ماجرا از این قرار است که این نویسنده بهعنوان یکی از معدود نویسندگانی بود که بخت پیدا کرد از میان فیلترهای مبهم موسسه نمایشگاههای فرهنگی به عنوان معرف ادبیات و نشر ایران در نمایشگاه کتاب فرانکفورت حضور پیدا کند.
قرار بود موسسه نمایشگاههای فرهنگی در نمایشگاه فرانکفورت و در غرفه ایران روز نوزدهم مهر برنامهای را بهمناسبت روز بزرگداشت حافظ برگزار کند و در حاشیه آن مراسم از کتاب «محمد» نوشته ابراهیم حسنبیگی با حضور نویسنده اثر رونمایی کند. ویزای حسنبیگی هم صادر و او به کشور آلمان اعزام میشود.
اما آنجا متوجه میشود که جایی برای اسکان او در نظر گرفته نشده است. به همین خاطر و به گفته خودش ناچار شده یک شب اقامتش را در فرانکفورت به پرسه زدن در خیابانها و در نهایت اقامت در یک مسافرخانه با موقعیت بسیار بد بگذراند.
حسنبیگی که اکنون به ایران بازگشته، در بیان ماجراهای آن شب به خبرگزاری مهر میگوید: «وقتی به فرانکفورت رسیدیم، آقای عظیمی (مدیرعامل موسسه نمایشگاههای فرهنگی) از من پرسید که فلانی محل اسکانت کجاست؟ من جا خوردم. متوجه شدم که آقای عظیمی پس از ورود به آلمان تمام اتاقهای رزرو شده برای دوستانی که قرار بوده به آلمان بیایند و نتوانستند حضور داشته باشند را لغو کرده است. به سراغ آقای عاشوری (مدیر روابط عمومی موسسه) رفتم و از او ماجرا را پرسیدم. گفت: فلانی کاش نیامده بودی. من به آقای عظیمی موضوع تو را گفتم، اما ایشان جواب مشخصی نداد. در همین حین و در راه بازگشت آقای عظیمی برای اقامت یکشبه من با هیات ایرانی در محل هتل آنها در فرانکفورت ابراز رضایت کرد. این رفتار برای من توهینآمیز بود. میخواستم همان موقع به ایران برگردم، اما به اصرار آقای عاشوری ماندم. فردا شب، اما با وجود اینکه دو تخت خالی از سوی ارشاد در هتل رزرو شده بود و مهمانی نداشت، جایی برای اسکان به من اختصاص نیافت.
من پیش آقای عظیمی رفتم و مشکل را گفتم، اما او حتی یک تعارف هم به من نکرد که پیش ما بمان، آقای برزو سریزدی هم همراه من بود. اینترنتی هتلی برای خودش رزرو کرده بود و بعد از آمدن به فرانکفورت دیده بود که تنها یک مسافرخانه است و حاضر به حضور در آن نشده بود.
باهم با چمدان به خیابانهای فرانکفورت رفتیم و ساعاتی پرسه زدیم تا به یک فرد عرب کارتنخواب در خیابان برخوردیم که میگفت با گرفتن ده یورو برای ما محل اسکان پیدا میکند. پول را دادیم و او ما را به مسافرخانهای برد که برای یک اتاق کوچک معمولی با دو تخت از ما 130 یورو طلب کرد. فردای آن روز هم من با حضور در فرودگاه و هماهنگی با مدیر ایرانایر در فرودگاه به تنهایی به ایران بازگشتم. همه این ماجراها در حالی رخ داد که دو اتاق خالی از سوی هیات ایرانی در دسترس بود و صاحبان آن هنوز به آلمان نیامده بودند.»
بهتر است خودتان درباره همه این ماجراها و رفتار مدیران فرهنگی ما با نویسنده رمان «محمد» در یک کشور غریب قضاوت کنید؛ آن هم در شرایطی که خدا میداند چقدر هزینه میشود تا به اصطلاح صنعت نشر کشور و ادبیات معاصر ایران به جهان معرفی شود.
بامداد محمدی - جامجم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد