌خواهد و عزم و پشتکاری خستگی ناپذیر که

عاشق که شد که یار به حالش نظر نکرد
ای خواجه درد نیست وگرنه طبیب هست
    
دنیای اقتصاد:فرضیه توطئه یا نظریه انتظارات؟

«فرضیه توطئه یا نظریه انتظارات؟»عنوان سرمقاله روزنامه دنیای اقتصاد به قلم رضا بخشیانی است که در آن می‌خوانید؛کاهش نرخ ارز و قیمت سکه طی روزهای اخیر به‌رغم عدم‌تغییر در وضعیت واقعی تحریم‌ها و شرایط اقتصادی سبب شده است تا برخی از اقشار مختلف مردم تغییرات فعلی و گذشته را ناشی از توطئه عده‌ای سودجو و دلال بدانند که در صدد کسب سود بیشتر از طریق بالا و پایین بردن نرخ ارز و قیمت سکه هستند. مشابه چنین فرضیه‌ای در زمستان سال 90 و پاییز 91، در زمان افزایش ناگهانی نرخ ارز نیز از سوی برخی مسوولان دولت دهم بیان شد که افزایش ناگهانی نرخ ارز را ناشی از توطئه عده‌ای دلال در بازار ارز می‌دانستند. به عقیده این مسوولان، به‌رغم تصویب برخی تحریم‌های جدید اقتصادی در آن زمان، به دلیل برخورداری کشور از ذخایر ارزی فراوان و فاصله زمانی لازم تا اجرایی شدن و اثرگذاری تحریم‌های جدید، هیچ دلیل منطقی برای افزایش ناگهانی نرخ ارز وجود نداشته است.

همین دیدگاه سبب شد تا مسوولان دولت دهم راهکار مقابله با افزایش ناگهانی نرخ ارز را در برخورد امنیتی و دستگیری دلالان بازار ارز بدانند. بر همین اساس نیروی انتظامی در چند نوبت اقدام به دستگیری گسترده دلالان ارز کرد و نوعی فضای امنیتی بر بازار ارز کشور حاکم شد. برای نمونه می‌توان به خبر زیر اشاره کرد که از سوی بیشتر خبرگزاری‌های کشور منتشر شد: «دور نخست جمع‌آوری و دستگیری دلالان ارزی که در روزهای گذشته آغاز شده بود، از امروز دوشنبه وارد فاز جدیدی شد. مشاهدات نشان می‌دهد که پلیس امنیت امروز تعداد دیگری از دلالان ارزی را دستگیر کرده است. دلار 2850 تومانی که صبح امروز روی تابلوی صرافی‌ها قرار گرفته، در انتظار موج جدید کاهش قیمت است؛ دلاری که گفته می‌شود براساس برخی فرمول‌های ارزی، قیمت واقعی آن حول و حوش 2000 تومان است.»(1)

اما برخلاف تصور، نه تنها این دست برخوردهای امنیتی که در مقاطع مختلف زمانی – از زمستان سال 90 تا پاییز 91- اجرایی شد، سبب پایین آمدن نرخ ارز نشد، بلکه بر التهاب و نگرانی فعالان اقتصادی نیز افزود.

در همان زمان، برخی کارشناسان اقتصادی علت افزایش ناگهانی نرخ ارز را تغییر در انتظارات مردم و فعالان اقتصادی ارزیابی کرده و تغییر نرخ ارز در زمان فعلی را از منظر علم اقتصاد، طبیعی و منطقی ارزیابی می‌کردند. به عقیده این گروه از صاحب نظران اقتصادی، برخورد امنیتی با مساله نرخ ارز و دستگیری عده‌ای معدود دلال بازار ارز، اثر مقطعی و بسیار کوتاه‌مدت داشته و نمی‌تواند به عنوان راه حل صحیح کنترل روند افزایشی نرخ ارز در نظر گرفته شود.

امروز که به‌رغم عدم‌تغییر در شرایط تحریم و وضعیت اقتصادی کشور، نرخ ارز و قیمت سکه در بازار کاهش محسوسی یافته است، می‌توان بر درستی نظر این گروه از کارشناسان اقتصادی مهر تایید گذاشت. بحث انتظارات و تاثیر آن بر ترجیحات و تصمیم‌گیری‌های آحاد مختلف اقتصادی یکی از سرفصل‌های مهم علم اقتصاد است که توسط دانشمندان مطرح اقتصادی طی دهه‌های گذشته مورد بحث و بررسی فراوان قرار گرفته است. بر این اساس تحلیل و درک مردم از شرایط آینده و آنچه در آینده رخ خواهد داد، به طور جدی تصمیم‌گیری‌های امروز آنها را تحت‌تاثیر قرار می‌دهد. اگر درک فعالان اقتصادی این باشد که به دلیل تحریم‌ها، در آینده کشور با محدودیت نقل‌و‌انتقالات ارزی مواجه خواهد شد، امروز متقاضی ارز با نرخ‌های بالاتر خواهند شد. به همین ترتیب اگر درک آنان از آینده این باشد که احتمال رفع تحریم‌ها و محدودیت‌های ارزی وجود دارد، امروز با نرخ کمتری به خرید و فروش ارز می‌پردازند.

بنابراین می‌توان گفت مبنا قرار دادن فرضیه توطئه و توسل به برخوردهای امنیتی که در کشور مسبوق به سابقه نیز است، نمی‌تواند به عنوان راه حل صحیح درمان مسائل اقتصادی کشور در نظر گرفته شود، بلکه این نوع برخوردها تنها می‌تواند زمینه رفع تکلیف مسوولان اقتصادی کشور را فراهم آورده و به اشتباه بار مسوولیت حل صحیح مسائل اقتصادی کشور را متوجه مسوولان امنیتی و انتظامی کند.
[1]: خبرگزاری مهر، مورخ 17/7/91

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها